خرید تور تابستان

روشنفکری و معنویت

به گزارش انصاف نیوز، «رضا بابایی»، پژوهشگر فرهنگی در یادداشتی تلگرامی نوشت:

انسان‌ها یا به خدا اعتقاد دارند یا ندارند. گروه دوم، تکلیف خود را با زندگی و جهان روشن کرده‌اند. آنان به پشتوانه‌هایی از جنس ماوراء‌الطبیعه نمی‌اندیشند؛ همۀ خواسته‌ها و آرزوهای خود را در همین دنیا می‌جویند؛ جز به کلیدهای زمینی دخیل نمی‌بندند؛ جای خالی خدا را به توانایی‌های جسمی و ذهنی خود داده‌اند و چون زندگی را در دنیا یگانه و کوتاه و بی‌تکرار می‌دانند، برای بهره‌برداری از آن، کوشش بیشتری می‌کنند. برای آنان هر گونه تلاش در مسیری که نتیجه‌ای در این دنیا ندارد، بیهودگی محض است. از همین رو به‌جد می‌کوشند که سرمایه‌ها و نیروهای مادی خویش را صرف آرمان‌های غیر زمینی نکنند و به‌اصطلاح آب در هاون نکوبند. ناباورمندان، برای درمان بیماری‌های روحی خویش نیز دست نیاز به سوی علم دراز می‌کنند و در هنگامه‌های دشوار زندگی، نسخۀ حافظ را بیشتر می‌پسندند که گفت:

هنگام تنگ‌دستی، در عیش کوش و مستی
کین کیمیای هستی، قارون کند گدا را

گروه اول، یعنی خداباوران، اگرچه راه‌های علمی و زمینی را نفی نمی‌کنند، گوشۀ چشمی نیز به آسمان دارند. گاهی به راه‌های زمینی می‌اندیشند و گاهی به میانبُرهایی که نشانی از خدا در آنها می‌بینند. خداباوران، برای درمان بیماری‌های روحی خویش، هم به مسجد و امامزاده و زیارت می‌روند و هم به مطب روان‌شناسان. هنگام سختی و در تنگناهای زندگی، بر سجادۀ دعا می‌نشینند؛ خدا را می‌خوانند؛ اشک می‌ریزند؛ نذر و نیاز می‌کنند، و سپس به امید استجابت دعاهایشان، آرام می‌گیرند.

در این میان، بدترین وضعیت را کسانی دارند که نه از خدا بریده‌اند که تنها به راه‌های زمینی بیندیشند و نه به خدایی عقیده دارند که در آسمان نشسته است تا نیازهای انسان را برآورد. نه اهل امامزاده و زیارت و توسل‌اند و نه جایگزینی برای آنها یافته‌اند. نه از شراب کام می‌گیرند و نه از تسبیح و سجاده، آرام. اگر تیر دعا از کمان اضطرار رها کنند، امید ندارند که از هزاران تیر، یکی بر هدف نشیند.

از هر کرانه تیر دعا کرده‌ام روان
باشد کز آن میانه یکی کارگر شود

معنویت در گفتمان‌های روشنفکری دینی در ایران، دورانی سخت و پیچیده را می‌گذراند. درست است که معنویت پایدار و بدون حاشیه‌هایی از جنس خرافات و زیان‌های اجتماعی، تنها در سایۀ عقلانیت ممکن است؛ اما معنویت عقلانی، بدون تجربه‌های تاریخی و زمینه‌های اجتماعی، بسیار دشوار است. وضعیتی که اکنون ما به آن دچاریم، نامی جز سرگردانی و ناپایداری ندارد.

خردگرایان دین‌خو، نه دل در گرو سنت و شیوه‌های سنتی دارند و نه شیوه‌های جدید را آموخته‌اند. به خدای آسمان‌نشین و دخالت‌گر در امور انسانی و اجتماعی، اعتقاد ندارند؛ اما با خدای فلسفه و عقلانی‌شده نیز حال نمی‌کنند. چشم اسفندیار روشنفکری دینی همین است. اگر روشنفکری دینی نتواند جایگزینی برای معنویت سنتی بیابد، در دایرۀ نظریات علمی و گفت‌وگوهای نظری باقی می‌ماند و تأثیری دامنه‌دار بر جامعۀ دینی نخواهد گذاشت. راهی دراز در پیش است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا