یا با ما هستید یا با جمهوری اسلامی
امینه شکرآمیز، خبرنگار سابق انصاف نیوز: فعالیت گشت ارشاد در خیابانهای تهران شدت گرفته بود. صحنههای دلخراشی از خشونت ماموران گشت ارشاد با زنان و صحنهٔ مادری که روبروی ونِ در حال حرکت ایستاده بود، دستان خود را باز کرده بود و فریاد میزد «دخترم مریض است او را نبرید» منتهی شد به مرگ مهسا امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد. نمیتوان به یقین گفت مرگ مهسا امینی قتل بود یا حادثهای طبیعی ولی خشمی را که در اثر این اتفاق بیدار شد و جامعه را فرا گرفت نمیتوان انکار کرد.
اعتراضات مردمی بهخصوص حضور زنان در خیابانها نوید آغاز جنبشی را میداد. مانند همیشه از دانشگاهها انتظار میرفت در جهتدهی به این اعتراضات نقش مهمی ایفا کنند. در دانشگاههای سراسر کشور تجمعاتی برگزار شد. این تجمعات بعضاً به درگیری حراست با دانشجویان و تهدید یا تعلیق برخی دانشجویان انجامید. روزی از این روزها در دانشگاه شریف تجمعاتی برگزار شد که تصاویر منتشرشده از آن نشان از درگیری شدید ماموران حراست با دانشجویان داشت. آمار مشخصی وجود ندارد که در آن روز چند نفر بازداشت یا تعلیق شدند. ولی در این تجمع شعارهایی داده شد که حتی رسانههای فارسیزبان خارجی هم در انتشار فیلمهای مربوط به آن اکراه داشتند و این شعارها را با صدای «بوق» سانسور میکردند. اما خشمی که ایجاد شده بود آنقدر زیاد بود که بعداً مردم از این شعارها در کف خیابان هم الگوبرداری کردند و حتی در شعارهای شبانه از پنجرهٔ خانهها هم گاهی شنیده میشد.
طبیعی بود که موافقان نظام این رفتار را تقبیح کنند و برای رسیدن به اهداف خود معترضان را «بیادب» خطاب کنند. اما جای تعجب داشت که هیچکدام از کسانی که مخالف سرسخت نظام جمهوری اسلامی بودند به این شعارها واکنش منفی نشان ندادند. هیچکس نگران نشد که شاید این نوع واکنشها خطرناک باشد و مسیر این جنبش را منحرف کند. مخالفان نظام، شعار «زن، زندگی، آزادی» سر میدادند و خواهان اتحاد مردم برای سرنگونی نظام بودند. آنها اصلاً نگران نبودند که بسیاری از افرادی که دست اتحاد به سوی آنها دراز کردهاند کسانی هستند که از یک طرف ادعا میکنند که برای آزادی زن ایرانی میجنگند و از طرف دیگر برای بیان اعتراض خود، اندام جنسی زنانِ مرتبط با مخالفان خود را هدف قرار میدهند.
استفاده از این واژهها به شعارهای مردمی در دانشگاهها و خیابانها ختم نشد و در فضای مجازی آنقدر ادامه پیدا کرد که تبدیل به یک روال شد. این پارادوکسی که آنها ایجاد کرده بودند در خیابان یک شکلی گرفت و در فضای مجازی شکل دیگری. بسیاری از مردم هر کسی که طرفدار نظام بود را از صفحات اجتماعی خود حذف کردند. از طرفی کافی بود کسی اظهارنظری محتاطانه از خود نشان دهد یا از جریان میانهروی اصلاحطلبی حرفی به میان بیاورد؛ بهسرعت به او حمله میکردند و با شعار «زن، زندگی، آزادی» خواهر و مادر او را جلوی چشمانش میآوردند. از طرف دیگر افرادی که واکنشی نشان نمیدادند و به ظاهر بیطرف بودند را «بیشرف»، «بیغیرت» و «بیوطن» مینامیدند.
همهٔ این رفتارها یادآور صحبتهای بوشِ پسر بعد از حملههای یازدهمِ سپتامبر است که میگفت «یا با ما هستید یا با تروریستها». این در حالی است که به نظر میرسد در رابطه با هر موضوعی این حق یک شهروند عادی است که نظر خود را اعلام نکند.
حالا این افرادی که «با ما هستند» شامل چه کسانی هستند؟ البته این درست نیست که به روی دانشجویی که بهخاطر جوانی، هیجان و مهمتر از همه خشم، واژهای را به زبان آورده است برچسب بیادب بزنیم و او را دیگر خودی حساب نکنیم. ولی اینکه هیچ واکنشی به این نوع رفتار نداشته باشیم و با آغوشی باز از همهٔ کسانی که این رفتارها را دارند استقبال کنیم به معنی این است که به سمت فاشیسم دیگری در حرکتیم و فاشیسم سریع رشد میکند.
البته این را هم نمیتوان نادیده گرفت که برخی ادعا میکنند که نیروهای هوادار جمهوری اسلامی در خیابانها برای تحقیر معترضان از انواع واژههای زنستیزانه استفاده میکنند. این ادعا حداقل در ابعاد بالا قابل اثبات نیست ولی چیزی که شکی در آن وجود ندارد بیادبی گستردهٔ برخی از موافقان نظام در فضای مجازی است. آنها از یک طرف ادعا میکنند هیچ نظامی بهاندازهٔ جمهوری اسلامی حق زنان را رعایت نمیکند و از طرف دیگر برای واکنش به مخالف خود دست به دامن انواع و اقسام توهینهای زنستیزانه میشوند. اما این رفتار حداقل برای معترضان نباید تعجببرانگیز باشد چون آنها میگویند که ادعای رعایت حق زنان توسط جمهوری اسلامی دروغ است. چیزی که تعجببرانگیز است این است که چرا برخی از معترضان با ادعای تلاش برای گرفتن حقوق زنان، خود به بدترین شکل به زنان توهین میکنند و برخی دیگر از معترضان که خود توهین نمیکنند با حضور این افرادی که توهین میکنند در کنار خود مشکلی ندارند؟
به نظر میرسد برای ادامه یافتن جنبش اعتراضی نهتنها سلبریتیها بلکه مردم عادی هم تمایلی ندارند هیچ کسی را از تیم خود حذف کنند؛ یعنی میگویند هر چه بیشتر باشیم بهتر؛ حالا طرف هر که میخواهد باشد. آیا راه دیگری به جز حذف این افراد برای توقف فحاشیهای آنها وجود دارد؟ به نظر میرسد که نه. چون از زمانی که فضای مجازی در ایران کاربرد پیدا کرد ایرانیها از هر فرصتی برای حمله به صفحات اجتماعی سلبریتیها استفاده کردند و این رفتار بهنوعی تبدیل به فرهنگ شده است. نمونهٔ بارز آن حملهٔ سایبری هزاران ایرانی به صفحهٔ اینستاگرام لیونل مسی در سال ۲۰۱۸ بود؛ یعنی درست زمانی که مشخص شد تیم ایران با تیم آرژانتین در مسابقات جام جهانی همگروه شده است.
در این میان کمتر دیده میشود که سلبریتیها که امروز برخی از آنها به رهبران اپوزیسیون شهرت پیدا کردهاند برای احساس همدردی با مردم یا بیان خشم خود از فحاشی استفاده کنند. اما یکی از واژههایی که بسیار مورد علاقهٔ بعضی از سلبریتیها است و بهتبع توسط مردم عادی هم زیاد استفاده میشود، واژهٔ «حرامزاده» است. این واژه از زمان شروع اعتراضات آنقدر در فضای مجازی چرخیده که حتی قبح آن تا حدودی از بین رفته است. تا جایی که آن را هشتگ میکنند و برخی در توییتر «چالش حرامزادگان غایب» راه انداختهاند.
این در حالی است که کسانی که دم از آزادی میزنند و مذهبی نیستند که اصلاً باید طرفدار چنین تولدی باشند چون ممکن است زنی انتخاب کند که تک والد -single mother- باشد. البته در مورد تبعات روانشناختی آن باید متخصصین اظهار نظر کنند، ولی به هر حال این چیزی است که در جوامع غربی جا افتاده است.
کسانی هم که مذهبی هستند و چنین رابطهای را گناه کبیره میدانند پس صرفاً با پدر و مادرِ فرزند ناشی از این رابطه مشکل دارند. سؤال این است که دیگر با خود او چکار دارند؟ این فرد که نمیتوانسته نقشی در شیوهٔ تولد خود داشته باشد. از اینها گذشته احتمال زیادتر این است که مسئولان با توجه به زمینهٔ مذهبی خانوادگی که دارند حرامزاده نباشند و پدر و مادرشان قبل از رابطه حداقل صیغهٔ محرمیت را خوانده باشند.
استفاده از واژهٔ حرامزاده برای تخریب طرف مقابل بهخودیخود توهین بزرگی به زنان است. سلبریتیهایی که نهتنها نگاه مردم ایران بلکه نگاه همهٔ دنیا روی آنها است وظیفه دارند هر پیامی را قبل از انتشار به دقت تحلیل کنند.
حالا مسئلهٔ فحاشیها، توهینهای زنستیزانه و حمله به هر کسی که نظر محتاطانهای داشته باشد پا به مرحلهٔ جدیدتری گذاشته است. عدهای در فضای مجازی اقداماتی از قبیل راهپیمایی سکوت، هشتگزدنها، کمپین #نه-به-اعدام، شعارهای شبانه از خانهها و پخش شکلات در خیابان را کارهای دوزاری اصلاحطلبان میدانند و میگویند «باید بهسرعت از آنها گذر کنیم و «مسلح» به خیابان بیاییم و کار جمهوری اسلامی را تمام کنیم». آنها میگویند ماموران ما را میکشند پس ما هم باید از خودمان دفاع کنیم. این در حالی است که خشونت معترضان احتمالاً خشونت مخالفان آنها را هم بیشتر میکند. از طرفی عدهٔ بیشتری در خیابان کشته یا زخمی میشوند و عدهٔ بیشتری بازداشت، متهم به محاربه و سپس اعدام میشوند.
برخی از مخالفان نظام که میگویند اعتراضات مردمی در سطح خیابان کمرنگ شده است آن را ناشی از تهدیدها و اعدامهای هفتهی قبل میدانند و میگویند که مردم را ترساندهاند. اما این هم یک نظریه است که شاید تخریب اصلاحطلبها و سپس نسبت دادن اعتراضات مدنی مردم به آنها از طرف هر جریانی که بوده است باعث دلسردی مردم برای آمدن به خیابانها شده است.
انتهای پیام
الان از کشتن و اعدام و تجاوز و شکنجه و تهدید و تحقیر و … مشکلمون رسیده به کلمه ی حرامزاده؟؟؟ خشونت در انواع مختلفش البته درست نیست ولی وقتی یک طرف از همه امکانات جهت خشونت آزادانه استفاده میکند و نه تنها به کسی پاسخگو نیست بلکه بعضی تهی مغزان که با رای 10 درصدی اومدن مجلس شعار تشکر تشکر سر میدهند ، انتظار خشونت کلامی از طرف مقابل بعید نیست …
مردمی که به دیکتاتوری معترض بودند، خودشان تبدیل شدند به دیکتاتورهایی که از هیچ حرف زشت و کار پستی شرم نکردند.
من یکی دوماهه تو فضای مجازی نیستم و دقیقا نمی دونم منظورت کدوم حرفه اما باورم نمی شه که به همین راحتی فریب چارتا سایبری رو خوردی. یعنی هنوز نفهمیدی که همه ی اینا واسه تفرقه انداختن بین مردمه؟
تو خودت دیکتاتوری که مردم رو دیکتاتور میدونی مزدور دیکتاتور
چیزی که نویسنده این مقاله در نظر نگرفته جنبه فرمی شعارهاست. ایشان خیلی اصرار دارند رئالیستی و با تحلیل محتوایی با شعارها برخورد کنند. یعنی هر آنچه شعار به آن اشاره دارد را مبنا قرار دهند. مسئله این است در طرف مقابل شما گروهی قرار دارد که مسلح است و تو دستت خالی و زبان تنها سلاح تو. حالا شعارهای قبلی در آن گروه مسلح بی اثر شده است. لاجرم چیزی باید بگویی که تمام خشم ات را با آن پرتاب کنی. پس خشم مهم است، نه انتصابِ واقعی آن آدمها به محتوای شعار. به همین دلیل است که جامعه هم خیلی در مورد محتوای شعار کنکاش نمیکند. چرا که موقعیت بحرانی است و حوصله درنگ و تحلیل وجود ندارد.موضوع دیگر شورِ دیونزیوسی شعار دهنده ها است. آنها در آن خشم یک دهان میشوند و دهان خشم، دهان ناسزاست نه دهان ادب و مدارا…
ظاهرا عدم جسارت و جرات نقد حکومت در این قضیه باعث نشد که شما مطلب کار نکنید و چیزی که نوشتید واقعا خنده دار و عجیبه که قتل وآزار و کوری و … را ندیدید اما فحش را دیدید.افرین به شما
اگر آمریکا از جمهوری اسلامی عبور کرده برای چی باید برجام را امضا کنیم می تونیم در حکومت آینده تمام حقوق هسته ایمون را داشته باشیم کامل دیگه نیازی به برجام نیست
دلم برای مدیایی مانند انصاف نیوز و بسیاری از نویسندگان و فعالین این روزهای جامعه ایرانی می سوزد. منظورم البته به گروهیست که در داخل ایران و تحت قوانین فعلی فعالیت می کنند. مثل اقای زیدابادی که از فحش و فضاحت مردم گله مند شد. نمی دانم نامش را چه بگذارم، تقابل نابرابر یا نبرد نابرابر؟ در هر صورت شرایط نابرابر است! نویسنده و مدیا نمی تواند انطور که یک طرف ماجرا را می نوازد، درباره طرف دیگر هم نظر اصلی خود را اعلام کند. خانم نویسنده گرامی، دردت به سرم الان یک جمله میخام بنویسم یک ساعتی هست فکر می کنم چطور بنویسم که همه مطلب سانسور نشه؟! بابا جون تصدقت بیشتر از چهل سال است مردم فحش می شنوند از خود عمار پنداران و خود ابوذر نمایان و بالاخره مردم هم شروع کردن به فحش دادن. از روزی که اینترنت در ایران به راه افتاد همین ارزشیها به هر مخالفی منافق گفتند و هر چه که در کیسه داشتند! خو هر که باد بکار طوفان می کارد دردت به سرم
خیلی مطلب خوبی بود.
نه از این جهت که باب میل یک طرفدار جمهوری اسلامی نوشته شده باشد بلکه ابعادی کمتر پرداخته شده از اغتشاشات را مطرح کرده بود.
سلام
جناب همه جا هم به میخ و هم نعل زده اید!
هم حاکمیتی ها را تقبیح کرده اید و هم تظاهر کننده ها را!
مرد! آنان که از میان حاکمیت تظاهر کننده ها را حرام زاده میدانند چهره های مشخص حاکمیتی و شناخته شده هستند و چون از طرف حاکمیت نه تکذیب و نه توبیخ میشوند پس نظر کل حاکمیت راگفته اند.
اما از میان تظاهر کننده ها اگر این ندا بر میخیزد نه چهره شاخصی دارند و نه هم همیشه و یا اینکه همه جا هست. شعار اصلی تظاهر کننده کنندگان که همه جا و همیشه هست ” زن.زندگی.آزادی” و ” انتخابات آزاد” است.
عامل محترم پروپاگاندای نظام، شما نماد کسی هستی که بهت ماه رو نشون میدن ولی شما نوک انگشت رو نگاه میکنی. البته کاش از روی بلاهت این کار رو میکردی شما به خاطر نگریستن به آن موضع پول (جایگاه، آبرو و …) میگیری. نوش جونت
به نظر من تقلیل خواسته های مردم و اعتراضات کاملا بر حق ما مردم به چند فحش و ناسزایی که خودش نتیجه بیش از 40 سال دروغ و فساد بوده کار نادرستیه جناب نویسنده عزیز و محترم
اگر از بخشی از دلایل اعتراضات مردم باخبر بودید چند فحش و ناسزا باعث ناراحتی شما نشده بود.
مردمی که هیچ راهی جز حضور در خیابان ندارند و بعد از حضور هم کشته و دستگیر و زندانی می شوند
خشم در انسان معترض چگونه نمایان می شود ؟
یا به صورت خشونت و یا به صورت ناسزا و یا ترکیب هردو با هم
اعتراضات بر حق مردم به چیه هر کس یک خواسته ای دارد بعضی از این خواسته ها اساسا در مقطع فعلی قابل رسیدن نیست نه اینکه حاکمیت نمیده کلا فعلا امکان پذیر نیست باید اصلاحات اتفاق بیفته همین منهای اینکه معترضین هم همچین آدمهای صالحی نیستند توشون هر جور آدمی پیدا میشه از آدام معترض واقعی تا مزدور غمه کش تا کسانی که به حق یا ناحق عقده دارند پس اگر با این دست فرمون بخواهند بروند اساسا فقط وضعیت کشور را بدتر می کنند همین
یک کلام
مشکلات را حل کنید
اگر نتوانید مشکلات را حل کنید آنگاه جبر زندگی بنام آزادی شما را حل خواهد کرد
تمام