خرید تور تابستان

چند واکنش به ماجرای چین و عربستان

بیانیه مشترک عربستان و چین ضد مالکیت ایران بر جزایر سه گانه واکنش های متعددی را در پی داشته است

اعتمادانلاین نوشت: برخی از کاربران فضای مجازی در واکنش به موضع‌گیری‌های جدید چین نوشتند: ایران می‌تواند با توجه به این موضع‌گیری چین علیه خاک ایران، کشور جزیره‌ای «تایوان» را به رسمیت بشناسد و از استقلال آن حمایت کند

الان بهترین فرصت است ایران «تایوان» را به رسمیت بشناسد!


روز گذشته خبر رسید چین در بحث جزایر سه گانه با کشورهای عربی همسویی کرده است.

در بخشی از بیانیه چین و شورای همکاری خلیج فارس آمده: ‌«رهبران…از تلاشهای مسالمت‌آمیز شامل ابتکار و پیشنهادهای امارات برای رسیدن براهکار صلح آمیز مسأله ۳ جزیره تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی ازطریق مذاکرات ۲ جانبه برمبنای قوانین بین‌الملل وبرای حل مسأله براساس حقوق بین‌الملل حمایت میکنند.»

برخی از کاربران فضای مجازی نوشتند ضمن اینکه دولت چین باید از ایران عذرخواهی کند، ایران می‌تواند با توجه به این موضع‌گیری چین علیه خاک ایران، کشور جزیره‌ای «تایوان» را به رسمیت بشناسد و از استقلال آن حمایت کند.

دولت چین تایوان را بخشی از خاک خود می‌داند

قوچانی: آقای رئیسی! گوشی تلفن را بردار و به چین درباره جزایر سه‌گانه زنگ بزن!

آقای رئیسی! گوشی تلفن را بردار و به چین درباره جزایر سه‌گانه زنگ بزن!

محمد قوچانی در واکنش به موضع‌گیری جدید چین همسو با کشورهای عربی نوشت: آقای رئیسی که مدعی بودند با یک تلفن به رئیس جمهور چین مشکل واکسن کرونا را حل کرده است، حالا باید یک تلفن دیگر به رئیس جمهور مادام العمر چین بزند و این مشکل را هم حل کند!

 محمد قوچانی، روزنامه نگار در صفحه اینستاگرامش نوشت:

پس از بیانیه مشترک امپراتور چین و پادشاه عربستان ؛ دولت چین با شورای شیوخ حاشیه ی خلیج فارس علیه حق حاکمیت ایران در جزایر سه گانه هم بیانیه صادر کرده است !

آقای رئیسی که مدعی بودند با یک تلفن به رئیس جمهور چین مشکل واکسن کرونا را حل کرده است ، حالا باید یک تلفن دیگر به رئیس جمهور مادام العمر چین بزند و این مشکل را هم حل کند !

و البته تحریریه شبکه ایران اینترنشنال که در قرارداد بیست و پنج ساله ایران و چین راست و دروغ را به هم آمیختند حالا از فصل تازه روابط سرمایه گذار و کارفرمای سعودی شان با جمهوری خلق چین حرف می زنند . شاید هم از اول طراحی این بود که عربها جایگزین ایرانیها شوند !

این همه بی وطنی واقعا دردناک است :

اصولگرایان به عنوان حرب حاکم در حاکمیت جمهوری اسلامی که دل به شرق بسته بودند و موازنه با غرب را برهم زدند ، حالا باید پاسخگو باشند و اپوزیسون جمهوری اسلامی که گردش به شرق را برای ایران قبیح می دانستند حالا به استقبال امپریالیسم چین می روند .

راهبرد ملی ایران اما همان است که سیاستمداران ملی اش از امیرکبیر تا دکتر مصدق در پیش گرفتند : “موازنه منفی میان شرق و غرب “. یعنی نه به “چین و روس” و نه به” اروپا و آمریکا ” باج ندهیم .راهبرد عربستان البته موازنه مثبت است . یعنی هم به چین و هم به آمریکا، هم به روس و هم به اروپا امتیاز می‌دهد . اما هر چه هست از این همراهی ما با شرق و خیانت چین و روس بهتر است . ما با روس‌ها تا جایی رفته ایم که به غرب بهانه دهیم که ما را شریک روسیه در جنگ اوکراین بخواند و یکی هم از اپوزیسون به این بهانه از ناتو دعوت کند به ایران حمله کند . و در رابطه با چینی ها آن قدر از عضویت در پیمان شانگهای ذوق زده شدیم که فراموش کردیم از همان لحظه که چینی ها در شورای امنیت در پرونده هسته ای به ایران خیانت کردند

 همواره نشان داده اند که دوست ابدی ایران نیستند و البته در سیاست دوست و دشمن ابدی وجود ندارد . از وقتی به چین و روس اطمینان دادیم که با اروپا و آمریکا رابطه گرم نداریم، قدرت چانه زنی ما با چین و روس هم از دست رفت. فقط در توازن قدرت میان غرب و شرق است که ایران می تواند مستقل و مقتدر بماند . این راهبردی است که دولت رییسی آن را نقض کرده است و حال باید پاسخگو باشد.

دیپلماسی زمین بازی عاشقانه نیست/ شکست بزرگ اصولگرایان از چین

سفر رئیس جمهوری چین به عربستان سعودی و امضای بیش از ۴۰ قرارداد همکاری میان دو کشور واکنش های زیادی در ایران به دنبال داشت. شدت این واکنش ها البته بعد از انتشار بیانیه مشترک دو کشور مضاعف هم شد. در این بیانیه از ایران خواسته شده بود که از دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه پرهیز کند. همچنین دو کشور بر لزوم بازگشت ایران به برجام نیز تاکید کرده بودند.

به گزارش فراز، از جمله واکنش های رسمی به این بیانیه و مواضع اخیر چین در جریان سفر شی جین پینگ به عربستان، اظهرات معاون سیاسی دفتر رئیس جمهوری ایران بود. محمد جمشیدی نوشت که «همکاران چینی به یاد داشته باشند که وقتی سعودی و آمریکا از گروه‌های تروریستی داعش و القاعده در سوریه حمایت کردند و با تجاوز نظامی وحشیانه یمن را ویران کردند، این ایران بود که با تروریست ها جنگید تا ثبات و امنیت در منطقه مستقر شود و تروریسم به شرق و غرب تسری نیابد.»

همچنین حسن هانی‌زاده، کارشناس امور بین الملل هم در گفت و گویی با ایسنا تاکید کرد که «گرایش ناگهانی چین به سمت کشورهای عربی قابل توجه است و جفا و بی‌وفایی چین به ایران تلقی می‌شود.»

این دیدگاه یعنی نگاه به موضوع همکاری های جدید چین و عربستان از منظر اخلاقی و عاطفی، دیدگاهی است که در میان حامیان دولت فعلی طرفداران زیادی دارد. کما اینکه در دیگر عرصه های مناسبات دو یا چند جانبه نیز چنین است. اتفاقا یکی از انتقادات اساسی که به نوع نگاه این جریان به مقولات اقتصادی و دیپلماتیک مطرح می شود همین است که آیا توصیه ها و راهکارهای اخلاقی می توانند جای عنصر «منافع» را بگیرند؟

این اتفاق یعنی ارجاع دادن عاملیت تغییر مناسبات به امور اخلاقی و عاطفی و توقع از بازیگران مختلف عرصه بین‌المللی برای رفتار در این چارچوب و نادیده گرفتن مساله مهمی به نام عنصر «منافع»، یک رویکرد در حال تشدید در سیاست خارجی ایران است. رویکردی که به گواه رویدادها و تجارب عینی مختلف، نتوانسته منافع ایران را در عرصه بین الملل پاسداری کند.

یک نمونه عینی و اخیر این موضوع مقایسه وضعیت کنونی ایران و ترکیه در کشور سوریه است. ترکیه به عنوان همسایه شمالی سوریه نه تنها به این کشور حمله کرد و سال ها علیه حکومت مرکزی آن فعالیت آشکار نظامی داشت بلکه همین الان بخشی از خاک سوریه به طور غیرقانونی در تصرف نیروهای ترک است.

در مقابل ایران با صرف هزینه های گزاف و مهمتر از آن همکاری نظامی میدانی در سوریه و دادن تلفات جانی و مالی قابل توجه، تا آخرین لحظه برای دفاع از حکومت مرکزی سوریه کوشید.

۴سال بعد از پایان جنگ سوریه اما سهم ترکیه در بازار این کشور ۹ برابر ایران است. یعنی واقعیتی که نشان می دهد معادلات سیاسی-اقتصادی در عرصه بین الملل تابع عواملی متفاوت از چیزی هستند که بخش مهمی از حاکمیت و نظریه پردازان ایرانی بهآن دل بسته اند.

کما اینکه دقیقا مشابه همین اتفاق در روابط ایران و عراق نیز رخ داد؛ حکومت بغداد علی رغم هزینه بسیار زیادی که تهران برای احیاء و تثبیت امنیت در این کشور به لحاظ مادی و جانی پرداخت کرد، کوچکترین امتیاز اقتصادی متفاوت از یدگران برای ایران قایل نشد. حتی فراتر از این هم اکنون عراق رقیب سرسخت ما در میادین نفتی مشترک هم هست و در شرایط تحریم به شکل جدی به دنبال پر کردن جای خالی ایران در بازارهای انرژی جهان می باشد.

چینی ها نیز در سیاست خارجی و مبادلات اقتصادی بین المللی خود از همین قاعده منافع پیروی می کنند. به یاد بیاوریم در دوران ترامپ که اوج فشار واشنگتن به پکن و تزاید اختلافات دو طرف بود، چینی ها تا جای ممکن تلاش کردند این اختلافات کمترین خلل را در روابط اقتصادی میان دو کشور به جای بگذارد. به طور مثال حتی بازداشت مدیرعامل هوآوی هم نتوانست چینی ها را در روابط اقتصادی خود با آمریکا از ریل «منافع» به ریل «عواطف» منحرف کند.  

هم اکنون هم چین و عربستان طبیعی ترین اقدام ممکن را بر اساس منافع خود انجام داده اند. بخش غیرطبیعی ماجرا اتفاقا به برخی مواضع در تهران بر می گردد که زمین دیپلماسی و مراودات اقتصادی را با زمین عیاری و یا جهان عشاق اشتباه گرفته اند.

در دنیای واقعی چیزی جز منافع ملی تعیین کننده نوع، سطح و جهت روابط بازیگران نیست و مواعظ اخلاقی و توصیه های عاطفی راهی در این دنیا ندارند. قطب نمای حرکت کشورها در این مسیر اول از همه چیز منافع ملت هایشان است و این است که میزان دوستی و دشمنی، همکاری و تقابل و اخم و لبخند بازیگران مختلف در قبال هم را تعیین می‌کند.

مسیر چین از ایران جدا شد

خبرآنلاین نوشت: در حالی که ایران همچنان برای چین مهم بوده و برای رقابت با ایالات متحده به آن نیاز دارد تلاش ها و منابع خود را به طور فزاینده ای بر روابط خود با عربستان سعودی، امارات متحده عربی، هر دو متحد مهم ایالات متحده و سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس متمرکز می کند. 

ابوالفضل خدائی: روز گذشته جمعه هجدهم آذرماه عربستان سعودی و چین در بیانیه مشترکی به بیان دغدغه های خود در خصوص مسائل منطقه پرداختند که مواضع مربوط به ایران با جنجال های زیادی همراه بود. در بیانیه مشترک دو طرف چینی و سعودی بدون اشاره به کارشکنی‌های غرب در زمینه احیای مذاکرات هسته‌ای، بر لزوم تقویت همکاری‌های مشترک پکن و ریاض برای تضمین صلح آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران تأکید شد.

دو طرف همچنین از ایران خواستند با آژانس بین المللی انرژی اتمی همکاری کند و به معاهده منع اشاعه سلاح‌های هسته‌ای پایبند باشد. آنها در بخش دیگری از بیانیه خود بر اهمیت احترام ایران به اصول حسن همجواری و عدم دخالت این کشور در امور داخلی کشورها تاکید کردند.

مساله ای که با واکنش ایران نیز روبرو شد. محمد جمشیدی معاون سیاسی دفتر رییس‌ جمهور در این راستا گفت: همکاران چینی به یاد داشته باشند که وقتی سعودی و آمریکا از گروه های تروریستی داعش و القاعده در سوریه حمایت کردند و با تجاوز نظامی وحشیانه یمن را ویران کردند، این ایران بود که با تروریست ها جنگید تا ثبات و امنیت در منطقه مستقر شود و تروریسم به شرق و غرب تسری نیابد.

این تحولات در حالی رخ می دهد که به باور کارشناسان و ناظران موضع گیری چین نشان دهنده همراهی این کشور با دیپلماسی جهانی علیه ایران است. حمید ابوطالبی مشاور سیاسی رییس جمهور سابق در توئیتی به این مساله اشاره کرد و طی انتقادی به «سردرگمی استراتژیک در سیاست خارجی»، و «ناکارآمدی دیپلماتیک» در استراتژیک خواندنِ «روابط ایران و چین» از سوی تهران اشاره کرد.

مسیر چین از ایران جدا شد؟

حتی مساله عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای نیز تحت الشعاع این اتفاق قرار گرفت و بار دیگر این موضوع را یادآوری کرد که الحاق به این سازمان و یا روی ریل قرار گرفتن همکاری های دوجانبه تهران و پکن در غیاب داشتن یک روابط متوازن با غرب امری دشوار و یا حتی غیرممکن است.

روزنامه سات چاینا مورنیگ پست در تحلیلی به نقل از برخی کارشناسان در خصوص این تحولات نوشت: موضع چین در مورد برنامه هسته ای ایران استفاده صلح آمیز آن به عنوان منابع انرژی بوده و با اشاعه هسته ای مخالف است. اطمینان از استفاده صلح آمیز از برنامه هسته ای ایران یک اجماع بین المللی است و به اشاره به این مساله در بیانیه مشترک نمی توان ایرادی وارد کرد.

اما یک کارشناس دیگر در این راستا اظهار داشت که تمرکز چین بر توسعه روابط با شرکای آمریکایی مانند عربستان سعودی به ضرر ایران خواهد بود. چین تاکنون در توسعه روابط با همه طرف‌ها در سراسر منطقه پرشکاف خاورمیانه، از جمله عربستان سعودی، اسرائیل و ایران کاملاً موفق بوده است. وی اظهار داشت: در حالی که ایران همچنان برای چین مهم بوده و برای رقابت با ایالات متحده به آن نیاز دارد تلاش ها و منابع خود را به طور فزاینده ای بر روابط خود با عربستان سعودی، امارات متحده عربی، هر دو متحد مهم ایالات متحده و سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس متمرکز می کند.

به گفته این کارشناس عربستان سعودی و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس مدت هاست که نگران برنامه هسته ای و فناوری های موشکی ایران هستند. ریاض سال‌هاست که برای مقابله با ایران، دفاع خود را تقویت می‌کند و اطلاعات آمریکا می‌گوید چین به این کشور برای توسعه موشک‌های بالستیک کمک می‌کند.

ماجرا به بیانیه مشترک ریاض و پکن منتهی نمی شود چرا که بعد از انتشار آن، رئیس‌جمهور چین در جلسه مشترک با سران کشورهای شورای همکاری خلیج فارس زیر بیانیه‌ای را امضا کرد که در آن از ایران انتقاد شده است. دو طرف تاکید کردند که روابط کشورهای عرب خلیج فارس و ایران باید بر اساس پیروی از اصول حسن همجواری و عدم مداخله، احترام به استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورها و حل و فصل مناقشه‌ها با ابزارهای مسالمت آمیز، بر اساس منشور ملل متحد و قوانین بین‌المللی و عدم استفاده از زور یا تهدید به آن و حفظ امنیت و ثبات منطقه‌ای و بین‌المللی باشد.

رهبران بر اهمیت گفت‌وگوی جامع کشورهای منطقه برای حل مساله هسته‌ای، فعالیت‌های (ثبات زدای ایران!) و حمایت ایران از گروه‌های تروریستی و فرقه‌گرا و سازمان‌های مسلح غیرقانونی، جلوگیری از اشاعه موشک‌های بالستیک و پهپادها، تضمین امنیت دریانوردی بین‌المللی و تاسیسات نفتی و رعایت قطعنامه‌های شورای امنیت و حقوق بین‌الملل، تاکید کردند.

مشخص نیست روابط تهران و پکن پس از این تحولات به کدام سمت و سو خواهد رفت. طبق اخبار منتشر شده و به گفته وزارت بازرگانی چین، معاون نخست‌وزیر این کشور قرار است طی روزهای آتی به ایران سفر کند.

سند جامع همکاری های ایران و چین و همکاری های مختلف دو کشور در شرایط کنونی بین المللی از جمله موضوعات مهم در راستای مقابله با تحریم های آمریکا بوده است. دی ماه سال گذشته چین به طور رسمی از اجرای قراداد ۲۵ ساله خبر داد اما چگونگی آن به دلیل مسائل محرمانه و احتمال مانع تراشی آمریکا در این مسیر عنوان نشده است. از سوی دیگر هنوز مسائلی در این باره مطرح می شود که این سند به شکل مطلوبی وارد فاز اجرایی و عملیاتی نشده و نبود برنامه ریزی بلندمدت، عملیاتی و عملگرایانه مانع تحقق آن شده است.

آخوندی دو مستند بدعهدی پکن را رو کرد / اتکا به چین، امری موهوم است

 آخوندی، وزیر راه و شهرسازی ذولت روحانی در کانال تلگرامی خود نوشت:

  • بحث موضع‌گیری چین برای من هیچ تازگی نداشت. چین این رویه را سالهاست که اتخاذ کرده‌است. لیکن، گروهی در تهران به هر دلیلی نمی‌خواستند که نشانه‌های آن را ببینند. شاید هم به دلیل حجم فساد فوق العاده‌ای که پیرامون قراردادهای چینی وجود داشت و دارد.
  • تنها دو نمونه را برایتان ذکر کنم. یکی کلی و دیگری جزیی.
  • ۱. چین سرمایه‌گذاری بسیار بزرگی در توسعه کریدور دریای عمان-بندر گوادر تا چین انجام داده‌است. پروژه‌ای که به گفته‌ای بیش از ۴۲میلیارد دلار ارزش آن است. عبور از کوه‌های هندوکش با تمام ناامنی‌های آن و کشور پاکستان از حیث مهندسی در مقایسه با عبور از یک مسیر موازی نسبتا مسطح از چابهار تا چین، و تا حد زیادی آماده بهره‌بردای و نیازمند سرمایه‌گذاری یک دهم آن پروژه به هیچ وجه قابل توجیه نیست. بخش جاده‌ای آن تا حد زیادی موجود است و تنها نیاز به ارتقای سطح سرویس داد و بخش ریلی آن نیز تا حد زیادی اجرا شده است.
  • تنها چیزی که این پروژه را با معنی می کند، دور زدن ایران است. در همان موقع من به چینی‌ها پیشنهاد کردم که شما بیایید روی این پروژه سرمایه گذاری کنید و اگر می‌خواهید وارد خاک افغانستان شوید، از طریق خواف-هرات و سپس تاجیکستان و قرقیزستان اقدام نمایید که کمترین هزینه را دارد. به قرقیزستان رفتم و با رییس جمهور آنجا صحبت کردم. ایشان گفت من نیز موضوع را با چینی‌ها طرح خواهم کرد. قرقیزها به‌شدن نیازمند این کریدور بودند. همین پیشنهاد را با تاجیک‌ها نیز در میان گذاشتم. چندین مکاتبه انجام دادم. لیکن، دریغ از کوچکترین پاسخ. معلوم بود که آنها تصمیم گرفته‌اند ایران را دور بزنند، تا از حیث استراتژیک هیچ گونه وابستگی به ایران برای اتصال به دریای عمان و خلیج فارس نداشته باشند.
  • ۲. پروژه برقی کردن راه آهن نهران-مشهد را با هدف سرعت ۲۰۰کیلومتر در ساعت و با ظرفیت حدود ۴۰مییون مسافر در سال با مبلغی در حدود ۲میلیارد دلار قطعی کردم. در سفری که آقای شی چین پینگ به تهران داشت، تنها قراردادی که امضا شد، همین یک قرارداد بود که خود او هم قبل از سفرش به تهران بر آن تاکید کرده بود که می‌خواهم این قرارداد در حضور من امضا شود. دقت کنید، قرار داد. نه یادداشت تفاهم. قرارداد یعنی همه مذاکرات در باره مسیر، مشخصات فنی، قیمت و جزئیات به نتجه رسیده و همه چیز قطعی شده و دو طرف متعهد به اجرای پروژه شده‌ بودند. پس از آن ما می بایست ۱۵% مبلغ پروژه را به صندوق پروژه تودیع کنیم. علیرغم تنگنای ارزی دولت، با هماهنگی مجلس شورای اسلامی، بلا فاصله این کار انجام شد و امروز که این مطلب را می‌نویسم، این مبلغ در صندوق پروژه موجود است. یعنی چیزی در حدود ۳۰۰میلیون دلار. برای شروع فعالیت، طرف چینی می‌بایست یک ضمانتنامه پیش‌پرداخت به طرف ایرانی می‌داد تا قرارداد فعال گردد. ضمانتنامه پیش‌پرداخت کمترین ریسک را دارد. چون در برابر آن، طرف قرارداد کل مبلغ را برداشت می‌کند. از آن تاریخ تا کنون، هنوز چینی‌ها این ضمانتنامه را در اختیار طرف ایرانی قرار نداده‌اند و قراداد امضا شده متوقف است.
  • وقتی که حضرات سیاست نگاه به شرق را مطرح کردند، من در موقع مسئولیت نبودم. لیکن، به دلیل وظیفه ملی از تعدادی از دوستان که فکر می‌کردم در تصمیم‌گیری‌ها و یا دستِ کم در توجیه قضایا موثرند از جمله آقایان مصباحی مقدم، احمد توکلی و مرتضی نبوی وقت گرفتم و خدمتشان رسیدم و گفتم، داستان از این قرار است. این اتکا به چین، امری موهوم است. لیکن، گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من/ آنچه البته به جایی نرسد فریاد است. و امروز باید شاهد پرده افتادن از چنین سیاستی باشیم.
  • چه کسی باور می‌کند که سیاست‌مداران ایران تا این حد در امور راهبردی واقعیت‌گریز باشند. البته من هم‌چنان معتقد به همکاری با چین هستم. لیکن از روی هوشیاری و با حفظ منافع ملی.

چین به داد ما نخواهد رسید

مهدی ذاکریان در گفت‌‌وگو با هم‌میهن:

مهدی ذاکریان، استاد دانشگاه و کارشناس روابط بین‌الملل، ریشه بیانیه شدیداللحن چین علیه ایران را فقدان حمایت مردمی از مواضع سیاسی ایران خوانده و معتقد است، چین در هیچ بزنگاهی قرار نیست به داد ایران برسد، کما اینکه کارنامه سیاست‌های این کشور در قبال ایران هم موید این رویکرد است.

به نظر شما چرا چین پای بیانیه مشترک با رقیب منطقه‌ای ایران و علیه ایران را در این مقطع امضا کرده است؟

دلیلی که می‌خواهم عنوان کنم نه درباره ایران، بلکه درباره هر کشوری صادق است. هر کشوری زمانی در سیاست خارجی می‌تواند موفق باشد که حمایت مردم را در داخل داشته باشد. امروز تبلیغات زیاد می‌شود که رابطه نظام سیاسی ایران با مردمش دچار آسیب شده است. وقتی چنین وانمود شود که شما در رابطه با مردم دچار آسیب هستید، طبیعی است که نمی‌توانید در حوزه سیاست خارجی بدرخشید. این بزرگترین مشکل، نه برای ایران، بلکه برای همه کشورهاست. مقامات ایران باید روی مردم حساب کنند، نه روی روسیه و چین. این خطای دوره قاجاریه هم هست. از زمان فتحعلی‌شاه تا محمدعلی‌شاه، پادشاهان قاجار سیاست موازنه مثبت را در پیش گرفتند. مرحوم مصدق سیاست موازنه منفی را اتخاذ کرد. هر دوی این سیستم‌ها، چه منفی و چه مثبت، شکست خورد و غلط بود. موازنه مثبت به این معنا بود که فتحعلی‌شاه یک امتیاز به روس‌ها می‌داد و انگلیس‌ها می‌گفتند به ما هم باید بدهید. دلیل موازنه مثبت این بود که فتحعلی‌شاه حمایت مردمی و دیپلمات‌های کاردان در بساطش نداشت. مصدق هم با هر دو دولت خارجی در جنگ بود، یعنی هم جلوی روسیه، هم انگلیس و هم جلوی آمریکا ایستاد. نتیجه اینکه در نظام بین‌الملل قدرت‌ها به این نتیجه رسیدند که باید او را حذف کنند؛ مردم هم در روز موعود که باید برای حمایت از مصدق حاضر می‌شدند، نیامدند و در نتیجه مصدق شکست خورد. نظام سیاسی نباید با یک دست به چین و یک دست به روسیه کمک کند. چون در این مسیر استقلال خودش را از دست می‌دهد. به عقیده من ایران نه روی روسیه و نه روی چین نباید حساب کند، بلکه روی ملت خودش باید حساب کند. اگر اینطور باشد، با همه دنیا رابطه برابر و از سر عزت می‌تواند داشته باشد، مانند کشورهایی نظیر هند که رابطه خوبی با قدرت‌های بزرگ دارند و ملت‌شان هم تحت یوغ انگلیس و آمریکا و چین نیستند.

آیا با بند مرتبط با درخواست‌های هسته‌ای چین و عربستان از ایران، اساسا نظام سیاسی آنطور که تصور می‌کرد می‌تواند در بزنگاه شورای امنیتی شدن پرونده هسته‌ای‌اش روی وتوی چین حساب کند؟

به‌هیچ‌عنوان. شما به این بیانیه استناد می‌کنید، ولی من از بیانیه هم جلوتر به قطعنامه‌های قبلی شورای امنیت استناد می‌کنم. در همه قطعنامه‌های تحریمی قبلی شورای امنیت سازمان ملل، روسیه و چین رای مثبت داده‌اند. یعنی حتی رای ممتنع هم نداده‌اند.  باید در اینجا از خودتان بپرسید آیا ایران تحت تحریم، سبب امتیاز بیشتری برای چین و روسیه خواهد بود یا ایران پیشرفته بدون تحریم و مانند یک کشور عادی؟ قطعا ایران تحت تحریم، هم در نفت و هم صادرات کالا و هم در بازار جهانی از همه نظر برای روسیه و چین مطلوب‌تر است. ایران تحت تحریم است که سبب‌ساز امتیازات روسیه و چین از غرب است. این بیانیه با عربستان بود و دیدیم که چین چطور ما را به بهای اندکی فروخت؛ در مقابل آمریکا اگر پای ایران در میان باشد فکر می‌کنید چه واکنشی از چین می‌بینیم؟ هرچه وزن یک کشور به لحاظ اقتصادی و سیاسی بیشتر باشد، چینی‌ها در رابطه با آن کشور به بهای ارزان‌تری ایران را زیر پا می‌گذارند. ایران در پیمان 25ساله با چین اشتباه کرد. هر قراردادی که محرمانه باشد و مردم یک کشور از مفاد و تعهدات 25ساله با یک کشور خارجی اطلاع نداشته باشند، بازنده است. قراردادی موفق است که مردم بدانند محتوای آن چیست. اگر قراردادی خوب باشد، مفاد آن مخفی نمی‌ماند؛ آن هم به خواست یک کشور بیگانه. این ادعا مطرح شده که چینی‌ها نمی‌خواهند مفاد قرارداد25 ساله علنی شود. شما دیدید که چین با وجود امضای یک قرارداد 25ساله با ایران در کنار عربستان چه موضعی گرفت.

واکنش دولت به بیانیه مشترک چین و عربستان را چطور ارزیابی می‌کنید؟ جمشیدی معاون سیاسی ابراهیم رئیسی از چینی‌ها خواسته ببینند کدام کشور در منطقه ثبات‌ساز بوده است.

آقای جمشیدی معاون سیاسی دولت می‌گوید چینی‌ها نگاه کنند ما چه کردیم در مقابله با داعش و این همه زحمت کشیدیم در یمن و از این حرف‌ها. یعنی دولت چین هیچ‌کدام از این دستاوردها را نمی‌دانست و تصمیم گرفت سمت عربستان برود؟ عربستان برخلاف ایران در سیاست خارجی می‌داند چه کند. برخلاف باوری که عده‌ای در ایران داشتند و از حرفی که ترامپ زد و عربستان را گاو شیرده خواند، خوشحال شدند، می‌بینید که این عربستان بود که داشت بقیه دنیا را می‌دوشید و ما به شعارها دل باختیم. از وقتی بن‌سلمان آمده به‌رغم جنایت‌هایش، ببینید چقدر در توسعه عربستان موثر واقع شده است. اندکی دیگر در رابطه با روسیه هم باید انتظار شرایط مشابهی داشته باشیم. عربستان یک اشتباه دارد و آن عدم مشروعیت حقوق بشری است که سعی کرده به صورت ظاهری این مسئله را هم با دنیا حل کند. حتی در پرونده خاشقچی که خود بن‌سلمان فرمان قتل‌اش را داده بود، سعی کرد با جامعه جهانی تفاهم کند. یعنی شیوه همدردی را بلد است. گاه برخی مسئولان ایران اما شیوه همدردی با مردم خودشان را  هم بلد نیستند و جلوی مردم خود می‌ایستند. در همین پرونده اخیر، ما نفهمیدیم چه کسی مسئول بوده است. شما وقتی گزارش پزشکی قانونی را می‌خوانید، اصلا به علت مرگ اشاره‌ای نشده و فقط از گذشته و سابقه بیماری او حرف می‌زنند. سعودی‌ها توانسته‌اند رابطه خودشان را با دنیا در مسائل حقوق بشری ترمیم کنند و این به‌خاطر واکنش‌هایی بوده که بن‌سلمان نسبت به مسائل حقوق بشری نشان داده است. او مجوز استادیوم رفتن، رانندگی و بازکردن حساب بانکی خانم‌ها را صادر کرد، درحالی‌که پیش از بن‌سلمان هیچ‌کدام از اینها وجود نداشت. او با این کارها رضایت نظام بین‌الملل را جلب کرد و کنوانسیون حقوق زنان سازمان ملل را تصویب کرد. اما ایران نتوانسته دنیا را مجاب کند که این نظام سیاسی در حال رعایت حقوق مردم‌اش است.

آیا چین در سیاست شراکت با ایران تجدیدنظر کرده است؟ بند مربوط به تبدیل شدن لبنان به مبادی مواد مخدر را چطور تفسیر می‌کنید؟ چرا چینی‌ها ادعاهای جهانی علیه حزب‌الله را به‌رسمیت شناخته‌اند؟

چینی‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که برای پیشرفت اقتصادی، ثروت اهمیت دارد. کشوری که به لحاظ اقتصادی بتواند تولید بالا داشته باشد، قدرتمند است. منتها قدرت موثر در نظم بین‌المللی، نه قدرت آشوب‌گر. به همین دلیل سیاست همکاری با آمریکا، ژاپن و کره‌جنوبی که در گذشته با آنها دچار مشکل بوده را در پیش گرفته است. در منطقه خاورمیانه هم همین رویکرد را دارد و با کشورهایی مانند عربستان، امارات و به‌زودی با اسرائیل در مسیر همکاری قرار گرفته است. ایران قدرت اقتصادی و نظامی مفیدی برای چینی‌ها محسوب نمی‌شود. به همین خاطر به سمت عربستان سعودی رفته است و در همین راستا هم به اصالت ادعای عربستان، موضوع حزب‌الله را در مقایسه با موضوع ایران ارجحیت داده‌اند.

آیا عضویت ایران در شانگهای که به‌ظاهر تنها دستاورد سیاست خارجی دولت رئیسی هم بوده، نباید مانع از این مواضع تند چین علیه ایران می‌شد؟

این چه دستاوردی بوده؟ این یک پیمان امنیتی در مقابل تروریسمی است که از منظر چین و روسیه مسلمانان چچن و اویغور را شامل می‌شود. بقیه کشورها هم با این نگاه وارد پیمان همکاری‌های شانگهای شده‌اند. شانگهای یک پیمان امنیتی است و اقتصادی نیست. اگر ایران در مقابله با تروریسم فعالیتی داشت که نیاز به همکاری کشورهای دیگر داشت، ورودش به این پیمان یا هر پیمان دیگری می‌توانست دستاورد محسوب شود، اما سازمانی از جنس شانگهای که رهبری آن در دست روسیه و چین است، به‌منظور بهره‌وری از سایر کشورها ایجاد شده و عضویت در آن چندان مهم نیست و نباید به تبلیغاتی که از سوی دستگاه‌ها مطرح می‌شود دل‌خوش کرد. از طرفی ادعای دستاورد بودن پیمان شانگهای، امروز و بعد از امضای پیمان استراتژیک چین با عربستان عملا باطل شده است.

در مورد توافق25 ساله با چین چطور؟ براساس مفاد افشاشده از این توافق که رسما هم تایید نشده‌اند، طی این توافق قرار بود چین شریک استراتژیک ایران باشد و در ازای دریافت امتیاز تعداد زیادی پروژه در زمینه انرژی و حمل‌ونقل، در مقابل غرب در بزنگاه‌ها بایستد.

از محتوای این توافق هیچ‌کسی خبر ندارد. ولی همین یک سال و اندی که از امضای آن گذشته، متوجه شدیم که این توافق موثر نیست. اگر موثر بود باید مردم می‌دانستند که چه امتیازاتی متوجه آنهاست و چه سودی برای دو کشور خواهد داشت. اینکه متوقع باشیم یک پیمان 25ساله صددرصد به نفع ایران یا چین باشد، خطاست، ولی بدتر این است که پیمانی بسته شود که ما ندانیم چه هست و بعد آن را تمجید کنیم. آنچه تاکنون متوجه شده‌ایم این است که این پیمان خوبی نبوده است، چون اگر بود نباید شاهد چنین بیانیه مشترکی با رقیب ایران و علیه ایران می‌بودیم.

شرق‌گرایی غرب‌ستیزانه و منافع و امنیت ملی

حسن بختیاری‌زاده، کارشناس ارشد روابط بین‌الملل در هم میهن نوشت:

عربستان و چین در پایان سفر شی‌جین‌پینگ به ریاض، بیانیه مشترکی صادر کردند. دو طرف در این بیانیه علاوه بر موضوعات دیگر، به ایران نیز پرداختند و بر همکاری مشترک برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، ضرورت همکاری تهران با آژانس و لزوم خودداری ایران از دخالت در امور داخلی سایر کشورها، تأکید کردند. این نکته آخر به این معنی است که پکن نیز به‌طور ضمنی، تأیید می‌کند که ایران، عاملی مداخله‌گر است و باید از این اقدامات دوری کند. اکنون می‌توان این پرسش را مطرح کرد که محتوا و پیام‌های این بیانیه درباره ایران، چگونه قابل تحلیل است؟ این یادداشت، پاسخ‌های کوتاه ارائه می‌کند.

۱

چین به‌عنوان قدرت اقتصادی نوظهور در عرصه جهانی، برای تداوم رشد و پیشرفت خود به منابع انرژی نیازمند است. عربستان به‌عنوان اولین تولیدکننده نفت عضو اوپک، یکی از بزرگ‌ترین و مطمئن‌ترین تأمین‌کنندگان انرژی در عرصه جهانی به‌شمار می‌آید. رابطه نزدیک با چین با توجه به قابلیت‌های مهم آن، برای هر حکومتی، از جمله عربستان، سازنده و مثبت است. موضوع دیگر آن است که عربستان و چین با گسترش مناسبات دوجانبه، علاوه بر استفاده از ظرفیت‌های یکدیگر، به‌دنبال موازنه‌سازی در مناسبات خارجی خود هستند. این ملاحظات، نزدیکی چین و ریاض را و نیز تلاش دو طرف برای تأمین خواسته‌های متقابل، قابل فهم می‌سازد؛ موضوعی که در هم‌صدایی چین با عربستان درباره ایران، تجلی یافته است.

۲

 شرق‌گرایان غرب‌ستیز- که اکنون و به‌ویژه با روی کارآمدن دولت رئیسی،  در شکل‌گیری رویکرد و روند سیاست خارجی ایران، دست بالا دارند- همواره از پیامدهای بی‌نظیر و بسیار مثبت شرق‌گرایی غرب‌ستیزانه، برای ایران سخن گفته‌اند. بعضی مسئولان و فعالان سیاسی و رسانه‌ای، پس از عضویت ایران در پیمان شانگهای، با شور و حرارت درباره تشکیل بلوک قدرت جدیدی متشکل از ایران، روسیه و چین گفتند و نوشتند. بیانیه مشترک عربستان و چین می‌تواند برای این عده، تعجب‌آور باشد. به‌ویژه اگر به این نکته توجه کنند که چنانچه رئیس‌جمهور آمریکا هم در شرایط کنونی به عربستان سفر می‌کرد و مقامات آمریکا و عربستان بیانیه مشترکی صادر می‌کردند، کم‌وبیش به همین نکات درباره ایران و البته شاید با لحنی تندتر می‌پرداختند. شرق‌گرایان غرب‌ستیز، اکنون درمی‌یابند که اگر ایران حاضر و مایل باشد با غرب مقابله کند و همزمان با چین مناسباتی نزدیک داشته باشد، اما چین نه‌تنها حاضر نیست همه تخم‌مرغ‌های خود را در سبد ایران بچیند و مناسباتی نزدیک با ایران، به قیمت نادیده‌گیری غرب و هم‌پیمانانش، برقرار کند، بلکه حتی از هم‌صدایی با غرب و هم‌پیمانان آن درباره ایران با هدف
تامین منافع خود، ابایی ندارد.

سیاست خارجی، عرصه اقدام براساس منافع ملی است. تحقق منافع ملی نیز از جمله به برقراری مناسباتی متوازن با همه قدرت‌های جهانی نیازمند است.  تصور شرق‌گرایان غرب‌ستیز درباره مقابله با غرب، همزمان با اتحاد با شرق و در پیش گرفتن رویکرد و سیاست مشابه و متقابل از جانب شرق و از جانب چین، توهمی بیش نیست. اگر ایران مایل است منافع و امنیت خود را به‌گونه‌ای باثبات و موفق‌آمیز تامین کند، ناگزیر است همزمان با شرق و غرب مناسباتی متوازن برقرار کند.

بهشتی پور: چین نمی‌تواند به ایران پشت کند

دیدارنیوز نوشت: تحلیل‌گر مسائل بین‌الملل گفت: زمانی که ایران تحریم است، دست و پای چینی‌ها برای همکاری با ایران بسته است و بعد ایران به غلط تعبیر می‌کند که اگر در تحریم باقی بماند به نفع چینی‌هاست. تجربه ثابت کرده حتی اگر همین امروز تحریم‌ها برداشته شود، حتما شرکت‌های چینی بهتر و راحت‌تر با ایران کار کرده و از این موضوع استقبال می‌کنند. 

حسن بهشتی‌پور، تحلیل‌گر مسائل بین‌الملل، در پاسخ به این سوال که چه دلایل و عواملی باعث شد تا شی جین پینگ رئیس‌جمهور چین به عربستان سفر کند، گفت: سفر رئیس جمهور چین به عربستان، در راستای همان اجرای یک جاده، یک کمربند یا راه ابریشم جدید است که مناسبات خودش را با کشور‌های مختلف که در مسیر این پروژه عظیم چندین ساله قرار دارند، توسعه می‌دهد. رابطه با کشور‌های حاشیه خلیج فارس هم بخشی از برنامه‌های بلندپروازانه چین است که از سال ۲۰۱۳ شروع کرده و همچنان ادامه دارد.

وی افزود: بنابراین فکر می‌کنم عربستان سعودی به عنوان یک قدرت منطقه‌ای در خلیج‌فارس مورد توجه چین است برای همین نشست را در ریاض برگزار و سایر کشور‌های شورای همکاری خلیج فارس را هم فراخوانده‌اند. شبیه این نشست را در مناطق دیگر از جمله آسیای مرکزی برگزار کردند؛ بنابراین فکر می‌کنم که این سفر در راستای اجرای طرح بزرگ چین در زمینه یک کمربند، یک جاده است.

بهشتی‌پور در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه ایران و عربستان مذاکراتی را برای از سرگیری روابط انجام می‌دهند و ایران و چین هم از گذشته روابط استراتژیکی داشتند، پیامد‌های این ارتباطات چه خواهد بود، گفت: البته روابط استراتژیک از لحاظ سیاسی تعریف دارد. ما هنوز به روابط استراتژیک با چین نرسیده‌ایم. مسئولین ما مرتب این موضوع را در مورد چین و روسیه تکرار می‌کنند. اما سطح روابط استراتژیک تعریف حقوقی و بین‌المللی دارد متاسفانه به دلایل مختلف هنوز به چنین سطحی در روابط استراتژیک با چین نرسیدیم.

وی افزود: از آنجایی که ایران و عربستان سعودی دو قدرت منطقه‌ای بوده و با هم رقابت دارند؛ طبیعتا تقویت مناسبات عربستان با چین موجب ارتقای جایگاه منطقه‌ای می‌شود. اما چون این رابطه بیشتر در زمینه اقتصادی است، تهدید امنیتی علیه ما محسوب نمی‌شود و به نظر می‌رسد که در چارچوب همکاری‌های اقتصادی است و خوب است ایران هم متقابلا سعی کند برای آنکه در این رقابت منطقه‌ای با عربستان عقب نماند، روابطش را با عربستان و از طرف دیگر روابطش را با چینی‌ها بهتر کند.

بهشتی‌پور تصریح کرد: ایران باید به جای تقابل، به توسعه روابط با کشور‌ها بپردازد که قطعا به نفع منطقه است. کشور‌های منطقه هرچقدر زمینه روابط اقتصادی گسترده‌تری را فراهم کنند زمینه رشد و توسعه اقتصادی را برای خود فراهم خواهند ساخت. ما این مناسبات را در تعارض با منافع خودمان نبینیم. اگرچه باز تاکید می‌کنم تقویت موقعیت عربستان به عنوان یک قدرت منطقه‌ای رقیب ایران، حتما برای ایران نگران‌کننده است، اما با توجه به اینکه شرایطی که فراهم می‌شود، اقتصادی است و براساس روابطی که عربستان با غرب دارد که عمدتا نظامی است و آن توازن قدرت در منطقه را بهم می‌زند، رویکرد ما باید رویکرد مثبتی باشد و متقابلا ما باید سعی کنیم روابط‌مان را با چین، عربستان، امارات متحده و کشور‌های منطقه توسعه دهیم و مشکلات را حل کنیم و به جای رویکرد تقابلی به سمت تعامل با کشور‌های همسایه برویم و کمک کنیم تا همکاری‌ها تقویت شود و این موضوع موجب ثبات و امنیت بیشتر خواهد شد.

این کارشناس مسائل بین‌الملل در پاسخ به این سوال که در بیانیه مشترک چین و عربستان از ایران خواستند تا در سیاست داخلی کشور‌های دیگر دخالت نکند، تحلیل شما درباره این موضوع چیست، گفت: این بیانیه صددرصد در این بخش، در تعارض با منافع ایران است و این بخش از بیانیه مربوط به این است که سوء‌تفاهمی در نگاه چین به مسائل منطقه‌ای وجود دارد که به نظر می‌رسد ایران لازم است حتما نسبت به این بیانیه واکنش صحیح و صریح نشان دهد.

وی افزود: از نظر من واکنش صریح یک بخش اعلانی دارد که ایران رسما باید به چین، عربستان و کشور‌های حوزه خلیج فارس توجه دهد که سیاست‌های ایران هیچ‌وقت مداخله در کشور‌های منطقه نبوده؛ همانطور که ایران دوست ندارد در سیاست‌های داخلی‌اش دخالت نکنند. در سیاست‌های دیگران هم دخالت نمی‌کند. در بخش اعمالی هم حتما لازم است تا سفیر چین در تهران فراخوانده، با او صحبت شود و توضیح خواسته شود که چرا دولت چین چنین موضع‌گیری داشته است؟ یا حداقل این است که سفیر ما در پکن با مقامات چینی دیدار و گفتگو داشته باشد و از آن‌ها بپرسد که چرا چنین موضعی را در بیانیه اتخاذ کردند. به نظر من نباید از این موضوع بگذریم، اما باید با آن خردمندانه برخورد کرد. نه اینکه ما بیاییم سیاست تقابل با چین، روسیه، آمریکا، عربستان سعودی و… را اتخاد کرده و با هرکسی درگیر شویم، چون به هیچ‌جا نمی‌رسیم.

این تحلیلگر مسائل بین‌الملل در پاسخ به این سوال که آیا با صدور این بیانیه علیه ایران ما شاهد این خواهیم بود که سیاست‌های چین در قبال ایران با توجه به امضای قرارداد‌های تفاهمنامه‌های تجاری و اقتصادی با عربستان دچار تغییر شود، گفت: ما یک مثلی داریم که می‌گوییم طرف با یک غوره سردی‌اش می‌کند و با یک مویز گرمی. اینکه فکر کنیم یک سفر نقطه عطفی است و تحولات در کل روابط چین با منطقه به وجود می‌آید یا تمام مناسبات عربستان و آمریکا و منطقه را به هم می‌زند یا موجب خواهد شد که ایران از دستور کار چینی‌ها خارج شود و یا اهمیت آن نادیده گرفته شود، این تحلیل‌ها مبنا ندارد و بیشتر احساسی است. حداقل قوانین علمی ندارد.

وی افزود: به نظر می‌رسد که به هیچ‌وجه چینی‌ها نمی‌توانند ایران را نادیده بگیرند. ژئوپلیتیک ایران، ژئوپلیتیکی است که هر حکومتی در آن حاکم است حتما کشور‌های قدرتمند در دنیا به آن توجه دارند و نوع مناسبات‌شان با چنین کشوری برایشان مهم است. به نظرم نباید این مساله ما را خوش‌خیال کند و فکر کنیم آب از آب تکان نمی‌خورد، اما باید واقع‌بینانه تحلیل کنیم، با یک سفر هیچ‌وقت سیاست یک کشور تغییر نمی‌کند. ما باید روند را مطالعه کنیم و مجموعه عوامل را درنظر بگیریم نه صرفا یک سفر را.

بهشتی‌پور در پاسخ به این سوال که در دولت روحانی قرارداد ۲۵ ساله چین و ایران قرار بود در حوزه‌های اقتصادی انجام شود، اما با تغییر دولت با اینکه این قرارداد به سرانجام روشنی نرسیده چین با کشور‌های حوزه خلیج فارس قرارداد‌های تجاری و اقتصادی می‌بندد چرا این اتفاق رخ داد، گفت: به یک باره نبوده و از سال‌ها قبل مقدمات آن فراهم شده بود. مقامات عربستان سفر‌های مکرر به چین داشتند و چینی‌ها در سطح پایین‌تر از رئیس‌جمهور به عربستان سفر کردند.

وی افزود: نکته دوم آن توافقی که بین ایران و چین انجام شده، آقایانی که مخالف دولت قبل بودند فضاسازی رسانه‌ای کردند و سعی داشتند از آن استفاده کنند و بگویند ایران وابسته به چین و مستعمره روسیه شده است که این فضاسازی‌ها عمدتا در خارج از کشور علیه ایران انجام می‌شد و موج آن در داخل کشور هم بود. اما به نظر می‌رسد این توافق به شکل چراغ خاموش پیش می‌رود یعنی بدون فضاسازی‌های رسانه‌ای، سعی می‌کنند در بخش اعمالی روابط دو کشور توسعه پیدا کند.

بهشتی‌پور تصریح کرد: فقط یادمان نرود تا زمانی که ایران تحریم است، دست و پای چینی‌ها برای همکاری با ایران بسته است و بعد ایران به غلط تعبیر می‌کند که اگر در تحریم باقی بماند به نفع چینی‌هاست. تجربه ثابت کرده حتی اگر همین امروز تحریم‌ها برداشته شود، حتما شرکت‌های چینی بهتر و راحت‌تر با ایران کار کرده و از این موضوع استقبال می‌کنند. همچنان که وقتی ترامپ از برجام خارج شد، چینی‌ها، روس‌ها و بعد شرکت‌های دیگر جزو اولین شرکت‌هایی بودند که از ایران خارج شدند و به عبارتی عملا کارهایشان را در بخش‌های سرمایه‌گذاری تعطیل کردند، چون به خاطر ایران نمی‌خواستند با آمریکا درگیر شوند.

وی افزود: بنابراین اگر امروز ایران سیاست‌هایی اتخاذ کند که به سمت برداشتن تحریم‌ها حرکت کند حتما با چینی‌ها کار خواهد کرد و چینی‌ها هم استقبال خواهند کرد. اما مشکل این است که ما تحریم هستیم و چینی‌ها بسیار چراغ خاموش و خیلی دست به عصا توافقاتی که با ایران دارند را اجرا می‌کنند نه اینکه متوقف شده، فقط نمی‌توانند آن فعالیت‌ها را تبلیغاتی و رسانه‌ای کنند که حساسیت‌آمیز نباشد.

بهشتی‌پور در پاسخ به این سوال که ایران از رابطه بین چین و کشور‌های منطقه به چه شکلی می‌تواند استفاده کند تا قبل از اینکه ضرری برای ایران وجود داشته باشد دستاورد مفیدی به دست بیاورد، گفت: کشور‌ها برای روابط خودشان آزادند با هر کشوری که می‌خواهد در هر سطحی روابط برقرار کنند. اینکه جمهوری اسلامی روابط کشور‌ها را رصد کند حتما باید این کار را انجام دهد. اما نوع روابط اعلام شده چین و عربستان سعودی، چون اقتصادی است فضای همکاری اقتصادی بیشتر موجب ثبات و امنیت در منطقه خواهد شد و به هیچ‌وجه ناامنی به وجود نمی‌آورد.

وی افزود: آن کشوری که باید حساس باشد آمریکایی‌ها هستند که اینجا منطقه حیاط‌خلوت‌شان بوده و نفوذ چین در حیاط‌خلوت‌شان باعث نگرانی است. در حالی که برای ایران افزایش حضور چین در منطقه موجب کاهش نفوذ آمریکا خواهد شد و این عربستان سعودی است که با زرنگی سعی می‌کند موازنه مثبت در روابط خودش با چین و آمریکا برقرار کند.

بهشتی‌پور تصریح کرد: بنابراین ما باید حواس‌مان باشد، اگر همکاری‌های اقتصادی بین دو کشور باشد باید استقبال کنیم و خودمان نیز با کشور‌های حوزه خلیج‌فارس روابطمان را گسترش دهیم و با طرف چینی هم سعی کنیم روابط گسترده‌تری داشته باشیم. اما اگر این رابطه نظامی بود، چون برهم‌زننده موازنه قوا در منطقه خواهد شد از این جهت موجب نگرانی ما است و ما هم باید تلاش خودمان را انجام دهیم که این موازنه چه در بحث ایجابی و سلبی برهم نخورد. یادمان نرود، نفس گسترش روابط اقتصادی چیز بدی نیست و گسترش روابط اقتصادی در کشور‌های منطقه موجب امنیت و ثبات بیشتر و فضای مناسب‌تر برای همکاری را فراهم می‌کند از جمله برای ایران. ما باید زرنگ باشیم و از این رابطه استفاده کنیم. ما نشسته‌ایم گوشه‌ای و با همه دنیا هم دعوا می‌کنیم و می‌گوییم چرا این‌ها با هم رابطه برقرار می‌کنند.

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. سلام‌سرمایه‌داران‌بزرگ‌امریکا‌و
    بخشی‌از‌اورپای‌غربی‌‌به‌علت….
    صنایع‌بزرگی‌‌درمقطی‌درچین‌‌
    تاسیس‌کردند‌وهمین‌باعث‌شد
    چین‌به‌پیشرفتهای‌بزرگی‌برسد
    .چین‌درمقابله‌با‌امریکا‌.ژاپن‌وکره
    جنوبی‌واورپای‌ناتو‌‌وحتی‌هند‌و…..درمقابل‌خود‌میبیند‌لذا‌به‌این‌نتیجه
    رسیده‌که‌با‌امریکا‌مماشات‌وحتی
    برایش‌دم‌تکان‌میدهدفلاکت‌افتادن
    روسیه‌درحمله‌به‌اوکراین‌چین‌را
    در‌قضیه‌تایوان‌به‌تفکر‌بیشتر‌
    واداشته…لذا.نتیجه‌سفر‌‌وبیانیه
    مشترک‌رهبر‌چین‌به‌عربستان‌باید
    برای‌ایران‌این‌باشد‌که‌چین‌دنبال‌
    دردسر‌نیست‌واحتمالا‌به‌این‌نتیجه
    رسیده‌که‌از‌‌دیگ‌روسیه‌وایران‌برای
    او‌آبی‌گرم‌نمیشود‌.ایران‌همچنین
    باید‌مواظب‌باشد‌که‌‌با‌امریکا‌پنهانی
    برعلیه‌ایران‌معامله‌نکند.امریکا
    اگر‌درجنگ‌اوکراین‌روسیه‌را‌
    تضعیف‌ودچار‌فروپاشی‌کند‌و
    نوعی‌شکست‌دهد‌وخواسته‌خود
    را‌تحمیل‌نماید‌درمرحله‌بعد‌بدون
    تعارف‌برای‌تجزیه‌ترکیه‌وسوریه
    و….ایجاد‌کردستان‌بزرگ‌و….
    خواهد‌رفت‌.ایران‌باید‌با‌ترکیه‌و
    جمهوری‌آذربایجان‌رفاقت‌کند
    و‌از‌ارمنستان‌دور‌شود‌.به‌هزارو‌یک‌
    دلیل‌.‌وپوتین‌…را‌
    نصیحت‌کند‌تا‌دیر‌نشده‌از‌جنگ
    اوکراین‌عقب‌بنشیند‌این‌هم‌تحلیل
    من‌.درامور‌داخلی‌ایران‌با‌این‌
    سیستم‌متمرکز‌اداره‌کشور‌‌یادگار
    رضاخان‌وبرگرفته‌ازقانون‌اساسی‌
    تحمیلی‌برای‌مشروطه‌…..آیانوعی
    فدراتیو‌‌فرهنگی‌واقتصادی‌و…
    ضامن‌ثبات‌اتحاد‌وهمبستگی‌وبا‌
    تکیه‌برتشیع‌‌رابه‌میرسد‌خوب
    خواهد‌بود‌الله‌اعلم

  2. بر خلاف نظر آقای بهشتی پور همکاریهای عربستان و چین فقط مربوط به روابط اقتصادی نیست بلکه در زمینه موشکهای بالستیک هم بین این دو کشور همکاری وجود دارد و احتمالا عربستان به امید توسعه برنامه های هسته ای خود توسط چین وعقب نماندن از ایران در این زمینه واهمیت استراتژیک این موضوع ؛حتی تنبیهات احتمالی آمریکا در آینده را به جان خریده .

    1. خیلی خوب بود . ولی شما به عنوان پایگاه طرفداران اصلاح طلبان. برجام بر هفت پشتتون بسه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا