حمله به اصلاح طلبان بیشتر از خارجی ها؟
مطهره شفيعي در آرمان ملی نوشت: برخي به هر اقدامي که منجر به آرامش در کشور شود، هجمه ميبرند که نمونه بارز آن مواجهه اصولگرايان با اقدامات اخير اصلاحطلبان از جمله ديدار با رئيس قوهقضائيه و دبير شورايعالي امنيت ملي است. که علي شکوريراد، سخنگوي جبهه اصلاحات درباره اين ديدارها گفته بود: «در اين ديدارها تحليلي از آنچه اين روزها در ايران جريان دارد ارائه شد. همچنين توضيحاتي درباره خواستها و مطالبات معترضان مطرح و بر به رسميت شناختن حق اعتراض مردم و اجتناب از اغتشاش ناميدن همه اعتراضات و نيز ايجاد فرصت امن براي طرح اعتراضات مردم بهخصوص در دانشگاهها از نکات ديگري بود که به آن پرداخته شده است.» موضوع ديگري که حمله به اردوگاه اصلاحطلبي را افزايش داد، به خبري باز ميگردد که محمدعلي ابطحي، معاون پارلماني دولت اصلاحات بيان کرد: «ترديدي نيست که آقاي خاتمي هميشه مطالبه اصلاح امور ميکرد. همين مرز هميشگي او از يکسو با براندازي و از سوي ديگر با کساني است که حاکميت را تأييد مطلق کردهاند و بارها از حکمراني بد در وضعيت موجود انتقادهاي صريح کرده است. ميدانم خيليها در اين ايام از اصلاح نااميد شده و از آن گذر کردهاند ، اما صادقانه خوب است روشن باشد که خاتمي، فرصتطلبانه نميتواند از هويت خودش فاصله بگيرد. حتي اگر مثل شرايط فعلي معترضان و حاکميت صدايش را نشنوند. در اعتراضات اخير، بهرغم مکاتبه آقاي خاتمي با رهبري و ملاقات اصلاحطلبان با مسئولان عاليرتبه براي جلوگيري از خشونت و اصلاح امور، نشانهاي از اينکه خواستهها مورد توجه حاکميت قرار گرفته باشد نيست.» کيهان ديروز نوشت: «اين مطلب در حالي از سوي ابطحي منتشر شده که خاتمي و برخي اصلاحطلبان در سال 88 با ادعاي دروغين تقلب و بازي در نقشه آمريکايي- انگليسي- صهيونيستي آشوب، عملا در زمين براندازان نقش ايفا کردند و اين در حالي بود که خاتمي ميدانست و در محافل خصوصي چندبار اعتراف کرده بود که تقلبي اتفاق نيفتاده است. خاتمي و برخي عناصر همسو، در آغاز اغتشاشات اخير هم نقش هيزمکشي و آتشافروزي را داشتهاند و قبل از اينکه نظر مراجع قانوني درباره فوت مهسا اميني منتشر شود، همين مساله را بهانه عقدهگشايي و اتهامپراکني قرار دادند و حتي پس از روشن شدن ماجرا و آشکارشدن دست گروهکهاي تروريست و تجزيهطلب در آتشافروزي خياباني، حاضر به جبران خيانت خود و مرزبندي با اوباش تروريست و اشرار اجارهاي نشدند تا اين ننگ هم به فهرست خيانتهايشان افزوده شود.»
تخريب ميکنيم
روزنامهاي که به مديريت حسين شريعتمداري منتشر ميشود، 5 آذر هم چنين به اتهامپردازي به اصلاحطلبان پرداخت: مدعيان اصلاحات بهجاي آنکه به ريشهيابي برخي اعتراضات و گلايههاي تلنبار شده برآمده از دولتهاي قبلي (بهويژه دولتهاي موردحمايت اصلاحطلبان) يا به تهاجم تمامعيار بلوک غرب عليه جمهوري اسلامي بپردازند درصدد مقصرنمايي جمهوري اسلامي ايران هستند. آنها در حالي ميخواهند که نظام را مقصر جلوه داده و از ضرورت اصلاح حکومت حرف بزنند که عزم و اراده ملت ايران در پيوند با نظام و حاکميت را سانسور ميکنند. قابلتأمل آنکه مدعيان اصلاحات اصالت را به هدف داده و نه تحليل و براي هدف خود (بهرهبرداري سياسي و القاي ضرورت آزادسازي آشوبگران) صغرا کبرا ميچينند و آسمان ريسمان به هم ميبافند و به بهانه ضرورت اصلاح نظام، يکي از اقدامات اورژانسي را «اعلان عفو عمومي» عنوان ميکنند و چه کسي است که نداند آنها از يکسو نگران اراذل اجارهاي و شکست پروژه اغتشاش هستند و از سويي نگرانند دست قانونگريبان آنها را هم بگيرد! به هر جهت، روشن است که عفو آشوبگران، چراغ سبز به ادامه اغتشاش است، نه اصلاح حکومت! سخنگوي کميسيون اصل 90 مجلس هم در توئيتي به رفتار اصلاحطلبان در دوماه اخير و همراهي آنها بااقدامات راديکاليسم عليه ايرانيت و اسلاميت، اشاره کرد. علي خضريان نوشت: «سرنوشت اصلاحطلبان در آينده نيز به موضع و عملکرد امروزشان در قبال وقايع اين روزها گره خورده است. لذا آنان که همراهي با راديکاليسم را در بستر دوقطبي سازي اجتماعي و در نهايت يک پروژه انتخاباتي تحليل ميکنند، در حقيقت از دست دادن همين امکان حداقلي خود را به تماشا نشستهاند. از منظر جامعهشناسي و قطع نظر از علل و عوامل وقوع، راديکاليسم در محيط اجتماعي قابل تداوم نيست و اين مهمترين پاشنه آشيل طرفداران اغتشاشات اخير است.» نکتهاي که نبايد از آن غافل شده عيان شدن اوج عصبانيت اصولگرايان از تلاش اصلاحطلبان براي آرامش کشور، به اتهاماتي بازميگردد که به اصلاحطلبان وارد ميکنند مانند فارس که نوشت: «جبهه اصلاحات با انگشت نهادن بر مشکلات اقتصادي، بدون اينکه کوچکترين اشارهاي به دستاوردها داشته باشد، خواسته يا ناخواسته در زمين دشمنان بازي کرده است و اين رفتار او براي هميشه در تاريخ اين کشور ثبت خواهد شد.»
اصلاحطلب داخل يا دشمن خارج مرز؟
نکته قابل تامل که نيت تندروها از تخريب اصلاحطلبان را عيان ميکند، سکوت آنها در مواجه به برخي کشورهاي خارجي است که بر آتش اعتراضات در ايران ميدمند. اصولگرايان اگر واقعا دلسوز کشور هستند، بهجاي اتهامزني به جريان اصلاحات، بهدنبال راهکاري بودند تا با بازگشت آرامش به کشور سبب سکوت کشورهاي ديگر شوند؛ اما حذف رقيب داخلي براي آنها مهمتر از پاسخ به کنايه کشورهاي خارجي است!
انتهای پیام