لطفاً سناریو ننویسید!
ترور محکوم است اما ...
محمد توکلی، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی پیرامون حملهی تروریستی اخیر در حرم شاهچراغ و واکنشها به آن نوشت:
در روزی که خبرهای رسانهها با تجمعات اعتراضی به بهانهی چهلمین روز درگذشت مهسا امینی آغاز شده بود و با خبر ریزش مجدد متروپل ادامه یافت حملهای تروریستی به حرم شاهچراغ رخ داد تا سلسله خبرهای ملتهب این روزها تکمیل شود.
ساعتی از این حمله که بنا بر آنچه گفته شده داعش مسئولیتش را بر عهده گرفته نگذشته بود که واکنشها به آن آغاز شد. واکنشهایی که میتوان آنها را به دو دستهی کلی تقسیم کرد؛ آنان که به تئوری توطئه علاقهمندند و در هر چه رخ دهد مدعیاند «کار، کار حکومت است» و گروه مقابل این «دایی جان ناپلئون»ها که در تلاش هستند تا اعتراضات به مرگ مهسا امینی را به این رخداد تروریستی مرتبط کنند تا «قضیه را جمع کنند».
این هر دو کاری به آنچه در واقعیت رخ داده است ندارند و هر کدام در تلاش هستند تا ماهی خود را از این آب گلآلود صید کنند. نه آنان که انگشت اتهام را به سوی جمهوری اسلامی نشانه رفتهاند در پی اثبات سخن خود بر اساس اسناد و مدارک هستند که اگر بودند از همان دقایق اولیه – بلکه روزها پیش از وقوع حادثه – چنین ادعایی را تکرار نمیکردند و نه آنان که به شکل مستقیم و غیر مستقیم معترضان 1401 را مسئول جنایت تروریستی رخداده میدانند تمایلی به اثبات سخن خود با مدارک محکمهپسند دارند.
ترور محکوم است و این محکوم کردن تروریسم امری بدیهیست که وظیفهی هر کنشگر سیاسی و اجتماعی به نظر میرسد اما این محکوم ساختن تروریسم و تروریستها نباید سبب غفلت از نقد و نقل خطاها در مواجهه با چنین حوادثی شود. پنهان شدن پشت خونهای به ناحق ریخته در چنین حوادثی و دعوت همگان به سکوت، بیشتر از آنکه به نفع سیستم امنیتی کشور باشد کمک ناخواسته و نادانسته به جریان تروریسم خواهد بود.
واقعیت این است که سیستم امنیتی کشور در همهی این سالها علاوه بر انجام وظایفی که برای حفظ امنیت ایران بر عهده دارد، خود را درگیر موضوعاتی کرده و میکند که به غیر از اتلاف وقت و انرژی و تنزل جایگاه در جامعه هیچ نتیجهای نداشته است. ورود به مجادلات جریانهای سیاسی و یا سرگرم شدن با موضوعات فرعی که میتواند در سطوح دیگری نیز پیگیری و به سادگی و با هزینههای کمتری حل و فصل شود، همچون مواجهه با اهالی فرهنگ، ورزش، رسانه و…، از جملهی این موارد است که در عمل و به طور طبیعی سبب کاهش امکان و توان مانور «سربازان گمنام» برای برخورد با تروریسم میشود.
برای مثال اگر در همین اعتراضات 1401 سیستم امنیتی کشور بهجای آنکه عزم و توان خود را به گره زدن آنچه در خیابانهای تهران میگذرد به سفارتخانههای اروپایی و گروههای کُردی خارج از کشور معطوف کند و برای آن بیانیهای بلند و بالا بنویسد به شکل دیگری وارد معرکه میشد و پس از دستکم 13 سال ریشههای آنچه «پروژهی کشتهسازی» خوانده میشود را مورد بررسی قرار داده و خنثی میکرد احتمالا هم به جلوگیری از کاهش امنیت و حس امنیت میان مردم کمک کرده بود و هم این بار و در این اعتراض دیگر خون مردمان بیگناه کمتری به ناحق بر زمین ریخته میشد.
سناریونویسی و تلاش برای مرتبط کردن حملهی تروریستی به مردم در حرم شاهچراغ با اعتراضات 1401 اقدامیست که از ساعت اولیهی وقوع این حادثه از سوی مسئولان و رسانههای رسمی نظام آغاز شده و قرائن و شواهد و تجارب پیشین حاکی از آن است که تا روزها و هفتهها و ماهها و سالهای بعد ادامه خواهد داشت؛ شاید با چنین سناریویی بتوان اعتراضات را «جمع کرد» اما راه حل مواجهه با اعتراض این نیست.
اگر قرار باشد میان اعتراضات اخیر و حادثهی تروریستی رخداده در شیراز ارتباطی برقرار کرد، آن ارتباط نه از جنس ادعاهای تربیونداران مدعی دفاع از نظام بلکه مبتنی بر این واقعیت است که سیستم امنیتی کشور وقت، انرژی و هزینهی بسیاری را در این اعتراض و موارد مشابه در گذشته صرف اموری کرده است که اساسا برای مواجهه با آنها نیازی به مداخلهی این چنینی نهادهای امنیتی نبوده و در نتیجهی این امر از کار اصلی خود که مقابله با تهدیدهای واقعی علیه تمامیت ارضی کشور و حملات تروریستی است غافل شده است.
مطلب آخر آنکه ممکن است برخی در واکنش به آنچه گفته آمد مدعی شوند که امروز زمان انتقاد به نهادهای حافظ امنیت کشور نیست و باید بیان چنین مطالبی را به زمانی دیگر موکول کرد که در پاسخ باید گفت:
اولا. سناریوی ایجاد ارتباط میان اعتراضات و حملهی تروریستی در ابتدا از سوی مدعیان دفاع از نظام مطرح شد و شاید اگر چنین سناریویی در کار نبود میشد چنین مطلبی را در وقتی دیگر و دورتر از روز حادثه قلمی کرد.
ثانیا. نکتهی مهمتر آنکه نقد و نقل خطاها، تقصیرها و قصورهای احتمالی نهادهای امنیتی منطقا هیچگونه منافاتی با محکوم کردن تروریسم ندارد و از قضا کمک به همان نهادها برای جلوگیری از تکرار احتمالی چنین فجایع دردآوردی است.
انتهای پیام
باسلام .
در خصوص موضوعی که به ان اشاره شد میشه گفت تقریبا این موارد سخن میلیون ها ایرانیست که برای حفظ تمامیت ارضی کشور ارزش قائل هستند. و این انقلاب را هم دوست دارند .و هیچ کس دنبال تغییر حکومت نیست . اگر مردم اعتراض دارند فقط بخاطر اختلاف طبقاتی و تورم و بی در و پیکر بودن قیمت کالاها بخصوص در بخش مسکن هستش . همه مردم به دنبال بهتر شدن اوضاع اقتصادی هستن و به این خاطر اعتراض میکنن . اما متاسفانه عده ای که خودشان باعث تخریب و اغتشاش هستند و از طرف دیگر حاضر نیستند صدای ملت را بشنوند دست به چنین کارهای میزنند و اگر یک روزی دیدید که دیگه خبری از این حکومت و این نظام نیست مطمئن باشید عامل این اتفاقات همین افرادی هستند که با خشونت با مردم برخورد میکنن . بجاییکه اینطوری با خشونت برخورد کنید گوش کنید ببینید حرف مردم چیه . اما متاسفانه در چندین سال اخیر هر اعتراضی بوجود امد مسیر ان را خود ماموران امنیت تغییر دادن نه مردم . در جریان حادثه شیراز هم باید بگم که مردم اماده بودن برای یک چنین اتفاقی که قرار است رخ بدهد . یعنی اینکه مردم حرکت ها را خوب میفهمند . پس نمیشود چنین ادعا کرد که اگر مردم اعتراض کنند ایران مثل سوریه میشود .یعنی با اینگونه رفتارها نشان دادند که تحت هر شرایطی نباید لب به اعتراض گشود و مردم باید با همین شرایط اسفناک زندگی کنند و هیچ اعتراضی هم نکنند هدف انها تین موصوع است . . این بود ان انقلابی که وعده داده بودند افرین بر شما
سلام – وقتی مهندس موسوی می گفت نیروهای نظامی نباید چرتکه دستشان بگیرند, برای چنین رویدادها بود…
ممنون از تحلیل صورت گرفته لطفا دربارهگرانی و فقر و بی مدیریتی و عدم پاسخگویی مقامات و دروغ ها هم بنویسید
سلام خدا قوت همه ما پشت نظام و رهبری هستیم هیچ شکی نیست . ولی اسم شما انصاف آیا انصاف دکتر رییسی را مورد فشار قرار دهیم.
هرگز فکر کردید انتشار نتایج انتخابات چرا قبل انتخابات رخ می دهد؟اقتدار امنیت و در کنار آن مسایل استراتژیکی براحتی قابل مرقوم نمودند نیستند؟
گرانی و .. خیلی زیبانیست ولی باید ما مردم عادی به نخبگان سیاسی و امنیتی با شیوه هایی انتقاد کنیم که به انتقاد ما جنبه شمشیر از رو ندهند. اولین کلید آن صبر و کلید بعدی توکل است. خیلی طول می کشد تا مسیرهای امنیتی و سیاسی کشور در گامهای ما به اعتماد برسند چون آنها همهشان قسم خوردند و نسبت به قسم خود پایبند بوده و خواهند بود. بی صبری و فقدان شفافیت و سواستفاده های بعضی مدیران را نباید به پای همه نوشت.
ثانیا. نکتهی مهمتر آنکه نقد و نقل خطاها، تقصیرها و قصورهای احتمالی نهادهای امنیتی منطقا هیچگونه منافاتی با محکوم کردن تروریسم ندارد و از قضا کمک به همان نهادها برای جلوگیری از تکرار احتمالی چنین فجایع دردآوردی است. مهمترین نکته همینه ممنون.
با سلام هنوز بنده از این رویداد ناراحتم ,چون خودم بچه استان فارس و میدونم اغلب زائران خصوصا آنهایی که شهید شدند مسافران شهرهای دیگرند که هم نماز و هم استراحت می روند شاهچراغ ,
اما عزیزان ببخشید چون اون روزها فضا امنیتی بود و سخنان و نظر حتی فضای مجازی درست نبود و ممکن بود نظر دهی باعث گمراهی در سیر واقعیت بشود الان میگم حفاظت بیرونی و خارج از درب اماکن و داخل با وقوع چنین حوادث تروریستی اسف باری قطعا وظیفه نیروهای مسلح ذی ربطه ! وقتی کشور دستخوش آشوبه و اتفاقا ۴۰ ام اون بنده خدا واقع ,و خود بخود دست دشمنان ملت مثل داعش بازتر ,قطعا باید حدا اقل دم درب یک واحد حدا اقلی نیرو مسلح برای تفتیش و برخورد با این حوادث باشه !یا حدا اقل نیروی امنیتی خود مرقد مسلح و تفتیش کنند ,روزهای شلوغ اکثرا همینطور بود ما می رفتیم کل زائران بازرسی میشدند ,این مواقع حساس که جای خود داره و باید حواستون به سومین حرم مهم ایران اسلامی و امنیت اون تو آشوب بود نه اینکه بعد دستگیری ترورریست ,فرمانده ای بعد ماجرا بیاد کلاش دست بگیره و دنبال تروریست احتمالی دیگه باشه !و فیلم بگیرند حضور پیدا کرده !