خرید تور نوروزی

چرخه اعتراضات در ایران و سوءاستفاده اپوزیسیون وابسته از آن

گفت‌وگویی با نسیم نوروزی، دکترای فلسفه آموزش، دانشگاه مک گیل

نسیم نوروزی، دکترای فلسفه آموزش، دانشگاه مک گیل، در مصاحبه با کمیتهٔ ضد جنگ و تحریم علیه مردم ایران، به چرخه اعتراضات در ایران و سوءاستفاده اپوزیسیون وابسته از آن پرداخته است.

دکتر نوروزی دانش آموخته فلسفه و آموزش از دانشگاه مک گیل و مدرس همین رشته در دانشگاه‌های کنکوردیا و مک گیل است.

زمینهٔ تحقیقاتی او در حیطهٔ فلسفهٔ قاره‌ای و مشخصاً در دو حیطهٔ زمان و استعمار است، و مقاله‌هایش در مراکزی مانند انجمن فلسفهٔ آموزش و دایرةالمعارف فلسفه و آموزش آکسفورد چاپ شده‌اند. نوروزی در هم اندیشی‌های عمومی به اهمیت دانش شناسی کنشگری می‌پردازد.

او عضو کمیتهٔ انجمن فلسفهٔ آموزش برای سال ۲۰۱۹، ۲۰۲۲، مدیر گروه ”مطالعات غیر استعماری“ و همچنین رییس کمیتهٔ مقام زنان (۲۰۲۰-۲۰۲۱) در همین انجمن است.

متن ترجمه شده‌ی این گفت‌وگو را در انصاف نیوز می‌خوانید:

سؤال: اگر یک سؤال جادویی وجود داشته باشد که بتواند به ما در درک اعتراضات کمک کند، آن یک سؤال چیست؟

جواب: آن یک سؤال جادویی به نظر من این است: “از کدام سیکل/مرحله/ و کدوم دوران اعتراضات در ایران حمایت می‌کنم؟”

اعتراضات در کشورهای مختلف چرخه‌های حیات متفاوتی دارند.

اغلب این گونه است که یک اعتراض، از نارضایتی واقعی و به حق در وضعیت کنونی یا یک بی عدالتی آغاز می‌شود.

وقتی اینطور می‌شود، برای ایرانیان خارج از ایران، این امر نشانه‌هایی از امید به تغییر [جدی] را به همراه دارد؛ «یک خواسته مشروع» زیرا آن‌ها تصور می‌کنند که با این تغییر، ما بالاخره به رویای نهایی خود می‌رسیم که همیشه آرزوی آن را داشته‌ایم.

اما بعد از گذشت چند روز، اعتراض وارد چرخه حیات دیگری می‌شود. این چرخه حیات دوم، شامل افراد و عوامل خاصی است:

مثلاً ما شهروندان عادی ایرانی داریم که در خارج از کشور زندگی می‌کنند و واقعاً از بی عدالتی ناراحت و عصبانی هستند؛ آن‌ها راهپیمایی می‌کنند و اعتراض می‌کنند و با مطبوعات اینجا و آنجا مصاحبه می‌کنند.

اما در همین چرخه دوم ما سازمان‌های خاصی هم داریم (من آن‌ها را اپوزیسیون سرمایه دار می‌نامم) وهمینطور لابی‌های دشمنان دولت ایران که وارد بلبشوی چرخه دوم زیستی تظاهرات می‌شوند و هر کاری می‌کنند تا از این چرخه چیزی که می‌خواهند را استخراج کنند: می‌خواهد توجیهی برای تحریم‌های بیشتر باشد، یا درخواست برای سرنگونی رژیم.

یادمان نرود که وقتی یک شهروند عادی ایرانی می‌خواهد رژیم را سرنگون کند، آن‌ها به دنبال چیزی غیر از از آنچه که منافقین (یک فرقه تروریستی سابق مانند گروه اپوزیسیون ایران) می‌خواهد هستند، یا یک لابی که روابط نزدیکی با عربستان دارد: دومی می‌خواهد قدرت را در دست بگیرد یا قدرت را در میدان تضعیف کند، در حالی که یک ایرانی یک خواستهٔ مشروع تغییر دارد.

حالا می‌توانید تصور کنید که در این چرخه دوم اعتراضات چه بلبشویی است. ایرانی‌ها هم که عصبانی هستند و اصلاً نمی‌خواهند در مورد مصادره اعتراض‌ها و منحرف کردن آنها توسط اپوزیسیون بودجه‌دار حتی یک لحظه فکر کنند یا چیزی بشنوند. می‌توانید شدت و غلظت حضور خشم و احساسات را در این چرخهٔ زیستی تظاهرات تصور کنید.

مخصوصاً، می‌توانید تصور کنید که برای پیروزی در مصادره کردن اعتراضات، چه تعداد از صداهای ایرانی ضد دخالت خارجی و ضد مصادره شدن اعتراضات، تخریب می‌شوند، و چقدر تهدید و تلاش برای ساکت کردن آن صداها صورت می‌گیرد تا روایت یک پارچه -مثل تحریم طلبی- پایدار بماند.

این تظاهرات مرحله سومی هم دارد که تراژیک است؛ زمانی که مطالبات مردم نه تنها شنیده نمی‌شود و به فعلیت نمی‌رسد، بلکه سر آخر به سیاست‌های جهانی برای انزوای بیشتر مردم ایران می‌رسیم. این مرحله عملاً مرگ چرخه اول اعتراضات است، چون ما به خودمان اجازه دادیم که فریب چرخه دوم را بخوریم.

بنابراین این سؤال جادویی کمک می‌کند که چرخه اول تظاهرات پر قدرت نگه داشته شود. گاهی این می‌تواند به معنای تقاضای شما از دولتمردان و دولت زنانتان باشد که در امور داخلی ملتی که از چیزی رنج می‌برد دست بردارد.

اینجوری شما هم می‌توانید آگاه باشید و صدای اپوزیسیون بودجه دار یا کسانی که آن را زیر سؤال نمی‌برند را تأیید نکنید و بتوانید بین این دو تفاوت قائل شوید.

این بخش آسان است: یک راه این است که ببینید آن‌ها چه می‌خواهند. تصور کنید هموطن شما خواستار تحریم یا سیاست فشار حداکثری برای ایران است، و اگر همان هموطن تحریم‌ها را علیه کشور دیگری که حتی سابقه بدتر از نقض حقوق بشر را دارد، تأیید نکند، آن وقت به تحریم طلبی با دیده شک نگاه کنید و فکر کنید: “وایسا ببینم. این کدوم چرخه اعتراضات است؟ اولی، دومی و یا سومی؟”

(من همیشه گفته‌ام که کشورهایی که منابع خود را ملی نکرده‌اند، به دلیل نقض حقوق بشر تحریم هم نمی‌شوند.)

این سؤال جادویی همینطور به شما کمک می‌کند که در دامی که تحریم‌ها را رهایی بخش می‌داند یا در برابر اعتراضات مقاومت می‌کند، نیفتید.

تحریم‌ها رسماً به معنای تحمیل درد بر دیگران هستند،هدف این درد این است که دولتها رفتاری را که تحریم کننده دوست ندارد تغییر دهند، و معمولاً به معنای تحمیل درد و رنج بر دولت‌ها نیست تا آن‌ها رفتار خود را نسبت به مردم خودشان خود تغییر دهند. حتی اگر تحریمها به این عنوان به ما ارائه می‌شوند، این ارائه نباید ما را فریب دهد.

جالب اینکه بدانید کانادا در میان آدمهایی که به خاطر مرگ مهسا امینی حریم کرده دو عضوی را که منتقد این خشونت‌ها بودند (و احتمال می‌رفت را هم تحریم کرد. بنابراین، اینجا چیزهای زیادی برای باز کردن وجود دارد.

همیشه بپرسید: آیا من می‌خواهم که دنیا دولت من را تحریم دارویی، تجاری بکند چون کار بدی انجام داده؟

اگر پاسخ منفی است، پس آن را برای کشور دیگری هم نخواهید . هیچ کشوری از طریق تحریم‌ها به دموکراسی دست نیافته؛ از مردم کره شمالی یا لیبیایی ها بپرسید .

این سؤال جادویی همچنین به ما کمک می‌کند تا کمی به ماجرا عمیق‌تر نگاه کنیم. اغلب اوقات، اپوزیسیون باب روز پر از فعالانی است که وابستگی‌های خود به اپوزیسیون لابی شده را فاش نمی‌کنند، اما وابستگی‌های آن‌ها به راحتی در اینترنت در دسترس است.

برخی از آن‌ها در پنهان کردن وابستگی‌های خود باهوش هستند. اما وابستگی‌ها را بررسی کنید، آن‌ها کمک خواهند کرد تا راه طولانی را طی کنند.

من منظورم تکیه کردن به اطلاعاتی که تخریبگرها پخش می‌کنند نیست، منظورم وابستگی‌های حرفه‌ای واقعی است که قابل جستجو هستند.

سؤال: آیا حمایت ما از مرحله اشتباه چرخه حیات اعتراضات می‌تواند راه را برای تجاوز و جنگ و رنج بیشتر مردمی که می‌خواهیم آزاد کنیم هموار کند؟

جواب: قطعاً می‌تواند. اجازه دهید دو مثال از پیامدهای عدم آگاهی یا اهمیت ندادن به اینکه از کدام چرخه حیات و سیکل اعتراضات حمایت می‌کنیم، بزنم.

یک مثال می‌تواند از حرف‌هایی باشد که قبلاً در یکی از صحبت‌هایم مطرح کردم: در یک کنفرانس مطبوعاتی در پارلمان کانادا در زمستان چند سال قبل است. در این کنفرانس مطبوعاتی زنی حضور دارد که به دنبال دعوت یکی از فعالان در تبعید برای درآوردن روسری‌اش در اعتراض به حجاب اجباری دستگیر شد که روسری‌اش را درآورد و روی چوب گذاشت. به دنبال چند نفر دیگر که به همین روش اعتراض کردند.

او در ایران به اتهام اخلال در نظم عمومی به زندان رفت، در نهایت به کانادا آمد و به عنوان عضو ارشد در موسسه‌ای به رائول والنبرگ استخدام شد.

در کنفرانس مطبوعاتی این کنشگر آنچه را که برای او اتفاق افتاده بازگو می‌کند. کنفرانس مطبوعاتی توسط چند تن از نمایندگان مجلس برگزار می‌شود که خواستار اعمال تحریم علیه ایران به بهانه حقوق بشر هستند. سخنرانی به پایان می‌رسد و زمان آن فرا می‌رسد که خبرنگاران سؤالات خود را مطرح کنند.

صدای خبرنگاری را می‌شنویم، زنی به نام تاندا که با لحنی نگران می‌پرسد: سؤال من از مهمان شما است؛ کنجکاوم بدانم که اگر کانادا به این شکل عمل کند، عملاً چه تاثیری بر افرادی که از آن‌ها حمایت می‌کنید، خواهد داشت؟

سؤال سخت و درستی است.

مهمان دوباره به سمت سکو می‌رود تا به این سؤال پاسخ دهد: اگر ویدیو را تماشا کنید، مکثی سه ثانیه‌ای ایجاد می‌شود که می‌توان آن را در میان گروه تحریم کنندگانی که کنفرانس مطبوعاتی را برگزار کردند، حس کرد.

شاپرک آه می‌کشد و شانه‌هایش را بالا می‌اندازد و سعی می‌کند جوابی پیدا کند.

او می‌گوید: من حدس می‌زنم، این کار به دولت ایران فشار می‌آورد که در دادگاه‌های ما فقط عدالت رعایت شود و فعالان و وکلا را آزاد کند، آن‌ها مجرم نیستند.

اِم، من حدس می‌زنم که هدف قرار دادن این قضات، معماران سرکوب – همانطور که پروفسور اشاره کرد -، ممکن است به زندانیان کمک کند، ممکن است فشاری بر دولت وارد کند.

خبرنگار اصرار می‌کند؛ آیا باعث نمی‌شود با آن‌ها بدرفتاری بیشتری بکنن ؟

پاسخ این سؤال در بی نوید ترین موقعیتی که می‌توان برای فعالیت آن‌ها تصور کرد، به اوج می‌رسد.

«من اینطور فکر نمی‌کنم. امیدوارم به آن‌ها کمک کند.»

توجیه توقف تجارت با ایران، رها کردن کسب و کارها، مسدود کردن دسترسی به اماکن پزشکی، در این زمینه: امیدوارم به آن‌ها کمک کند.

عضو هیات رئیسه مجلس به جایگاه می‌رود تا پاسخ مهمان را اصلاح کند.

او به درستی متوجه می‌شود که پاسخ به این سؤال، که “امیدوارم به آن‌ها کمک کند”، به اندازه کافی برای اجرای تحریم‌ها خوب نیست.

او شروع به خواندن اطلاعاتی از جزوه‌ای می‌کند به نام معماران سرکوب، و از آن به عنوان مرجع استفاده می‌کند.

او بخشی از این جزوه را در مورد احتمال آزار و اذیت و ترور مردم در کانادا توسط یک عضو ایرانی دولت می‌خواند.

او سپس به چشمان خبرنگار نگاه می‌کند، انگار دارد تلاش می‌کند اطمینان حاصل کند که این جواب قانع کننده‌ای باشد که توجه‌ها را از پاسخ سستِ شاپرک منحرف می‌کند.

این جزوه معماران سرکوب توسط اندیشکده‌ای به نام FDD نوشته شده و مقدمه‌اش توسط خود پروفسور ارسال شده است.

FDD سازمانی طرفدار اسرائیل است که یکی از سردمداران حمله به برجام اس. بر اساس مقاله‌ای در سال 2015، در طول 18 ماه از زمان برجام، کارشناسان FDD، 17 بار در کنگره آمریکا در مخالفت با برجام گواهی دادند.

خب، پس اینجا ما سازمان‌های بسیار مشخصی داریم – من آن‌ها را اپوزیسیون و لابی‌های دشمنان دولت ایران می‌نامم- که وارد می‌شوند، که اعتراضات را منحرف و مصادره می‌کنند تا از آن چیزی که می‌خواهند استخراج کنند: چه توجیهی برای تحریم بیشتر، چه درخواست برای سرنگونی.

این دیگر چرخه اول تظاهرات نیست، ما با یک اعتراض اصیل سر و کار نداریم و دفاع ما از این چرخه دفاعی غیراخلاقی است، این چرخه دوم زیست یک اعتراض در خاورمیانه است.

بنابراین، اگر ما از این چرخه از اعتراضات حمایت کنیم، دیگر از شهروندان عادی ایرانی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند و واقعاً از این بی عدالتی ناامید و ناراحت و عصبانی هستند، حمایت نمی‌کنیم.

حتی اگر خود آن‌ها فکر می‌کنند تحریم‌ها درست است، این مسئولیت ما است که سوالاتی شبیه به آنچه تاندا پرسید از خودمان بپرسیم.

این یک مثال از چند سال پیش بود، اما ما یک مثال خیلی جدید داریم: تظاهرات برلین چند هفته پیش.

این موضوع بسیار عجیب است؛ زیرا افرادی که از آن حمایت می‌کردند و حداقل یکی از سخنرانان اصلی این تظاهرات -در با پروفسور در مثال قبلی به انحاء متفاوت مرتبط بودند.

این اعتراض بسیار گسترده بود، افراد زیادی در آن شرکت کردند و افراد بسیاری به حق و صادقانه عصبانی بودند و دو نکته جالب وجود داشت.

گروهی به نام «زن، زندگی، آزادی» که در سپتامبر ۲۰۲۲ ایجاد شده بود میزبان این رویداد بودند.

براساس گزارش بی بی سی، خواسته‌های آن‌ها عبارت بود از: تحریم‌های بیشتر و اخراج دیپلمات‌های ایرانی از پایتخت‌های غربی؛ این به معنای کاهش روابط دیپلماتیک است که به گفته کارشناسان حقوق بین الملل، می‌تواند گامی باشد به سمت مشروعیت زدایی که خودش می‌تواند مقدمهٔ حمله به یک کشور را فراهم کند.

واکنش دولت آلمان پس از این اعتراض به خودی خود جالب است؛ آن‌ها خشونت‌های ایران را محکوم و همبستگی خود را با تظاهر کنندگان اعلام کردند؛ ما در پارلمان‌های بلژیک و سوئد تعداد زیادی مو کوتاه کردن نمادین داشتیم.

چند روز بعد از تظاهرات برلین لوفت هانزا اعلام می‌کند که پروازها به ایران را لغو خواهد کرد و صدور ویزا دشوارتر خواهد شد. نمایندگان پارلمان آلمان نیز اخیراً از دولت خواستند تا فشار سیاسی و دیپلماتیک بر رژیم تهران را که به معنای ادامه تحریم‌ها است، حفظ کند.

من مثال برلین را دوست دارم چون در فریب دادن ما و مصادره خشم واقعی ما فوق العاده هوشمندانه عمل کرد.

در اینجا ما با یک حمایت معصومانه از چرخه اول اعتراضات سر و کار نداریم، ما در مرحله دوم و در واقع چرخه سوم هستیم.

آلمان، و درخواست‌های تحریم کنندگان در واقع نمونه‌های اولیه از «صورتی شویی» در یک زمینه وسیع‌تر هستند: توجیه نسخه تحریم بیشتر و هموار کردن راه برای تحریم‌ها و رنج های بیشتر تحت عنوان حمایت از رنج زنان.

این سؤال چگونه می‌تواند به ما کمک کند؟

این سؤال جادویی ما را به سؤالات دیگری هم مجهز خواهد کرد: چگونگی از مرگ یک معترض به هموار کردن راه برای حمله به یک کشور دیگر رسیدیم؟

یا: چرا بعد از جرج فلوید این اتفاق برای آمریکا نیفتاد؟

چقدر باید مراقب باشیم که از کدام چرخه اعتراضات در جغرافیاهایی که به دلایل مختلف هدف توسعه طلبی هستند حمایت می‌کنیم؟

سؤال: آیا این سؤال جادویی می‌تواند به ایجاد مواضع سالم در قبال اعتراضات و حمایت از آنها کمک کند؟

جواب: بله، می‌تواند و نمونه‌های خوبی از این موضع گیری های سالم وجود دارد. واکنش ایرلند به اعتراضات یک مثال است.

ایرلند خودش هدف توسعه طلبی کشوری دیگر بوده، بنابراین آگاهی‌اش از حمایت از چرخه حیات سالم اعتراضات را خیلی گران به دست آورده.

کلاریس دالی، عضو پارلمان اتحادیه اروپا اخیراً گفته است:

ایرانی‌ها باید بتوانند بدون خشونت تکان دهنده و سرکوب از سوی مقامات، برای تغییر اجتماعی تلاش کنند.

آن‌ها همچنین باید بتوانند فارغ از تلاش‌های غرب برای مصادره به مطلوب رنجشان مقاومت کنند. این ایرانیان هستند که باید درباره آینده خودشان تصمیم بگیرند و نه هیچ کس دیگر.”

این موضع نه تنها چرخه اول اعتراضات را حمایت می‌کند، بلکه به معنای واقعی کلمه نیات فاسد چرخه‌های دوم و سوم را نشان می‌دهد.

و… این پاسخ من به این سؤال است که آیا یک سؤال جادویی وجود دارد که بتواند به ما در درک اعتراضات کمک کند؟

مدام از خود بپرسید: دارم از کدام چرخه و سیکل اعتراضات حمایت می‌کنم؟

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. این سرکار خانم دکتر لطفا نام آن پروفسور !!!!!!! را بفرمایند!!! تا ما هم عین فرمایش ایشان در مورد آن پرفسور و رابطه شان با FDD تحقیق کنیم؛
    در ضمن قیاس شرایط حال حاضر ایران از بابت اطلاع رسانی و آزادی مطبوعات و صدا و سیما و معرفی عاملان مرگ مهسا امینی و برخورد و مجازات عاملان و پاسخگو بودن سیستم ، با آمریکا و حادثه جرج فلوید ، قیاس مع الفارق است.
    انگار سرکار خانم دکتر آتش را در خرمن مردم تماشا کرده است……….. خانم دکتر ، آواز دهل از دور شنیدن خوش است.

  2. با این ملت مغرور و جاهل به جایی نخواهیم رسید البته اگر جایی هم باشد ، چون بقیه دنیا هم به آنجا نرسیده. آنجا ظاهرا سرابی بیش نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا