تحمل نطر مخالف یکدیگر را داشته باشیم
مهدی بذرافکن در خبرآنلاین نوشت:
گمشده ای که در میان همه ما هست! نگردید متاسفانه نیست. فرقی هم نمی کند در میان تمامی اقشار جامعه از مسئولین، روحانیون، اساتید دانشگاه،دانشجویان،دوستان، خانواده ها و… نیست برادر من نیست خواهر من.
این روزها نمی شود مطالبی غیر از اتفاقات اخیر نوشت؛ نه این که نشود، می شود اما در واقع نمی شود!
وقتی رویدادی خاص، افکار عمومی را «مشغول» یا بهتر عرض کنم «درگیر» خود می کند دیگر حوصله ای برای پرداختن به مطالب غیر از آن باقی نمی ماند؛ نه برای نویسنده نه برای مخاطب.
از نگاه برخی، در این گونه اتفاقات یا باید این طرفی بنویسی یا آن طرفی؛ می گویند اگر این طرفی نوشتی آن طرفی ها خُرد و خمیرت می کنند و اگر آن طرفی نوشتی این طرفی ها مشت و مالت می دهند!
اینجا البته حد وسطی هم هست؛ یعنی نه این طرفی نه آن طرفی یا هم آن طرفی هم این طرفی! یعنی آن چه از دیدگاهت «حق» و «حقیقت» است بنویسی و کاری به لایک و فالوور و فحش و آفرین و صدآفرین و…نداشته باشی.
من آدم سیاسی نیستم. هیچ وقت هم از دنده «راست» و «چپ» برنخاسته ام. تاکنون هم با وجود فراهم بودن بستر، جای دولتی نبوده در هیچ دولتی مشغول به کار نبوده ام.
دیدگاه من در اوضاع اخیر یک دیدگاه تخصصی یا بهتر بگویم شبه تخصصی در حوزه تحصیلی ام ارتباطات و رسانه و فرهنگ است.
گفتنی ها آن قدر گفته شده، آن قدر این وری ها و آن وری ها به پروپای هم پیچیده اند و آن قدر حرف های راست و دروغ منتشر شده که تشخیص سره از ناسره کار حضرت فیل است.
به دلیل اعمال برخی سیاست ها،رسانه های داخلی از مرجعیت افتاده اند و مخاطبان اعتمادی به آنان ندارند رسانه های آن طرف سکان را به دست گرفته و ترک تازی می کنند.
مردم هم حق دارند. وقتی رسانه های رسمی داخلی با محدودیت های اعمال شده توانی برای رقابت با سایر رسانه های غیرداخلی ندارند چرا باید به رسانه ای مثل صداوسیما اعتماد کنند؟ این البته که مایه تاسف و تاثر است.
این که صداوسیما نتواند اعتماد عمومی را جلب کند و هر چه بگوید از سمت بخش قابل توجهی از مردم به عکس تعبیر شود نشانه خاموشی یک رسانه است؛آیا چیز دیگری است؟
پس تکلیفمان با صداوسیما مشخص شد. رسانه های دیگر هم که به دلیل همان محدودیت ها سالهاست از رمق افتاده اند و به قول مش غلام پیروانی -زمانی که سرمربی فجر سپاسی بود- باید با تفنگ «برنو» به مصاف دشمنی با اسلحه «آر پی جی» بروند!
حالا اما سخن من از همان دیدگاه ارتباطات خطاب به خودمان است. خطاب به خودم. شما. همسایه. قوم و خویش. پسرخاله و دختر عمه. عروسِ دایی و داماد عمو… خطابم به خودمان است که یا مثل من دولتی نیستید یا نهایتا کارمند اداره ای هستید و حقوق ماهانه ای می گیرید که قطعا کفاف زندگی تان را نمی دهد.
حاشیه نروم. اصل حرفم این است. یک حرف تکراری اما عمل نشده؛این که تحمل دیدگاه مخالف هم را داشته باشیم.
فقط خودمان را نبینیم. به دیدگاه مخالف که ممکن است از سمت نزدیک ترین کسانمان باشد اجازه صحبت بدهیم. جبهه گیری نکنیم. چشم بسته حرف نزنیم.
چه اشکالی دارد روشنفکرانه و با صبر دیدگاه های مخالف هم را بشنویم؟
بعدش تصمیم گیری کنیم. بعدش آنفالو کنیم. بعدش عصبانی شویم. لااقل با آگاهی عصبانی شویم و با آگاهی آنفالو کنیم و با آگاهی مخالف باشیم.
نکته مهم تر اما بحث «سواد رسانه ای» و «راستی آزمایی» اخبار است.
گمشده ای که در میان همه ما هست! نگردید متاسفانه نیست. فرقی هم نمی کند در میان تمامی اقشار جامعه از مسوولین، روحانیون، اساتید دانشگاه،دانشجویان،دوستان، خانواده ها و… نیست برادر من نیست خواهر من.
عرض کردم یکی از مقصران اصلی این گمشده صداوسیماست که نتوانسته اعتماد مردم را به دست آورد.
حالا هم همه ما هر خبری که می بینیم باور می کنیم. بس که دروغ شنیده ایم. شاید که تقصیری هم نداریم. اما به این شکل هم دچار سرگیجه های ممتد و طولانی می شویم. دچار سکته. دچار هزار مرض دیگر.
کاش اخبار را راستی آزمایی کنیم. فرقی هم نمی کند این طرفی یا آن طرفی؛ به منبع خبر توجه کنیم.به نویسنده خبر. به سابقه خبر. به سابقه نویسنده خبر. به سابقه دستگاه اطلاع رسانی. به نیت منتشر کننده؛ کمی تعمل کنیم. کمی صبر و حوصله.
باور کنیم هیچ اتفاقی نمی افتد خبری که به دستمان می رسد چند ساعت صبر کنیم و بعد بازنشر کنیم.
هر کدام از ما ندانسته خبر غیر راستی را منتشر کنیم ولو در یک گروه خانوادگی، در یک پیج اینستاگرام قفل شده، می شود یک کلاغ و چهل کلاغ.
مطلب طولانی شد و از حوصله خارج؛ قصد دارم در روزهای آتی نیز این بحث را ادامه دهم و تکنیک های تشخیص اخبار راست از دروغ را بنویسم و با هم مرور کنیم.
لطفا و خواهشا اخباری که به دستمان می رسد چه از صداوسیما چه از رسانه های خارج کشور سریع باور نکنیم. سریع بازنشر نکنیم.
لطفا اجازه اظهار نظر به مخالف دیدگاه خود بدهیم و بعدن درباره آن موضوع و آن شخص یا اشخاص تصمیم گیری کنیم.
روشنفکر کسی است که تاب انتقاد دارد و به مخالفش فرصت بیان دیدگاه می دهد.
بیاییم لااقل خودمان هوای هم را داشته باشیم.
انتهای پیام