مدیرعامل بنیاد فارابی: سینما راه خود را پیدا میکند
«فرانک آرتا» در مقدمه ی گفتگوی روزنامه ی شرق با مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی نوشت:
بنیاد سینمایی فارابی، یکی از نهادهای برساخته مدیریت دهه ٦٠ شمسی سینمای ایران است که لوگوي آن در مجامع بینالمللی سینما شناخته شده و بهویژه بخش بینالملل آن در معرفی سینمای ایران نقش بسزایی داشته است. امیر نادری، عباس کیارستمی، خسرو سینایی و … فیلمسازانی بودند که فیلمهایشان باعث شد سینمای ایران ورای مرزها شناخته شود و طبعا فارابی هم در این معرفی نقش بسزایی داشته. در همین مسیر بنیاد سینمایی فارابی هم به حرکت خود ادامه داد تا اینکه تغییر و پیشرفت تکنولوژی و سیطره دیجیتال در سینما و… بر همه مناسبات تأثیر گذاشت و در این مسیر هم فارابی دستخوش تحولاتی شد. حالا این سؤال مطرح است که مأموریت جدید فارابی چیست؟ و در ادامه چگونه میتواند بر روند سینمای ایران تأثیر بگذارد. به این بهانه و مصادف با روز ملی سینما، با علیرضا تابش، مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی، به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید:
در آستانه روز ملی سینما هستیم. میخواهم درباره عملکرد فارابی بیشتر بدانم. یکی از اقداماتی که در دستور سازمان سینمایی فعلی قرار گرفته، کوچکسازی «بنیاد سینمایی فارابی» است. اصولا تصور شما از کوچکسازی چیست؟
در یک سالونیم مسئولیتم در بنیاد و از همان ابتدای کارم، چند موضوع اصلی سرفصل برنامههای کاری ما قرار گرفت. جدای از اینکه به حمایت از سینمای داستانی و ارتقای سطح کیفی آثار توجه داریم، در بنیاد فارابی به مدیریت تحول و نوسازی، بیشتر از گذشته توجه شده است. خوشبختانه موفق شدیم در این دوره برنامه «کوچکسازی و تعدیل» و «چابکسازی» را در بنیاد فارابی عملیاتی کنیم. در حوزه نیروی انسانی با کسب رضایتمندی همکاران باسابقه و در شرف بازنشستگی، ٢٥ نفر از کارکنان بنیاد، در سال ١٣٩٤ به افتخار بازنشستگی نائل شدند و روزی که بنده بنیاد فارابی را تحویل گرفتم ١٨٠ نفر کارمند داشت و درحالحاضر حدود ١٥٠ کارمند داریم. تلاشمان این است با شیبی ملایم و در تعامل با همکارانمان، به چابکسای نیروی انسانی هر سال حدود ١٠ درصد ادامه دهیم. مدیریت بهرهبرداری از سینما فرهنگ، برای مدت سه سال به مؤسسه سینما شهر واگذار شد، درست است فارابی مالک سینما فرهنگ هست، اما کارش سینماداری نیست. همچنین برنامهریزی شده تا پخش و اکران فیلمهای کودک و نوجوان و خانواده با حمایت و پشتیبانی فارابی انجام شود و این حرکت تحت نظارت بنیاد در نیمه دوم سال جاری به وسیله بخش خصوصی ساماندهی خواهد شد. میدانید در حوزه پشتیبانی فنی تولید، خوشبختانه بخش خصوصی فعالیت خوبی را آغاز کرده است و با پیگیری و مطالعهای که در این حوزه، بهویژه در یکی، دو سال اخیر داشتهایم، مشخص شد وابستگی و اتکای جریان تولید در سینما به امکانات فنی بنیاد فارابی به حداقل رسیده است. بنیاد سینمایی فارابی در روزگاری حسب ضرورت و نیاز و مأموریتهایی که برعهده داشته است، بخشی از توان و ظرفیت خود را به تأمین و نگهداری تجهیزات فنی سینمایی و پشتیبانی از تولید فیلم اختصاص داده بود. با توجه به روند تغییر شیوههای فیلمسازی و حذف بسیاری از ابزارهای پیشین از فهرست نیازهای جاری سینمای ایران، بخش عمدهای از این تجهیزات کارآمدی خود را به صورت کامل یا بخشی بهصورت نسبی از دست دادهاند. در بررسیای که داشتیم، مشخص شد در سه سال اخیر بخش عمدهای از وسایل حتی یکبار هم از انبار بنیاد فارابی خارج نشده است. بخش دیگری که گردش داشته مثلا در طول سه سال مورد رجوع فقط ١٠ پروژه بوده است؛ یعنی در هر سال سه پروژه آن هم بهصورت محدود در مجموع کمتر از یکماه. بخشهایی مثل دوربینهای فیلمبرداری که بهطور کامل از چرخه بهرهبرداری خارج شدهاند. یا بخش تجهیزات نورپردازی که با توجه به تغییر فناوری نور در سینما، ما الان با نسل دوم و سوم فناوری نور در سینما مواجه هستیم. درحالیکه عمده تجهیزات فارابی در این بخش چراغهای ٨٠٠ و ٢٠٠٠ وات- تنگستن متعلق به ٢٥ سال قبل است که دیگر موردنیاز و رجوع سینما نیست. یا وسایل حرکتی که خوشبختانه در این حوزه ظرفیت تولید صنعتی– ملی خوبی داریم. من این موضوع را سال قبل هم اعلام کردم كه تقریبا در سطح نیازهای عمومی سینما در این حوزه ما نیازی به خارج از کشور نداریم. طبیعی است وظیفه سازمان سینمایی و بنیاد فارابی باید حمایت از این صنعت و از این تلاش داخلی باشد. از نظر ما این نوع حمایت و تشویق، تقویت و ترویج اقتصاد مقاومتی است. انصاف نیست وقتی شرکتهایی در داخل کشور این وسایل و تجهیزات را طراحی و تولید و عرضه میکنند و اتفاقا هم با اقبال خوب سینماگران ما روبهروست، در فارابی بیاییم این تجهیزات را با قیمت پایینتر اجاره دهیم و بهنوعی یک بازار رقابتی منفی درست کنیم. در شرایط کنونی اساس حضور فارابی در این بخش، نه ضروری است و نه توجیه دارد. این حرکت غیراقتصادی و ضدبازار است. باید شرایطی ایجاد کنیم که بازار این بخش در حوزه طراحی و ساخت و تأمین و اجاره به تعادلی توأم با انگیزه و پویایی برسد. یعنی از همین وضعیت که الان بهطور نسبی هست، باید حمایت شود تا تثبیت و نهادینه و به یک روند اقتصادی- صنعتی – حرفهای پایدار تبدیل شود. از سوی دیگر، به دلیل این شرایط و بهروزنشدن تجهیزات فنی بنیاد فارابی متناسب با تحولات، یک وضعیت انفعالی ایجاد شده بود که در این بخش دیگر آن فارابی مؤثر و تعیینکننده دهههای ٦٠ و ٧٠ نبود. البته از حق نباید بگذریم و در پاسخگویی به نیازهای واقعی سینما در این حوزه، عملا بخش خصوصی وارد صحنه شده است و سینما توانسته راه خود را پیدا کند و در شرایط حاضر تعامل خوبی در این حوزه بین بنگاههای فعال حوزه پشتیبانی فنی بخش خصوصی و جریان تولید سینما برقرار است. این وضعیت فرصتی را برای سینمای ایران فراهم کرده و اتفاقا همین فرصت هم ما را مجاب کرد از آن بهرهبرداری کنیم و در آغاز سال ٩٥ سیاستهای خودمان را در این بخش پس از بررسی شرایط، در رسانهها اعلام کردیم که مصمم هستیم تا نیمه اول سال جاری چابکسازی را در بخش تجهیزات فنی بنیاد سینمایی فارابی انجام دهیم، با توجه به سیاستهای سازمان سینمایی و رویکردهای جدید بنیاد سینمایی فارابی، بهمرور این کار از ابتدای سال جاری انجام شد. بخشی از وسایل و تجهیزات که کمتر مورد رجوع سینمای حرفهای بود ولی میتوانست برای انجمن سینمای جوانان ایران کارکرد آموزشی برای هنرجویان فیلم کوتاه داشته باشد، به ١٠ استان کشور ارسال شد. با کارشناسیها و ارزیابیهایی که بین فارابی و انجمن سینمای جوان انجام شد، از تجهیزات بازدید کردند و درنهایت به توافق رسیدیم بخشی از وسایل و تجهیزات به ١٠ استان در دفاتر انجمن سینمای جوانان ارسال شود. برخی از تجهیزات سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که برای استفاده در پروژههای سینمایی در انبار بنیاد فارابی بود، با پیگیریها و توافقی که با وزارتخانه انجام دادیم در سال ٩٤ آنها را به وزارتخانه عودت دادیم. آن دسته از تجهیزات هم که متعلق به بنیاد فارابی و در انبار بنیاد است، در مزایدهای در مردادماه و پس از چند نوبت چاپ آگهی که در روزنامههای کثیرالانتشار و روزنامههای سینمایی منتشر شد، بخشی از این تجهیزات به مزایده گذاشته شد و بخشی هم باقی مانده است که انشاءالله با تدابیری که اتخاذ خواهد شد تلاش خواهیم کرد وفق مقررات و رعایت ضوابط، در اختیار سینمای ایران قرار گیرد.
چندی پیش در خبری که در گروههای تلگرامی پخش شده بود، از نوعی رانت در واگذاری این تجهیزات انتقاد شده بود. اصل واقعیت چه بود؟
واقعیت این است اگر بنیاد فارابی میخواست کاری پنهانی و غیرقانونی انجام دهد که در روزنامهها آگهی مزایده نمیداد، ضمن اینکه در آغاز سال جدید سیاستهای بنیاد در این حوزه به صورت شفاف در رسانهها اعلام شد. این روند از سال ٩٤ در بنیاد آغاز شد، سال گذشته هم تعدادی از سینهموبیلهای بنیاد فارابی که قطعا اگر تابهحال مانده بود، راهنمایی و رانندگی مطلقا خودروها را شمارهگذاری نمیکرد، چون متعلق به دهههای ٦٠ و ٧٠ بودند و سالها از تولیدشان گذشته بود- به مزایده گذاشته شد، بنابراین در چارچوب مقررات قانونی، روشمند و شفاف حرکت کردیم. با این روند تحولات و تغییر در شیوهها و مناسبات فیلمسازی حرفهای، هم اگر در همین یکی، دو سال فکری اساسی برای همین وسایل نشود، همگی باید در گوشههای انبارها حبس شده و خاک بخورد.
موردی که این خبرسازان را ذوقزده کرده و خبرسازی کردند اینکه بنیاد، تجهیزات را در اختیار فلان شرکت قرار داده! درحالیکه بنیاد فارابی مراحل این چابکسازی را تشریح کرد و پاسخ آن خبرسازی را داد.
گفته میشود بیشتر تجهیزات در اختیار شرکتی به نام «پیروزگستر» قرار گرفته که زیر نظر مدیران سازمان سینمایی اداره میشود. آیا واقعا اینگونه است؟
از تعدادی از تجهیزات با توجه به تغییرات تکنولوژی فیلمسازی در سالهای گذشته کمتر استفاده شده و بعضا در پروژههای خاص سینمایی استفاده میشوند. این چند قلم گردش مالی کمی هم داشت و به مدیریت و بهرهبرداری خاص از نظر تخصصی و حرفهای نیاز داشت. این وسایل شامل کرین بلند، چراغ آرک و چند چراغ خاص بود که با هدف بازسازی و نمونهسازی براساس ضوابط قانونیای که در بنیاد سینمایی فارابی وجود دارد، به مؤسسه «پیروزگستر» که تنها مؤسسه ایرانی فعال در زمینه ساخت و طراحی تجهیزات سینمایی و تلویزیونی است، فروخته شد. اینطور هم نبود که ما این وسایل را به این مؤسسه هبه کنیم. بنیاد فارابی در قبال فروش این تجهیزات پول دریافت کرد و هیچیک از همکاران و مسئولان سازمان سینمایی و حتی مؤسسات تابعه در این مؤسسه حضور ندارند. جالب است بدانید ارزش ریالی این وسایل کمتر از هفت درصد کل تجهیزات بنیاد سینمایی فارابی است، یعنی چند وسیله که از آن کمتر استفاده میشد و خیلی خاص بودند و نمونه دیگری در ایران نداشتند، به این مؤسسه فروخته شد تا در آنجا بازسازی، مشابهسازی و طراحی شود و پاسخگوی نیاز پروژههای سینمایی یا تلویزیونی باشد. کارشناسان و مدیران ما بهینهکردن شیوههای بهرهبرداری از تجهیزات فنی را در هر شرایطی از وظایف و مسئولیتهای خود میدانند. اتفاقا گزارشی هم که دارم بعد از این واگذاری این وسایل از هم باز شده و در حال تعمیر و بازسازی است و این عملیات هم در توان و تخصص هر مؤسسه و بنگاهی نیست. این هم با کارشناسی و بررسی جامع انجام شده است. اتفاقا اصرار داشتهایم در جهت تقویت زیرساختهای سینما، این مؤسسه پذیرای این اقلام باشد، چراکه نهاد دیگری را در کشور نمیشناسیم که توان بهرهبرداری و مدیریت و بازسازی این اقلام را داشته باشد. این فقط ادعای ما نیست. بخش فعال و حرفهای سینما هم با این نظر موافق است. اجازه دهید ما هم در بنیاد سینمایی فارابی پس از سالها فعالیت در این حوزه و تسلط بر سازوکار حوزه پشتیبانی فنی سینما و شناخت کامل از تواناییها و ظرفیت مؤسسات سینمایی، بتوانیم نسبت به تشخیص مصالح و منافع سینمای ملی برای خود جایگاهي قائل شویم. هرچند امروز بهعنوان یک ضرورت و سیاست فارابی در این بخش سیاست تعدیل را پیش گرفته است. ولی متفرقکردن وسایل و تجهیزات و ناکارآمدکردن آنها نمیتواند در میانمدت در جهت تأمین منافع سینمای ایران باشد. ما باید تلاش کنیم در این دوره از فعالیت که پیش از این از آن یاد کردیم، مؤسسات و بنگاههایی با توجیه اقتصادی–حرفهای پایدار داشته باشیم. یعنی تحلیل ما از وضعیت این است که مؤسسات فعال در این حوزه باید از حداقل گردش مالی معقولی برخوردار باشند تا بتوانند به حیات طبیعی– اقتصادی خود ادامه دهند. مثلا تولید ٨٠ فیلم سینمایی در سال نمیتواند پاسخگوی توجیه اقتصادی برای ٤٠ دستگاه دوربین فیلمبرداری باشد. این یعنی اینکه فقط از هر دستگاه دوربین به انضمام تجهیزات جانبی در سال فقط دو بار بهرهبرداری میشود و این نمیتواند برای مثلا ٥٠٠ تا ٨٠٠ میلیون سرمایه توجیه اقتصادی داشته باشد و حتما مؤسسات کوچکتر و ضعیفتر آسیب خواهند دید. اگر به این شرایط توجه نداشته باشیم، حتما در درازمدت به سمت بحران در این بخش پیش خواهیم رفت.
این مؤسسه ارتباطی به آقایان رضاداد و ایوبی ندارد؟
مطلقا. نه ایشان و نه هیچیک از شخصیتهایی که در آن خبر کذب، اسامیشان ذکر شده بود که متأسفانه با هدف تخریب وجهه مدیران سینمایی انجام گرفته بود؛ مدیرانی که اساسا با این مرتبط نبودند.
به تازگی در گفتوگویی اظهار کردید فارابی عابربانک نیست. خب، اگر دستگاه «ایتیام» نیست، چه نکتهای از نظر شما در این مرکز برجسته خواهد شد؟
منظورم در این تعبیر این بود که عدهای فکر میکنند بنیاد فارابی صرفا یک صندوق پول است. سهمی برای هرکسی کنار گذاشته شده، میرویم و سهم خودمان را میگیریم. ما همواره از مخاطبان خود انتظار داریم در مواجهه با بنیاد، آن را پایگاه کاملا فرهنگی و مطمئنی قلمداد کنند، شأن نهادهای با اصالتی مثل فارابی بسیار بالاتر از پرداختهای نقدی و کمکهای مالی آن است. نمیتوانیم نقش تأثیرگذار و تعیینکننده بنیاد را در همه این سالها در شکلگیری و جهتگیری سینمای ملی نادیده بگیریم. فارغ از فرازونشیبها و کموزیادها که بههرحال در هر دوره برای خود داشته است. بنیاد از زمان تأسیسش بهعنوان بازوی اجرائی و حمایتی سازمان سینمایی تأسیس شده، به نظر میرسد برخی از عملکردهای حمایتی باعث بروز سوءتعبیرهایی جدی شده است. بحثی نیست که در دورههای مختلف مدیریتی، سازوکارهایی متفاوت برای حمایت از تولید و پخش در سطح ملی و بینالمللی معمول شده که ممکن است برخی از روشهای به کار گرفتهشده در هر دوره منتقدانی جدی هم داشته باشد. بههرحال، این طبیعت کار سینمایی است. در آن مصاحبه با ایسنا هم گفتم بنیاد سینمایی فارابی یک نهاد فرهنگی و محل تعاطی افکار است؛ شخصیتهای فرهنگی، هنری و اجتماعی در شوراها و نشستهای مختلف، کارشناسان و مدیران باتجربه و سابقه کاری مستمر در سینما در تعامل با سینماگران در سطوح مختلف از یکسو و از سوی دیگر، اعمال مدیریت، بایدهاونبایدها و ضرورتهای هر دوره که شامل شاکله کلی سینمای ملی ما میشود و نتیجه آن هم در آثار تولیدشده هر سال در جشنواره در معرض تماشا و بررسی است.
یکی از موارد سؤالبرانگیز فعالیت بخش بینالملل است که البته در معرفی جهانی سینمای ایران در دهه ٦٠ نقش مهمی داشت. جدا از تحولات صورتگرفته در دورههای گذشته، در مدیریت فعلی در ابتدا به آن بیتوجهی شده است ولی با آمدن شما، دوباره تحت نظر فارابی قرار گرفت. اصولا در حال حاضر چه اتفاقات متفاوتی در این بخش میافتد؟ آیا شیوه مدیریت جدیدی را در این زمینه در نظر گرفتهاید؟
بنیاد سینمایی فارابی تحت نام FCF یک نشان بینالمللی و ٣٠ سال است که دنیا این نام را میشناسد و این نشان را باید حفظ کنیم، فعال باشد و تحت همین نام امور بینالملل سینمای ملی ایران در بازارها و جشنوارههای جهانی انجام شود. روی این نشان سرمایهگذاری مالی و معنوی زیادی شده و حضورهای جهانی و مثبت سینمای ایران تحت این نام انجام شده است. وجهه بینالمللی سینمای ایران، بیشتر یک وجهه فرهنگی است و باید با تقویت وجهه اقتصادی و صنعتی آن، قلههای تازهای را فتح کرد. اینها مسائلی است که باید درون سینما برای آن برنامهریزی و میدانهای تازهای برای سینمای ملی ایجاد کرد.
در چند ماه گذشته جلسات شورای بینالملل سینمای ایران، در سازمان سینمایی به ریاست آقای دکتر ایوبی و عضویت سایر مؤسسات تابعه سازمان سینمایی تشکیل شد. در آن جلسه تقسیم کاری شد که کدام مؤسسه چه نوع فعالیتی را در بخش بینالملل دنبال کند. موضوع تولید مشترک، حضور در بازارهای جهانی و پیگیری اکران فیلمهای ایرانی در خارج از کشور، اهم موضوعاتی است که به بنیاد سینمایی فارابی تفویض شد و ما هم پیگیر آن هستیم. امسال برنامههایمان را در چند سرفصل تدوین کرده و به تازگی به شورای بینالملل ارائه دادهایم و قرار است جزئیات برنامهها بررسی شود و بعد از تصویب در آن شورا گامبهگام برنامهها را اجرا کنیم. اتفاقی که با تأسیس و تشکیل این شورا افتاد این است که شاهد همگرایی و همافزایی خواهیم بود و برنامههای حوزه بینالملل سینما با هماهنگی پیش خواهد رفت.
شورای بینالملل متشکل از چه کسانی است و ریاست آن برعهده کیست؟
آقای دکتر ایوبی ریاست شورا را بر عهده دارد و مدیران عامل مؤسسات تابعه و مدیرکل بینالملل سازمان سینمایی اعضای آن هستند، آقای ایرج تقیپور، دبیر جلسات است و بر حسب مورد از کارشناسان مربوطه در این شورا دعوت میشود.
با وجود اینکه هیچوقت گزارش روشنی از این بخش فارابی دستکم در رسانهها وجود نداشته، آیا شما نمیخواهید دراینباره پیشقدم باشید؟
در دوره جدید، استراتژی ما شفافسازی و تنویر افکار مخاطبان بوده که در عمل به این موضوع همواره پیشقدم بودهایم. گزارشهای عرضه فرهنگی فیلمها که به طور مرتب ارائه میشود، ولی جالب اینجاست که وقتی فیلم «سویوق»، اثر مستقل و فیلم اولی بومی به زبان آذری که از کشفهای قابل اعتنا در جشنواره نوجوان همدان بود، در شانگهای، یکی از ١٥ جشنواره رده رقابتی در تقویم فیاپف، برای دریافت سه جایزه برترین استعداد آسیایی نامزد میشود یا «سینما نیمکت» در بخش مسابقه جشنواره مونترال که باز یکی از طرازاولهاست و سکوی پرش مناسبی برای بسیاری از فیلمهای ایرانی بوده است، حضور پیدا میکند، هیچوقت آنچنانکه بایدوشاید، مورد توجه برخی رسانهها قرار نمیگیرد. زمینهسازی حضور بینالمللی فیلمهایی از ایندست که برخی با عینک بدبینی به ظرفیتها و قابلیتهای آنها نگاه میکنند، در زمانی که هنوز زیرساختهای موجود در بخش خصوصی نمیتواند پاسخگوی تولیدات سینمای ایران باشد، یکی از همان وظایف حمایتی است که در مقطع کنونی پیگیری میشود.
البته باید گفت به منظور رقابتنکردن با بخش خصوصی، بنیاد به شکل معمول تا نزدیکیهای جشنواره کن، با فیلمهای جدید قرارداد پخش بینالمللی منعقد نمیکند و در نهایت، فیلمهایی درخور توجه را که بههردلیلی تا آن مقطع زمانی پخشکنندهای پیدا نکردهاند، در دستور کار قرار میدهد. در چند سال اخیر، این رویه حتی درباره فیلمهایی که با مشارکت بنیاد فارابی تولید شدهاند هم دنبال میشود. اگر یکی از فیلمهای تولیدی یا مشارکتی مورد توجه بخشهای دیگر قرار گرفته باشد، بنیاد ترجیح میدهد سایر بخشها پخش آن را بر عهده گیرند. نکته دیگری هم هست. برخی فیلمها، باوجود آنکه پیشبینی خوبی درباره حضور جهانیشان نمیشود، به لحاظ بینالمللی به آنها توجه میشود و به دلایلی مثل سابقه کارگردان، مضمون و… درخواستهای متعددی برای بازبینی از سوی مجامع معتبر بینالمللی دارند. طبیعی است بخش خصوصی نه میتواند و نه باید در این زمینه هزینه کند و درنهایت، بنیاد پاسخگوی درخواستهایی از ایندست است.
تعامل رسانهها با این بخش چگونه خواهد شد؟
در این بخش با تعداد اندک نیروهای متخصص روبهرو هستیم، شاید کثرت مواردی که نیاز به پاسخگویی به مجامع داخلی و بینالمللی دارد، پیگیری مسائل حرفهای در حوزههای مرتبط بینالمللی و همینطور پروژههایی سالانه مثل انتشار کتاب «برگزیده فیلمهای ایرانی» به زبان انگلیسی و برپایی چتر سینمای ایران در بازارهای بزرگ جهانی، همهوهمه، باعث شوند امور بینالملل فارابی نتواند به طور مستقیم در ارتباط مداوم با رسانهها باشد. تجربه هم نشان داده که گاهی خبررسانیهای بیش از حد نیاز، بیشتر در راستای جنجال مطبوعاتی قرار گرفته است، البته منکر این نیستم كه باید اطلاعات صحیح و دستِاول را بهموقع ارائه کرد تا افکار عمومی و رسانهها در جریان محتوا و کموکیف برنامهها قرار گیرند.
به یاد میآورم شما در مقطعی اسامی فیلمهایی را که وام دریافت کرده بودند، رسانهای کردید که خیلی خوب بود. ولی چرا دیگر به آن ادامه ندادید؟
روال کاری بنیاد درهمینراستایی است که اعلام شده و در پایان هر فصل این گزارشات بهروزرسانی میشود.
سرنوشت جشنواره کودک اصفهان چه خواهد شد؟ با تن شرحهشرحه این جشنواره فلکزده و چندتیکه چه میکنید؟ بعد از سیواندی سال هنوز زمان برگزاری آن مشخص نیست. هرچند تقصیر شما نیست. ولی دستکم مایلم تحلیلتان را بدانم!
خوشبختانه تفاهمنامه اولیه برای برگزاری جشنواره امسال در اصفهان، به امضاء رسیده است. باوجوداین، نمیدانم چه باید گفت. همیشه سوءتفاهمهایی وجود دارد. مدام هم این سوءتفاهمها با عبارت آشنای «در هیچجای دنیا به جز کشور ما» تشدید میشود. ولی جالب است همه بدانیم دفتر جشنواره کن در پاریس قرار دارد یا دبیر جشنواره ونیز و دستیار ویژهاش بیشتر اوقات فعالیتها را از تورین دنبال میکنند – چون وظایف محوله و مربوط به موزه سینما را که در آن شهر قرار دارد، نمیتوانند فراموش کنند. در کن و ونیز، هموغم شهرداریها بیشتر معطوف به ارتقای توسعه زیرساختهای سینمایی، خدمات شهری و میهمانپذیری و ساماندهی نیروهای داوطلب همکاری با جشنواره است و با تمرکز بر این موارد است که از هرگونه درگیری در حوزههای پیچیده و تخصصی سینمایی اجتناب میکنند.
امیدوارم با انتصاب دبیر جشنواره و همدلی و همافزایی بین نیروهای متخصص و مسئولان اجرائی در اصفهان، شاهد برگزاری جشنوارهای آبرومند و در تراز سینمای کودک و شهر تاریخی اصفهان باشیم.
امسال در زمینه اسکار و مشکلاتی که برای سینماگران به وجود آمده، چه میکنید؟ برنامهای برای شورای اسکار ندارید؟
سال گذشته در شهریورماه جلسات کمیتههای مربوط به کارگروه اسکار را تشکیل دادیم. بیست و چند سال است که این کارگروه در بنیاد سینمایی فارابی تعریف شده و در تعامل با خانه سینما و سازمان سینمایی نمایندگانی از سینماگران با انتخاب خانه سینما و چند نفر از دستاندرکاران مدیریت سینما آن شورا را تشکیل میدهند؛ شورای ٩نفرهای که فیلمهای اکرانشده در سال گذشته را مرور میکند.
اعضایش چگونه انتخاب میشوند؟
استعلام میکنیم و معرفی میشوند، با رئیس سازمان سینمایی مکاتبه میکنیم که نمایندگان خودشان را معرفی کنند، با مدیرعامل خانه سینما که این مکاتبات انجام شده و نمایندگان فارابی را بنده مشخص میکنم. فهرست فیلمهای اکرانشده در فاصله زمانی مقرر را که از سازمان سینمایی استعلام میکنیم و آنها باید اعلام کنند طبق قوانین اسکار و قوانین اکران فیلمهای سینمایی در جمهوری اسلامی چه فیلمهایی شامل حضور در این کارگروه میشوند که وزارت ارشاد رسما این فهرست را به ما اعلام کرده و در جلساتی که برگزار میشود، تکتک فیلمها به شور و مشورت گذاشته میشود. این فیلمها باید امتیازاتی داشته باشند؛ ازجمله اکران داخلی در کشور که باید در فاصله مهرماه گذشته تا مهرماه سال جاری، حداقل یک هفته با فروش بلیت و تبلیغات معمول در یک سالن سینمای مشخص روی پرده رفته باشند. پس اکران در مقررات اسکار به معنی فروش بلیت و گردش اقتصادی مرتبط با اکران است. جوایزی که کسب میکنند، توفیقاتی که فیلمها در بخشهای مختلف داشتهاند و امیدوارم تا قبل از موعد مقرر که نهم مهر امسال است، جلساتمان را تشکیل داده و به داوری نهایی هم برسیم.
نماینده رسمی اسکار در ایران کیست که ناظر رأی گیریها باشد؟
لزوما بحث از رأیگیری نیست. بحث اصلی درباره رعایت مقررات در راه رسیدن به گزینه مناسب برای معرفی و پیگیریهای بعدی برای ارسال نسخه نمایش و مدارک مربوطه است. طبعا با توجه به سوابقی که بنیاد فارابی در اجرای این پروژه دارد، شناختهشدهترین محل برای طرف خارجی است و حتی در موارد انگشتشماری که این قضیه از طرف بنیاد اجرائی نشده، در نهایت، برای تأیید کمیته معرفیکننده از بنیاد استعلام شده است. مایه خوشحالی است که در همه مواردی که بنیاد مجری بوده، فیلم معرفیشده مردود نشده است. جالب است بدانیم درباره برخی دیگر از کشورهای صاحب سینما مثلا ایتالیا، فیلم معرفیشده پذیرفته نشده و کمیته مجبور به معرفی فیلم جایگزین شده است. این کارنامه پربار زمانی ارزش بیشتری پیدا میکند كه بدانیم سینمای هند با وجود همه ابعاد صنعتی و حضور چهرههایی شاخص مثل ساتیاجیت رای و باوجود معرفی مرتب فیلم به آکادمی از سال ١٣٣٦، سه نامزدی اسکار بهترین فیلم خارجی را در کارنامه خود ثبت کرده است. درحالیکه سینمای نوین ایران از سال ١٣٧٣ تا به امروز در این عرصه فعالیت منظم داشته که نتیجه آن یک جایزه و یک نامزدی اسکار بوده است.
چرا از منتقدان کسی را در این گروه انتخاب نمیکنید؟
خانه سینما میتواند به منتقدان سینمایی پیشنهاد دهد، سالهای قبل هم در جمع اعضا از منتقدان سینمایی یا مدیران مجلات سینمایی حضور داشتهاند. با مراجعه به سوابق، میشود دید چهرههای شاخصی از آن حوزه در کمیته عضویت داشتهاند.
بنیاد سینمایی فارابی برساخته مدیران دهه ٦٠ آقایان سیدمحمد بهشتی و انوار است. ایشان در مصاحبهای گفتند «ما با این هدف بنیاد فارابی را راهاندازی کردیم که انشاءالله سینمای ایران به جایی برسد که دیگر به آن نیاز نداشته باشد». بهعنوان مدیرعامل فعلی این نهاد، معتقدید سینمای ایران به چنین بنیادی هنوز نیازمند است یا خیر؟
از آقای مهندس بهشتی در جلسات هیأت امنای بنیاد چنین مطلبی را شنیدهام منتها از این بیان تفسیر اشتباهی شده است. درحالیکه ایشان با انگیزه خاصی این حرف را زدند. به نظرم، بنیاد سینمایی فارابی برای سینمای ایران همیشه یار، همراه و پیشرو بوده و اگر مدیران و هیأت امنای این بنیاد هوشمندانه به آینده بنیاد نگاه کنند، قطعا حضور آن در عرصه مدیریت سینمای کشور باید تداوم داشته باشد، چراکه این بنیاد خدمات بزرگی در حوزههای مختلف، از جمله حمایت از تولید سینما، جشنوارههای فجر، کودک و سایر جشنوارههای ملی و بینالمللی، معرفی سینمای ایران در عرصه بینالملل، بازارهای جهانی و حوزههای پژوهشی، فصلنامهها، انتشارات، مباحث آموزشی، تجهیزات فنی و پشتیبانی سینمای ایران داشته است. حرف آقای بهشتی این بود که بنیاد سینمایی فارابی نباید در زمان متوقف شود و حتما باید براساس تحولاتی که در عرصه سینمای حرفهای رخ میدهد، خود را بهروزرسانی کرده، اما همواره نقش پشتیبان سینمای ملی را ایفا کند. اتفاقی که متأسفانه در سالهای گذشته شاهد آن بودیم، این بود که فارابی انعطاف خود را از دست داده و ساختار پیچیده و مفصلی پیدا کرده است. این مسئله سبب شده این بنیاد کمتر بتواند نقش پشتیبان را در سینما ایفا کند. بنیاد باید جدا از ایفای نقش راهبردی و حمایتی خود، همیشه آمادگی داشته باشد خلاءهای موجود در ساختار تولید و پخش را پر کند و در صورت نبود امکانات کافی در هریک از زمینههای مورد بحث، به نحوی که متضمن منافع سینمای ایران باشد، نقشآفرینی کند. درحالحاضر هم فارابی قاعدتا باید کاستیهای سینما را شناسایی کند و ببیند چه الزاماتی در سینمای حرفهای وجود دارد که نیازمند پشتیبانی است. ماندگاری فارابی به این است که مدام بمیرد و متولد شود و پابهپای تحولات سینما، تغییروتحول دائمی داشته باشد. فارابی با توجه به تجریبات همه این سالها و ارزش افزودهای که ایجاد کرده، میتواند نقش پشتیبان سینما را با لحاظکردن نکات بالا ایفا کند.
کاری که ما از ابتدای حضورمان در بنیاد انجام دادهایم، اتخاذ رویکردهای جدید بوده است. بنیاد فارابی فعالیت رسمیاش را در سال ١٣٦٣ شروع کرد. همیشه هم پیشرو بوده و به اندازه کارهایی که کرده نقدهای غیرمنصفانه شنیده است! به قول شهید مطهری، اگر به یک قطار باید سنگ زد چرا وقتی که ایستاده یک ریگ کوچک هم به آن نمیزنند و اگر باید برایش اعجاب قائل بود، اعجابِ بیشتر در وقتی است که حرکت میکند. متأسفانه این قانون کلی زندگی است که هرکسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن است مورد احترام است. تا ساکت است مورد تعظیم است، اما همین که به راه افتاد و یک قدم برداشت نهفقط کسی کمکش نمیکند، بلکه سنگ است که به طرف او پرتاب میشود. هیچکس با قطاری که حرکت نکرده کاری ندارد. حقیقتا وقتی حرکت و پویایی در یک مجموعه باشد شاهد حملات و انتقادات و برخی حسادتها خواهیم بود که این برای ما عادی شده است. حضور ما هم در بنیاد اینگونه نبوده که به هر نقد و خبری واکنش نشان دهیم و خودمان را درگیر احساسات کنیم. سعی کردیم مشی درست را انتخاب کنیم و آنچه به نفع سینمای ایران است، عملیاتی کنیم و به این راه ادامه میدهیم.
ببینید، پنج سال دیگر ١٤٠٠ شمسی است و ما سده ٣٠٠ را پشتسر میگذاریم و وارد سده جدید شمسی میشویم. نگاه آیندهپژوهانه مدیران بنیاد سینمایی فارابی، دستاندرکاران مدیریت سینما، منتقدان، مجموعه فعالان سینما باید این باشد که در ١٤٠٠ شمسی یا ٢٠٢٠ میلادی، آیا بنیاد سینمایی فارابی باید کماکان به وظایفی که در دهه ٦٠ شمسی داشته ادامه دهد؟ پاسخ منفی است. به این دلیل که سازمانها و ساختارهای اداری و بنیادهای فرهنگی و هنری متناسب با شرایط روز اجتماع، جهان و تکنولوژی، باید نوزایی و تحول را تجربه کنند، بهویژه مدیریت سینما که عرصه تغییرات تکنولوژیک است و با مخاطب عام سروکار دارد. بنیاد سینمایی فارابی باید خودش را متناسب با شرایط روز و تحولات سینمای کشور و جهان بهروز کند. از طرفی برای کمبودها و نقایصی که در سینمای حرفهای هست، باید در بنیاد سینمایی فارابی چارهجویی شود. اینطور نیست برخی فعالیتهای جاری بنیاد را تعطیل یا واگذار کنیم و بگوییم هیچ کاری در این حوزه انجام نخواهیم داد، بلکه باید به فکر برنامههای جدید و تحول در این حوزهها باشیم و در این مسیر مهم هم با همفکری اهالی سینما، مدیران و مجموعه علاقهمندان به سینما، سعی میکنیم برنامههای جدید را طراحی و اجرا کنیم.
انتهای پیام