تخریب شرکت نفت توسط جریان نواصولگرا به روایت یک رسانه اختصاصی انرژی
میزنفت نوشت: محسن خجسته مهر مدیرعامل شرکت ملی نفت که خود را یکی از فرماندهان جنگ اقتصادی می داند، در حالی مدام به این موضوع می پردازد که تخریب شرکت ملی نفت توسط او بر هیچ کس پوشیده نیست.
محسن خجسته مهر، مدیرعامل شرکت ملی نفت در تازهترین اظهارنظر خود گفته است صنعت نفت در خط مقدم جنگ اقتصادی قرار دارد؛ گرچه این جمله برای چندمین بار از سوی او گفتهشده است اما باید دید آیا او در شرکت ملی نفت توانسته، فرمانده خوبی برای این شرکت باشد.
از خود او شروع میکنیم؛ خجسته مهر در روزهای ابتدایی حضور خود در رأس شرکت ملی نفت، متن بلندی را بهعنوان «سلام کارکنان نفت» نوشت که پر بود از کلیگویی و بیعت با آرمانهای نظام. اندکی نگذشته بود که ماجرای خودروی سازمانی او حاشیهساز شد و اندکی دیگر، رسوایی مالی او که از دو محل حقوق نجومی میگرفت که او را در یکقدمی برکناری قرار داد.
ماجرای مهاجرت فرزند او به آمریکا هم به چنان خط خبری تبدیل شد که رئیسجمهور گفت اگر فرزند رفت، پدر هم برود؛ او نیز مجبور شد مانع خروج فرزندش شود که البته حواشی خودش را داشت. بعدازاین حاشیه، مخالفت او با وزیر تضعیفشده نفت برای انتصاب فرخ علیخانی در مدیریت پتروپارس جنجالساز شد که درنهایت، وزیر به علیاکبر پور ابراهیم دستور داد حکم علیخانی را صادر کند.
اما عزل و نصبهای او چگونه بوده است؟ خجسته مهر تقریباً هیچ انتصاب قابل قبولی در نفت نداشته است، چه آنان که بر اساس قوانین عشیرهای به آبونانی در نفت رسیدند و شرکت ملی نفت را تبدیل به شرکت نفت دزفول کردند و چه آنان که بدون هیچ تخصصی، برحسب روابط نامرئی از نفت صاحب ارج و مقامی شدند. مثالها بسیار است، از محمد محمدی پور در امور بینالملل تا علم الهدی در امور حقوقی شرکت ملی نفت.
اوج شلختگی در انتصابات را باید در معرفی سرپرست و مدیرعامل شرکت پتروپارس دید؛ جایی که طی یک سال دو مدیرعامل و دو سرپرست برای اصلیترین شرکت توسعهای صنعت نفت منصوب شدند و هنوز باگذشت دو ماه از انتصاب علیخانی، هنوز برای او مراسم معارفه برگزار نشده است!
عملکرد فرمانده جنگ نفتی اما در حوزه عملکرد، اوضاع وخیمتری دارد. نمونه اخیر آن را باید در افتضاح و دروغپردازی فاز 11 پارس جنوبی دید، جایی که خجسته مهر گفت عملیات نصب سکوی فاز 12 روی چاههای فاز 11 انجامشده و آن را در زمره یک کار جهادی معرفی کرد اما چند روز بعد، مشخص شد او رسماً دروغ گفته است.
عقبماندگی در توسعه میادین مشترک، عدم تحقق برنامههای تولید نفت و گاز، زمینگیر شدن بخشی از ناوگان صنعت حفاری، امضای دوباره قراردادهای منعقدشده در دولت گذشته و …، تنها بخشی کوچک از عملکرد فرمانده ای است که از فرماندهی، تنها سخنرانیاش را از بر است.
در حوزه روابط سازمانی با سایر معاونان و شخص وزیر هم که نیازی به باز کردن اختلافات جدی میان او و سایران نیست؛ هر چه هست آقای فرمانده، عملکردی غیرقابلقبول از خود بهجای گذاشته و اگر نبود حمایتهای قومی و قبیلهای از او، تابهحال برکنار شده بود!
انتهای پیام