ترور سردار سلیمانی و نقشهای که در نطفه خفه شد
عظیم محمودآبادی، روزنامهنگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
سردار سلیمانی از آن شخصیتهای استثنایی تاریخ بود. البته درستتر آن است که بگوییم شخصیت استثنایی تاریخ هست! چراکه او فردی نبود که با شهادتش کشته شود! اساسا خاصیت شهادت این است که حیات طیبه و ابدی به آدمی میبخشد. شهادت همان کیمیایی است که انسان را جاودانه میکند و نمیگذارد که آدمی به قول حافظ از پِیِ دوران برود چون پرگار!
آری سردار سلیمانی از آن زندههای ناب تاریخ است. کسی که از قضا با شهادتاش، شهرتاش افزون شد. او نه فقط برای شیعیان، مسلمانان، ایرانیان، بلکه در چشم آزادگان جهان خوش درخشید. کافی است گفتهها و نوشتههای شخصیتهایی نظیر نوام چامسکی، مایکل مور و حتی یرواند آبراهامیان و … را در روزهای بعد از شهادت وی به یاد بیاورید تا روشن شود قاسم سلیمانی اگر در زمان حیاتاش صرفا یک ژنرال ایرانیِ مسلمانِ شیعه بود، از سحر 13 دیماه سال 1398، به شخصیتی جهانی تبدیل شد که از مورخ و هنرمند، تا ادیب و سیاستمدار ایرانی و غیر ایرانی، مسلمان و غیر مسلمان از شدت علاقهشان به وی و شکوه مظلومانه شهادتش گفتند و نوشتند. آن شهادت غریبانه از سویی و آن تشییع جنازه استثنایی در عراق و شهرهای مختلف ایران از سوی دیگر که بعد از راهپیمایی اربعین، بزرگترین تجمع بشری در طول تاریخ را رقم زد از سلیمانی چهرهای بیبدیل و استثنایی در جهان ساخت. به اینها اضافه کنید وسعت سوگواری برای او در میان سایر بخشهای منطقه غرب آسیا از لبنان و فلسطین اشغالی گرفته تا یمن و سوریه. نگارنده این سطور معتقد است ترور سردار سلیمانی آغاز یک ماجراجویی خطرناک علیه کشورمان توسط دولت دونالد ترامپ و همراهان صهیونیستیاش بود که در نطفه خفه شد! به گمان نگارنده ایالات متحده آمریکا به صرف حذف فیزیکی سردار، دست به این اقدام پرخطر نزد!
به نظر میرسد ترامپ بعد از خروج از برجام با واقعیتی روبهرو شد که انتظارش را نداشت. ایران از هر نوع مذاکره مجدد با آمریکا و تلاش برای رسیدن به توافقی تازه به طور جدی امتناع کرد و تشدید تحریمها نیز نتوانست در ارادهاش خللی ایجاد کند.
آمریکاییها بعد از آبان سال 1398 و بروز اعتراضاتی در میان جامعه، شرایط را برای یک حمله نظامی جدی به کشور مناسب دیدند. چراکه هیچیک از اهدافی که ترامپ برای خروج از برجام در نظر داشت و اعلام کرده بود محقق نشد و آن همه هیاهو هیچ نیافرید و حتی وی به عنوان شخص اول ابرقدرت جهان، نتوانست آرزوی دیرینه روسای جمهوری ایالات متحده آمریکا مبنی بر اینکه با فرد دوم قدرت در ایران (رییس جمهوری) در یک قاب عکس جای بگیرد را برآورده کند! این مساله علاوه بر از دست رفتن برجام و فرصتی که توانسته بود در مورد مهار قدرت هستهای ایران برای آمریکاییها به ارمغان بیاورد، به لحاظ حیثیتی نیز به دولت آمریکا و شخص ترامپ لطمه جدی وارد کرد. لذا به نظر میرسد برای نخستین بار تهدید دیرینه ایالات متحده آمریکا مبنی بر حمله نظامی به ایران در حال قوت گرفتن بود که احتمالا حذف سردار سلیمانی نیز با هدف کاهش تبعات منطقهای این حمله انجام شد. چراکه آمریکاییها میدانستند کوچکترین تعرض به ایران با واکنش قاطع کشورمان به منافع و متحدان آمریکا در منطقه و شاید فراتر از آن مواجه خواهد شد لذا با ترور سردار سلیمانی درصدد آن بودند که پیامدهای این واکنش را به حداقل برسانند.
اما آنچه نهایتا اتفاق افتاد ایالات متحده را متوجه اشتباه محاسبتیاش کرد و مانع از عملی کردن ماجراجویی خطرناکی شد که در سر می پروراند. در واقع آنها اساسا فکرش را نمیکردند که ترور سردار سلیمانی با آن واکنش استثنایی و بینظیر در میان مردم ایران مواجه شود. بهت و حیرت شدیدی که در رسانههای فارسی زبان و غیر فارسی زبان شان هم بازتاب یافت حاکی از پی بردن شان به آن اشتباه محاسباتی بود.
حالا ترور سردار توانسته بود مشکل بزرگتری بیافریند. آمریکاییها و همپیمانانشان ظاهرا به این درک رسیدند که آنچه در این سالها رشته بودند – تا با هزینههای هنگفتی که برای رسانههای فارسیزبان کردهاند – شکاف دولت – ملت در ایران را شدت بخشند، یکسره پنبه شده و ایرانیان دوباره ملیت خودشان را در حداکثریترین مفهومش به رخ جهانیان کشیدند. لذا ترور سردار سلیمانی موجب شد ماجراجویی خطرناکی که آمریکاییها در سر میپروراندند در نطفه خفه شود و بار دیگر به آنها تجربه جنگ هشتساله علیه کشورمان را یادآوری کند.
البته بعد از ترور سردار و آن تشییع جنازه بینظیر و تاریخی، مسائلی در کشورمان اتفاق افتاد و ما را دچار آسیبهایی کرد.
از جمله سانحه هواپیمای اوکراینی و داغداری جمعی از هموطنانمان و همچنین وقایع اخیر در پاییز سال جاری. اما مواردی از این دست در تاریخ کشور ما امری تازه نیست؛ ما ملتی هستیم با تمدن چند هزار ساله که توانستهایم طوفانهای به مراتب سهمگینتر از اینها را از سر بگذرانیم. در همین یکی دو دهه اخیر، ما وقایع تلخی را تجربه کرده بودیم که شاید در برخی موارد به نظر میرسید اساس ملیتمان در خطر خدشه قرار گرفته است. اما شکوه تشییع سردار ایرانی نشان داد ما ایرانیان با همه مشکلات و ایراداتی که داریم در آن بزنگاههای اصلی و اساسی درست عمل میکنیم و از قضا این ما هستیم که طرف درست تاریخ میایستیم. تشییع جنازه سردار هرچند بزرگترین نمونه پس از پیروزی انقلاب اسلامی است اما قطعا آخرین آن نخواهد بود. این سرمایه بزرگ و زوال ناپذیر را باید قدر دانست. سرمایهای که هر بار میتواند دشمنان این مرز و بوم را ناکامتر از گذشته کند. آری راز ناکامی این روزهای دولتهای آمریکایی و اروپایی و اجیر شدگانشان در ماجراهای اخیر کشورمان نیز باید در بهرهمندیمان از این سرمایه سترگ دانست. سلیمانی فقط حلقهای از زنجیر این سرمایه بود! او هنوز زنده است؛ به شکوه سومین سالروز مراسمش در تهران و کرمان و بغداد و … بنگرید.
انتهای پیام
درود واحترام
طلبه های قدیمی یک اصطلاحی داشتند که آنرا برای استدلالها و مطالب و روایات واسناد خودساخته وآغشته به وهم وخیال ودور از عقل ومنطق بکار میبردند ومیگفتند (( اسرائیلیات)) !!!
ببخشید اشتباه منفی دادم . هزاران لایک دقیقا همنطوره
تنها جملهٔ صحیح این نوشته این است:
ما ملتی هستیم با تمدن چند هزار ساله که توانستهایم طوفانهای به مراتب سهمگینتر از اینها را از سر بگذرانیم.
… اشاره ای بس است.
فکر کنم این یادداشت پیش از شروع اعتراضات اخیر نوشته شده…فعلا که مردم در مورد شکاف دولت-ملت خلاف ادعای این نوشته را ثابت کرده اند.
آوردن تحلیل های سیاسی آن هم تحیلی سیاست بین الملل از زابن افراد معمولی که حوشام از سطح نازل علمی در حوزه سیاست بین اللمل برخوردار هستند جایگاه انصاف نیوز را به شدت اسیب زا میکند
این سند روان پریشی و توهم یک خیالبافی بنام نویسنده است انقدر سخفیف است که ارزش نقد ندارد