دولت و حکومت در چاه «پایداری»؟
بغزیان:مقصر اول و آخر بالارفتن تورم خود دولت است، سیاستهای غلط بانک مرکزی است که مدام نرخ ارز را بالا و پایین میکنند تا خودشان یعنی دولت از این رهگذر منتفع شوند./نمازی:مردم باتوجه به گرانی شدید کالاهای خوراکی مانند گوشت گوساله و گوسفند، مرغ، تخم مرغ، حبوبات، میوجات و… به بازار میروند اما با دست خالی برمیگردند زیرا برایشان توان بالایی برای خرید باقی نمانده است. آقای رئیسی از امر کشورداری اطلاع چندانی نداشت و شعارهایی هم که داد محقق نشد.
مهرشاد ایمانی در خبرآنلاین نوشت: در میانه اعتراضات و تشدید روابط ایران و غرب، مشکلات اقتصادی هم بیش از پیش شدت یافته است؛ بهنحوی که علاوه بر افزایش عجیب قیمت اقلام خوراکی و کالاهای اساسی، نرخ ارز و قیمت طلا هم روند صعودی داشته است. برخی باور دارند از قضا یکی دلایل اصلی به وجودآمدن اعتراضات اخیر نتیجه مشکلات معیشتی ناشی از اجرای برنامه نئولیبرال یا بنیادگرایی بازار و یا همان شوک درمانی بوده است که تحت عنوان برنامه جهادی، از روی دست نسخه های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی کپی برداری ناشیانه شده است.برداشت ناشیانه ای که در حال حاضر دولت و نظام را درگیر خود کرده و در معرض فروبردن در گرداب خود کرده مگر، چاره ای برای آن بیندیشند.
البته شاید نباید از یاد برد که اعتماد چشم و گوش بسته آقای رئیسی به جبهه پایداری و کارشناسان وابسته به آقای میرکاظمی رئیس سازمان برنامه و بودجه بدون مشورت گرفتن از دیگر کارشناسان در این زمینه بسیار تاثیرگذار بوده است.حال گرچه در شعارهای موجود درخیابان مانند اعتراضات صنفی چندسال گذشته اثری از موضوعات اقتصادی دیده نمیشود اما از منظر کارشناسان،زمینهساز نارضایتی و انتقاد به وضع موجود، نبود یک زندگی حداقلی برای جوانان است. با چنین وضعیتی باید پرسید که مقصر وضع موجود چه نهاد یا نهادهایی است؟ آیا دولت میتوانست با اقداماتی اوضاع اقتصادی را در کنترل خود درآورد؟ آیا مشکلات عدیده اقتصادی ناشی از بستهنشدن بودجه مناسب است؟ در این بین نقش سازمان برنامه و بودجه چگونه تعریف میشود؟
مشکلات اقتصادی زمینهساز اعتراضات بود
آلبرت بغزیان، استاد دانشگاه و اقتصاددان در پاسخ به این پرسش که سهم مشکلات اقتصادی در اعتراضات بیش از دو ماه اخیر چیست، به «خبرآنلاین» گفت: «عوامل مختلفی در به وجود آمدن اعتراضات سهم دارند. به دقت نمیتوان گفت همه علت اعتراضات اخیر مسائل اقتصادی بوده است؛ میبینیم که بحثهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی محور اصلی اعتراضات است اما اینطور هم نیست که موضوعات اقتصادی در زمینهسازی این اعتراضات بیتأثیر بوده است. به هر حال این نسلی که به خیابان میآید که عمدتا جوان هستند، چشمانداز امیدبخشی پیش روی خود نمیبیند. حتی نمیتواند یک خانه مناسبت اجاره کند یا توان اقتصادی ازدواج را ندارد یا آنکه اگر دلش یک خودرو بخواهد ولو ارزانترینش نمیتواند بخرد و در مجموع وضعیت اقتصادی زندگیاش را طوری میبیند که نمیتواند به اهدافش برسد. درست است که شعارهای اقتصادی کمتر در اعتراضات اخیر شنیده میشود اما مشکلات اقتصادی بر به وجودآمدن این اعتراضات مؤثر بوده است».
بانک مرکزی مقصر است
او درباره علت افزایش قیمتهای کالاهای اساسی خوراکی افزایش قیمت طلا و بالارفتن نرخ ارز بیان کرد: «سکه ۱۷میلیونی یکشبه به این قیمت نرسیده است و در این دو سهماه اخیر حدود سه میلیون افزایش قیمت داشته است یا دلار و مسکن به همین شکل. به نظر من مهمترین ایراد در سیاستهای نادرست بانک مرکزی است که نتوانست ارز را مدیریت کند. در حوزه خودرو هم هیچ مدیریتی در کار نبود. مردم احساس کردند که خودرو گران میشود و آمدند روی این بخش سرمایهگذاری کردند در صورتی که چرا باید گران شود؟ مگر رئیس بانک مرکزی نمیگوید ارز به اندازه کافی داریم اما گران میشود و هیچکس هم پاسخ نمیدهد که چرا؟ مشکل در انحصار دولت است، مشکل در نبود نظارت بر بازار است که تولیدکننده احساس میکند هرچه گران هم بفروشم کسی جلودارم نیست. مسئولان هم مدام میگویند انتظار تورمی فلان قدر است؛ آنها به نوعی میگویند که ما از قبل میگفتیم که ممکن است تورم بالا رود و شما گوش ندادید! در صورتی که مقصر اول و آخر بالارفتن تورم خود دولت است، سیاستهای غلط بانک مرکزی است که مدام نرخ ارز را بالا و پایین میکنند تا خودشان یعنی دولت از این رهگذر منتفع شوند. در چنین وضعیتی نمیشود به تولیدکننده داخلی و سرمایهگذارها بگوییم که بیایید تولید و سرمایهگذاری کنید زیرا اطمینانی در حوزه اقتصادی ندارند. در مجموع اگر بخواهم علت مشکلات اقتصادی را خلاصه کنم، میگویم که دو عامل مهم نقش داشته است نخست مدیریت ارزی توسط بانک مرکزی و دوم تحریمها که تا این دو مشکل رفع نشود، نباید انتظار بهبود در اوضاع اقتصادی را داشت».
نمره سازمان برنامه صفر است
این تحلیلگر مسائل اقتصادی در پاسخ به این پرسش که شرایط کنونی تا چهحد محصول بودجهنویسی دولت و عملکرد سازمان برنامهوبودجه است، گفت: «سازمان برنامه و بودجه چند وظیفه اصلی دارد که قبل از همه آن ها باید بودجه قبلی را پایش کند، انحرافات آن را استخراج کند و ببیند چه اشتباهاتی در بودجه وجود داشته است. دومین وظیفه مهمش پایش برنامه توسعه قبلی است که چه قدر از آن اجرا شده است. در هر دو مورد من نمره صفر را به سازمان برنامه و بودجه میدهم. میگویند میخواهیم برنامه هفتم توسعه را بنویسیم در صورتی که برنامههای قبلی اجرا نشده است. نوشتن برنامه بدون آنکه اجرا شود، چه فایدهای دارد؟ دولتها در دورههای متوالی اصلا با برنامه توسعه کاری نداشتهاند و آمدهاند و بودجه خود را ارائه دادهاند. مسئولان ذیربط میآیند و برنامه توسعه را مینویسند و کلی هم رویش مانور میدهند اما به محض نگارش بسته میشود تا شش سال بعد که بیایند و برنامهای جدید بنویسند و بیشتر نوعی نمایش اجرا میکنند».
در ایران بودجه سیاسی بسته میشود
بغزیان درباره تأثیر بودجهنویسی در شکلگیری وضعیت اقتصادی هم تصریح کرد: «ببینید اساسا بودجه در کشمکش دولت و مجلس تصویب میشود. هر نمایندهای میآید و میگوید برای شهرستان من چه قدر خرج میکنید و دولت هم اینقدر باج میدهد تا بالاخره بودجه تصویب شود. واقعیت این است در کشور ما بودجه سیاسی بسته میشود، نه اقتصادی. بودجه هم شده است یک سند اقتصادی برای رفع تکلیف دولت وگرنه در عمل همان هم اجرا نمیشود. مثل نقشه ساختمانی که کشیده میشود آن را روی دیوار میزنند و قول میدهند که ساختمان عین همین نقشه ساخته میشود اما چیز دیگری ساخته میشود و در نهایت مهندس ناظر هم میآید تأیید میکند که ساختمان ساختهشده عین همین نقشه است!»
او همچنین درباره سخنان رئیسی و دولتیها هنگام بستن بودجه ۱۴۰۱ مبنی بر اینکه بودجه را بدون اتکاء به رفعشدن تحریمها میبندیم، گفت: «به هر حال اگر گفته میشود این خانه ضدزلزله است باید ستونهایی نشان دهند که توانایی گرفتن ضربه زلزله را دارند. بله گفتند که بودجه بیتوجه به رفع تحریمها نوشته میشود اما عاملی برای تحقق این هدف در بودجه دیده نمیشود».
مدل خاص اقتصادیای در دولت دیده نمیشود
بغزیان در پایان درخصوص مقایسه عملکرد اقتصادی دولت روحانی و رئیسی گفت: «من تا امروز مدل اقتصادی خاصی در اقتصاد دولت آقای رئیسی ندیدهام؛ یعنی مسئولان اقتصادی پیرو مدل خاصی در اقتصاد باشند. در زمان آقای روحانی هدف این بود که بانک مرکزی مدیریت ارزی خوبی را پیاده کند که در سالهای اول دولت یازدهم این اتفاق رخ داد اما بعدش رها شد. در آن زمان یک موضوع دیپلماسی اقتصادی مطرح شد و تا حدی هم پیش رفت. در موضوع برجام موفقیت حاصل شد و همان برجام باعث گشایشهایی در اقتصاد شد اما امروز معلوم نیست که ارز چگونه مدیریت میشود، دولت اصلا باور به مذاکرات دارد و میخواهند برجام احیا شود و خیلی پرسشهای بیپاسخ دیگر».
یکی از دلایل اعتراضات، بیعدالتی است
محمدعلی نمازی، فعال و تحلیلگر سیاسی و عضو حزب کارگزاران سازندگی هم درباره ارتباط اعتراضات دو ماه اخیر با مسائل اقتصادی به «خبرآنلاین» گفت: «وقتی به موضوع خوب نگاه کنیم، در مییابیم که یکی از دلایل بروز اعتراضات بیعدالتی است. بیعدالتی حتما یکی از مهمترین گلایههای مردم است که امروز خود را در شکل اعتراضات نشان میدهد. مردم از تبعیض رنج میبرند و آن را در همه جا مشاهده میکنند. خب حالا باید بگوییم عدالت در چه؟ عدالت در همه حوزهها باید وجود داشته باشد؛ در فرهنگ، سیاست، جامعه و… اما عموما وقتی صحبت از عدالت میشود، ذهن مردم به سمت عدالت در عرصه اقتصادی میرود و مظهر بیعدالتی را همین مشکلات عدیده معیشتی و کمبودها در نظر میگیرند و آن را ناشی از تبعیض گستردهای که در کشور وجود دارد قلمداد میکنند. وقتی هم مردمی تصور کنند که در کشورشان تبعیض وجود دارد حتما ناراضی میشوند و به خیابان میآیند؛ گرچه ممکن است این نارضایتی با شعارهای فرهنگی و سیاسی همراه باشد».
باید خیلی پیش از این به سمت دیپلماسی نرمال میرفتیم
او در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه چه قدر کنترل اوضاع اقتصادی در اختیار دولت بود و چه قدر از شرایط کنونی اقتصادی خارج از اراده دولت و به دلیل تحریمها رخ داد، بیان کرد: «مطمئنا دولت میتوانست در کنترل اوضاع اقتصادی نقش مهمی ایفا کند. من میگویم همین مشکلاتی که در عرصه بینالمللی داریم هم ناشی از تصمیمات داخلی است. چرا نباید با غرب به نتیجه برسیم؟ چرا این میزان دافعه وجود دارد؟ به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد کشورهایی که با آمریکا ارتباط اقتصادی ندارند. ویتنام سالها در جنگی هولناک با آمریکا قرار داشت و بیش از هر کشوری حق دارد که از آمریکا متنفر باشد اما امروز در برقراری یک ارتباط نرمال اقتصادی با آمریکا و دیگر کشورها، دارای اقتصاد سرپا و خوبی است. سنگاپور و اندونزی هم سالها با آمریکا سرشاخ بودند اما امروز سعی کردند منافع خود را مقدم بر هر چیزی بدانند. ما خیلی زودتر از اینها باید به فکر حل مشکلاتمان در عرصه بینالمللی میبودیم و به سمت یک دیپلماسی نرمال میرفتیم».
وعدههای رئیسی منشأ دقیقی نداشت
نمازی درخصوص وعدههای بر زمینمانده دولت سیزدهم هم خاطرنشان کرد: «آقای رئیسی سخنانی گفت و وعدههایی داد که منشأ دقیقی نداشت؛ وعدههایی داد که از ابتدا معلوم بود محقق نمیشوند. اینها تصور میکردند با یکدستشدن حاکمیت همه مشکلات را میتوانند حل کنند، در صورتی که چنین نشد و امروز میبینیم تورم ۴۰ درصدی و بلکه بالاتر از آن است، کسری بودجه چندصدهزار میلیادری وجود دارد و وعدههایی مانند یکمیلیون شغل در سال یا یکمیلیون مسکن در سال محقق نشد. حتی همین افزایش حقوقها هم در تورم بسیار بالا گم شد و مردم باتوجه به گرانی شدید کالاهای خوراکی مانند گوشت گوساله و گوسفند، مرغ، تخم مرغ، حبوبات، میوجات و… به بازار میروند اما با دست خالی برمیگردند زیرا برایشان توان بالایی برای خرید باقی نمانده است. آقای رئیسی از امر کشورداری اطلاع چندانی نداشت و شعارهایی هم که داد محقق نشد».
چه می توان کرد؟
نمازی در پایان پیشنهاداتی برای رفع مشکلات عدیده کنونی ارائه داد و گفت: «ارائه راهکار در شرایط کنونی بسیار سخت است؛ مردم ناامید هستند و فاصله میان دولت و ملت بسیار افزایش یافته است. با این حال همین حالا هم مسئولان باید با مردم صحبت کنند، مشکلات آنها را بشنوند و در صدد رفع مشکلات برآیند، از نخبگان و چهرهها و شخصیتهای مورد اعتماد کمک بگیرند، احزاب را به میدان بیاورند و از آنها کمک بخواهند و در حوزه سیاست خارجی هم واقعا عزمی راسخ برای رفع تحریمها و عادیسازی مناسبات بینالمللی داشته باشند. اگر همه اینکارها انجام شود، شاید مردم هم اطمینان کنند و امیدوار شوند».
انتهای پیام