مروری بر حوادث و تغییرات اخیر در دانشگاه شهید بهشتی
میثم سعادت در هم میهن نوشت:
روز دوشنبه بار دیگر دانشجویان دانشکدههای مختلف دانشگاه بهشتی تحصن و اعتراض کردند. گفته میشود طی روزهای گذشته، تعدادی از اساتید که در اعتراضات شرکت کرده بودند، با ممنوعیت و محدودیتهای زیادی مواجه شدهاند. حتی رئیس یکی از دانشکدهها گفته، پیش از این به آنها هشدار داده شده بود و آنها به این هشدارها بیتوجه بودند. این توضیحات اما برای دانشجویان معترض، قانعکننده نبود و همین شد که دیروز هم، دانشگاه بهشتی روز ناآرامی را سپری کرد تا بتوان سال 1401 را ناآرامترین سال تاریخ سیاسی دانشگاه بهشتی نامید. در سال 1338، دانشگاهی در منتهیالیه شمال تهران به نام «دانشگاه ملی ایران» تاسیس شد. دانشگاهی که در بدو تاسیس، غیردولتی بود و با شهریه دانشجویان اداره میشد و به دانشگاه طبقه مرفه تهران مشهور بود، اما در سالهای منتهی به انقلاب، متاثر از دلارهای نفتی، این دانشگاه نیز رایگان شد و افراد از طبقات مختلف توانستند به آن وارد و در آن تحصیل کنند. این دانشگاه از سال 1362 بهعنوان دانشگاه شهید بهشتی به فعالیت ادامه میدهد.
بهشتی سیاسی نیست!
با وجود اینکه برخی از برترین اساتید علوم انسانی ایران در دانشگاه بهشتی بهتدریس مشغول هستند، اما در دهههای گذشته، هرگز این دانشگاه بهعنوان یک دانشگاه پیشرو در مسائل سیاسی شناخته نمیشد. در عوض بهخاطر سنت قدیمی آن که دانشگاه مرفهین بهشمار میرفت، شایع است حساسیت نیروهای حراستی آن کمتر از دانشگاههای دیگر بوده است. یکی دیگر از ویژگیهای دانشگاه بهشتی، استمرار ریاست هادی ندیمی در این دانشگاه بود که حدود ربع قرن ادامه داشت و از میانه دهه شصت تا زمان روی کار آمدن احمدینژاد، در رأس دانشگاه بهشتی قرار داشت که از این نظر بین دانشگاههای ایران، رکورد بینظیری محسوب میشود.
یکی از دانشجویان قدیمی این دانشگاه میگوید: «مساحت بزرگ دانشگاه و سرازیری بودن آن باعث میشد جمع شدن دانشجویان در یک قسمت دانشگاه، بسیار دشوار باشد.» البته بعد از برکناری ندیمی و در دهه هشتاد دانشگاه شاهد بعضی برنامههای اعتراضی بود. اولین اعتراض زمانی صورت گرفت که رئیس جدید دانشگاه دستور داد کتابخانه مختلط و کافههای مختلط از سطح این دانشگاه جمع شود که با اعتراض دانشجویان این دانشگاهها مواجه شد. بعد از مدتی دولت احمدینژاد به این جمعبندی رسید که به این آزادیهای دانشجویان احترام بگذارد و از خواسته قبلی خود عقبنشینی کرد.
چند سال بعد و در آذر 89، احمدینژاد تصمیم گرفت به دانشگاه بهشتی برود. این گمان وجود داشت که این دانشگاه غیرسیاسی، از رئیسجمهور استقبال خوبی خواهد کرد اما این پیشبینی درست از آب درنیامد. تجمع بزرگی در اعتراض به احمدینژاد در دانشگاه شکل گرفت. خبرآنلاین گزارش این اعتراض را اینطور منعکس کرده بود: «از ساعتی پیش از آغاز این مراسم دهها دانشجو در نزدیکی سالن برگزاری مراسم تجمع کرده بودند و شعارهایی اعتراضی بیان میکردند. اما مسئولان حفاظت دانشگاه مانع از نزدیک شدن آنها به محل برگزاری مراسم میشدند.»
در همان ایام، با فشارهای گروههای سیاسی نزدیک به اصولگرایان، انجمن اسلامی دانشجویان که در اختیار نیروهای اصلاحطلب و دگراندیش بود، از آنان گرفته شد و در اختیار اصولگرایان قرار گرفت. با روی کار آمدن دولت روحانی، دانشجویان نواندیش این دانشگاه تشکیلاتی به نام انجمن اسلامی دانشجویان آزاداندیش را در این دانشگاه راهاندازی کردند که در این سالها، بیانیههای انتقادی درباره بسیاری مسائل سیاسی صادر کرده است. در مقابل سه تشکل جامعه اسلامی دانشجویان، انجمن اسلامی تحکیم وحدت و بسیج دانشجویی قرار دارند که همسو با تشکلهای اصولگرا، در دانشگاه فعالیت میکنند. شورای صنفی دانشگاه نیز چند سال است بهخاطر نداشتن حد نصاب، تشکیل نمیشود.
اعتراضات 1401
اما دانشگاه بهشتی نیز مثل بسیاری از دانشگاههای ایران، سال 1401 شاهد اعتراضات دانشجویی بود. هفته اول اعتراضات تقریبا هر روز و هفتههای بعد معمولا شنبهها و چهارشنبهها تجمع وجود داشت. بعضی هفتهها روزهای دیگر هم تجمعاتی شکل میگرفت که جمعیت کمتری حضور داشتند. آخرین تجمع پرجمعیت ۲۸ آبان بود که منجر به درگیری با لباسشخصیها شد که برای پراکنده کردن دانشجویان از اسپری فلفل استفاده کردند. ۲۸ آبان در پردیس شهید عباسپور هم تجمعی شکل گرفت که در آنجا هم درگیریهایی پیش آمد و منجر به بازداشت تعداد زیادی از دانشجویان شد.
یکی از دانشجویان دانشگاه بهشتی به هممیهن میگوید:«در جریان این اعتراضات، گاه بعضی تشکلهای اصولگرا، سعی در مداراورزی داشتند. حتی بسیج هم گاهی بحث گفتوگو و تریبون آزاد رو پیش کشیده بود، اما مشخص نشد که هدف آنها آرام کردن فضای دانشگاه بود یا بازی رسانهای.» این فعال دانشجویی در ادامه میگوید:«از این برنامهها استقبالهای حداقلی شد!» دانشجویان دانشگاه در گروههای مجازی این نگرانی را داشتند که صحبت کردن آنها در چنین جلساتی باعث بهوجود آمدن مشکلات امنیتی شود و گویا این نگرانی، چندان بیراه هم نبوده است؛ بهگفته برخی دانشجویان «وقتی رئیس دانشگاه از دانشجویان برای گفتوگو دعوت کرده بود، یکی از دانشجویان به نام «پارسا شجاعی» مواضعی انتقادی مطرح کرده و بعد بازداشت شده بود.» همین هم به افزایش جدی فضای بیاعتمادی بین دانشجویان دامن زد. ریاست دانشگاه هم که به این وضعیت اعتراض کرده بود، عزل شد و فرد جدیدی جایگزین او شد.
نصیریقیداری (رئیس سابق دانشگاه بهشتی) البته پیش از این هم سابقه حمایت از دانشجویان معترض را داشت. سال 98 او درباره بازداشت سه نفر از دانشجویان دانشگاه بهشتی گفته بود:«این دانشجویان همچنان در بازداشت هستند. البته اعتقاد ما این است که اگر دانشجویان اعتراضی دارند اعتراض آنها در چارچوب قوانین باشد چراکه اعتراض حق هر شهروندی است و دانشجویان نیز میتوانند اعتراض کنند و ما بعید میدانیم این دانشجویان جزو افرادی باشند که خدایناکرده برای نظام معاند تلقی شوند و فقط جزو معترضان هستند و براساس قانون اساسی اعتراض حق هر شهروند تلقی میشود.»
در زمان اعتراضات اخیر نیز مطلبی به نقل از نصیریقیداری در رسانهها منتشر شده بود که گفته بود:«معترضان باید به روانشناس مراجعه کنند» که بلافاصله روابط عمومی دانشگاه در بیانیهای ضمن حمایت از حق اعتراض دانشجویان نوشته بود که چنین اظهارنظری از طرف ریاست دانشگاه بیان نشده است. دانشجویان دانشگاه بهشتی میگویند:«نصیریقیداری نقش جدی در ممانعت از ورود نیروهای لباسشخصی به دانشگاه و خوابگاه هم داشته است» و حالا که دیگر در رأس مدیریت دانشگاه قرار ندارد، نگرانی دانشجویان از تیم جدید مدیریتی، بیشتر شده است.
همچنین بسیاری از اساتید این دانشگاه در این اعتراضات از دانشجویان حمایت کردند. بعضی از اساتید بهطور رسمی و حتی در قالب نامه خطاب به رئیس سابق حمایتشان را اعلام کردند. یکی از دانشجویان که پیگیر وضعیت دانشجویان بازداشتی است به هممیهن گفت:«خیلی از اساتید هم در فرمهای غیررسمی از دانشجویان معترض حمایت میکردند و پیگیر کارها بودند. البته تاکید میکنم که در رابطه با موضع اساتید بهطور کلی نسبت به اعتراضات و جریانها اظهارنظر نمیکنم اما نسبت به دانشجوها همواره همراهی وجود داشته است؛ چه در قالب پیگیری کارهای بازداشتیها و چه درباره کسانی که به کمیته انضباطی دعوت شدند و چه در قالب حمایت از تحصنهایی که عاری از شعارهای ساختارشکنانه بودند و در اعتراض به بازداشت دانشجوها بود و حتی در قالب محافظت از دانشجوها در جریان درگیریهای داخل اعتراضات. چند روز پیش حتی بسیج دانشجویی دانشگاه بهشتی بیانیهای داد و از اساتید حقوق این دانشگاه انتقاد کرد که حاضر به حضور در برنامه این تشکل دانشجویی نشدهاند. همچنین در یک نوبت 90نفر از اساتید این دانشگاه در نامهای به ریاست سابق دانشگاه، دکتر نصیریقیداری، خطاب به او از حضور نیروهای لباسشخصی در دانشگاه انتقاد کرده بودند.»
بررسیهای هممیهن نشان میدهد حمایت بعضی از این اساتید نسبت به دیگران، پررنگتر بوده است و حتی مسائلی برای آنان ایجاد کرده است. محمد راغب، نیلوفر رضوی، اسلام ناظمی، نگار ذیلابی، محمد جلالی، اسدالله یاوری و علیاکبر گرجی مشهورترین اساتیدی بودند که حمایت خود را از دانشجویان معترض پنهان نکردهاند و حالا اخباری از ممنوعازورودی به دانشگاه بعضی از آنها منتشر شده است. محمد راغب در صفحه شخصی خود نوشته است:«به دلیل آنکه در اعتراض به وضعیت خیابان و دانشگاه تاکنون در کلاس حضور نیافتهام و در تجمع دانشجویی به همراه دیگر همکارانم شرکت کردهام بیهیچ اعلام رسمی از ریاست مرکز بینالمللی آزفا و سرپرستی مرکز پژوهشی شهید رواقی برکنار شدم و دسترسی من به کارتابل و ایمیل دانشگاهی و سامانه گلستان مسدود شد. همچنین پیش از حضور در هیئت بدوی انتظامی دانشگاه و اعلام رأی، وضعیت هیئت علمی من به حالت تعلیق درآمد و حقوق ماهانهام قطع شد. طرفه اینکه ظاهراً حقوق مهرماه را هم باید برگردانم اما بهرغم اطلاع به همکارانم تا این لحظه ممنوعازورود نشدهام.»
نصیریقیداری، در حالی تغییر کرد که چند روز قبل از آن، بسیج دانشجویی با انتشار بیانیهای از این رئیس دانشگاه انتقاد کرده بود. حالا دانشگاه شهید بهشتی به سرپرستی محمودرضا آقامیری، آماده روزهای جدیدی است که قطعا فضای متفاوتی خواهد بود. فضای دانشگاه حالا در ابتدای آذر، سردتر از همیشه شده است. سرمای آذر، بسیاری از فعالان دانشجویی این دانشگاه را از همین الان نگران کرده است.
نخستوزیر
میرحسین موسوی
در میان دهها چهره سیاسی دانشگاه شهید بهشتی (یا به نام قبلی آن دانشگاه ملی) که در دولتهای مختلف در مسئولیتهای کلیدی قرار گرفتند، میرحسین موسوی از همه مشهورتر است. او البته نه دانشآموخته علوم اجتماعی و سیاسی، که فارغالتحصیل دانشکده معماری دانشگاه ملی بود. میرحسین موسوی فعالیت دانشجویی خود را در دانشگاه ملی آغاز کرده بود و از همان زمان با چهرههایی مثل علی شریعتی آشنا شد که در کنار امام خمینی(ره)، تاثیر زیادی روی شکلگیری شخصیت میرحسین موسوی داشتند. او در دوران دفاع مقدس در زمان ریاستجمهوری آیتالله خامنهای، با حمایت مجلس و رهبر فقید انقلاب، به عنوان نخستوزیر حضور داشت اما بعد از آن به انزوا رفت تا سال 88 که اعلام کرد نامزد انتخابات ریاستجمهوری میشود. بعد از انتخابات، او در اعتراض به نتایج انتخابات، بیانیههایی منتشر کرد که تا آن زمان بزرگترین اعتراضات خیابانی مردم نسبت به بعضی تصمیمهای حکومتی بهشمار میرود. میرحسین موسوی از بهمن 89 در حصر خانگی به سر میبرد هرچند گاهی مواضعی از او و همسرش درباره اعتراضات منتشر میشود.
شهید
مجید شهریاری
مجید شهریاری از دانشمندان هستهای ایران بود که مقابل دانشگاه توسط چند تروریست، در هشتم آذرماه ۱۳۸۹ ترور شد. وی دانشآموخته دانشگاه صنعتی امیرکبیر بود، اما بعد از تحصیل، به عنوان استاد دانشگاه شهید بهشتی فعالیت میکرد. وی در سال ۸۵ با راهاندازی دانشکده مهندسی هستهای دانشگاه شهید بهشتی به عضویت هیئت علمی آن درآمد. او در سال 89 هنگامی که با همسرش و راننده در حال عبور از بزرگراه ارتش بود، به وسیله بمبی که توسط یک موتورسوار به خودروی آنها چسبیده شد، به شهادت رسید. بلافاصله بعد از عملیات تروریستی، علیاکبر صالحی، وزیر خارجه وقت با حضور در بیمارستان گفت: «شهریاری سالها دانشجوی من بود و در پروژههای بزرگ هستهای برای ایران فعالیتهای افتخارآمیزی انجام داد. استاد شهریاری هرچه داشت در طبق اخلاص گذاشت و هیچگاه از خدمتگزاری و خدمت به مردم غافل نبود.» بعد از شهادت شهریاری، گفته شد، افرادی از گروه مجاهدین خلق(منافقین) یا مقامات اسرائیلی در این ترور دست داشتهاند و فردی به نام مازیار ابراهیمی بهدست داشتن در این ترورها اعتراف کرده است.
اصولگرا
فریدون عباسی
همان روزی که مجید شهریاری ترور شد و به شهادت رسید، دقیقا مقابل دانشگاه بهشتی، یکی دیگر از اساتید این دانشگاه نیز هدف ترور قرار گرفت، اما جان سالم به در برد. او فریدون عباسی بود. مدتی پس از این ترور، محمود احمدینژاد رئیسجمهور وقت، عباسی را به ریاست سازمان انرژی اتمی گماشت که حسن روحانی پس از رسیدن به ریاستجمهوری وی را برکنار کرد. فریدون عباسی بعد از آن تلاش کرد از طریق مجلس، بار دیگر وارد سیاست شود و از موسسین جبهه یکتا بود که تشکیلاتی سیاسی از مدیران سابق دولت احمدینژاد بود. در نهایت پروژه یکتا به موفقیت چشمگیری نرسید، اما فریدون عباسی با حمایت اصولگرایان، در مجلس دهم شرکت کرد که از رسیدن به صندلی خانه ملت ناکام ماند، اما در انتخابات مجلس یازدهم موفق شد از حوزه انتخابیه کازرون و کوهچنار با رأی مردم به نمایندگی مجلس برسد و ریاست کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی را عهدهدار شد. فریدون عباسی درباره اعتراضات اخیر گفته بود: «اگر ما از آرمانهای خود دست بکشیم و مطابق نظر غربیها رفتار کنیم، منفعت اندکی به ما داده، اما منابع ما را غارت میکنند. جمهوری اسلامی برای غربیها مطلوب نیست بهخصوص زمانی که از مرزهای خود در بعد اندیشه بیرون برویم.»
معاون زنان
شهیندخت مولاوردی
به شکل عجیبی، تعداد زیادی از چهرههایی که بهعنوان معاون زنان در دولتهای مختلف ایران فعالیت کردهاند، از دانشآموختگان دانشگاه شهید بهشتی هستند. هم مولاوردی، هم ابتکار و هم الهام امینزاده، نامشان با این دانشگاه گره خورده است. شهیندحت مولاوردی 57ساله، در دولت سیدمحمد خاتمی، مدیر ارتباطات بینالملل مرکز امور مشارکت زنان ریاستجمهوری و در کابینهٔ حسن روحانی، به عنوان معاون امور زنان و خانواده ریاستجمهوری فعالیت میکرد. او همچنین حزب سیاسی کوچکی به نام جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان را رهبری میکند. او در سال 98 یکی از چهرههایی بود که در کنار مصطفی تاجزاده و چند چهره سیاسی دیگر، نامه تندی را علیه کشته شدن افراد بیگناه در جریان اعتراضات منتشر کرد. مولاوردی بعد از تصویب قانون منع بهکارگیری بازنشستگان، ناچار شد دولت روحانی را ترک کند. بهمنماه سال گذشته، که تازه اعتراضهای کوچکی نسبت به برخی قوانین مرتبط با زنان در کشور مطرح شده بود، مولاوردی به یکی از برنامههای صداوسیما دعوت شده بود، اما بعد از اینکه مجری برنامه بهصورت غیرمنتظره تریبون را در اختیار یکی از مخالفان اصلاح قوانین زنان قرار داد، مولاوردی در کنار زهرا شجاعی، برنامه را ترک کردند.
رئیس
سعدالله نصیریقیداری
نصیریقیداری یکی از اساتید دانشگاه شهید بهشتی است که تا چند روز پیش ریاست این دانشگاه را برعهده داشت، اما سرانجام اصولگرایان تندرو، او را هم تحمل نکردند. نصیریقیداری در اواخر دولت خاتمی و زمانی که مجلس اصولگرای هفتم فعالیت خود را آغاز کرده بود، بهعنوان معاون پارلمانی وزارت علوم انتخاب شد. بعد از روی کار آمدن دولت احمدینژاد، به پیشنهاد حزب اعتماد ملی از شهر زنجان نامزد انتخابات مجلس شد و جواز حضور در خانه ملت را بهدست آورد. حضور نصیریقیداری در مجلس همزمان بود با انتخابات ریاستجمهوری 88. بعد از انتخابات، نصیری مدتی بهتدریس در دانشگاه بازگشت ولی با روی کار آمدن دولت روحانی، مسئولیتهای متعددی به او واگذار شد؛ از جمله نماینده وزارت علوم در هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی. او از طرف منصور غلامی بهعنوان رئیس دانشگاه بهشتی برگزیده شد و در جریان اعتراضات بعد از مرگ همسا امینی نیز، تلاش زیادی برای حفظ کیان دانشگاه انجام داد. بعضی رسانهها از قول او نوشته بودند که دانشجویان معترض باید به روانشناس معرفی شوند هرچند دانشجویان این دانشگاه معتقدند او چنین اظهارنظری نکرده است. بعد از برکناری او از ریاست دانشگاه، روند برخورد با دانشجویان و اساتید دانشگاه سرعت گرفته است.
وکیل
نسرین ستوده
در طول دهه گذشته، یکی از فعالترین وکلایی که پرونده تعداد زیادی از دانشجویان و چهرههای سیاسی منتقد را در دادگاههای انقلاب و… عهدهدار میشد، نسرین ستوده بود. خانم ستوده در دهه ۱۳۷۰ هم به فعالیتهای مطبوعاتی و اجتماعی اشتغال داشت، اما از دهه ۱۳۸۰ و پس از وکالت برخی از پروندههایی که نهادهای امنیتی روی آنها حساسیت داشتند، نامش وارد رسانهها شد و همزمان تحت فشار نهادهای امنیتی و قضایی قرار گرفت. او در سال ۱۳۸۹ برای اولین بار بازداشت شد. ستوده که فارغالتحصیل حقوق دانشگاه شهید بهشتی است، در حال حاضر دوران محکومیت خود را در زندان سپری میکند. او هفته گذشته برنده یک جایزه حقوق بشری شده بود و در پیامی که برای نهاد برگزارکننده این جایزه صادر کرده بود، از صدور حکم اعدام انتقاد کرده بود. نسرین ستوده در سال ۱۳۹۶ وکالت سه نفر از دختران مشهور به دختران خیابان انقلاب را برعهده گرفت و همزمان تصاویری از او منتشر شد که هنگام مصاحبه با رسانههای خارجی، از روسری استفاده نکرده است. او از مهرماه سال 96 برای گذراندن دوران حبس خود در زندان قرچک بهسر میبرد. به جز نسرین ستوده، دانشگاه بهشتی، وکلای زیادی را تربیت کرده است که شاید مشهورترین آنها مرحوم بهمن کشاورز باشد.
مدیر ورزشی
محمد دادکان
چهرههای ورزشی زیادی به دانشگاه بهشتی رفتوآمد دارند. از علیرضا دبیر گرفته که دانشآموخته این دانشگاه است تا امیررضا خادم که استاد تربیت بدنی است. اما مشهورترین چهره ورزشی دانشگاه بهشتی، محمد دادکان، بازیکن سابق پرسپولیس و رئیس اسبق فدراسیون فوتبال است. دادکان اکنون استاد گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه شهید بهشتی است. او در این سالها بهعنوان مدیر پاکدستی که از سوی مافیای فوتبال برکنار شده است، در جامعه فوتبالی ایران شناخته میشود. دادکان با فشار علیآبادی از نزدیکان احمدینژاد عزل شده بود که عزل او در نهایت منتهی به تعلیق فدراسیون فوتبال ایران شد. فروردینماه امسال که جنجالهایی بر سر حضور زنان در ورزشگاه مطرح شده بود، محمد دادکان گفته بود: «همه اینها که میگویند دین گفته، فلان روحانی گفته، همه دروغ است. با دلیل میگویم و خودم هم حاضرم صدمهاش را بپذیرم. اگر شما یک ذره به یک خانم احترام میگذاری و منزلت زن را حفظ میکنی و دنبال دین هستی چرا با سایر مظاهر احجاف و توهین به زن ایرانی برخورد نمیکنی اگر یک دختر بخواهد فوتبال ببیند دین میرود زیر سوال؟»
سلبریتی
آزاده نامداری
آزاده نامداری از دانشجویان دههشصتی دانشگاه بهشتی بود که در همان زمان دانشجویی، مشهور و مجری برنامههای مختلف تلویزیونی شد. او که عموما با حجاب و چادر عربی در مجامع حاضر میشد، به خاطر نوع پوشش مورد توجه افراد قرار گرفت و توانست برنامههای متفاوتی را بهخصوص درباره زنان در صداوسیما تولید کند. در سال 96، ارتباط خانوادگی همسر او با یکی از نامزدهای اصلاحطلب انتخابات شورای شهر، برای مدت کوتاهی پای او را به دنیای سیاست باز کرد، اما بعد از آن، او به شکل عجیبی منزوی شد. بعدا تصاویری از او منتشر شد که نشان میداد در سفری خارجی، او پوشش عرفی را رعایت نکرده و سر میزی نشسته است که نوشیدنی الکلی روی آن قرار دارد. چنین تصویری، بیش از گذشته باعث ایجاد حاشیههای فراوان برای آزاده نامداری شد. سرانجام فروردین 1400 خبری منتشر شد که همه را در بهت فرو برد. آزاده نامداری، به زندگی خود خاتمه داده بود. نزدیکان او به احترامش، جزئیاتی از دلایل تصمیم او منتشر نکردند، اما هر چه که بود، او یکی از زنانی بود که نامش با ماجرای حجاب گره خورده بود.
انتهای پیام