آیت الله ایازی: ترور کردند که هزینهی اصلاحات را بالا ببرند اما…
آیت الله سید محمدعلی ایازی معتقد است که اصلاحات در این 25 سال دستاوردهای ماندگاری داشته است و میگوید مهمترین دستاورد اصلاحات ادبیات آن و خشونتپرهیزی است.
اصلاحات جریانی بود که پس از انتخابات سال 76 و روی کار آمدن دولت خاتمی شکل گرفت؛ انتخاباتی که مشارکتی بیسابقه را در تاریخ انتخاباتهای ایران رقم زد. اما در پی روندها و کارشکنیها و ابتلائاتی که خواسته و ناخواسته در این سالیان رخ داد، در سالهای اخیر اعتماد و اقبال بسیاری از طرفداران سابق جریان اصلاحات، بخش قابل توجهی از تودهی مردم که رایدهندگان به اصلاحات و جریانات معرفی شده از سوی اصلاح طلبان بودند، از بین رفته و بسیاری از آنان به منقتقدان و حتی مخالفان سرسخت این جریان سیاسی بدل شدند و از آن عبور کردند.
آقای ایازی، عضو شورای مرکزی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، در گفتوگوی خود با انصاف نیوز به این سوال پاسخ داده است که آیا اصلا جریان اصلاحات دستاورد ماندگاری برای امروز و فردا داشته است؟؛ او میگوید: دستاورد بسیار مهم اصلاحات این بود که علیرغم فضایی که قبل از این جریانات بود و همگی به یاس و سرخوردگی منجر شده بود توانست جریان فکری در کشور ایجاد کند که هم اندیشهورزی را رشد دهد و هم اینکه بتواند جریاناتی که میخواستند شرایطی بسیار حاد و خشونتبار را ادامه دهند، کنترل کند.
میدانید که دورهی آقای خاتمی پررونقترین شرایط اقتصادی را داشت؛ تورم کاهش پیدا کرده بود و در دوره ایشان بود که رسانهها و مجلات گسترش پیدا کردند. فضای علمی و دانشگاهی رونق پیدا کرد و مهمتر از آن بخش مهمی از ایرانیانی که سرخورده و مایوس بودند از خارج از کشور به ایران بازگشتند و در داخل هم شور و رونق فوقالعادهای ایجاد شد؛ [این تغییرات] در حدی شد که آنها برای اینکه بتوانند جریان اصلاحات را تخریب کنند، قصهی قتلهای زنجیرهای را راه انداختند و آن داستان اتفاق افتاد. قتلهای زنجیرهای را که قبل از دولت اصلاحات هم انجام میدادند، در دولتهای قبل اتوبوس نویسندگان را میخواستند به دره پرتاب کنند، قتلهای فراوانی را انجام داده بودند. بعدا حتی شخصیتی مثل سعید حجاریان را ترور کردند و ترورهای زیادی کردند که هزینهی اصلاحات را بالا ببرند.
دستاورد مهم این بود که نقش و قدرت و اعتماد مردم را بازگرداند؛ ببینید که در 88 -که از نظر مردمی آن تقلب آشکار شده بود- مردم چگونه راهپیمایی عظیمی را در سراسر کشور راه انداختند؛ اینها همه چیزهایی بودند که میتوانست اعتماد عمومی و فرهنگسازی و رشد علمی را نشان دهند.
ایازی در پاسخ به این سوال که «آیا از همه اینها امروز چیزی باقی مانده است، یا بازگشت به عقب مشهودی داشتیم؟» گفت: من اعتقاد ندارم که بازگشت پیدا کردیم؛ البته جریان خشونتطلب تلاش فراوانی کرد که همهی آن دستاوردها را از بین ببرد. ولی برای مثال اگر بخواهید بروید سراغ آرشیو مقالات و کتابها یا شخصیتهایی که در آن دوره شکوفا شدند، میبینید که این سرمایههای انسانی که امروز در ایران و خارج از ایران مشاهده میشوند در آن دوران شکل گرفتند و محوریت پیدا کردند.
کارهای بنیادی در آن دوره شکل گرفت که هنوز هم که اینها با روشهای مختلف در صدد نابودی و از بین بردن آنها بودند، باقی و ماندگار است؛ شما میبینید که امروز نقدهایی میشود و حرکات علمی، هیجانی و عاطفی انجام میشود که ثمرهی ریشههایی است که در قوت دوره اصلاحات شکل گرفته است. الان ببینید شخصیتهایی که اینروزها در شبکههای اجتماعی مقاله و نقد مینویسند کسانی هستند که در دوره اصلاحات برجستگی و نقش پیدا کردند و الان هم ادامه میدهند.
او درپایان، درمورد ماندگارترین این دستاوردها، گفت: ادبیات اصلاحات ماندگارترین این دستاوردها بوده است؛ اینکه ما دیگر نباید به سمت خشونت برویم و خشونت نتواند دور خشونت را زیاد کند. بنظر من این مهمترین دستاوردی است که بسیاری از فرهیختگان ما وقتی به این جهت تکیه میکنند، میبینند محصول آن کاری بود که اتفاق افتاد.
هیچکدام از جریانات اصلاحات امروز معتقد به انقلاب نیستند؛ میگویند ما یکبار انقلاب کردیم و تجربهی تلخ اتفاقات بعد از انقلاب را دیدیم و بنابراین باید کاری کنیم که زمینههای آگاهسازی مردم فراهم شود و مردم بتوانند از حقوق خود دفاع کنند. امروز وقتی ما میبینیم که مردم از حقوق خود دفاع میکنند، در حقیقت این دفاع بر بنیاد همان اندیشهها و اندیشهورزیها شکل گرفته است. این قضایا و شیوههای برخوردی که میشود اگر آن زمان و در گذشته رخ میداد هرج و مرج و آشوب عجیبی را مشاهده میکردیم؛ خشونتها و جنگهای مسلحانه و درگیریهای شدیدی رخ میداد.
انتهای پیام
یکی از ایرادهایی که به بیشتر ماایرانی ها وارد است که برخلاف اموزه های دینی وسفارش موکدبزرگان ان به ندرت رفتار وعمل کرد خویش رااسیب شناسی می کنیم وگمان می بریم که هرچه ما داشته ایم وداریم یکسره حسن وکمال است و داشته دیگران یکباره ناپسند.حال جناب مستطاب ایت الله سید محمدعلی ایازی در پرداختن به موضوع دوران اصلاحات کم وبیش چنین روی کردی را در پیش گرفته اند .یکی از ایرادها ونقدهای اساسی که براصلاح طلبان در ان سالیان وارد بود این که بیشتر اوقات اصل را رها کرده وبه امور حاشیه ای وفرعی ومعمولا ژورنالیستی دل خود را خوش می داشتند.درهمان قضیه به تعبیرخودشان “قتل های زنجیره ای”به جای پی گیری روال حقوقی وقضایی وستاندن حق به ذی حق باتالیف وچاپ ونشر کتاب هایی به سبک داستان های جنایی اگاتاکریستی وبازتاب گسترده وشبانه روزی ان در نشریات پرشمار خویش این موضوع را دستاویزی برای راندن رقبای خویش ازصحنه سیاست قراردادند و به اندازه ای در این روش زیاده روی کردند که یکی از مطرح ترین شخصیت های سیاسی رادرفضای ان روز “پدر خوانده” همان قتل ها قلمداد نمودند. کسی که بعدها در سالیانی نه چندان دور ناگزیر درسیاست ودر رقابت های انتخاباتی پشتوانه وپناه خویش قراردادند تو گویی تنها شخصیت کاریزما وگم ایشان بوده وبس . نتیجه ان که دوران اصلاحات حتی اگر دستاوردهای اقتصادی واجتماعی نسبتا خوبی هم داشته است به عللی که گفته شد وعلت های دیگر نافرجام ماند.
وگمشده ایشان
حالا خوبه تیر انداز سعید حجاریان زندس و پست و مقامشم داره همچین می گه انگار هیچ کس نمی دونه برو جانمازتو جای دیگه پهن کن اینجا کسی پشت تو نماز نمی خونه
دوره محمدخاتمی ازجهت بهبودشرایط باوجودکار شکنیهاازبهترین ادوار بعدِ انقلاب است وجزتعصب وحسادت ویاجهل عامل دیگری درپنهان کردن امتیازات آن عصر مطرح نیست. تاآ دمی ازاسارتِ تعصب نجات نیابد حقیقت بر وی نمایان نشود با پیش فرضهای گرایشی، حقیقت آشکار نمی شود نگفتم پیش فرضهای بینشی که چاره ای ازآن نیست.فتأمّل