آقای حافظی! نوش دارو بودی و …
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
«سلیمان محمدی»، روزنامهنگار در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز، نوشت:
سکوت اصولگرایانهی «رحمتالله حافظی» دربارهی فساد شهرداری و اعضایی که در شورا میرزا بنویس آن شدهاند؛ مانند تجربهی تاریخی همکیشانش بسیار دیر شکسته شد.
هر چند به گواه قاطبهی اعضای اصلاحطلب شورای شهر تهران، حافظی یکی از پاکدستترین اعضای اصولگرای شورای چهارم بوده، اما دریغ که این بار هم که یکی از اصولگرایان سکوتش را در حمایت از متخلفان این جریان شکست؛ بسیار دیر شده است.
چقدر تلخ است که تجربهی سال 88، 92 و 94 دوباره تکرار شده و زمانی که دیگر همه چیز به باد رفته، آنها که میخواهند به حفظ آزادگی شهره بمانند، سخن میگویند.
ناگفته نماند همانقدر که آقای حافظی در میان دوستان اصولگرایش در شورا نامحبوب است و به گفتهی خودش در بین همهی آنها تنها یک رای هم ندارد، از قضا به خاطر آلوده نشدن به همهی آنچه همه میدانند؛ در بین اصلاحطلبان شورا محبوباند. اما افسوس که هربار در انتخابات هیات رییسهی شورا و شهردار؛ این دستور تشکیلاتی است که جلوی پاکاندیشی این دوستان را میگیرد و از قضا رایشان را میاندازد به سبد همان کسانی که امروز معتقدند مجموعهی فساد را مدیریت و آن دیگران آن را لاپوشانی میکنند.
آقای حافظی! مگر شما بزرگشدهی همان مکتب نیستید که میگوید: «أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ»؟ {39 یوسف} آیا حکم شرعی بر رعایت دستور تشکیلاتی داشتید که بر غلط بودن آن واقف بودید و بارها و به آن اذعان کردهاید؟
در جریان انتخابات هیات رییسهی سوم شورای چهارم، رای شما و اتفاقات پس از آن میتوانست نتیجهی انتخابات را برگرداند و این افرادی که شما معتقدید نه اصولگرایند و نه ناظر صالح، دوباره بر کرسی ریاست ننشینند.
در انتخاب دور اول شهردار در شورای چهارم نیز آقای حافظی مثل همهی اعضای شورا، صبح انتخابات خبردار شد که رای آن دو نفر، چطور به نفع برنده برگردانده شد، ایشان در جریان حاتم بخشیهایی که به خانم … صورت گرفته بود قرار داشت و با علم به آن، به محمدباقر قالیباف رای داد.
در انتخاب دور دوم شهردار در شورای چهارم نیز همهی این موارد دو چندان بر همهی اعضا آشکار بود اما باز هم آقای حافظی بین وجدان و تشکیلات، تشکیلاتی را انتخاب کرد که به باور او همکارانش آن را نمایندگی نمیکنند.
همانطور که پیشتر هم گفته شد غالب اعضای اصلاحطلب شورای شهر که روزهای هفته را با رحمتالله حافظی میگذرانند بر سلیمالنفس بودن ایشان صحه میگذارند اما این یک بام و دو هوای برخی اصولگرایانی که به این باور رسیدهاند دیگر تاب و توان دفاع از همکیشانشان را ندارند تا کجا میتواند تکرار شده و کماکان برای مردم باورپذیر باشد؟
مردم هنوز دردهای دوران احمدینژاد و دفاع تمام قد جریان اصولگرایی و برائتجوییهای سریالی در سال آخر حکومت او را فراموش نکردهاند که با کاندیدا شدن آقای حافظی برای نایبرییسی شورا و کسب تنها یک رای او؛ دورهی قالیباف را فرامواش کنند.
چرا سیاستمداران ما هنوز گمان میکنند در دورهای که با یک کلیک زیر و روی دهسالهشان بیرون کشیده میشود، حافظهی تاریخی مردم آنقدر کوتاه است که این مسایل را به آسانی فراموش کنند.
بیشک امروز از نظر مردم آقای حافظیهای «نوعی» یا هر کدام از اعضای شورا که در این سالها سکوت کردند و آرایشان را به سبد این افراد ریختند و یا با دادن رای سفید مستدام مدیریتشان شدند، در یکیک این مال مردمخوریها شریک هستند.
چراکه بارها از تریبونهای این افراد آموخته شده که «فَلَمَّا نَسُوا۟ مَا ذُكِّرُوا۟ بِهِۦٓ أَنجَيْنَا ٱلَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ ٱلسُّوٓءِ» که در تفسیر علامه طباطبایی اینگونه معنا شده که سكوت در برابر فسق و فساد و عدم قطع رابطه با ستمگران، شركت در فسق و ظلم و موجب اشتراك با ظالمين در عذاب است.{ ۱۶۵ اعراف}
نمیشود که سه سال همه چیز را نادیده گرفت یا به اعتراضی کوچک بسنده کرد و آنگاه که کار از کار گذشته و حتی اگر سازمان حسابرسی هم وارد شده و هیات تحقیق و تفحص هم برپا شود، دیگر به عمر مدیریت این آقایان کفاف نخواهد داد، یکباره پشیمان شد.
آقای حافظی! شکستن سکوت شما زمانی پذیرفته بود که تاثیری داشته باشد، دیگر نه شهردار از جایش تکان میخورد و نه رییس شورا میکروفنهای مخالفان را خاموش نمیکند، حالا همه چیز به خوبی و خوشی تمام میشود و واقعیت املاک نجومی هم مثل داستان «سکهها» و خرید و فروش ملک در تهران و پرداختهای دورهای و واگذاری زمین به فلانها و صدها میلیارد هزینهی فاقد سند و چند صد میلیارد هزینهی اضافهی تونل توحید و صدر دو طبقه و ستادهای انتخاباتی و دهها و دهها مورد دیگر از لابهلای پوشههای نظارت بیرون میریزند و انالحق شما کاری از پیش نخواهد برد.
اگر تمام دنیا هم در مقابل شما ایستاده بود که سکوت کنید، استعفا، کمترین کاری بود که میتوانستید انجام دهید، اما باز هم نمیشد؛ چون استعفای شما به معنای ورود یک اصلاحطلب دیگر به شورا بود و تشکیلات رضایت نمیداد!
آقای حافظی! شما که اکنون صدای وجدانتان را شنیده و بلند کردهاید، بیترید تا فردای تاریخ مفاهیمی چون «زمینهای منطقه 22»، «خیریه حضرت رضا(رع)»، «خیریه شمس الشموس»، «املاک نجومی»، «حسابرسیهای باز»، « آن 1700 میلیارد»، « مهدی چمران»، «محمدباقر قالیباف» و «احمد مسجد جامعی» همیشه زمزمهشان در گوشتان بلند خواهد بود اما دریغ که دیگر کمی دیر شده است.
انتهای پیام