شعارهای رادیکال در اردبیل مانند تهران؛ برخلاف گذشته که تجمعات از نوع هویت طلبی بود
ارجاعی به یکی از مطالب انصاف نیوز
هم میهن نوشت: نگاهــی به وضعیت سیاسی استـــان اردبیــل در پی بحثها بین نماینده مجلس و علی دایی
پس از گذشت چندین هفته از اعتراضات، شنبه گذشته اوضاع اردبیل بهگونهای بههم ریخت که بیش از پیش مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت. هرچند شهر اردبیل از روز اول اعتراضات شاهد حضور مردم معترض در خیابانها بود، اما در آخرین هفته مهر، با انتشار شایعهای از کشته شدن یک دانشآموز اردبیلی، بار دیگر فضای اردبیل ملتهب شد و روزهای شنبه و یکشنبه، تعداد زیادی از اهالی اردبیل به خیابان آمدند. برخی رسانههای داخلی در ابتدا خبر دادند که هیچ دانشآموزی در ادبیل کشته نشده است، اما چند ساعت بعد از این خبراعلام شد دختری به نام «اسراء پناهی» به خاطر بیماری جان سپرده است که این خبر هم در نهایت طی روزهای گذشته به نحو دیگری مطرح شد که براساساش این دختر نوجوان اردبیلی با مصرف قرص برنج خودکشی کرده است. همین سه روایت متناقض نیز تاثیر زیادی در افزایش تنش و بیاعتمادی مردم این منطقه داشته است، به شکلی که بعد از آرام شدن بسیاری از استانهای کشور، مردم اردبیل همچنان به اعتراضات خود ادامه دادند. البته اهالی اردبیل میدانند که این اعتراضات، اولین اعتراضات تاریخ این شهر پس از پیروزی انقلاب نیست. فضای سیاسی و اجتماعی این استان موجب شده که سرنوشت و شرایط خاصی برای آن رقم بخورد؛ در ادامه نگاهی به آن خواهیم داشت.
تاریخ اعتراض
در سالهای بعد از پیروزی انقلاب، اعتراضات زیادی در اردبیل برگزار شده است. مهمترین این تجمعات به اول خرداد 85 برمیگردد که بعد از انتشار کاریکاتوری در روزنامه ایران، اعتراضاتی ابتدا در تبریز برگزار شد و بعد از چند روز این اعتراض به همه شهرهای آذری گسترش پیدا کرد. افرادی که جرقه آن اعتراضات را زده بودند، جوانانی بودند که در ادبیات سیاسی به آنها هویتطلب میگویند. (نیروهای سیاسی که هویت آذربایجانی برایشان بسیار مهم است.)
با این حال در سالهای اخیر، سیاست اردبیل با یک چهره گره خورده است؛ «حسن عاملی» امام جمعه اردبیل! در همان زمان که هویتطلبان از مردم دعوت به تجمع کرده بودند، امام جمعه اردبیل هم فراخوان تجمع داده بود و تلاش کرده بود در برگزاری تجمع پیشدستی کند.
اما سرانجام تجمع هویتطلبان اردبیل برگزار و با استقبال زیادی هم مواجه شد. البته ریشههای رشد گروههای هویتطلب را باید در اتفاقات سالهای قبل اردبیل و سایر استانهای شمال شرق ایران جستوجو کرد. یک سال قبل از تجمعات خرداد 85، در انتخابات ریاستجمهوری 84، محسن مهرعلیزاده توانست در سه استان آذری ایران رای اول را به دست بیاورد. تحلیلگران سیاسی این رای را ناشی از قدرت گرفتن نیروهای هویتطلب در منطقه میدانند. در سالهای بعد هم اعتراضاتی که در اردبیل برگزار شد، عموما متاثر از نیروهای هویتطلب اردبیلی بود. مثل تجمعاتی که در اعتراض به خشک شدن دریاچه ارومیه برگزار شد یا اعتراضاتی که در زمان جنگ دوم قرهباغ برگزار شده بود.
از این منظر میتوان مهر 1401 را نقطهعطفی در تحولات سیاسی اردبیل خواند. در این مقطع، مردم اردبیل برای اولین بار در اعتراضاتی شرکت کردند که منشأ و دعوتکنندگان آن، گروههای هویتطلب اردبیلی نبودند. البته پیش از این در اردیبهشتماه نیز مردم اردبیل در اعتراض به افزایش قیمتها اعتراضاتی برگزار کرده بودند که در آن اعتراضات هم رد پای نیروهای هویتطلب دیده نمیشد. با این حال بعد از اولین شب اعتراضات در اردبیل، شایعه شد که باز هم برخی فعالان سیاسی این شهر که منتسب به نیروهای هویتطلب هستند، توسط دستگاههای امنیتی بازداشت شدهاند. البته رسانههای رسمی در گزارشهایی که از اردبیل منتشر کردهاند، فقط بازداشت یک تبعه آلمانی را تایید کردهاند اما بعضی رسانههای خارج از کشور از بازداشت حدود بیست نفر در این اعتراضات سخن گفتهاند.
در واقع میتوان گفت از اوایل دهه هشتاد تا امسال، اعتراضات خیابانی در اردبیل همیشه توسط گروههای هویتطلب انجام میشد، اما این بار آنها نقش محوری در برگزاری اعتراضات را نداشتند و این اعتراضات متاثر از فضای عمومی کشور بود. شاهدان عینی میگویند شعارهایی که در اعتراضات اخیر اردبیل سر داده شد نیز بیسابقه بود و در بعضی مناطق شعارهای رادیکال و تند شنیده شد که برای اولین بار در شهر اردبیل طرح میشد. همچنین شکل اعتراضات، شباهت زیادی به اعتراضات تهران داشت و بچههای دبیرستانی و دهههشتادیها میداندار این تجمعات بودند.
اردبیل و عاملیها!
یک سال قبل از قیام 15 خرداد، سیدحسن عاملی به دنیا آمد. او ابتدای دهه هفتاد یک روحانی منبری خوشنام در اردبیل بود که خطابههایش در مسجد محمدیه اردبیل، طرفداران زیادی داشت. این حمایت به خاطر روحیه مردمی او بود یا شاید به خاطر لحن انتقادی که در بعضی خطبههای او وجود داشت. با وفات آیتالله مروج در سال 80، مدتی فاطمی به عنوان امامجمعه اردبیل فعالیت کرد اما استقبال از خطبههای فاطمی کم بود و نامه و طومارهای زیادی از اردبیل به تهران نوشته شد که درخواست داشت در انتخاب امامجمعه اردبیل تجدیدنظر شود. سرانجام با حکم رهبر انقلاب، سیدحسن عاملی امامجمعه اردبیل شد.
عاملی در همه این سالها به عنوان یک روحانی میانهرو بین ائمه جمعه کشور شناخته میشود. او مردادماه امسال در یکی از خطابههای خود گفته بود: «امام جمعه نباید فحش بگوید، طرد کند و عصبانی شود و امامجمعه نباید نسبت به این طایفه و آن طایفه تند شود. امام جمعه، امامجمعه همه است؛ امام جمعه فرد شرابخوار هم هست. بنابراین امام جمعه باید از این جهت همه را زیر بال و پر خودش بگیرد؛ حتی کسانی که عنادی دارند این وثوق را داشته باشند که از امام جمعه طلب خیرخواهی کنند.» بعد از ماجرای اعتراضات اخیر نیز او از معدود ائمهجمعهای بود که تلاش کرد در اظهارنظر، حد میانه را رعایت کند و از طرفین مناقشه خواست خطاهای خود را اصلاح کنند.
از طرفی عاملی از سوی بعضی از مخالفان خود متهم میشود که به دنبال جریانی به نام «پانترکیسم شیعی» یا قفقاز اسلامی است. محمدحسام مظاهری، دینپژوه، یکی از افرادی است که فعالیتهای عاملی را نمونهای از فعالیت در جهت جریان پانترکیسم شیعی میداند و در این باره مینویسد:«سیدحسن عاملی (امامجمعه اردبیل) نیز چند روز پیش با صدور بیانیهای صراحتاً جنگ آذربایجان با ارمنستان را شرعی و قانونی دانسته و از دولت آذربایجان حمایت کرده است. وی نیز برای کشتگان آذری تعبیر «شهید» آورده… مسئله قرهباغ گرچه این روزها داغ شده، اما مسئله تازهای نیست.»
در این چند سال، یک گرایش سیاسی در بین بدنه مذهبی هموطنان آذریزبان تقویت شده که قرهباغ را موضوعی دینی و شیعی قلمداد میکند و آرمان آزادی قرهباغ و بازگشت آن به پیکره جهان اسلام را مشابه آرمان آزادی فلسطین تبلیغ و ترویج میکند. گرایشی که میتوان آن را «پانترکیسم شیعی» نامید. نکتهی جالب توجه اینکه فعالان این گرایش از حیث تعلق جریانی جزو هواداران تشیع سیاسیاند و نمایندگان دیگر جریانهای شیعی (سنتی، هویتی و…) تا به امروز در این مسئله از اتخاذ موضع شفاف پرهیز کردهاند. پانترکیسم شیعی تلاش دارد موضوع قرهباغ را از مسئلهای اختلافی و تاریخی بین دو کشور همسایه به مسئله جهان اسلام و حتی جهان تشیع تبدیل کند؛ موضعی که برخلاف منافع ملی کشور است. بااینحال واقعیت آن است که این گرایش و مطالبه در بین گروهی از هموطنان آذری وجود دارد و لازم است درست و دقیق زمینهها و خاستگاه و دلایل آن شناسایی و فهم شود. (انصافنیوز، 21 آذر 1399)»
با این حال این ایده، مخالفان جدی هم در میان فعالان سیاسی دارد. یکی از این منتقدان به هممیهن میگوید:«رفتارهای عاملی، حمایت از طرف آذربایجانی نبود بلکه برای جلوگیری از ریزش حامیان حاکمیت بین ترکزبانها بود. در واقع یک کنش طبیعی بود که از شیعه مقابل مسیحی حمایت کنید، حمایت از این جهت بود تا قشر مذهبی در آذربایجان ریزش نکند.»
با روی کار آمدن دولت رئیسی، موقعیت عاملی بیشتر تقویت شده، چون سیدحامد عاملی از نزدیکان او در صندلی استانداری نشسته است. فردی که مثل امامجمعه اردبیل، وابسته به جریان تندروی اصولگرا نیست و به نظر میرسد بهتر از جبهه پایداریها توانسته حوادث استانی را مدیریت کند. گفته میشود استاندار فعلی اردبیل از چهرههایی است که ارتباط خوبی با نیکزاد، نماینده فعلی اردبیل در مجلس دارد و برادران نیکزاد یکی از مهمترین جریانهای قدرت در این منطقه به شمار میروند.
هویتطلبان و نسبتشان با اصولگرایان و اصلاحطلبان
اصولگرایان البته در سالهای گذشته تلاشهای زیادی کردند تا آرای هویتطلبان را به سمت خود هدایت کنند. مهمترین چهرهای که تلاشهایی در این زمینه داشت، نادر قاضیپور نماینده سابق ارومیه بود که چند دوره با موجسواری روی این شعارها وارد مجلس میشد، اما این دوره صلاحیت او برای حضور در مجلس تایید نشد. محمود عباسزاده نماینده فعلی مشکینشهر در مجلس، چهره دیگری است که تلاش دارد تا قسمتی از بدنه آرای هویتطلبان آذری را به خود اختصاص دهد. این تلاشها در حالی رخ داده است که اصلاحطلبان در بیشتر انتخاباتی که فضای رقابتی فراهم بوده توانستهاند نماینده خود را به مجلس بفرستند. از مجلس پنجم که رای بالایی به غریبانی ردصلاحیت شده داده شد (بدون تایید صلاحیت تعداد برگههای رای که به نام او به صندوق انداخته شد، بسیار زیاد بود) تا مجلس ششم که چهرههایی مثل آذروش و پیرموذن به مجلس رفتند و حضور خود را در مجلس هفتم تکرار کردند تا همین مجلس قبلی که باز هم لیست امید موفقیت خوبی در اردبیل به دست آورده بود و رضا کریمی و محمد فیضی راهی بهارستان شدند.
اردبیل و سلبریتیها
نمیشود ایرانی باشی و نام دو قهرمان بزرگ این شهر را نشنیده باشی. یکی علی دایی که تا چند ماه پیش، بزرگترین گلزن ملی جهان به شمار میرفت و دیگری حسین رضازاده که مدتها ملقب به عنوان قویترین مرد جهان بود. رضازاده مدتی وارد سیاست شد. از عضویت در شورای شهر تهران گرفته تا حضور در فدراسیون وزنهبرداری. اما علی دایی در همه این سالها سعی کرده از حضور در عرصه سیاسی پرهیز کند. با این وجود، در ماجراهای اخیر، پای علی دایی هم به ماجرا باز شد. طبیعی بود که ورود علی دایی با واکنش تند نیروهای اصولگرا مواجه شود. اما خیلی زود چهرههای اردبیلی متوجه شدند حمله به علی دایی، بهشدت به اعتبار آنها آسیب میزند. همین بود که نماینده فعلی اردبیل، سیدکاظم موسوی، ناچار شد یکی دو روز بعد از موضعگیری تند علیه علی دایی، در مقام دلجویی از ستاره سابق فوتبال ایران دربیاید و از موضع تند قبلی خود عذرخواهی کند: «علی دایی اسطوره است و بنده در مجلس هشتم وی را به عنوان وزیر ورزش معرفی کرده بودم و هیچگاه به دنبال اسائه ادب به وی نیستم. حرف بنده آن است کسانی که صاحبنظر هستند و در اجتماع قابل اعتمادند به انقلاب کمک کنند. ما نباید روی آتش بنزین بریزیم و در شرایطی که کلیدواژه دشمن، کشتهسازی است، باید در اظهارنظرهای خود دقتنظر داشته باشیم.»
اردبیل و اقتصاد سیاسی!
اردبیل در سالهای پایانی دوره روحانی درگیر ماجراهای پیچیده خصوصیسازی شرکت کشت و صنعت مغان بود. در نبود سندیکاهای مستقل کارگری، در نهایت این سیاستمداران منتقد روحانی بودند که خط خبری این ماجرا را کنترل کردند و چهرههای حامی دولت را در اردبیل به فساد اقتصادی متهم کردند؛ اتهاماتی که ضربه بدی به اعتبار اصلاحطلبان این منطقه زد.
آینده اردبیل
اعتراضات اردیبهشتماه و اعتراضات یکماه گذشته در اردبیل، یک پیام مهم داشت؛ اینکه در اردبیل جریانی وجود دارد که نه دلبسته اصولگرایان است و نه با اصلاحطلبان میانهای دارد؛ نه به امام جمعه اردبیل اعتماد کافی دارد و نه هویتطلبان اردبیلی را به رسمیت میشناسد؛ جریانی که هم به خاطر مسائل مالی و هم به خاطر محدودیتهای اجتماعی، دست به اعتراض زد؛ جریانی که احتمالا در آینده سیاسی اردبیل بیشتر اثرگذار خواهد بود.
انتهای پیام