خرید تور تابستان

حق شناس: دعوت به گفت‌و‌گو با بستن اینترنت نمی‌خواند

همدلی نوشت: گفت‌وگو و ضرورت شکل‌گیری آن به موضوع اول سیاسیون تبدیل شده است. مقامات ارشد کشور از آن دفاع می‌کنند و می‌گویند از منتقدان استقبال و دعوت می‌کنیم. با این حال برخی از منتقدین می‌گویند هرچند که مقامات سخن از شکل‌گیری گفت‌وگو را مطرح کرده‌اند، اما رویکردها به سمتی است که نشان می‌دهد هنوز اراده جدی برای این کار وجود ندارد. محمدجواد حق‌شناس می پرسد چگونه ممکن است گفت وگویی شکل بگیرید در حالی که پلتفرم‌های مبتنی بر گفت‌وگو و مخاطب از دسترس خارج شده‌اند.؟
محمدجواد حق شناس فعال سیاسی اصلاح طلب و از اعضای ارشد حزب اعتماد ملی در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی روزنامه همدلی درباره ضرورت شکل‌گیری گفت‌وگو در سطوح مختلف جامعه ایران صحبت کرده است. 
او درباره چالش‌های شکل‌گیری این گفت‌وگو در ایران می‌گوید: «مهم‌ترین نیاز وضعیت فعلی کشور و جامعه و حتی به نظر من حوزه نخبگان بحث گفت‌وگو است. این نیاز البته من فکر می‌کنم یکی از رویکردهایی است که شاید کمی دیر به آن توجه شده است و آن طور که باید و شاید در خلال چند دهه گذشته نه تنها به آن توجه نشده بلکه تا حد زیادی هم به فراموشی سپرده شده بود و از این جهت هم خسارت زیادی هم به کشور و جامعه وارد شد.»
حق‌شناس می گوید:« کاهش اعتماد عمومی به مسئولین و تصمیم‌سازان و دولتمردان هم یکی از نتایج همین بی‌توجهی به مسئله گفت‌وگو بوده است. من فکر می‌کنم اگر بخواهیم یک آسیب‌شناسی دقیق‌تری داشته باشیم می‌توانیم این مسئله را با مسئله روحانیت مقایسه کنیم. روحانیت در گذشته‌های دور وقتی که با مخاطبین روبه‌رو می‌شدند به نوعی بر اساس خطبه‌محوری و گفتن یکسویه صحبت می‌کردند. 
روحانیون به نوعی به یک سخن گفتن یک‌سویه عادت کرده بودند و این رویکرد به نظر می‌رسید که بعد از پیروزی انقلاب نیز حفظ شد. آنان سعی کردند که فقط ابزارها و تکنولوژی جدید را برای همین سبک به خدمت بگیرند. در واقع همان سبک و سیاق سخن گفتن یک سویه را بر اساس منبر رفتن و خطبه خواندن و انتظار تأیید گرفتن و همراهی کردن مخاطبین خودشان بازسازی کردند.»
این فعال سیاسی می افزاید:«عملا می‌شود گفت که به نوعی ما شاهد رشد و توسعه فضاهای مبتنی بر مونولوگ در جامعه بودیم. شاهد شکل‌گیری صدها تریبون نماز جمعه در کشور و همین طور تریبون‌های مستقر در مساجد و منبرهایی که بر آن‌ها اضافه شد، بودیم. مثلا اضافه شدن مداح‌ها نماد توسعه این رویکرد بوده است. در نهایت این روند در رسانه جدید و مدرنی هم مثل رادیو و تلویزیون اتفاق افتاد. دقیقا همان سبک مورد بازسازی قرار گرفت. می‌بینیم که شبکه‌های متعدد رسانه ملی و جدید هم در ساعات مختلف در شبانه روز محل حضور روحانیون محترم و مداحان و کسانی است که یک‌سویه با مردم سخن می‌گویند و فکر می‌کنند می‌توانند موثر باشند.»
حق‌شناس این گونه تحلیل می کند: «به نظر می رسد که انسان امروز به‌خصوص جوانان بعد از رشد و توسعه فضای مجازی عملا نشان دادند که از روند قبلی یعنی از یک رسانه و تولیدات یک‌سویه حتی در غالب مطبوعات و یا رادیو و تلویزیون رویگردان هستند و ترجیح می‌دهند که بتوانند وارد گفت‌وگوی رو در رو شوند. در نتیجه حالا می‌بینیم که در یک دهه اخیر فضای مجازی سرعت رشد زیادی داشته است. شاید چون ما آنجا یک نفر نداریم که یک‌سویه صحبت کند، بلکه فضای گفت‌وگو برقرار است. فضایی که ما می‌بینیم برای اظهارنظر مخاطبان طراحی شده است. یعنی همه می‌توانند به اشکال مختلف اظهار نظر کنند. در نتیجه در چنین فضایی اگر کسی سخنی گفت باید آمادگی داشته باشد تا هزاران مخاطب نظرات مخالف و موافق خود را خیلی صریح و مستقیم به او عرضه کنند و آن جا می‌تواند محل گفت‌وگو برای مخاطبین باشد به همین دلیل می‌گویم این فضاها رشد داشته است.»
عضو حزب اعتماد ملی معتقد است: «متأسفانه به نظر می‌رسد که تصمیم‌سازان و مسئولین کشور از امر بدیهی پاسخگویی امر شنیدن و پاسخ دادن گریزان هستند. گریز آنان فضا را به سمتی برده است که نتوانسته‌اند در فضای موجود به خواسته آحاد جامعه دست پیدا کنند. نتوانستند نقد رفتار خودشان را از زبان مخاطبین اصلی جامعه بشنوند و این تبدیل شده است به مجموعه‌ای متراکم از نقدها و گلایه‌های انبوهی که در تمام این سال‌ها بیان نشده است. یا اگر بیان شده شنیده نشده است و اگر شنیده شده هم به آن عمل نشده است و به نوعی با تحقیر و بی‌توجهی و با کوچک‌شماری این خواسته‌ها مواجه بوده‌ایم.»
حق‌شناس می‌گوید: «ما قطعا نیاز داریم که در حوزه توجه به نظر مردم و مسئله گفت‌وگو تجدید نظر اساسی کنیم. من فکر می‌کنم یکی از اتفاقاتی که در این فضا باید شکل بگیرد و اولین گامی که برداشته شود بحث فراهم کردن آزادی است. ولی الان ما می‌بینیم که اینترنت دچار اختلال و قطع می‌شود و تمام پلتفرم‌هایی که گفت‌وگو محور هستند را از دسترس خارج می‌کنند. حتی پلتفرمی مثل اینستاگرام و واتس‌آپ هم مشمول این رویکرد قرار می‌گیرند. این‌ها نشان می دهد که گویا در واقع ساختار تصمیم‌سازی و حاکمیت مایل نیست که نه تنها خودش گفت‌وگو کند و امکان پاسخ‌گویی را فراهم کند، بلکه از گفت‌وگو میان ملت هم فرار می‌کند. به نظر نمی‌رسد که این شرایط دوام داشته باشد و به خاطر همین رویکرد می‌بینیم چقدر شغل در فضای مجازی دست‌خوش چنین تصمیمی می‌شود که ضرر و زیان بسیار بزرگی به صاحبان مشاغل وارد می‌کند.این نشان می‌دهد که بی‌شک این شرایط تداومی هم‌نخواهد داشت. من فکر می‌کنم به جای این که ما مسئله را حل کنیم شاهد هستیم که به سمت پاک کردن صورت مسئله حرکت شده است.»
این فعال سیاسی می‌افزاید: «این جاست که من فکر می‌کنم این تجدید‌نظر باید صورت بگیرد ما باید رویکرد گفت و شنود را از مهد کودک‌ها و از میان خانواده‌ها آغاز کنیم و عادت کنیم. جوان امروز که همان کودک دیروز است اگر یاد می‌گرفت که در مقابله با مباحث چه در خانواده چه در محیط آموزشی مدرسه و دانشگاه به پرسش‌هایش پاسخ داده شود ترجیحش این نبود که مطالباتش را در کف خیابان ببرد و آن را فریاد کند. این اتفاق را مجموعه‌ای از سخنانی که در تمام این سال‌ها شنیده نشده می‌بینیم و شاهد هستیم که جوانان دهه‌های هشتادی و هفتادی تحمل‌شان تمام شده است و سعی می‌کنند برای یافتن پاسخ به سوالات تمام این سال‌ها به کف خیابان بروند و خودشان را با عصبانیت و پرخاشگری و دلخوری به زبان بیاورند.»
حق‌شناس در بخش دیگری از این گفت‌وگو توضیح می‌دهد: «من فکر نمی‌کنم که در این بخش خشونت کارساز باشد و ما باید به پلیس و نیروهای امنیتی آموزش بدهیم که تحمل کنند و با تحمل لازم و آمادگی ظاهر شوند. باید فضای لازم و تجدید نظر در رویکردمان به وجود بیاوریم و فضای رسانه‌ای شکل بگیرد که امکان گفت‌وگو در آن باشد. اگر می‌خواهیم یک گفت وشنود مبتنی بر عقلانیت و منافع ملی شکل بگیرد باید زمینه رشد و گسترش مطبوعات آزاد را فراهم کنیم و آنجاست که توانسته‌ایم به افکار عمومی احترام بگذاریم. شاید این روند به بازگشت مرجعیت رسانه‌ای به داخل کشور کمک کند. الان مرجعیت رسانه‌ای به خارج از کشور منتقل شده است. شاهد هستیم که کشورها دیگر که حتما بیش از هر چیزی به فکر منافع ملی خود هستند و برای ما دل نمی‌سوزانند این مرجعیت را کنترل می‌کنند. ولی با تغییر این روند می توانیم مرجعیت رسانه را به داخل کشور برگردانیم.»
او می گوید: «ما رویکردهای گذشته مثلا بستن فله‌ای مطبوعات و برخوردهای قاضی مرتضوی در آن سال‌ها را یادمان نرفته است. تمام رسانه‌های مستقل و قدرتمند و دارای مخاطب را از دم تیغ گذراندند. امروز می‌بینیم که یک انحصاری در رادیو و تلویزیون وجود دارد و بیش از 60 شبکه تلویزیونی و رادیویی و دهه‌ها روزنامه و سایت و خبرگزاری همه یک صدا را تبلیغ می‌کنند. این قدرت رسانه‌ای نمی‌آورد. همه این‌ها یک سخن می‌گویند و به جز این که مردم را نسبت به این رسانه‌ها بی‌اعتماد می‌کنند و با یک تحریم و ندیدن روبه‌رو می‌کند، اثر دیگری ندارند. همین هم باعث می‌شود در روز مبادا که نیاز به کسب خبر هست می‌بینیم که با بستن اینترنت در داخل کشور و برخورد‌های خشن با خبرنگاران و به زندان انداختن آن‌ها یک اتفاق بیشتر رخ نداده است و اینکه جامعه ایرانی به سمت کسب نیاز خود می‌رود و متوسل به شبکه‌های خارجی می‌شود و این رویکرد محدود کردن فضای داخل بهترین خدمت به آنان بوده است.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. به فرمایشات درستتون یک نکته رو هم باید اضافه کرد: اگه دقت کرده باشید تو این سالها هر وقت یه حادثه ای مثل 96 یا 98 پیش میاد همه جریانات حاکم اعم از مجلس و قوه قضاییه و دولت و نیروی انتظامی و غیره میان وسط و از تامین امکان گفتگو و تظاهرات قانونی حرف میزنن. به محض اینکه مدتی از این رویدادها میگذره همه چیز یادشون میره تا یه خیزش بعدی. عین همین مهرماه طوفانی. مطمئن باشید وقتی دو ماه گذشت و به قول خودشون اغتشاشی نبود همه چیز یادشون میره: خر ما از کرگی دم نداشت.
    نتیجه اخلاقی: تا اغتشاش نشه آقایون مجبور نمیشن حرف از گفتگو و اعتراض قانونی بزنن.
    نتیجه تکمیلی: درود بر اغتشاشگران!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا