سکوت ناگزیر؟
رضا صادقیان در همدلی نوشت: سکوت منتقدان دولت سابق در روزهایی اخیر درباره تورم، قیمت طلا و نرخ دلار حکایت سخن گفتن از روی کینه و بغض، مصلحتسنجی و ارجعیت رفاقت در سیاست است.
آنان که در سالهای گذشته به دنبال «دلار چند؟» بودند، امروز روزه سکوت اختیار کردهاند. چرا که لازم است سکوت کنند و راهی جزء این نیست. چون میدانند هر کلامی که امروز بگویند و پرچم عدالتخواهی مصلحتی و دفاع از سفره کوچک مردم را بالای سر خود بچرخانند، دقیقا مقابل دولتی قرار گرفتهاند که قرار بود کارهای بر زمین مانده گذشتگان، کمکاری مدیران بیعُرضه، غیرانقلابی و وابستگان به غرب را در کمترین زمان ممکن انجام دهد، اما امروز چنین نشده است. بنابراین ترجیح میدهند به دنبال نقد دولت و بازتاب مطالبات اقتصادی شهروندان همچنان به دنبال کشف سرنخهای کودتا در کشور آلمان بگردند، یخ زدن اروپا را چشم انتظار باشند، افول کشور آمریکا را دقیقا براساس اعداد و ارقام به نمایش بگذارند و ملغمهای از اعداد ناهمگن را به مخاطب نشان دهند، اما از تابلوهای اعلام قیمت دلار، طلا، سکه، خودرو، زمین، ملک و کرایههای خانه چشمپوشی کنند و در ادامه روند صعودی قیمتها و نزول ارزش پول ملی را نبینند.بخشی از تیترهای رسانههای منتقد دولت سابق از سال 1397 را نگاه کنیم؛ رسانههایی که با جدیت تمام در نقد دولت گذشته کوشا بودند، اما این روزها وظیفهای جزء ترسیم تصویر آینده نامعلوم را ندارند، بسیار جالب توجه است. بخشی از این تیترها چنین است: دولت دلار 3600 تومانی را هشت هزار کرد. دولت دلار را از معاملات تجاری حذف کند. دعوای اطلاحطلبی در دولت دلار را گران کرد، چوبش را مردم خوردند. گرانی دلار به خاطر سوء مدیریت است. عملکرد بانک مرکزی در بازار ارز قابل دفاع نیست. هزینههای جاری با گرانی دلار جبران شد و… اینها بخشی از اخبار مربوط به تقصیر دولت در گران شدن دلار در 4 سال گذشته است، اما امروز همین نشریات خبر ارزانی میدهند، گزارش آمدن روزهای خوب را منتشر میکنند و خبر میدهند اندکی صبر کنید تا تقاضای کاذب از بازار ارز، طلا، خودرو، خانه و. .. کاهش پیدا کند.چهرههای منتقد، عدالتطلب، حقجو و مدافع رفاه شهروندان به دلیل تکیه به دیدگاههای اقتصادی بر بنیان دانش و گزارههای قابل اثبات و پذیرفته شده از سوی سایر اندیشمندان و کارشناسان اقتصادی، اقتصاد سیاسی دولتها را بر اساس همان نگرشهای مشخص تجزیه و تحلیل و نقد میکنند. شاخص مشخص این افراد، زبان گویا و سخن گفتن بدون تعارف و لکنت زبان است. در اکثر سالها به عنوان منتقدان صریح و شفاف و مدافع عدالتخواهی و کاهش فشارهای اقتصادی بر مردم بوده و هستند. اما آنان که در دولت یازدهم و دوازدهم زبان گویای منتقدان بودند، امروز سکوت کردهاند و آب رفتن پول ملی را نمیبینند، افزایش نرخ دلار را درک نمیکنند و بار سنگین تورم را روی شانههای مردم را نمیبینند، چرا که سخنهای دیروزشان و آن روزهایی که اینجا و آنجا دولت گذشته را نقد میکردند، دقیقا در حال بروز شیوهای نوین از سیاستورزی کینهجویانه در عرصه رسانه بودهاند و به دنبال تکمیل پازل رفافت در سیاست بودند. آنان را نقد کنیم، چون از ما نیستند و در حلقه دوستان ما نبودند اما در برابر دوستان خودمان با کارنامهای به شدت ضعیف و غیرقابل دفاع سکوت ناگزیر کنیم، چرا که مدیران جدید دوستان ما هستند. چرا که نمیتوان با گذشت یکسال از نقش مدافع صددرصدی به منتقد و مخالف سیاستهای نادرست دولت تبدیل شد و این راه سرانجام و فرجامی به غیر از سکوت اختیار کردن به همراه نداشته و ندارد!
انتهای پیام