ابزار نرم برای جنگ نرم مناسب است
مرتضی مکی تحلیلگر مسائل بینالملل در آرمان ملی نوشت: همانطور که آقای رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در مذاکرات با ایران گفتهاند مذاکرات احیای برجام از دستور کار دولت آمریکا خارج شده است. رفتارها و واکنشهای دولتهای غربی اروپایی به تحولات داخلی ایران نیز نشان میدهد که دولتهای اروپایی عملا در تلاش هستند که فشارهای سیاسی مضاعفی را به ایران وارد کنند چه در موضوع حقوق بشر و چه در موضوع همکاریهای نظامی ایران و روسیه و اینکه به بهانه نقض عهدنامه 2231 میکوشند به یک نوعی فشارهای مضاعفی به جمهوری اسلامی وارد کنند. شاید از این طریق بتوانند آن اهداف و سیاستهایی که در مقابل ایران بهخصوص در موضوع احیای برجام را دنبال میکردند را با روشهای دیگری در پیش بگیرند. مذاکرات فرسایشی برجام طی یکسال و نیم گذشته متأسفانه در شرایطی به حالت تعلیق درآمد که فرصتهای متعددی بود که میتوانست از آن استفاده شود و به این نقطه نرسد ولی این مذاکرات در عمل تحت تاثیر تحولات داخلی روسیه و حمله نظامی به اوکراین، مذاکرات احیای برجام را تقریبا به کما برده است. اینکه حالا هر دو طرف چه دولتهای اروپایی، چه ایران و چه آمریکا صحبت از خروج از برجام فعلا نمیکنند، نشان میدهد که به هر حال امیدوارند فضای جدیدی را پس از انتخابات کنگره برای مذاکرات ایجاد کنند ولی به نظر نمیرسد حداقل پس از انتخابات کنگره مذاکرات بستر مناسبی را برای ریلگذاری جدید و رسیدن به یک نقطه تفاهم و مصالحه ایجاد کند. آنهم به این دلیل که بحث موضوع نقض حقوق بشر و موضوع مسائل امنیتی در شرایطی قرار گرفته که دولتهای اروپایی امیدی که حداقل به ورود ایران به پایگاه انرژی و تامین بخشی از نیازهای آنها داشت را کنار گذاشتهاند و بار دیگر یک اجماعی را علیه ایران در سطح نظام بینالملل میبینیم. رویدادهایی که طی چند هفته اخیر با آن مواجهیم شاید خیلی کم سابقه باشد. سطح تحولاتی که در ایران صورت گرفت و نوع واکنشی که پلیس و نیروهای امنیتی نسبت به ناآرامیها داشتند، در مقایسه با سالهای 98 و 96 خیلی کمتر بود ولی با چنین سطحی از واکنش دولتهای غربی مواجه نبودیم. به نظر میرسد یک جنگ روانی و رسانهای شدیدی را دولتهای غربی برای تخریب چهره جمهوری اسلامی ایران به راه انداختهاند و میکوشند با به خیابان آوردن ایرانیان مقیم کشورهای غربی و تحریمهایی که علیه ایران اعمال میکنند، جمهوری اسلامی را تحت فشار سیاسی و اقتصادی قرار دهند. ما باید یک دیپلماسی عمومی و رایزنیهای جدیتری را با دولتهای غربی و طرفهای دیگر جمهوری اسلامی در پیش بگیریم تا از این وضعیت هجمه سیاسی و رسانهای که علیه ایران به راه انداختند، خارج شویم. اینکه سازوکار چنین رویکرد سیاستهای خارجی چگونه باید باشد، دست اندرکاران عرصه دیپلماسی خارجی به خوبی میدانند که با چه ابزارهایی این کار را انجام دهند اما اینکه صرفا به کنشهای دولتهای غربی در اعمال تحریمها، واکنش نشان دهیم و مدام از تحریمهای متقابل علیه آنها استفاده کنیم، به نظر نمیرسد سیاست لازم و کافی باشد در اینکه دیپلماسی فعالی را در نوع مواجهه با فشارهای سیاسی و روانی غرب انجام دهیم. قطعا یک جنگ روانی است و در این جنگ روانی، جمهوری اسلامی ایران تحت فشار قرار دارد و این نکتهای است که باید مدنظر داشت. به نظر میرسد باید عرصه دیپلماسی را به دیپلماتها سپرد. وضعیت خطرناکی هست و در این وضعیت آن کسانی که باید در صف مقابله با دشمنان باشند، در شرایط موجود، این دیپلماتها و دست اندرکاران سیاست خارجی و امنیت جمهوری اسلامی هستند که باید نوع مواج هه با این جنگ روانی را ترسیم بکنند. جنگ نرم، ابزارهای نرم را میطلبد و باید به این موضوع تاکید و تمرکز جدی کرد.
همانطور که آقاي رابرت مالي، نماينده ويژه آمريکا در مذاکرات با ايران گفتهاند مذاکرات احياي برجام از دستور کار دولت آمريکا خارج شده است. رفتارها و واکنشهاي دولتهاي غربي اروپايي به تحولات داخلي ايران نيز نشان ميدهد که دولتهاي اروپايي عملا در تلاش هستند که فشارهاي سياسي مضاعفي را به ايران وارد کنند چه در موضوع حقوق بشر و چه در موضوع همکاريهاي نظامي ايران و روسيه و اينکه به بهانه نقض عهدنامه 2231 ميکوشند به يک نوعي فشارهاي مضاعفي به جمهوري اسلامي وارد کنند. شايد از اين طريق بتوانند آن اهداف و سياستهايي که در مقابل ايران بهخصوص در موضوع احياي برجام را دنبال ميکردند را با روشهاي ديگري در پيش بگيرند. مذاکرات فرسايشي برجام طي يکسال و نيم گذشته متأسفانه در شرايطي به حالت تعليق درآمد که فرصتهاي متعددي بود که ميتوانست از آن استفاده شود و به اين نقطه نرسد ولي اين مذاکرات در عمل تحت تاثير تحولات داخلي روسيه و حمله نظامي به اوکراين، مذاکرات احياي برجام را تقريبا به کما برده است. اينکه حالا هر دو طرف چه دولتهاي اروپايي، چه ايران و چه آمريکا صحبت از خروج از برجام فعلا نميکنند، نشان ميدهد که به هر حال اميدوارند فضاي جديدي را پس از انتخابات کنگره براي مذاکرات ايجاد کنند ولي به نظر نميرسد حداقل پس از انتخابات کنگره مذاکرات بستر مناسبي را براي ريلگذاري جديد و رسيدن به يک نقطه تفاهم و مصالحه ايجاد کند. آنهم به اين دليل که بحث موضوع نقض حقوق بشر و موضوع مسائل امنيتي در شرايطي قرار گرفته که دولتهاي اروپايي اميدي که حداقل به ورود ايران به پايگاه انرژي و تامين بخشي از نيازهاي آنها داشت را کنار گذاشتهاند و بار ديگر يک اجماعي را عليه ايران در سطح نظام بينالملل ميبينيم. رويدادهايي که طي چند هفته اخير با آن مواجهيم شايد خيلي کم سابقه باشد. سطح تحولاتي که در ايران صورت گرفت و نوع واکنشي که پليس و نيروهاي امنيتي نسبت به ناآراميها داشتند، در مقايسه با سالهاي 98 و 96 خيلي کمتر بود ولي با چنين سطحي از واکنش دولتهاي غربي مواجه نبوديم. به نظر ميرسد يک جنگ رواني و رسانهاي شديدي را دولتهاي غربي براي تخريب چهره جمهوري اسلامي ايران به راه انداختهاند و ميکوشند با به خيابان آوردن ايرانيان مقيم کشورهاي غربي و تحريمهايي که عليه ايران اعمال ميکنند، جمهوري اسلامي را تحت فشار سياسي و اقتصادي قرار دهند. ما بايد يک ديپلماسي عمومي و رايزنيهاي جديتري را با دولتهاي غربي و طرفهاي ديگر جمهوري اسلامي در پيش بگيريم تا از اين وضعيت هجمه سياسي و رسانهاي که عليه ايران به راه انداختند، خارج شويم. اينکه سازوکار چنين رويکرد سياستهاي خارجي چگونه بايد باشد، دست اندرکاران عرصه ديپلماسي خارجي به خوبي ميدانند که با چه ابزارهايي اين کار را انجام دهند اما اينکه صرفا به کنشهاي دولتهاي غربي در اعمال تحريمها، واکنش نشان دهيم و مدام از تحريمهاي متقابل عليه آنها استفاده کنيم، به نظر نميرسد سياست لازم و کافي باشد در اينکه ديپلماسي فعالي را در نوع مواجهه با فشارهاي سياسي و رواني غرب انجام دهيم. قطعا يک جنگ رواني است و در اين جنگ رواني، جمهوري اسلامي ايران تحت فشار قرار دارد و اين نکتهاي است که بايد مدنظر داشت. به نظر ميرسد بايد عرصه ديپلماسي را به ديپلماتها سپرد. وضعيت خطرناکي هست و در اين وضعيت آن کساني که بايد در صف مقابله با دشمنان باشند، در شرايط موجود، اين ديپلماتها و دست اندرکاران سياست خارجي و امنيت جمهوري اسلامي هستند که بايد نوع مواج هه با اين جنگ رواني را ترسيم بکنند. جنگ نرم، ابزارهاي نرم را ميطلبد و بايد به اين موضوع تاکيد و تمرکز جدي کرد.
انتهای پیام