خرید تور تابستان

تئاتر دموکراسی در تونس و تحریم بی سابقه


صابر گل‌عنبری، روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل خارجی در کانال خود نوشت:

دیروز تونس مهد بهار عربی شاهد چهارمین انتخابات پارلمانی پس انقلاب ۲۰۱۰ بود. اما این انتخابات متفاوت و گام آخر بازگشت به دوران ما قبل از انقلاب بود. انتخابات دیروز تجسم بر باد رفتن آرزوها و امیدهای انقلابیون تونس است؛ اما تحریم بی‌سابقه آن و مشارکت 8.8 درصدی کورسوی امیدی برای نجات تونس و شکست کودتای قیس سعید خلق کرد.

آنچه دردناک است این که این انتخابات درست در سالگرد آغاز انقلاب ۱۷ دسامبر ۲۰۱۰ برگزار شد که محمد بوعزیزی دست‌فروش به ستوه آمده از استبداد بن علی، آتش به جان خود زد و شعله‌های آن جهان عرب را در برگرفت، اما امروز بعد از ۱۲ سال آتش بوعزیزی پایه‌های استبداد را خاکستر نکرد که هیچ، بلکه خودکامگی در ورژنی دیگر بازتولید شد.

به راستی چرا؟ نگاهی گذرا به تجربه انقلاب‌های عربی اخیر پاسخی روشن به این پرسش می‌دهد. پس از این که خشمی فروخورده یکباره در دنیای عرب منفجر شد و این انقلاب‌ها را آفرید، انقلابیون عرب صرفا کنار زدن تجسم استبداد در قامت شخص حاکم مستبد را پایان عصر خودکامگی و آغاز عصر آزادگی و دموکراسی پنداشتند، غافل از این که استبداد ریشه‌دارتر از آن است که با حذف مستبدی (یک نماد) پایان یابد.

در جوامعی که دهه‌ها و چه بسا قرن‌ها سلطه‌ دیکتاتوری بر آن چنبره انداخته است، تقریبا همه چیز استبدادزده می‌شود و چنان در ناخودآگاه انسان‌ها رسوخ می‌یابد که استبدادزدگی در رفتار ریز و‌ درشت آدم‌ها خود را نشان می‌دهد.

در جامعه‌شناسی سیاسی گفته می‌شود آنچه در سطح کلان در رفتار حکومت‌های استبدادی رخ می‌دهد معمولا بروندادی نمایان‌تر و خشن‌تر از آن چیزی است که در عمق و بطن جامعه و در مناسبات اجتماعی از رانندگی گرفته تا اختلافات فیمابینی می‌گذرد.

به عنوان مثال، در جامعه‌ای که دروغ فضیلت می‌شود حاکم آن اگر دروغ نگوید عجیب است.

در انقلاب‌های عربی یک دهه و اندی اخیر تقریبا انقلابیون «بی‌سر» و اپوزیسیون‌های عربی متشتت و بی‌برنامه بودند. وقتی انقلاب‌ها رخ داد و در مواردی مستبدانی کنار زده شدند، احزاب اپوزیسیونیِ استبداد زده صاحب قدرت شدند. آن‌ها و دیگر انقلابیون هیچ برنامه‌ای نداشتند، نه در جهت نهادسازی و توسعه سیاسی و مدنیت معطوف به استبدادزدایی ریشه‌ای و نه بهبود معیشت مردم. نتیجه این شد که به یک دموکراسی کاربنی و به عبارتی دیگر تئاتر دموکراسی بدون مقومات روی آوردند که در نتیجه تلاقی اشتباهات بنیادین انقلابیون و برنامه‌ریزی مخالفان منطقه‌ای، دیکتاتوری در ورژن‌های بدتری در کشورهای انقلاب‌های عربی بازتولید شد.

در همین تونس، بعد از انقلاب ۲۰۱۰ جنگ قدرت میان انقلابیون آغاز شد و آن‌ها از النهضه، چپ‌ها، لیبرال‌ها و غیره به جان هم افتادند و بعضا نیز این جریان‌ها در درون خود دچار تشتت شدید شدند. رفته رفته احزاب تونس که وجود آن‌ها پیش‌درآمد توسعه سیاسی و دموکراسی در هر کشوری است، ناکارآمدتر و فاقد اعتبار شدند؛ تا جایی که اقبال عمومی به آن‌ها به سطح نازلی رسید.

در چنین وضعیتی بود که در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۹ هیچ حزبی قادر به معرفی نامزدی توانمند و جلب حمایت عمومی از او نبود و اختلافات عمیق و گسترده نیز اجازه نمی‌داد که احزاب و جریان‌های سیاسی تونسی مخالف نظام سابق متحدا نامزدی معرفی کنند. در این حال و هوا بود که ستاره بخت “حقوقدان” تونسی قیس سعید گرفت. سعید خود را نامزدی “مستقل” و “غیر حزبی” معرفی می‌کرد و با شعارهای پوپولیستی حمایت مردمی را کسب کرد؛ تا جایی که احزابی چون النهضه هم از او در انتخابات حمایت کردند.

قیس سعید یک پوپولیست حرفه‌ای است. در مناظره‌های انتخاباتی ۲۰۱۹ خوب شعار مبارزه با فساد، رفع بیکاری، دموکراسی‌خواهی و شعارهای ضد اسرائیلی و ضد صهیونیسم می‌داد؛ اما همین که جای پای خود را در قدرت محکم کرد، حذف احزاب و گروه‌هایی که او را به قدرت رساندند آغاز کرد. به نوعی کودتا کرد، پارلمان را تعلیق و سپس منحل کرد‌ و اعضای عالی‌ترین نهاد قضایی را تغییر داد. قانون اساسی مصوب بعد از انقلاب را ملغی و خود قانونی دیگر نوشت. قانون انتخابات را ابطال و قانونی دیگر آورد که خروجی آن تهی‌تر شدن دموکراسی و ابزارهای آن همچون انتخابات از معنا و تبدیل شدن به پلی برای تقویت استبداد است که در آن افرادی از دل اقلیتی بنام ملتِ دیکتاتور گزینش و به عبارتی «منصوب» می‌شوند. اینچنین شد که تونس ۱۲ سال بعد از انقلاب بوعزیزی شوربختانه به نقطه صفر بازگشت.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا