درباره «پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد» | محسن حسام مظاهری
✍ محسنحسام مظاهری در کانال خود نوشت:
برای علاقهمندان تاریخ معاصر ایران، نام «پروژهی تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد» نام آشنایی است. پروژهای که دو سه سال بعد از پیروزی انقلاب (سال ۱۳۶۰) در مرکز مطالعات خاورمیانهی دانشگاه هاروارد کلید خورد و در آن، در طول ده سال، خاطرات ۱۳۴ نفر از رجال سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی دورهی پهلوی بهعلاوه برخی تاریخنگاران و محققان آن دوره ثبت و ضبط شد. تنوع مصاحبهشوندگان، جالب توجه است: از نخستوزیرانی چون امینی و شریفامامی و بختیار تا فرماندهان عالی نظامی مثل طوفانیان و مبصر و کیا و دولتمردانی چون نهاوندی و همایون و درخشش و علیخانی، از سیاسیونی چون رجوی و بنیصدر و سنجابی و نزیه تا نویسندگانی چون ساعدی و م.آزرم و سران ایلات نظیر قشقایی و کلالی.
مجری این طرح، دکتر حبیب لاجوردی بود که خود عضو یکی از خانوادههای سرمایهدار و مشهور حوزهی صنعت و مالک «گروه صنعتی بهشهر» بود که تابستان سال گذشته در واشنگتن درگذشت. ضیاء صدقی، شهلا حائری و شاهرخ مسکوب همکاران اصلی وی در این پروژه بودند.
خوشبختانه مجموعهی این مصاحبهها به صورت آزاد در سایت پروژه و نیز کانالها و سایتهای دیگر منتشر شده است +. برخی از عناوین مجموعه هم در دو دهه اخیر توانستهاند با مجوز رسمی در ایران منتشر شده و به بازار کتاب راه پیدا کنند. من بسیاری از این مصاحبهها را از سالها پیش به تناوب خواندهام و الان مدتی است به فایلهای صوتی گفتگوها گوش میکنم که لطفشان از متن مکتوب بیشتر است. به علاقهمندان تاریخ انقلاب اکیداً مطالعهی آنها را پیشنهاد میکنم. به ویژه در این ایام، بررسی این منابع و مشابه آنها، بسیار عبرتآموز است و برای فهم روند تحولات سیاسی و مسیر سقوط و افول حکومتها، بسیار مفید.
ارزش بالای پروژهی هاروارد، بیش از همه به فضل تقدم آن است و اینکه زمان ضبط گفتگوها با فاصلهی کمی از انقلاب و تغییر رژیم بوده که مصاحبهشوندگان آمادگی ذهنی بیشتری داشتهاند. (البته همین فاصلهی کم سبب شده است غلظت احساسات و زندهبودن تعلقات سیاسی و حب و بغضهای شخصی بر روایت راویان سایه بیندازد.)
بااینهمه پروژهی هاروارد، درعین ارزشمندی، نواقص و خطاهای مهمی هم دارد:
نکتهی نخست به فهرست مصاحبهشوندگان برمیگردد که جای بسیاری از رجال در آن خالی است و در مقابل ضرورت حضور برخی افراد در آن نیز محل سوال است. بهعنوان مثال جای خالی رجال مذهبی در این فهرست کاملاً محسوس است و بهجز مهدی حائری یزدی و سیدموسی موسوی اصفهانی روحانی دیگری بین آنها نیست. باوجود اهمیت نیروهای مذهبی و تنوع آنها حتی در جریانهای مخالف انقلاب (نظیر همین شیخ علی تهرانی که اخیرا درگذشت.) همچنین از طیف بازاریان نیز تنها نمایندگان قاسم لباسچی و محمد مدیرشانهچی هستند. از رجال انقلابی نیز تنها رجایی خراسانی در فهرست وجود دارد که از نظر اولویت در رتبههای پایینی است. و بالاخره نقص جدی دیگر، عدم حضور تقریبا هیچیک از وابستگان ارشد خاندان سلطنتی در فهرست مصاحبهشوندگان است.
نکته دوم، به متد و نحوه عمل مجریان طرح برمیگردد. این پروژه با نام تاریخ شفاهی شهرت یافته و میتوان گفت نخستین پروژهی پژوهشی است که با این صفت در تاریخنگاری انقلاب اسلامی انجام شده. معالوصف کمتر میتوان روش مجریان و مصاحبهکنندگان را با «تاریخ شفاهی» بهعنوان یک روش علمی و با چهارچوب مشخص منطبق دانست. آنچه لاجوردی و همکارانش انجام دادهاند، چندان چیزی فراتر از مصاحبه نیست و فاقد معیارهای لازم تاریخ شفاهی است.
بهعنوان مثال یکی از ویژگیهای مهم تاریخ شفاهی، حضور فعال و مداخلهگرانهی مصاحبهکننده در روند گفتگو بهعنوان یک رکن مهم تولید در فرایند تاریخ شفاهی است که خود مستلزم اشراف کامل وی بر زمینه و زمانه و تاریخ زندگی و فعالیتهای راوی است. ویژگیای که در بسیاری از مصاحبههای این پروژه مفقود است و مصاحبهگر حضور منفعل و کم اثر در هدایت گفتگو دارد. (برخی مصاحبههای خود لاجوردی از این نظر وضع بهتری دارند تا مصاحبههای همکارانش). یک نمونهی فاحش که امروز فایلهایش را گوش کردم، مصاحبه با دکتر موسوی اصفهانی از روحانیون مخالف جمهوری اسلامی (نوهی آیتالله سیدابوالحسن اصفهان، مرجع تقلید تام شیعه) است که در آن مصاحبهکننده (شهلا حائری) فاقد ابتداییترین شناختها از از روحانیت و تاریخ علما و مناسبات پیچیدهی جریانهای مذهبی در انقلاب بوده (در حدی که معنای برخی واژههای متداول را هم نمیدانسته!) و همین سبب شده است مصاحبهای که میتوانست مهم و از نظر اسنادی قابل ارجاع باشد، چیزی فراتر
بااینحال نواقص و اشکالات مذکور، از ارزش پروژهی هاروارد بهویژه از حیث تقدم زمانیاش نمیکاهد.
پ.ن.
در این کانال فایلهای صوتی و متنی مصاحبههای پروژهی هاروارد در دسترس است:
https://t.me/tarikh_shafahi_iran_project
انتهای پیام