کیروش باید برود
مهدی میرآبی، نویسنده و روزنامهنگار در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «کیروش باید برود» نوشت:
به هزار دلیلِ مستدل و فوتبالی، کارلوس کیروش باید از تیم ملی برود. اما صرفاً به یک دلیل غیر فوتبالی و تصمیم شخصی او ماندگار است و باید بماند. “این نظرِ شخص تاج است”
کیروش اگر “شخصیت” داشت. بعد از باخت به آمریکا از تیم ملی کنارهگیری میکرد. اما او مثل تاتا مارتینو و سایر مربیان بزرگِ دیگر نیست که مسئولیت باخت را به عهده بگیرد و عزتمندانه خداحافظی کند. از قضا رفتاری کاملاً متضاد دارد. میگوید “چهار سال دیگر میتوانیم صعود کنیم.” نمیگوید ایران میتواند صعود کند. از ضمیر “ما” استفاده میکند. به این معنا که من هستم، میمانم.
در ادوار جامهای جهانی و سایر تورنمنتهای بزرگ، مطالعات نشان میدهد که هر گاه مربیان، بازیکنان را با ترکیبی هجومی به میدان فرستادهاند در اغلب موارد مزد شهامت و جسارت خود را گرفته و پیروز نبرد شدهاند. و برعکس مربیان ترسو و محافظهکار که به امید تساوی و نباختن وارد میدان شدهاند در نهایت با شکست مواجه شدهاند.
سال ۲۰۱۰ استرالیا با هدایت گاس هیدینک شجاعانه با رقبا جنگید و راهی دور بعد مسابقات شد. هیدینک در سال ۲۰۰۲ کرهایها را هم (فارغ از شرایط میزبانی) به سر منزل مقصد رسانده بود. همین کیروش با تیم مصر در بازی آخر با سنگال برای صعود به جام جهانی فقط یک امتیاز احتیاج داشت. برای حفظ نتیجه با ترکیبی دفاعی وارد میدان شد و بهترین بازیکناش (محمد صلاح) را روی نیمکت گذاشت. اما یک بر صفر عقب افتاد و در ضربات پنالتی باخت و از صعود به جام جهانی باز ماند. در جام جهانی ۲۰۰۶ آرژانتین بهترین تیم دنیا (رنکینگ یک فیفا) بود. با نمایشی خیره کننده تا یک چهارم بالا آمد و مفسران را به علت سبک بازی (فول پرسینگ) به تحسین خود برانگیخته بود. به پست آلمانِ میزبان خورد. پکرمن از ترکیب اصلی استفاده نکرد، سیستم فول پرسینگ را پیاده نکرد، چون از هر نظر سرتر از آلمانها بود به گل رسید اما عقب نشست. ده دقیقهٔ پایانی گل خوردند و در ضربات پنالتی مغلوب شدند.
گرت ساوتگیت سرمربی انگلستان در فینالِ یورو برابر ایتالیا و در خاک خود با آن همه ستارهای که در فاز هجومی داشت ترسید و سیستم را دفاعی چید. با آن که با شایستگی راهی فینال شده بودند و ایتالیا با اگر و اما و خوش اقبالی مسیر را پیموده بود در نهایت زانو زد و مغلوبِ میهمان شد. در همین جام به نظرتان اگر عربستان در برابر آرژانتین به دفاع رو میآورد و چشم به ضد حملات میدوخت (تاکتیک کیروش) آیا میتوانست آرژانتینِ نامدار را شکست دهد؟
مدافعان عربستان بالا کشیدند، در تله آفساید آرژانتینیها را به تور انداختند. در خط میانی هافبکهایشان پرس کردند و مزد زحمات و شجاعت خود را هم گرفتند و اگر در نهایت حذف شدند با شایستگی بود. استرالیا با تفکرات گراهام آرنلد هم یک نمونه است. و در نهایت بهتر از ژاپن نمیتوانم نمونه ذکر کنم که در گروه مرگ یقهٔ آلمان و اسپانیا را میگیرد و زمینگیرشان میکند. در هر دو بازی کامبک میزند و بازی باخته را میبرد.
بدبختانه اینجاست که کیروش با در اختیار داشتنِ ابزارهای مناسب و باکیفیت و شایسته که اغلب شبیه بازیکنانِ ژاپن، کره و استرالیا در باشگاههای اروپایی توپ میزنند، باز خطا میکند و میترسد و با ساختاری تدافعی پا به عرصه رقابتها میگذارد.
یعنی نمیشد در برابر آمریکا شبیه ولز از همان ابتدا تهاجمی و جنگنده ظاهر شد؟
در تورنمنتهای بزرگ ژاپن، کره و استرالیا بی توجه به تیمهای مقابلشان با تاکتیکی تهاجمی وارد میدان میشوند.
متأسفانه تاکتیکهای تدافعیِ کیروش (بر خلاف مربیانِ صاحب نامی در همین زمینه مثل سیمئونه) نه تنها در نهایت منجر به صعود و یا کسب رتبه و مقام نشده است بلکه در بیشتر موارد از سوی شاگردان او شاهد فوتبالی شناور، روان و زیبا هم نبودهایم.
اکنون در جام جهانی رقبای سنتیِ ما به مرحله بعد راه یافتهاند و شرایط میزبانی در آسیا و همگروهی با دو تیمِ متوسط بهترین فرصت را در اختیار ایران قرار داد تا با این نسل از بازیکنانِ خوب به جمع ۱۶ تیم راه پیدا کنیم اما این فرصت به واسطه تفکرات سرمربی سوخت شد و به هوا رفت.
کیروش حتی اگر مربی خوبی بود (که به عقیدهٔ من نیست) با توجه به سبک مربیگری و تفکراتی که دارد نمیتواند پیشرونده و توسعه دهندهٔ فوتبال ما باشد. او طی این همه سال هر چه داشته رو کرده و دیگر اندیشه و فرمولی نمانده که آموزش و انتقال دهد. به بیانی دیگر تیم ملی با او سه جام جهانی و دو ملتهای آسیا را تجربه کرد و در پنج تورنمنتِ معتبر هیچ دستاوری نداشت.
این بازیکنان به تفکراتی نو با مربیان صاحب سبک و صاحب نام نیاز دارند. کیروش پیمانهاش پر شده است و باید برود.
انتهای پیام