ضرر بسیار سنگین سدسازی بر محیط زیست
جوان نوشت:
امروزه از سدها به عنوان مهار کننده آبهای روان که حرکت می کنند و خودشان راه شان را به هر سو که می خواهند، می یابند، نام برده می شود…حوریه ملکی
شاید تعدادی از سدها هم به خوبی نقش خود را یافته و با تاثیرگذاری کامل، سال های سال از هدر رفت آبها جلوگیری کرده و علاوه بر سیراب کردن زمین های زراعی پایین دست خود، آب شرب میلیونها انسان را هم تامین کرده اند. اما کارشناسان معتقدند اگر سدی با مطالعات دقیق و بررسی های علمی ساخته نشود، نه تنها سودی نخواهد داشت بلکه موجب تلف شدن ابها و خشک شددن زمین های بعد از خود می شود.
***
وقتی قرار می شود در مورد سدها و سد سازی ها در ایران اظهار نظر شود، ابتدا مسائل زیست محیطی به میان می اید که دو دیدگاه را به همراه دارد. دیدگاه اول این است که با توجه به ساخت ۴۵ هزار سد در جهان امروزه تجربیات جهانی نشان داده که باید به مسائل زیست محیطی و خطرات ناشی از سد های بزرگ الویت داد و انها را به دقت در نظر گرفت و با استفاده از این تجربیات ارزشمند راه پیموده شده را دوباره نپیمود. اما دیدگاه دوم فقط به ساختن فکر می کند و بر این فرض استوار است که بسیاری از کشورهای توسعه یافته سد هایشان را در دهههای قبل ساخته اند و اکنون مغرضانه دیگران را از ساختن سدها به خاطر مسائل زیست محیطی منع می کنند.
*فاجعه روی فاجعه
در دنیای کنونی یکی از عوامل تخریب محیط زیست را سدسازی ها عنوان می کنند که می تواند آسیب های جبران ناپذیری به جنگل ها، رودحانه ها، کوهستان ها، آبخیزها، دریاچه ها، تالاب ها، دشتها و حتی دریاها وارد کند. حتی گروهی از اساتید دانشگاه ها پا را از این نیز فراتر گذاشته و معتقدند که سد سازی فعالیتی بیابان زا به حساب می اید. آنها می گویند، هر سد سالانه بخشی از آب تجدید پذیر کشور را تبخیر می کند که این رقم تا بیش از ۵ میلیارد متر مکعب نیز می رسد که موجب تبخیر آب تجدید پذیر کشور در پشت سدها می شود. متاسفانه در کشور ما سدها سبب تخریب یا تهدید جدی اکوسیستم های آبی و زیستگاههای وابسته به آن در تالاب ها و دریاچه ها شده اند.
به عنوان مثال کرمان از جمله استان های خشک ایران به شمار می آید که در بهترین شرایط بارندگی ها هم نمی توان به سطح بارش ها در این نقطه اعتماد کرد. با این حال وقتی ایران در خشکسالی ها قرار دارد دیگر می شود به خوبی حال و روز کرمان را درک کرد. اما بازی به همین جا ختم نمی شود. به موارد فوق، اضافه کنید سدسازی ها را تا مشخص شود چه فاجعه ای در گرم ترین استان کشور رخ می دهد.
چندی قبل خبری منتشر شد مبنی بر اینکه اکوسیستم شهر فهرج به علت کم آبی در حال نابودی است و اگر قرار است حیات جانوران و گیاهان و زیستگاه آنها مورد حمایت قرار گیرد، باید آب مورد نیاز آنها از سد نساء تامین شود.
بازی از کجا شروع شده؟
تا چند سال پیش حیات بزرگترین زیستگاه جانوری شرق کرمان به آب رودخانه فهرج بسته بود و تمام موجودات زنده این منطقه از گیاهان گرفته تا جانوران و پرندگان زندگی خود را با این آب وفق می دادند و کم یا زیاد، در تابستان و زمستان، و در خشکسالی ها و ترسالی ها می دانستند باید چه کار کنند، تا اینکه طرح احداث سد نساء بر روی رودخانه فهرج مطرح، و با ساخت آن، جلوی آب مسدود و زندگی هزاران موجود زنده به خطر افتاد.
کمی آب پشت سد نساء جمع شد اما حیات یکی از بزرگترین زیستگاه های جانوری در معرض نابودی قرار گرفت و صدای وقوع یک فاجعه بزرگ زیست محیطی در شرق استان کرمان به گوش رسید.
«امروز نسل پرندگان و جانوران وحشی که در رودخانه فصلی فهرج زندگی میکنند در حال انقراض است و خشکسالیهای اخیر به همراه سدی که در بالا دست ساخته شده است، بزرگترین زیستگاه جانوری شهرستان فهرج را در معرض نابودی قرار داده است.»
این ها حرف های مهدی قائمی شهردار فهرج است که با اشاره به اینکه رودخانه فصلی فهرج جزو حوزه آبخیز رودخانه نساء است، می گوید: «باید حقآبه رودخانه فهرج داده شود تا بزرگترین زیستگاه جانوری شرق استان کرمان از خطر نابودی نجات پیدا کند. ما نشسته ایم وشاهد نابودی اکوسیستم منطقه هستیم و جالب اینکه چاره کار را هم خوب می دانیم. آن هم اینکه تنها راه احیای این زیستگاه جانوری تامین آب از سد نساء است.»
رودخانه فهرج به طول ۴۵ کیلومتر از حوزه آبخیز نساء و میج و بندر سرچشمه گرفته و پس از طی مسیر از منطقه روداب شهرستان نرماشیر وارد شهرستان فهرج میشود و رود خانه فصلی فهرج در ورودی این شهر قرار داد. حال باید از مسئولان و تصمیم گیرندگان استان کرمان و بخصوص مدیران آب منطقهای پرسید که با کدام منطق و استدلال چنین زیستگاهی را به ورطه نابودی کشانده اند؟
فهرج مشتی است نشانه خروار. می توان بسیاری از سدهایی که در سال های اخیر ساخته شده اند و آب را برای تبخیر شدن در پشت خود تلمبار کرده اند را مورد بررسی قرار داد و سری به پایین دست آنها زد تا شاهد از بین رفتن بسیاری از گونه های گیاهی و تلف شدن حیوانات و پرندگانی باشیم که در یک همزیستی مسالمت آمیز با انسانها در حال گذران روزگار بودند.
سدها، تالاب هایی را خشکاندند که زیستگاه انواع پرندگان مهاجر بود و انسانهای زیادی در کنارشان به کشاورزی و دامداری مشغول بودند. سدها شاید کمی آب جمع کردند اما مقدار زیادی حیات را از بین بردند.
*برچیدن سدها
برای مثال زدن، مورد زیاد است. وقتی قرار شد سد گتوند هم ساخته شود بازی های زیادی شروع شد و حافظان محیط زیست فریاد برآوردند که مبادا این کار بدون کارشناسی استارت بخورد.
ابتدا محیط زیست خوزستان در مورد شوری آب کارون به دلیل وجود گنبدهای نمکی در دریاچه سد گتوند، اخطار داد و تاکید کرد مسئولان این سد باید اقدامات خود را اعم از نقشههای مهار، نحوه مهار و تمهیداتی که برای جلوگیری از شوری آب انجام میشود به این اداره کل ارائه دهند و تا زمان حل شدن این مشکلات آبگیری این سد انجام نشود و نباید شرایطی مانند تبعات سد کارون ۳ به وجود آید! با کمی مکث متوجه می شدیم که جمله اخیر باز هم ما را کمی عقب تر می برد. یعنی ساخت سد کارون۳ و مشکلاتی که خودش حکایتی بود. بعد از مسئولان محیط زیست خوزستان، مسئولان استانداری هم به میدان آمدند و در ادامه، صدای دیگر تصمیم گیرندگان نیز درآمد و همه یک چیز می گفتند: «مبادا ساخت یک سد، محیط زیست را از بین ببرد و زندگی موجودات زنده را به خطر بیندازد.»
به هر حال سدها یکی پس از دیگری ساخته می شوند و یکی پس از دیگری مشکلات و معضلات و صدماتشان به محیط زیست نمایان می شود. باز هم با نگرانی و از قول صابنظران باید گفت که امروز صنعت سد سازی فقط در کشورهای در حال توسعه رونق دارد و این در شرایطی است که بازار آن در کشورهای توسعه یافته، برچیده شده است. اثرات منفی سدها بر روی محیط زیست فیزیکی، بیولوژیکی و اجتماعی آن قدر زیاد است که بسیاری از کشورهای توسعه یافته از دهه ۷۰ به بعد دیگر نه تنها سدی نمی سازند بلکه به جمع کردن و برچیدن سدهای خود به قیمت های بسیار گزاف پرداخته اند تا اثرات منفی آنها را بر محیط زیستشان را بزدایند و رودخانه ها و سفره های آب زیرزمینی خود را احیاء کنند.
در سال ۲۰۰۰ کمیسیون جهانی سد (WCD) در یک ماموریت علمی اصول و قوانین سدسازی را مجددا مورد ارزیابی قرار داده و مجموعهای از اشتباهات بحرانآفرین را در زمینه سدسازی منتشر کرد.
به گزارش ایسنا به نقل از بنیاد جهانی حمایت از طبیعت(WWF)، دسترسی به آب سالم، غذا و برق از جمله بنیادیترین نیازهای جامعه بشری امروز است و با این وجود همچنان صدها میلیون نفر در سراسر جهان از این موارد بیبهره هستند.
براساس آمارهای منتشر شده از سازمانهای درمانی و مدیریت انرژی جهان سالانه ۳.۵ میلیون نفر جان خود را به خاطر بیماریهای مرتبط با کیفیت پایین آب از دست میدهند و بیش از یک میلیارد نفر در سال ۲۰۰۹ به برق دسترسی دائم نداشتهاند. نکته قابل توجه در این زمینه این است که تا سال ۲۰۳۰ میزان تقاضا برای غذا و انرژی ۵۰ درصد افزایش خواهد یافت و این موضوع اهمیت سدسازی را بیش از گذشته افزایش میدهد.
در مطالعهای که در سال ۲۰۰۵ انجام شده مشخص شد که جریان آب بیش از ۶۰ درصد رودخانههای جهان تحت تاثیر سدسازی دچار تغییر شدید شده است و این تغییرات باعث بروز مشکلات زیستمحیطی زیادی میشوند.
توجه یکطرفه به موضوع تامین غذا و انرژی سبب شده در بسیاری از کشورها بدون توجه به واقعیتهای زیستمحیطی، تغییرات جمعیتی و مطالعات زمینشناسی اقدام به ساخت سد در مناطق مختلف کنند و پس از چند سال با بروز خشکسالی، طوفانهای شن و گرد و خاک، فرسایش خاک، کمبود آب و نابودی کشاورزی روبرو شوند.
در ادامه به بررسی هفت اشتباه بحرانآفرین در زمینه سدسازی که در گزارش کمیسیون جهانی سد به آنها اشاره شده میپردازیم.
۱- انتخاب رودخانه اشتباه برای ساخت سد
مطمئنا ساخت هیچ سدی بدون تبعات محیطی نخواهد بود اما باید خواص جغرافیایی و زیستی یک رودخانه به خوبی برای ساخت سد مورد ارزیابی قرار بگیرد تا ساخت آن کمترین تاثیر را داشته باشد و در یک کلام مزایای آن بیشتر از مشکلات و معایب آن باشد.
دلایل بسیار زیادی وجود دارد که یک رودخانه گزینه نامناسبی برای ساخت سد باشد. جنس خاک بستر رود، میزان لرزهخیز بودن محدوده، طبیعت جانوری منطقه و بسیاری از عوامل دیگر باید برای هر رود به طور کامل مورد بررسی قرار بگیرد.
در صورتی که این موارد در نظر گرفته نشود ممکن است گونههای جانوری منطقه با خطر نابودی مواجه شوند و در موارد حادتر، با توجه به ضعف جنس خاک منطقه، ممکن است سد قابل استفاده نباشد.

۲- بیتوجهی به تغییرات جریان آب پاییندست
اولین و سریعترین تغییری که ساخت یک سد در یک منطقه به وجود میآورد تغییر روند جریان آب رودخانههای منطقه است. بیشترین تاثیر ساخت سد بر روی جریانهای پاییندست است. مخازن سدها تاثیر زیادی بر تغییر روند جریانهای پاییندست دارند و ممکن است گاهی جریان آنها را شدیدتر، ضعیفتر و یا حتی متوقف کند.
جریان طبیعی یک رودخانه از اکوسیستم منطقه پشتیبانی کرده و باعث ثبات اکولوژی منطقه میشود و به همین دلیل هرگونه تغییر و دستکاری در آن سبب تغییرات بنیادین در نقش رودخانه و حیات جانوری و انسانی محدوده آن میشود.
با توجه به نقش جریانهای پاییندست در رسوبگذاری و تشکیل دلتاهای حاصلخیز، در صورت تغییر بیش از حد در روند این جریانها، ثبات مورفولوژیک رودخانه دچار مشکلات جدی میشود.
جریانهای تاثیرگار بر محیط زیست نقش بسزایی در عملکرد سدها دارند.

۳- غفلت از تنوع زیستی
سدها علاوه بر اینکه ذخایر آب هستند محل زندگی مجموعهای از موجودات آبزی نیز محسوب میشوند و اگر تنوع زیستی درون آنها به خوبی ایجاد نشود و زنجیره اتصال غذایی موجودات ایجاد نشود ممکن است تمام موجودات سد از بین بروند.
از طرف دیگر وجود سد گاهی سبب بروز سیلابها و طغیان رودخانهها میشود و این موضوع نیز جان بسیاری از موجودات آبزی را تحتالشعاع قرار میدهد.
برای جلوگیری از نابودی ماهیها و به حداقل رساندن تلفات میتوان از توربینهای سازگار با محیط زیست ماهیها استفاده کرد.
در بسیاری از کشورها، گونههای زیستی زیادی که در جریانهای پاییندست زندگی میکنند و در بالای آنها سد ساخته شده، در خطر نابودی هستند و این موضوع در مناطقی که ماهیگیری و کشاورزی جزئی از معیشت ساکنان محسوب میشود عواقب انسانی داشته و باعث مهاجرت شده است.

۴- سیاستها و محاسبات اقتصادی اشتباه
یک پروژه سدسازی پس از آنکه تمام جنبههای محیطی، زیستی و فنی آن مورد بررسی قرار گرفت باید از دیدگاه اقتصادی نیز سودآور باشد. در زمان انجام محاسبات معمولا هزینههای زیستی و منطقهای مورد کمتوجهی قرار میگیرند و به همین دلیل اکثر پروژههای سدسازی در مراحل ابتدایی بسیار سودآور تلقی میشوند.
متاسفانه زمانی که موضوع پیادهسازی عملی پروژه به پایان میرسد مشکلاتی که با بیتوجهی دیده نمیشوند خود را نشان میدهند و به همین دلیل اکثر صاحبنظران معتقدند که هزینه واقعی ساخت یک سد در زمان مطالعه آن به درستی محاسبه نمیشود.
هر چقدر تناقضات میان محاسبات تئوری و مشکلات واقعی بیشتر باشد صرفه اقتصادی یک سد کمتر میشود تا جایی که گاهی اوقات مضرات از مزایا پیشی میگیرد.
۵- ناتوانی در جلب رضایت عمومی منطقه
یکی از مهمترین مواردی که باید توسط مسئولان و قبل از آغاز پروژه سدسازی مورد توجه قرار بگیرد جلب رضایت عمومی ساکنان منطقه است.
علاوه بر این موضوع باید در مواردی که احتمال تغییرات گسترده زیستمحیطی وجود دارد برنامهریزیهای مربوط به جابجایی ساکنان و اقدامات پیشگیرانه صورت بگیرد و گروههای آسیببپذیر شناسایی شده و راهکارهای حل مشکلات آنها در نظر گرفته شود. این موضوع در قبال مشکلاتی که ممکن است یک پروژه در درازمدت ایجاد کند نیز صدق میکند.

۶- سوءمدیریت در خطرات و تاثیرات
بسیاری از پروژههای سدسازی که در دنیا انجام میشود فاقد بخشی از استانداردهای روز هستند و به همین دلیل مشکلات آنها بیشتر از مواردی است که در زمان انجام کار مطالعاتی در نظر گرفته میشوند.
بسیاری از شرکتهای سدسازی با این دیدگاه که مشکلات آبوهوایی، زیستی و انسانی منطقه ارتباطی به آنها ندارد از مسئولیت خود شانه خالی میکنند.
خطای نابخشودنی دیگری که در این زمینه انجام میشود، قربانی کردن اصول و قواعد برای پایان سریعتر پروژههاست. بعضی از شرکتها تلاش میکنند تا با ایجاد شرایط اضطراری و القای حس نیاز کاذب، پروژههای سدسازی را سریعتر به پایان برسانند و به همین دلیل بسیاری از ملاحظات ایمنی نادیده گرفته میشود و این موضوع سبب کاهش عمر سد، عدم کارکرد بهینه و در نهایت شکست برنامهها شود.

۷- ساخت و ساز بیرویه سد
با توجه به تاثیرگذاری منابع آب در زندگی بشر بسیاری از نگاهها به مقوله سدسازی جنبه سیاسی پیدا کرده است و بسیاری از دولتها برای تامین آب مناطق از سدسازیهای بیرویه حمایت میکنند. این سدسازیهای بیرویه که بیشتر برای اهداف کوتاهمدت و تامین آب مناطق مختلف ساخته میشوند مشکلات زیستمحیطی عدیدهای به وجود میآورد.
برای هر سدی که قرار است ساخته شود باید مطالعات علمی و فنی فراوانی انجام شود. متاسفانه سرعت ساخت سد در برخی کشورها به قدری زیاد است که با اطمینان کامل میتوان گفت برای ساخت آنها بررسیهای لازم به اندازه کافی انجام نشده است.
انتهای پیام

تا مسئولین بی فکر هستند وضعیت همینه و بدتر از قبل
در کشور ما ایران بخاطر کم آبی و بارش کم سد سازی واجب و ضروریه،مشکلات جانبیش رو هم باید به یک شکلی برطرف کنیم ،اینکه تلاش میشه سد سازی رو کار اشتباهی جلوه بدن یک توطئه از سوی کشورهای خارجیه