چرا اندیشه حسن عباسی و رائفی پور خطرناک است؟
خبرآنلاین نوشت: حاملان این شکل خشونت ورزی همه جهان را آکنده از شر و پلیدی و تباهی می بینند. آنها به هر سو که می نگرند صداهای متفاوتی از صدای گفتمان خود می شنوند و مدام در تلاش برای خاموش کردن این صداهای اهریمنی بوده و هر نگاه و خوانش متفاوتی را با عنواینی مانند «فاسد»، «منحرف»، «ضاله»، «فرقه» ، بی دین و امثالهم طرد می نمایند.
فرهاد قنبری ، فعال سیاسی در کانال تلگرامی خود نوشت:
جمله ای منتسب به ابوعلی سینا است که می گوید: “بلینا بقوم یظنون أن الله لم یهد سواهم”؛ “به قومی مبتلا شدهایم که میپندارند خداوند جز آنها کسی را هدایت نکردهاست”
اگر به جوهره سخنرانی های آقای عباسی یا رائفی پور و افرادی از این قبیل، که کلام خود را با شور و حرارتی وافر همراه می کنند، با دقت نگاه کنیم به مسئله خاصی می رسیم، که ریشه اصلی این شکل از خشونت کلامی و گفتمانی است.
آقای عباسی و شاگردان ایشان به گونه ای سخن می گویند، که انگار تنها آنها هستند که به حقیقت ناب و گوهر زرین هستی و دین و عدالت و سیاست و اخلاق و… دست یافته اند و دیگران همه در جهل و ضلالت و کثافت و گمراهی به سر می برند.
بر اساس چنین برداشتی است که امثال اقای عباسی و حامیان ایشان مرز پر رنگی میان “ما” (هدایت شدگان) و “آنها” (گمراهان) ترسیم کرده اند و وظیفه و رسالت خود می دانند، که هر که بر مدار آنها نمی چرخد را یا به راه راست هدایت کنند و یا به هر طریقی از مدار زندگی و اجتماع خارج نمایند.
حاملان این گفتمان و تفکر بنیادگرایانه، برداشت و خوانش خود از دین، سیاست، اخلاق و… را تنها “حقیقت دین” و… می داند و بر اساس آن هر برداشت دیگری را بی دین، فاسد، منحط، و.. می نامد.
این شکل از خشونت در حق دیگری در واقع بدترین شکل خشونت ورزی است که میشل فوکو از آن به عنوان “خشونت گفتمانی” یاد می کند.
خشونت گفتمانی نوعی از خشونت ورزی است که عاملان آن فکر می کنند که تمامی حقیقت را یافته اند و دیگران همه در جهل و نادانی و فساد و گمراهی به سر می برند. بر اساس چنین نگاهی حاملان این گفتمان وظیفه خود می دانند، که دیگران را یا از گمراهی خارج کرده و با خود همراه و همدل کنند یا اینکه آنها را حذف و خاموش نمایند.
حاملان این شکل خشونت ورزی همه جهان را آکنده از شر و پلیدی و تباهی می بینند. آنها به هر سو که می نگرند صداهای متفاوتی از صدای گفتمان خود می شنوند و مدام در تلاش برای خاموش کردن این صداهای اهریمنی بوده و هر نگاه و خوانش متفاوتی را با عنواینی مانند «فاسد»، «منحرف»، «ضاله»، «فرقه» ، بی دین و امثالهم طرد می نمایند.
انتهای پیام
هر فرقه ای حتی داعش خود را حق میداند، اگر ما در اسراییل بدنیا می امدیم یقینا یهود و خود را حق میدانستیم، ایینی که تولد در ان دخیل است وحاصل تصادف بازپرسی هم ندارد، پس خیلی چیزها وجود نخواهد داشت
عباسی و رائفی پور برای گفتارشان چه غلط یا درست مصداق می آوردند و شاید هم بخاطر این امر باشد که مخاطبان زیادی را برای عقاید خود توانسته اند جذب کنند ولی آقای قنبری در این نوشتار حتی یک مصداق برای اثبات ادعای خود نیاوردند تا معلوم شود اینان چگونه خود را حق و دیگران را باطل عنوان می کنند ایشان تنها برای اثبات ادعاهای خود به دو سخن یکی از ابوعلی سینا و دیگری از فوکو پسنده کرده اند . این نوع نوشتار تنها می تواند در تخریب شخصیت رقیب مفید باشد . اگر منطق ایشان را مد نظر قرار دهیم همین نوشته نوعی من حقم و اون دو نفر ناحق را ثابت می کند که نقض مراد حاصل می شود. آیا زمان آن فرانرسیده است که الیت های ما دست از کلی برداشته و با آوردن امثله قابل لمس افکار خود را برای مخاطبان تبین کنند؟
جناب فرهادقنبری از طرز حرف زدن شما هم مشخصه که فکر میکنید از دیگران بیشتر میفهمید وکشف کردید دکترعباسی و استادرائفی خطرناک هستن ولابد شما مفید
حالا بجای کلی گویی کاش میگفتیددقیقا ازکدام جمله ناراحت شدید وکدام صحبت آقایان جامعه را متشنج کرده است؟
برعکس قضاوت رابه خوانندگان محترم واگذار میکنم بنظربنده امثال قنبری که بدون هیچ دلیل منطقی به معلمان انقلابی حمله کرده برای جامعه خطرناک وحداقل بایدبگویم مضرهستند