کاسههای داغتر از آش
ابوالفضل نجیب، روزنامهنگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده، در نقد یادداشت عظیم محمودآبادی، روزنامهنگار که با عنوان «توافقنامه چین و عربستان چه معنایی دارد؟» منتشر شده است نوشت:
بیانیه مشترک عربستان و چین در خصوص مالکیت ایران بر جزایر سه گانه واکنش های متعددی به همراه داشته است. واکنش های به تمامی انتقادآمیز و هشداردهنده به ریل گذاران سیاست خارجی با تاکید تجدید نظر در رویکرد لجاجت گونه به شرق و با هدف گذاری اولویت منافع به اصطلاح ایدئولوژیک بر منافع ملی.
آنچه اما جای تامل دارد تلاش برخی در قالب فعال رسانه ای و روزنامه نگار به توجیه و فرافکنی برای بی اهمیت جلوه دادن محتوای توافق مورد نظر و ساده نمایی نفس تشکیک در مالکیت جزایر سه گانه است.
عظیم محمود آبادی در یادداشتی با عنوان «توافق نامه چین و عربستان چه معنایی دارد؟» در واکنش به منتقدین علاوه بر بی اهمیت جلوه دادن این تفاهم، آن را گامی مثبت در چرخش سیاست خارجی عربستان از غرب به شرق و در نهایت نگرانی عربستان از نفوذ ایران در منطقه توجیه کرده است.
نویسنده البته بخشی از یادداشت خود را به نوازش رسانه های منتقد داخلی اختصاص و به نوعی واکنش ها را بزرگ نمایی تعبیر و نوشته؛ «واقعیت این است رسانههایی که ماهها تلاش کردند سند همکاری 25 ساله ایران و چین را توافقی غیر ملی و به زیان ایران، معرفی کنند حالا ناگزیرند تلاش دولت سعودی برای دستیابی به توافقی به مراتب کوچکتر و ضعیفتر از آن را بزرگ و مهم جلوه دهند. اما برای این کار چارهای نداشتند جز بزرگنمایی بیانیه مشترکی که بعد از امضای توافقنامه میان ریاض و پکن، صادر شد.»
این در حالی است که به استناد تمامی بندهای این توافق و بخصوص موضع چین در قبال مالکیت جزایر سه گانه شاهد واکنش هر چند غیر رسمی وزیر خارجه و احضار محافظه کارانه سفیر چین هستیم. از این رو می توان تحلیل عظیم آبادی را نه تنها خلاف واقع که به نوعی از آن دست «ماله کشی»هایی تشبیه کرد که در فرهنگ عامیانه به کاسه داغتر از آش تعبیر می شود. در واقع آنچه نویسنده یادداشت به تصریح توافق نامه را راهبردی تعبیر می کند، نمی توان بی اهمیت و تعارفات معمول دیپلماتیک تلقی کرد. طرفه این که وزیر خارجه از بیم عواقب تاخیر واکنش به محتوای توافق، و هر چند غیر رسمی و با احتیاط کامل و آن هم در سطح یک توییت واکنش نشان می دهد. آنچه محتوای تدافعی یادداشت عظیم آبادی را تامل برانگیز می کند، صرفنظر از نگاه ساده انگارانه به محتوای این توافق، که تلاش شده در پس تعابیری چون دو پهلو و کلی و نمادین توجیه کند، نگاه از بالا و عاقل اندرسفیه ایشان به رسانه های فارسی زبان! و به تعبیر واقعی منتقدین ریل گذاران سیاست خارجی است.
«دستاورد این سفر، امضای یک توافقنامه راهبردی میان پکن و ریاض بود که برخی رسانههای فارسی زبان با انحراف از موضوع اصلی آن توافقنامه، سعی کردند آن را گامی علیه ایران و حتی تغییر رویکرد چین نسبت به جمهوری اسلامی تفسیر کنند.»
نگاهی که ظاهرن ادعا دارد خیلی عمیق تر و استراتژیک به محتوای و ماهیت توافق عنایت داشته و غیر مستقیم بر ساده نگری واکنش هر چند محافظه کارانه سخنگوی وزارت خارجه که تصریح دارد؛ « جمهوری اسلامی ایران هرگونه ادعایی بر این جزایر را امری بی ثبات کننده، دخالت در امور داخلی و قلمرو سرزمینی خود دانسته و آن را به شدت محکوم میکند» اصرار می ورزد.
این که به زعم نویسنده، توافق چین و عربستان حول مهمترین چالش های پیش روی سیاست خارجی ایران از جمله ۱- تضمین صلح آمیز بودن برنامه هسته ای، ۲- تاکید بر همکاری ایران با آژانس بین المللی اتمی، ۳- احترام ایران به حسن همجواری و عدم دخالت ایران در امور داخلی کشورها، ۴ – و در نهایت طرح مالکیت بر جزایر سه گانه؛ «لزوما ناظر به سیاستهای واقعی دولتهای صادر کننده آن نیست (نباشد) بلکه در بسیاری موارد، بیشتر بر اساس ضرورتی دیپلماتیک صادر میشود و معنای جدی و خاصی ندارد» نخواهد بود، آن هم در شرایطی که بالاترین مقام رسمی وزار خارجه واکنش نشان داده، مایه تاسف و تعجب است.
نکته جالب تر این که نویسنده برای اثبات بی اهمیتی این دست موضع گیری ها به موضع گیری ایران در قبال حمله روسیه به اکراین استناد و ارجاع داده و می نویسد؛ «چنانکه ایران نیز در جنگ اوکراین موضع خود را بیطرفی اعلام و تاکید کرد حاضر است هر اقدامی برای توقف جنگ در اوکراین انجام دهد.» البته چنین ارجاعی بخودی خود تاکیدی است تلویحی بر بی اعتباری و بی اعتنایی جامعه بین الملل به وزن و صداقت مواضع رسمی وزارت خارجه ایران. و به زبان ساده بر این معنی تصریح دارد که وزارت خارجه در حرف چیزی ادعا می کند و در واقع طور دیگری عمل می کند.
آنچه از توجیهات و تحلیل های نویسنده یادداشت فوق می توان نتیجه گیری کرد، بیش از هر چیز همسویی و ردپای کیهان نویسان است. که به روال معمول تحقیر و بدعهدی رفقای چینی را به فتح الفتوح تعبیر و نوشته است؛ «اهمیت واقعی سفر شیجینپینگ رئیس جمهور چین به عربستان، توافقنامهای است که بین این دو کشور امضا شده است. که بیش از هر چیز دیگر نشان از افول قدرت ایالات متحده آمریکا در منطقه غرب آسیا دارد؛ به طوری که حتی «گاو شیر دهی» چون دولت آلسعود دیگر حاضر نیست تخممرغهایش را در سبد آمریکا بگذارد»
انتهای پیام