اعتراض مردم و روایت رسانه ها
افشین امیرشاهی سردبیر هم میهن آنلاین نوشت:
آیا میتوانید به گزارش پزشکی قانونی، همچنین مجلس درباره مهسا امینی اعتماد کنید؟ آیا توضیحات مسئولان درباره علت مرگ نیکا شاکرمی و اسرا پناهی و چرایی آتشسوزی در زندان اوین را میپذیرید؟
این روزها پرسشها و ابهامات بسیار زیادی درباره حوادث جامعه و نحوه برخورد با اعتراضات مردم وجود دارد که همچنان بیپاسخ مانده است. وقتی پرسش وجود داشته باشد، قطعا روزنامهنگاران دنبال پاسخ آن خواهند بود، اما پاسخ گرفتن و شفافکردن ابهامها، بسیار دشوار و پرهزینه شده است.
در یکماه گذشته حوادث ریزودرشت بسیاری در کشور رخ داده که درباره هیچکدامشان اطلاعرسانی مناسبی صورت نگرفته است. اطلاعرسانیها بسیار کند، مبهم و ناقص بوده و تناقضهای فراوان هم داشتهاند. درعین حال بهجای استفاده از ظرفیت رسانهها و خبرنگاران مستقل، اطلاعرسانیها طبق روال همیشگی، سویهای کاملا دولتی داشته است. درمواردی مانند آتشسوزی زندان اوین، باز هم این صداوسیما بود که توانست وارد زندان شده و گزارش تهیه کند. همچنین مصاحبه با عموی اسرا پناهی، دانشآموز اردبیلی و دایی نیکا شاکرمی نیز از رسانه ملی پخش شد، رسانهای که از نظر شاخص اعتماد در پایینترین سطح خودش قرار دارد و به همین دلیل بیاعتمادی این اخبار از سوی عدهای همان شیوههای تکراری و نخنما که هیچگاه نتوانسته اعتماد افکار عمومی را به دست بیاورد تلقی میشود و به کشف حقیقت کمکی نمیکند.
این روزها شاهد دو نوع روایت از مسائل جامعه و اعتراضات مردمی هستیم. روایتی که اعتراضها و انتقادها را جدی نمیگیرد و حتی ریشه این حرکتهای مردم را بیش از آن که داخلی بداند منحصرا به بیگانه ربط میدهد و سمت دیگر روایتهایی است که با وجود همه کاستیها و دشواریها سعی میکند حق و صدای درون جامعه را درک و آن را به نحوی بازتاب دهد. اما رسانهها و دستگاههایی که حق کمتری برای مردم قائل هستند، در جنگ روایتها از تسهیلات و امکانات بیشتری برخوردار میشوند. درواقع یکطرف با خطر توبیخ، احضار و بازداشت روبهرو است و طرف دیگر میتواند بهراحتی در شبی که مردم بهشدت نگران وضعیت زندانیان اوین هستند، وارد زندان شده و گزارشهایی تهیه کند که نهتنها پرسشهای جدی ندارد، بلکه تناقضها و پیچیدگیهایی نیز به مسئله اضافه میکند. مانند مسئله تکذیب صدای انفجارها، چرایی آتشگرفتن کارگاهی که طبعا در آنوقت شب فعال نبوده و ابهامهای دیگری از این دست.
نتیجه اینکه رسانههای مستقل در شرایط برابر با دستگاههای دولتی و رسانههای حکومتی قرار ندارند. همین مسئله یکی از ریشههای دوقطبی جامعه ایران بهشمار میرود و دوگانگی اجتماعی بهوجود میآورد. از همینجاست که دوگانگی در ارزشها و دوگانگی در تحلیلها شکل میگیرد و گفتوگو و شفافیت را دشوار میکند. در میانه این نابرابریها، رسانههای خارج کشور که هیچ محدودیتی در بازتاب دادن اخبار ندارند، برنده مرجعیت رسانهای شدهاند.
در یکماه گذشته که شاهد اعتراضات روزانه مردم در شهرهای مختلف هستیم نحوه پوشش اخبار و اطلاعات در رسانههای ایرانی داخل و خارج از کشور بسیار متفاوت بوده است. بهعنوان نمونه مردم بهعنوان شهروند خبرنگار هر روز تعداد بیشماری فیلم و ویدئو از اعتراضاتشان تهیه میکنند که در رسانههای خارج از کشور منتشر میشود. این امکان در رسانههای داخل کشور به شکل بسیار محدود و برای برخی فیلمها وجود دارد. اصلا خبرنگاران و عکاسان روزنامههای کشور نمیتوانند مجوز حضور رسمی در اعتراضات را دریافت کنند. برخی هم که در محل اعتراضات حاضر شدهاند، احضار و بازداشت شدهاند.
درعین حال هر روز شخصیتهای مشهور جهان و ایران از معترضان میگویند. سهم این نوع خبرها در رسانههای داخلی صفر است. اما مردم این جنس خبرها را میبینند و صدالبته متوجه غیبت چنین خبرهایی در رسانههای داخلی میشوند. مقایسه کنید جنس خبرهای کانالهای تلگرامی رسانههای داخل و خارج از کشور را. جای بسیاری از خبرها در شبکههای اجتماعی روزنامهها و خبرگزاریها خالی است.
طبیعی است بخشهای زیادی از مردم به رسانههای خارج از کشور مراجعه خواهند کرد. چنین مصداقهایی درخصوص تنوع تحلیلهای کارشناسی، بازتاب سخنان موافقان و مخالفان، نقد سخنان و عملکرد مسئولان دولتی، تحلیل سیاستهای حکومت و موارد بیشمار دیگر وجود دارد. درحالیکه دوره اطلاعرسانیهای یکسویه بهسر آمده و مردم از طریق شبکههای اجتماعی و تلویزیونهای ماهوارهای به راحتی تغذیه میشوند. تغذیهای که از داخل و با چاشنی حقیقت باید انجام شود اما نمیشود. متاسفانه در چنین شرایطی اگر رسانههای رسمی درباره یک موضوع خاص، اطلاعرسانی دقیق و درست هم انجام بدهند، باز هم در میان مردم باورپذیر نخواهد بود و تصور میکنند خبر دروغ به خوردشان داده شده است. نظام رسانهای کشور روزهای سخت و دشواری را میگذراند. اگر نتواند صدای مردم باشد، قطعا بیشازپیش ضربه خواهد خورد. البته برخی رسانههای مستقل، هزینه میدهند و گزارشهایی حرفهای و مردمی تولید میکنند. اما مطالبه مردم از رسانهها نیز بسیار بالاست. حق هم دارند.
نظام سیاسی ایران باید تحمل و رواداری خودش را بالا ببرد و از محدودیتهای موجود بر رسانهها برای بازتاب نگاه و خواستههای مردم بکاهد، چون نقش رسانهها تا حد زیادی تابع بازسازی تغییر سیاستهای رسمی است. این روزها که مردم تشنه حقیقت هستند، همه گروهها و شخصیتهای سیاسی لازم است با جسارت بیشتری از آزادیبیان و آزادیمطبوعات دفاع کنند تا مرجعیت مطبوعات و روزنامهنگاری حرفهای بیش از این از دست نرود. خبرنگاران باید بتوانند آزادانه و مستقل از خواستهها و حرکتهای اعتراضی بگویند و بنویسند.
قطعا این توجه وجود دارد که اعتراضات مدنی معطوف به تغییر شیوههای حکمرانی است، و اگر پاسخ درخوری پیدا نکند این ظرفیت را دارد که معطوف به بنیانهای حکمرانی شود.
انتهای پیام