خواب پریشان رسانه
رضا صادقیان، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی دربارهی وضعیت رسانه در ایران نوشت:
وضعیت رسانهها در ایران امروز در ظاهر امر نشانههایی از بودن آنها را به صورت تصویری، شنیداری و مکتوب نمایان میکند، اما به دلایل بسیار و از جمله اعمال محدودیت در اطلاعرسانی با دشوارههای اساسی روبرو شده است.
پس از بروز اعتراضات خیابانی و دنبالهدار شدن آن به یکباره سیاستگذاران، پژوهشگران و سیاسیون متوجه شدند نه تنها بازتاب روایتهای رسمی از رویدادهای مشخص با چالش اقناعپذیری و خدشهدار شدن مرجعیت رسانهای در داخل کشور روبرو شده، بلکه تحرکات و میزان تاثیرگذاری رسانههای برون مرزی در مقایسه با گذشته بسیار گستردهتر شده است. تحرکات روزهای اخیر به درستی گواه این مدعاست که فعالیت رسانهای در داخل کشور سیاستهای پر اشکال و منسوخ گذشته را دنبال میکند و فکر میکنند این بار پاسخ متفاوتی دریافت خواهند کرد. در واقع و همچنان سیاستگذاران گمان میکنند میتوان با ساخت و توسعه ساختاری یک سازمان در حوزه اطلاعرسانی جذب حداکثری مخاطبان را رقم زد، در صورتی که با توجه به تغییرات پیوسته در حوزه خبر و تغییر ذائقه مخاطبان به این نتیجه میرسیم که مصرف تولیدات رسانهای در جهان امروز به صورت فردی و براساس سلایق افراد تغییر یافته است. به عبارتی مشخصتر؛ هر فرد براساس نیازها و خواستههایش رسانهاش را انتخاب میکند، مهمتر آنکه دوران تکگویی، اقناع تمام شهروندان، ارائه یک روایت خالی از معنا و دستکاری وقایع در بخشهای مختلف زمینه جذب مخاطب را فراهم نمیکند. چرا که با گسترش اینترنت، سایتهای اطلاعرسانی و شبکههای اجتماعی این امکان را به مخاطبان داده است که در کمترین زمان ممکن به انبوهی از اطلاعات و تحلیلها دسترسی پیدا کنند.
کتاب «مرجعیت رسانهای و خبری در ایران» توسط مرکز رصد فرهنگی کشور-وزارت ارشاد اسلامی به قلم مسعود اسدینژاد در سال 1401 تهیه و منتشر شده است. نویسنده کتاب به دنبال پاسخ دادن به این پرسش است؛ وضعیت مرجعیت خبری طی سالهای گذشته با چه تغییراتی روبرو بوده است؟ نویسنده در مقدمه کتاب و در پاسخ به همین پرسش مینویسد: آینده رسانهای ایران و جهان پیچیده، متنوع، متکثر و رقابتی است و سیاستهای رسانهای موجود مانند طرح صیانت از فضای مجازی، فیلترینگ و پارازیتهای ماهوارهای مواجهای هدفمند و کارآمد با این جهان رسانهای متنوع و رقابتی نیست. (ص 10) اگر نتیجه نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران را مدنظر قرار بدهیم، ضریب نفوذ اینترنت به 86 درصد رسیده است. بیش از 80 درصد جمعیت جوان با میانگین سنی 15 الی 24 سال از شبکه اینترنت استفاده میکنند. بنابراین در چنین شرایطی نه تنها نمیتوان طیف مختلف مخاطبان را با رویکردهای ثابت و بدون تغییر جذب کرد، بلکه میبایست پذیرفت که مخاطب امروز براساس میزان تحصیلات، سن، شغل و علاقهمندیهای شخصی منابع اطلاعاتی متفاوتی را برای کسب خبر و باخبر شدن از رویدادهای داخلی و خارجی انتخاب میکند.
آنچه در کتاب ذکر شده اهمیت دوچندان دارد بازخوانی میزان مطالعه روزنامه توسط شهروندان در سال 1378 به بعد است. میزان مطالعه روزنامه در سال 1378، 73 درصد بوده است. این رقم در سال 1382 به 75 درصد میرسد. در سال 1387، 47 درصد میشود. و براساس آخرین نظرسنجی در سال 1398 به 20 درصد میرسد. (ص 28) آمارها گویای موضوع است. با اعمال محدودیت به رسانههای داخلی در عمل مرجعیت رسانه در داخل کشور دچار ایراد میشود، درست در زمانهای که نیازمند تقویت بازوهای رسانهای در داخل هستیم، یک شکل شدن رسانهها دنبال میشود و بدتر از آن رسانهها برای ادامه حیات ناچار میشوند با نشر آگهی، یادداشت و گفتگوهای سفارشی با مدیران خرد و کلان در کشور و استانها به تأمین منابع مالیشان اقدام کنند. در همین زمانه است که کارکرد بسیاری از رسانهها به حد یک شیپور و بلندگوی تبلیغاتی فروکاسته میشود.
اما ذکر این نکته نیز خالی از فایده نیست. افراد و کسانی که خبرهای روز را دنبال میکنند و به دنبال تحلیل وضعیت موجود و چرایی وقوع رخدادها میگردند لاجرم رسانه خود را در میان سایتهای خبری، رسانههای فارسی زبان و… پیدا میکنند. حتی اگر سایت مورد نظر فیلتر شده باشد و یا دسترسی به آن سخت باشد. در واقع اعمال محدودیت و تعریف خطوط قرمز شخصی و نادرست در بخشهای مختلف و خالی شدن معنای رسانه نه تنها مخاطبان سابق را به دنبال نکردن خبرها و کاهش کنجکاوی سوق نمیدهد، بلکه پایگاه خبری آنان را از داخل کشور به بیرون هدایت میکند. چنانچه در حال حاضر چنین شده است.
طی سالهای 1380 تا 1382، میزان دسترسی شهروندان به اینترنت 18 درصد بوده است. این رقم در سال 1396، 46 درصد شده است. آخرین آمار در این بخش مربوط به سال 1399 است که نشان میدهد تا پایان سال 1399 بالغ بر 78 میلیون نفر از مردم از اینترنت استفاده میکنند. (ص 51) چنانچه این آمار را در کنار نظرسنجی ایسپا در همان سال قرار بدهیم متوجه میشویم 87 درصد از شهروندان مخالف فیلترینگ هستند. (ص 69) همچنین میتوان به این لیست میزان رو به افزایش استفاده شهروندان از ماهواره را ذکر کرد؛ براساس پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان در سال 1394، 26 درصد شهروندان ماهواره نگاه میکردند، بدون شک این نگاه صرفاً به منزله دیدن شبکههای تفریح، سرگرمی و دیدن سریالها نبوده بلکه بخشی از این زمان به کسب خبر و تحلیل مربوط است.
جابجایی مرجعیت رسانه از داخل به خارج از کشور، نتیجهای جزء اجرایی شدن طرحهابی با اندیشه محوری صیانت از کاربران و شهروندان نبوده است. فکری که گمان میکند با اعمال محدودیت و بستن راههای ارتباطی میان مخاطبان با یکدیگر، امکان کنترل و اعمال سیاستهای فرهنگی را سادهتر و با چالشهای کمتر میتواند اجرایی کند، در صورتی که تجربه سه دهه گذشته در حوزه اطلاعرسانی و کسب اخبار و خصوصاً تحلیل پیشروی سیاستگذاران، سیاسیون و چهرههای رسانهای است. تجربهای که دستاوردی به غیر از کوچ مرجعیت رسانه و اطلاعرسانی به بیرون از مرزها را درکارنامه غیرقابل دفاع خود ندارد و این همه یعنی سوزاندن تمام بنیانهای اطلاعرسانی در داخل کشور.
انتهای پیام