نقدی بر یادداشت «چرا رییس جمهور آلمان با علی کریمی دیدار کرد؟»
مهدی اسفندیار، روزنامهنگار، در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز در انتقاد به یادداشتی دربارهٔ دیدار رئیس جمهور آلمان با علی کریمی، بازیکن سابق فوتبال پرسپولیس، نوشت:
یادداشت آقای عظیم محمودآبادی روزنامه نگار را در صفحه انصاف نیوز دیدم که نگارنده معتقد بود که دیدار رئیس جمهور آلمان با علی کریمی نمونهای از دخالتهای اروپاییان در ایران است که از ۱۰۲ سال پیش روی میداده است؛ بگذریم که نگارنده رئیس جمهوری آلمان را که مقامی کاملاً تشریفاتی است یک مقام بلند پایه نامیده که کاملاً نادرست است؛ اما آسیب شناسی این نویسنده هیچ تحلیلی که نو و قابل تأمل باشد نمیدهد و نویسنده به این مطلب دقت نکرده است که ظهور سیدضیا نتیجه هوشیاری غرب نبوده و این هیولای غرب؛ فقط در اتمسفر سپهر سیاسی دایی جان ناپلئون زده ما شناخته میشود که نخبه کشی یک رویه است و در سرزمینی که داورها و تیمورتاشها و سردار اسعدها و قائم مقامها به جای مجال یافتن در زیر زمینهای نمور و در حمامها با قهوه قجری و… به فجیعترین شکل ممکن به قتل رسیدهاند؛ طبیعتاً مجال خیانت دون پایگان و جاسوسان و خیانت پیشگان و ظهور کوتولهها موضوعی بسیار طبیعی است و اتفاقاً سقوط حکومتها هم دقیقاً متقارن با نزول شأن نخبگان است. اساساً تحمل نخبگان بسیار سخت است زیرا متفاوت حرف میزنند و متفاوت میاندیشند و حتی عمل میکنند. لذا سیاست مداران کیس و باهوش و حکمرانان آگاه در هر نوع از حکومتی وقتی بتوانند راهی و زبانی برای ارتباط با نخبگان جامعه پیدا کنند مفر و ظفر یافتهاند که همین رضاشاه نمونهای از داستان است وقتی از دور و بر این آدم داور و تیمورتاش و ملک شعرای بهار و… حذف شدند و پخمگان و متملقین صدر نشین شدند؛ تبعید و غربت و اضمحلال عاید او شد و محمدرضا پهلوی هم به نقطهای رسید که خود را تمام کنندهای کافی میدانست. امروز در کشور ما تلنبار شدن مشکلات کهنه و قدیمی و…بسته بودن دایره مدیران و ظهور مدیران اتوبوسی و فامیل سالار و تعارض منافع و… دقیقاً نشانههای روشنی از این مساله است که نخبگان به کار نیامده اند و منزوی شدند که بعضاً پستترین و شارلاتانترین آدمها در هنر و موسیقی و فرهنگ و… با صفحات چند میلیونی فالور میگیرند.
حالا اینان شر شدهاند و اسمشان را گذاشتیم نمک نشناس و اینها سوار بر موج مطالبات بر زمین مانده مردم موج تولید میکنند؛ به راستی اگر ما در این مملکت مجالی برای شایسته سالاری و پاسخگویی و گردش نخبگان داشتیم امروز این همه مشکل داشتیم که تنمان اینگونه بلرزد؛ قطعاً خیر؛ وقتی در کشوری ستونهای اجتماعی یعنی علما و حکما و پهلوانان جای خودشان نباشند قطعاً عمود خیمهها را پخمهها خواهند گرفت… معتقدم همین الان اگر آستین بیافشانیم به جای تمرکز بر فضای مجازی؛ شورای فضای حقیقی داشته باشیم و مسئولیتها را به اهلش بسپاریم؛ همه چیز قابل حل است و از سلامت تا آموزش و صنعت و بانک و سیاست خارجی و داخلی و… و امروز هیچ گرگی به ما طمع نمیکرد.
سینه مالامال درد است ای دریغ
انتهای پیام
درود حرف حساب و درست
اینکه مردم به شدت منتقد نظام هستند حرف بسیار درست و صحیحی هست ولی اینکه فرد کم سواد و هیجان زده ای مثل علی کریمی برای جوانان و نوجوانان نقش لیدر را بازی کند کشور و ایران را در معرض خطر جدی قرار می دهد… باید متذکر شد بخاطر خالی شدن میدان از فرزانگان ، افراد کم دانشی مثل ورزشکاران و بازیگران می توانند آینده تاسف باری برای ایران رقم زنند..
از این نظر که “ورزشکاران به عنوان بی سوادان مسئول مملکت نباید بشوند” باهاتون موافقم