خرید تور تابستان

روحانی، انتخابات ۹۶ و خاتمی‌چی‌های عصرِ اعتدال

«سید سبحان تقوی»، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی نوشت:

برای آنان که صبح روز دوم خرداد پای صندوق آمدند تا اجماع بر سرِ ریاست ناطق نوری را بر هم زنند و منادیِ تغییر باشند، و حتی برای «دوم خردادی‌های پس از دوم خرداد» که بعدها اصلاح‌طلب خوانده شدند و جامعه‌ی مدنی را نه در اندیشه‌ی «جان لاک» و دیگر روشنگران اروپای جدید، که با تکیه‌ی خاتمی بر مدینه النّبی شناختند و دانستند اگر دولت در سیاست مهم است، به بیرونِ دولت نیز برای رشد و توسعه و مدنیت باید پرداخت و راه ِاصلاح نه فقط از جاده‌ی حاکمیت می‌گذرد، که از مسیری خارج از قدرت و با اصلاح فردی و فرهنگی میسر می‌شود؛ دولت، اهمیت بسیار دارد.

این اهمیت، به ساختار سیاسی قدرت در کشور ما باز می‌گردد. اقتصاد متکی به نفت و درآمد حاصل از آن، که در اختیار دولت است و موجب می‌شود با وجود تمام اهمیتی که اصلاح طلبان به جامعه مدنی و کار جمعی توسعه‌گرا در بیرون دولت و اصلاح فرهنگی شهروندان می‌دهند، اما باز هم بدانند در کشوری هستیم که دستِ دولت در پسِ بسیاری از امور پیداست و نمی‌توان چشمی به اصلاح از درونِ قدرت نداشت و از برخی سیاست‌های دولت محور غفلت ورزید.

مهم دانستن اصلاح از درونِ قدرت یعنی جدی گرفتن انتخابات و ورودِ پرقدرت به رقابتی که قواعد خاص خود را دارد. این توجه به انتخابات یعنی سال ۹۶، در شرایطی که می‌دانیم هنوز ۲ نامزد اصلاح طلبان در انتخابات سال ۸۸ در حصرند؛ محدودیت‌های فراوانی بر چهره‌ی شاخص این جریان تحمیل می‌شود؛ و به گواه تجربه و شناخت رفتار شورای نگهبان، اصلاح‌طلبان جوازِ حضور در انتخابات را آنگونه که باید نخواهند داشت، نباید روحانی را تنها گذاشت تا خدای ناکرده، بار دیگر دولت به دست «نااهلان» بیفتد.

پروژه سیاسی روحانی و دولتش یا آنچه در فضای سیاسی تحت عنوان «اعتدال» شناخته شد، بیش از آنکه بتواند در جامعه جایی برای خود باز کند، میان بدنه‌ی مدیران مقبول افتاد. بگذریم که گاهی دکانی شد برای فروش بی بضاعتیِ بعضی نیروهای ناشناس که سابقه‌ی اجرایی و تشکیلاتی مؤثری نداشتند و صرف نزدیکیشان به هر دو جریان سیاسی غالب در کشور، آن‌ها را «اعتدالی» کرد و بر مسند نشاند تیم رسانه‌ای روحانی برخلاف رقبا و مخالفانِ کم تعداد اما پرصدای دولت، خوب عمل نکرد و تقریباً از نیمه‌ی راه دولت، ابتکار عمل را به رقیب واگذار کرد؛ تا آنجا که سخنگوی دولت تدبیر، امروز منفعلانه در گوشه‌ای می‌نشیند تا اگر مخالفان دولت و رئیس جمهور سنگی پراندند و جنجالی به پا کردند، در پاسخ به آنان واکنشی نشان دهد. این سخنگو و معدود رسانه‌های دولتی در این مدت نتوانستند ارتباط مناسبی با بدنه‌ی اجتماعی خود برای اقناع توده و تزریق خوراک تبلیغاتی به جامعه برقرار کنند.

شاید اگر روحانی، قدمی از دایره‌ی تنگ حلقه‌ی نزدیکانش فراتر می‌برد و از ظرفیت موجود اصلاح طلبان چه در برقراری ارتباط با جامعه و چه مدیریت ستادی و اجرایی بهره‌ی بیشتری می‌گرفت، امروز سکه‌ی اعتدال در بازار سیاست و انتخابات رونق بیشتری داشت.

با فاصله گرفتن از بحث توافق هسته‌ای و مشاهده‌ی مشکلات معیشتی که در جریان سفر روحانی به کرمانشاه و در قالب گلایه‌ی حاضران در حین سخنرانی رییس جمهور، خود را نشان داد به نظر می‌رسد «اعتدال» جذابیت روزهای نخست را در میان مردم از دست داده است.

اصلاحات اما بنا به موجبات بسیاری، از کاریزمای شخصیتی رهبران این جریان گرفته تا مقبولیت گزاره‌های تئوریک و دغدغه‌های غیر سیاسی‌اش… همچنان مقبول است و توانِ موج سازی و قدرتِ همراه ساختن بدنه‌ی اجتماعی با خود در ایام انتخابات را خواهد داشت. در جریان انتخابات مجلس دهم نیز آنجا که لیست امیدی در میان بود و «امید»  میدانی داشت، حضور و کارِ اصلاح طلبان و مدیریت ستادیِ خوبشان، امکان پیروزی کاندیدای اصلاح‌طلب و همراه دولت را میسر ساخت.

روحانی اگر سال ۹۶ رقیبی جدی از میان راست در مقابل خود ببیند که کار را برایش سخت کند، منطقی‌تر آنست که قدری زمین بازی را عوض کرده و ابتکار عمل در ستادهای انتخاباتی خود در استان‌ها را به اصلاح طلبان بسپارد؛ تا به کمک آنها و با بهره گیری از توانشان، شرایط حضور دوباره‌ی خود در پاستور را فراهم سازد. شاید اگر اصلاح طلبان آنگونه که باید به میدان بیایند و شوری برانگیزند، ای بسا حامیان دولت به شورا هم برسند. و مگر روحانی چه می‌خواهد جز تداوم ریاست، مجلسی عاقل، شوراهای همراه و بدنه‌ای همسو در جامعه که قدرت چانه زنی‌اش را بالا ببرد؟

روحانی، دولتش و اصلاح‌طلبان باید قدر حرکت جبهه‌ای که در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ ایجاد شد و سال ۹۴ در انتخابات مجلس تداوم یافت را به عنوان راهبردی مهم و اثرگذار بدانند و نگذارند این ائتلاف جبهه‌ای از دست برود.

نباید گذاشت که اگر دلخوری و رنجشی هست، ما را در نیمه‌ی راه از نفس بیندازد. اگر نخواهیم چون حمیدرضا جلایی پور، اختلاف در ماجرای هیأت رییسه‌ی مجلس را تنها دسیسه‌ی تندروها برای ایجاد اختلاف میان اصلاح‌طلبان و میانه‌روها بدانیم و قدری واقع بینانه‌تر به داستان بنگریم، نمی‌توان از رنجش برخی اصلاح‌طلبان که یاران راستین دولت روحانی در این سه سال بودند بگذریم. مایه‌ی این رنجش قطعاً نه رفتار روحانی، که ناشی از عملکرد برخی نزدیکان او و حتی کارنامه‌ی دولت در برخی استانداری‌ها و فرمانداری‌هاست.

امروز در محافل اصلاح‌طلبان و از زبان تحلیل‌گرانِ اصلاح‌طلب شنیده می‌شود که روحانی تنها گزینه‌ی اصلاح طلبان در انتخابات خواهد بود؛ این ادعا یعنی اصلاح‌طلبان در شرایط موجود از روحانی راضی‌اند؛ اما این رضایت کافی نیست. وقتی صحبت از رضایت می‌کنیم باید میان رضایت اقلّی و رضایت حداکثری تفاوت گذاشت. رضایت حداقلی، رضایتی است که به فرد انگیزه‌ی لازم برای انجام کاری را می‌دهد، اما رضایت حداکثری است که نه تنها فرد را برای اقدام بر می‌انگیزاند، که وی را وا می‌دارد تا به سراغ دیگران رفته و آنان را هم مجاب کند تا با اقدام او همراه شوند. روحانی برای انتخابات پیش رو، همراهانی می‌خواهد با رضایتی حداکثری که در فقدان تیم رسانه‌ای قوی و وجود رقیبی که توپخانه‌ی تخریبش را تا دندان مسلح کرده، سبد رأی روحانی را سنگین کنند.

تحلیلی که گاهی این روزها شنیده می‌شود، این است که روحانی عامداً با دوری از برخی کنش‌های مطلوبِ طرفداران خویش و تن ندادن به بعضی مطالبات بدنه‌ی حامی خود، سودای همراه‌سازیِ طیفی از اصولگرایان میانه را در انتخابات ۹۶ دارد. اصولگرایانی که از سویی حاضر به حمایت چندباره از احمدی‌نژاد نیستند؛ از طرفی مهره‌ای در قامت ریاست جمهوری میان جریان خود برای فرستادن به میدان نمی‌یابند؛ و از جهتی حمایت از گزینه‌ای چون جلیلی و افرادی مشابه او را اولاً در شرایط کنونیِ منطقه‌ای و جهانی به مصلحت کشور نمی‌دانند و ثانیاً از عدم اقبال دوباره‌ی مردم به کاندیدای جریان خود می‌ترسند و نمی‌خواهند شبیه آنچه در سال ۹۲ برای جلیلی اتفاق افتاد باز تکرار شود. آری؛ محافظه‌کاران نمی‌خواهند که باز «اقلیت» خوانده شوند.

اگر تجربه‌ی دولت هاشمی رفسنجانی در دور دوم سازندگی و برخی عقب نشینی‌های آن دوره را پیش چشم آوریم، در می‌یابیم اولاً اختلاف اصولگرایان با دولت تدبیر و امید، با دادنِ امتیاز بیشتر به آنها نه تنها کم نخواهد شد، که دست آنان را برای مداخله در کار دولت بازتر و برای فشار بر دولتمردان پر زورتر خواهد کرد. ثانیاً روحانی چشمِ همراهی به سنتی‌های جریان راست دارد و حال آنکه هنوز هم «شریف‌ترین رقبای چپ‌ها، راست‌های سنتی‌اند». در یک تحلیل منطقی، روحانی اگر اصلاح طلبان را از خود دور بدارد و برخی خواسته‌های آنان را که مطالبه‌ی عمومی جامعه نیز هست به فردا بیندازد، تا شاید راست را با خود داشته باشد به این صورت که لااقل کاندیدای مطرحی در مقابل روحانی عَلم نکنند کار درستی نکرده است؛ چراکه سنتی‌های راست، همان رقبای شریف و بعضاً بی خطر، امروز هم در کابینه و هم خارج از کابینه در نزدیکی روحانی حضور دارند نظیر برخی اعضای شاخص مؤتلفه و اصولگرایان جوان هم که حامیان احمدی‌نژاد و جلیلی و آبادگران باشند، راضی نخواهند شد الّا به شکست روحانی و مرگ دولتش.

اصلاح طلبان اما فارغ از تصمیم و رویکرد دولت، باید همچنان بر خواست عمومی ایرانیان پای بفشرند و در عین توجه به مطالبات سیاسی چون بهبود فضای فعالیت احزاب و تشکل‌ها در کشور، حذف نگاه امنیتی از جامعه و دانشگاه‌ها، رفع حصر و… از طریق پیگیری مطالبات صنفی، تلاش برای رفع آسیب‌های اجتماعی، دل نگرانی و اقدام نسبت به مشکلات معیشتی و … خود را به قاعده‌ی هرم جامعه نزدیکتر سازند.

اصلاح‌طلبان باید برای بازگشت به تکیه‌ها، مساجد و هیأت‌ها برنامه بریزند؛ زبانشان را زبانِ زمانه قرار دهند و با یک برنامه‌ریزی مناسب از ظرفیت نیروهای توانمندِ ردّ صلاحیت شده‌ی جریان خود در انتخابات مجلس، برای ورود به شوراهای شهر و روستا استفاده کنند.

انتهای پیام

بانک صادرات

یک پیام

  1. ( روحانى ابتكار عمل در ستادهاى انتخاباتى خود در استانها را به اصلاح طلبان بسپارد ! )
    ——–
    انصافاً چه توقع كمى ! معنى عوامانه اين پيشنهاد متواضعانه عبارتست از اينكه جناب روحانى ، خرحمّالى انتخاباتى حضرتعالى با اصلاح طلبان، پست ها و سمت هاى مهم هم از آنِ رحمانى فضلى ها، نهاونديان ها و پور محمدى ها !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا