بررسی اهمیت مدیریت تریبون ها در کاهش اعتراضات با حسین موسوی چلک
احسان انصاری در آرمان ملی نوشت: برای عبور از بحران کنونی جامعه چه باید کرد و استمرار اعتراضات چه پیامدهایی برای جامعه به همراه خواهد داشت؟«آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با دکتر حسن موسوی چلک، جامعهشناس و رئیس انجمن مددکاری ایران گفتوگو کرده است. موسوی چلک معتقد است:« ما باید بحران را باور کنیم و بپذیریم که در جامعه ایران چالشهایی وجود دارد که انباشت این چالشها جامعه را با چنین وضعیتی مواجه کرده است.این در حالی است که برخی هنوز بحران موجود در جامعه ایران را باور نکردهاند.این یک اتفاق ناخوشایند است که رخ داده و به همین دلیل نیز تاکنون به یک راهحل مناسب برای عبور از مشکل نرسیدهایم.بحران زمانی حل میشود که ما آن را باور کنیم و بپذیریم. » در ادامه ماحصل این گفت وگو را میخوانید.
در شرایطی که ناآرامیها روبه کاهش است راهکارهای شما برای حل کردن مشکلات به صورت ریشهای چیست؟
در شرایط کنونی اعتراضات خیابانی در کشور وارد ماه سوم خود شده است. به همین دلیل ما برای اینکه از این شرایط عبور کنیم باید به چند نکته مهم توجه کنیم.نکته نخست این است که ما باید بحران را باور کنیم و بپذیریم که در جامعه ایران چالشهایی وجود دارد که انباشت این چالشها جامعه را با چنین وضعیتی مواجه کرده است.این در حالی است که برخی هنوز بحران موجود در جامعه ایران را باور نکردهاند.این یک اتفاق ناخوشایند است که رخ داده و به همین دلیل نیز تاکنون به یک راهحل مناسب برای عبور از مشکل نرسیدهایم.بحران زمانی حل میشود که ما آن را باور کنیم و بپذیریم. در چنین شرایطی تلاش میکنیم مساله را حل کنیم.نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که وزیر کشور بهتازگی عنوان کردند کمیته حقیقتیاب برای بررسی اتفاقات اخیر تشکیل خواهد شد. این در حالی است که در این کمیته حقیقتیاب نه احزاب حضور دارند نه معترضان. کسانی که معترض هستند در این کمیته حضور ندارند.در شرایط کنونی شوراهای زیادی وجود دارند که درباره اعتراضات تصمیمگیری میکنند. سوال این است که در شرایطی که این شوراها وجود دارد چه نیازی به تشکیل کمیته حقیقتیاب وجود داشت.فلسفه کمیته حقیقتیاب این است که سایر ذینفعان نیز در آن دخیل باشند.
یکی از مسائلی که میتواند در فروکش کردن بحران کمک کند به رسمیت شناختن اعتراضات و در نظر گرفتن مکانهایی برای اعتراض مردم بوده است. چرا در این زمینه اقدامات مناسبی انجام نشده است؟
این موضوع مدتهاست که مورد توجه بوده و در اصل27 قانون اساسی نیز به آن اشاره شده است. با این وجود تاکنون هیچ جنبه عملی به خود نگرفته و در حد حرف باقی مانده است.چند روز پیش من مصاحبه آقای کواکبیان را میخواندم که ایشان عنوان کرده بودن ما تقاضا برای اعتراض دادیم اما مورد موافقت قرار نگرفت.در مجلس دهم نیز این موضوع مطرح بود و در مجلس کنونی نیز نمایندگان درباره این موضوع صحبت میکنند.واقعیت این است که در هیچ جامعهای حاکمیتی که قرار است بر مردم حکمرانی کند نمیتواند بدون توجه به خواستههای آنها برای مردم برنامهریزی کند.اگر به فرمایشات حضرت امام(ره) نیز توجه کنیم ایشان همواره عنوان میکردند خواست و اراده مردم حائز اهمیت است و بقیه مسائل در اولویتهای بعدی قرار دارد.در شرایط کنونی نیز اگر خواست مردم برای مسئولان مهم است آیا میتوان کمیته حقیقتیابی تشکیل داد که مردم و معترضان در آن حضور نداشته باشند؟نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که ما باید راههای قانونی و رسمی اعتراضات اجتماعی را بپذیریم.برخی عنوان میکنند این جز وظایف نمایندگان مجلس است. این در حالی است که من زیاد با این سخن موافق نیستم. اگر به بیانیهها واظهارات نمایندگان مجلس دقت کنیم متوجه میشویم که تنها چند نماینده درباره اعتراضات صحبت کردند و خواستار پاسخگویی به مطالبات مردم شدند. این وضعیت نشان میدهد که ما جایی که به صورت قانونی بتوانیم مطالبهگری و پرسشگری کنیم نداریم.نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد مطالبهگری از طریق رسانهها،انجمن ها،تشکلها و گروههای مدنی است.این در حالی است که ار مطالبهگری از سوی رسانهها و تشکلها نیز صورت میگرفت زیاد مقبول واقع نمیشد.اگر قرار است از این شرایط عبور کنیم راهی به جز این وجود ندارد که مسئولان در راستای مطالبات و خواستههای مردم حرکت کنند و آنها را بپذیرند. نباید بحران کنونی جامعه را به نسل جوان تقلیل بدهیم.
آیا در شرایط کنونی این اتفاق رخ میدهد و مسائل را به مسائلی مانند حجاب یا دغدغههای نسل جدید تقلیل میدهند؟
بله؛ این اتفاق در حال رخ دادن است و برخی به جای اینکه به ریشههای اصلی بحران بپردازند آن را به موضوع حجاب و نسل جدید تقلیل میدهند. این رویکرد تنها نوعی فرافکنی است.در شرایط کنونی دانشجویان،دانش آموزان و…در اعتراضات حضور دارند.به همین دلیل باید درمرحله نخست واقعیتهای این شرایط را درک کرد و پذیرفت. نکته مهم در این زمینه این است که راه برون رفت از بحران، خشونت نیست.آنچه با خشونت رخ میدهد این است که ما با خشونت در عمل خشونتورزی را در جامعه ترویج می کنیم.هیچ کس منکر این قضیه که عدهای تلاش میکنند از آب گل آلود ماهی بگیرند نیست.با این وجود این نکته را نیز باید پذیرفت که بسیاری از کسانی که معترض هستند اغتشاشگر نیستند.نکته دیگری که میتواند در حل بحران کمک کند مدیریت اطلاع رسانی رسانهها و تریبونهاست.در چنین شرایطی نباید به کسانی که اعتراض کردهاند عناوینی مانند خس و خاشاک یا کف روی آب گفته شود و عنوان شود که اگر میخواستیم این امکان برای ما وجود داشت که با معترضان برخورد شدیدتری داشته باشیم.نکته دیگری که در این اعتراضات کمتر مورد توجه قرار گرفته اما دارای اهمیت است گروههایی است که نیازهای خاص دارند. افراد نیازمند،خانوادههای دارای معلول،سالمندان،ساکنین سکونتگاههای غیررسمی،بیماران خاص،بیماران صعب العلاج،متکدیان، بی خانمانها و… از جمله گروههای اجتماعی هستند که معمولا در بحرانهای اجتماعی از آسیب پذیری بیشتری برخوردار هستند.
در شرایط کنونی نیز این گروهها با چالشهای بیشتری مواجه شدهاند؟
من به عنوان یک مددکار اجتماعی با این نگرانی مواجه هستم که این گروهها نادیده گرفته شده و از اولویتهای مهم خارج شوند.البته این سخن به این معنا نیست که در شرایط کنونی که جامعه با بحران اجتماعی و امنیتی مواجه شده اولویتهای امنیتی مهمتر است. کسی منکر این وضعیت نیست. با این وجود ما نباید فراموش کنیم که در بحرانهایی این چنینی گروههای آسیبپذیری وجود دارند که با مشکلات زیادی مواجه هستند و وقوع چنین بحرانهایی میتواند مشکلات آنها را عمیقتر و تشدید کند.نکته دیگری که از نظر من حائز اهمیت است به حوزه فضای مجازی ارتباط پیدا میکند.ما باید این موضوع را بپذیریم که در شرایط کنونی بخش عمدهای از کسب و کار مردم،ارتباط داخلی و خارجی از طریق فضای مجازی صورت میگیرد.به همین دلیل من معتقدم فیلتر کردن یا ایجاد محدودیت برای فضای مجازی ناراضیان را افزایش میدهد.اگر قرار است ما بحران را مدیریت کنیم باید سازوکارهای مدیریتی آن را بپذیریم.از سوی دیگر باید طرفین درگیر در بحران از تریبونهای برابر برای بیان خواستهها و مطالبات خود برخوردار باشند.بدون در نظر گرفتن نکاتی که بنده عنوان کردم شرایط برای رسیدن به یک اجماع برای عبور از شرایط کنونی امکانپذیر نخواهد بود.ارزیابی من این است که هر چه زمان اعتراضات بیشتر شود به همان نسبت انسجام بین اقشار مختلف برای اعتراضات بیشتر تقویت میشود.این انسجام نیز به صورت نانوشته و نامحسوس صورت می گیرد. فراخوانهایی که در برخی مقاطع مطرح میشود و با استقبال برخی مواجه میشود نمونه بارزی در این زمینه است که نشان میدهد اگر راهحل اصولی برای عبور از بحران در نظر گرفته نشود این احتمال وجود دارد که اعتراضات تشدید شده و میزان بحران در جامعه افزایش پیدا کند. در دین ما نیز آمده که فرزندان خود را متناسب با شرایط زمانه تربیت کنید. این رویکردی است که امروز باید در دستور کار قرار بگیرد.به همین دلیل سیاست گذاری و برنامه ریزی بدون توجه به این موضوع می تواند پیامدهای منفی برای جامعه به همراه داشته باشد.
انتهای پیام