خرید تور تابستان

بیم موج خاتمی | روزبه علمداری

روزبه علمداری سردبیر وبسایت جماران در هم میهن نوشت:

در این سال‌ها و به‌خصوص بعد از بیانیه اخیر، هر بار سیدمحمد خاتمی سخنی می‌گوید جماعت زیادی از کیهان تا اینترنشنال و بسیاری از معترضان وضع موجود، با عصبانیت و ناسزا یا تمسخر مواضع او را زیرسوال می‌برند و در کنار آن می‌گویند دیگر حرف خاتمی اثری ندارد! اما واقعیت این است که اگر کسی اثر نداشته باشد، طبعا کلام او نباید کسی را عصبانی کند. اینکه شما با پرخاش به یک نفر بگویید مهم نیستی؛ به آن معناست که اتفاقا منطق او برای شما واجد اهمیت و عمیقا اثرگذار است؛ فقط دارید در ذهن‌تان سرکوب‌اش می‌کنید!

از این وجه ماجرا می‌خواهم به این نکته برسم که لااقل پنج سال است راه گفت‌وگو در این کشور بسته شده است و روزبه‌روز هم این گره کورتر می‌شود. ولی هر دو طرف ماجرا هنوز با این واقعیت مواجه نشده‌اند که هیچ گریز و گزیری جز گفت‌وگو و به‌رسمیت شناختن یکدیگر ندارند. آنکه در قدرت است خود را بی‌نیاز از دیگری می‌بیند و غرّه از زور خویش دیگری را خوار می‌شمرد و آنکه در مقابل اوست هم تصور می‌کند با خشونت کلامی یا یکسره سیاه دیدن طرف مقابل، می‌تواند استیصال و حس ناتوانی خود را تبدیل به توانمندی و ظفر کند. درحالی‌که کوبیدن مشت بر دیوار ثمری ندارد و اگر هم داشته باشد به قیمت ضربه‌های سنگین و غیرقابل جبران به دست و پیکر است.

طبعا نقد به تاکتیک‌ها و روش‌های سیاسی شخصیتی چون سیدمحمد خاتمی در جای خود مقوله‌ای قابل بررسی است، اما آنچه امروز مورد مناقشه است، این نیست؛ بلکه جایگاهی است که خاتمی و در لایه‌هایی دیگر اشخاصی چون بهزاد نبوی، احمد زیدآبادی، عباس عبدی، بخش عمده روزنامه‌ها و روزنامه‌نگاران اصلاح‌طلب که کماکان در این فضا کار می‌کنند و برخی ایرانیان مقیم خارج از کشور انتخاب کرده‌اند در آن نقطه بایستند؛ همان نقطه‌ای که این روزها در تعبیر کنایه‌آمیز و تحقیرآمیز «وسط باز» نمود یافته است.

آنان خارج از فضای ذهنی دوقطبی این سال‌ها می‌اندیشند و با وجود اینکه میان‌شان تفاوت‌های متعددی وجود دارد، اما «اصالت گفت‌وگو» به عنوان تنها راه‌حل تغییر مثبت مسالمت‌آمیز و «ضرورت تغییر اصلاح‌جویانه و نه انقلابی و خشونت‌بار» اصول فکری مشترک‌شان است.

اما مشکل این گروه در فضای موجود، فقدان مابه‌ازای بیرونی و عدم تعین یافتن راه‌حل‌شان است. گویی سخن آنان در وضع فعلی مشروعیت چندانی نمی‌یابد، چون تبدیل به واقعیت نمی‌شود. گرچه مخالفان در گوشه ذهن‌شان انگار می‌دانند که راهی جز این ندارند. اما از آنجایی که تنظیمات ذهنی خود را روی تقابل تنظیم کرده‌اند و از تداوم آن پاداش روانی کاذب یا واقعی می‌گیرند، میل به تغییر ندارند و طبعا از کسی که آن را به چالش بکشد عمیقا خشمگین می‌شوند.

یعنی انگار «تقابل» تبدیل به عنصر هویت‌بخش و ساختار ذهنی عمده‌ای از کنش‌گران کنونی فضای حقیقی و مجازی شده است؛ چه رسانه‌های نزدیک به حاکمیت که از روز اول علنا از خاتمی خواستار موضع‌گیری می‌شدند و چه دوستان دیروز و مخالفان یا منتقدان امروزش که هیچ بیانیه و کلامی از او را کافی نمی‌دانند. آنان توقع دارند که کسی چون خاتمی آن آشنا و محبوب سال‌های دور تاییدشان کند؛ یعنی اگر روزی به او رأی دادند، توقع می‌کنند این بار او شبیه آنان شود! درحالی‌که قرار نیست کسی چون خاتمی پس از یک عمر فعالیت بر مبنای اصلاح و گفت‌وگو مسیر دیگری را در پیش بگیرد، نه‌صرفا به این خاطر که نمی‌تواند، بلکه چون شخصیت او ظرفیت و استعداد جز این ندارد.

گو اینکه اگر خاتمی تغییری در جنس فعالیت خود ایجاد کند، همین خشمگینان امروز، از او عبور خواهند کرد و اتفاقا در آن صورت است که خاتمی بی‌اثر و «از رده خارج» تلقی می‌شود. چون: 1-خاتمی فقط با همین مختصات شناخته می‌شود؛ نزد موافق و مخالف و منتقد. 2-در آن مسیر جایگزین، هستند کسانی که زیباتر و هیجان‌انگیزتر از خاتمی بر طبل تقابل و خشم و نفرت بکوبند و در آن میان او برتری و جذابیتی نخواهد داشت!

این دست مخالفان خاتمی به این پرسش پاسخ نمی‌دهند که مگر تداوم تسلسل تقابل و دوقطبی تاکنون جز برون‌ریزی خشم سود دیگری داشته است که از خاتمی هم متوقع‌اند این مسیر را انتخاب کند. فراموش نباید کرد که اگر آنان فکر می‌کنند مسیر اصلاحی خاتمی تاکنون ثمری نداشته است، دست‌کم ضرری هم نداشته است! ولی تداوم تقابل جز ضرر از همین حالا تا هر زمان که تداوم بیاید، نتیجه دیگری جز اغتشاش ذهنی بیشتر به دنبال نداشته و نخواهد داشت.

همین جا لازم است این نکته را بازگو کنم که بحث بر سر نوع فعالیت (مسالمت‌جویانه و اصلاح‌گرانه) است و سخن بر سر ماهیت و جزئیات حرکت در این مسیر نیست. به این معنا که ابتدا باید روی حفظ همین دو اصل پافشاری کرد و سپس به بحث‌هایی از قبیل «امکان اصلاح درون نظام»، «ضرورت/عدم ضرورت انتخاب مسیرهای جدید توسط اصلاح‌طلبان»، «کارآمدی مسیر انتخابات‌محور» و… پرداخت.

هجمه‌کنندگان به خاتمی، نبوی و… فراموش می‌کنند که اگر امروز یعنی 40 روز پس از درگذشت مهسا، جامعه وارد مرحله تازه‌ای شده است، به‌خاطر شماری از زنان و روزنامه‌نگاران و اقشار مختلف مردم ایران است؛ کسانی که ناسزا نگفتند و شعار ندادند و بر طبل یأس/پرخاش نکوبیدند؛ کسانی که سقف فلک را نشکافتند و در «حدّ وسع»، «عمل» کردند.

بنابراین، آنچه که امروز در مورد خاتمی مطرح است نه حول عملکرد شخص او، بلکه مربوط به «جایگاه» او یا امثال اوست که سخت لرزان و مورد هجو و هجمه از هر طرف است. به سان «شبِ تاریک و بیمِ موج و گردابی چنین هایل».

ولی قرار نیست امواج همیشه ادامه یاید. مگر نه؟

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. نه. از اتفاق این امواج گویی قرار است که اینبار ادامه پیدا کند عمرا اینبار به ”محاق” رودو شما را خوشحال کند.خودم را خسته نمی کنم چون اینجا یا تقطیع و یا سانسورمی کنندو نفس ذات کلام و معنا راعوض می کنند .همینقدر بگویم که ما ملت ،مشغول کار خویشیم .شما و دیگر حضرات و اقای خاتمی هم ،کمافی السابق به ”وصله پینه کردن” های بی حاصل و یی پایان.
    نظام بپردازید
    راستی…… خواستم بگویم این امواج اینبار ما را به ساحل آرامش می رساند خواهید دید پس…………،،از آن گردابهای هایل ,مثل شما نمی ترسیم و همیشه ،به ساحل فکر می کنیم………………….می رسیم
    کشتی شکستگانیم
    ای باد شرطه برخیز
    باشد که باز بینیم دیدار آشنا را..

  2. سلام – دوست عزیز , تردیدی در مورد وجاهت و جایگاه آقای خاتمی وجود ندارد و اتفاقآ تمام گله ها و شکایتها از ایشان از طرف بخش بزرگی از مردم بدلیل عدم استفاده از همین وجاهت و مقبولیت است ! درد بر سر این است که جنابشان اگر دارای نمره 18 از 20 باشند در مقبولیت و خریداری, فقط از 2-3 نمره آن استفاده میگردد !؟ چه در گفتار و چه در رفتار چنان در لاک محافظه کاری فرو میروند که دیگر اطلاق (مرد اصلاحات) به آن بزرگوار سخت است! یک مصلح چون جناب خاتمی می بایست در هر زمان بفکر اصلاح باشند- چه در راحت و چه در بحران و عسرت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا