حیرتِ محتسبان
محمد دورقی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «حیرتِ محتسبان» نوشت:
چرا جمهوری اسلامی، برای دستیابی به هویت اسلامی، از میان آن همه عناصر شناساننده که میتوانستند هویت دینی ژرفتر، تثبیت شده تر و متمایزتری به حکومت ببخشند، هویت دینیاش را به حجاب گره زده است؟ چرا از میان این همه امور ولایی و حِسبیه که فقیه، متولی تطبیق شرعی آنهاست، تطبیق حکم شرعی حجاب در قیاس با دیگر احکام و آموزههای دینی اهمیت بیشتری برای حکومت پیدا کرده است؟
حجاب از جمله احکام اسلامی است که هم وجه اعتقادی دارد و هم بروز و تظاهر اجتماعی و طبق اظهار مسئولان جمهوری اسلامی، قانونی که برای آن وضع شده است برای وجه اجتماعی آن هست و نه وجه اعتقادی. این توجیه و این فلسفه، سؤالات زیادی را در ارتباط با نیت و عمل حکومت به ذهن متبادر میکند. اولاً حکومت اسلامی با توجه به سنت تاریخی حاکمان شرع، میتوانست تطبیق حجاب را ذیل ِ تعریف موسعی که از امور حِسبیه در برخی دیدگاه های فقهی وجود دارد، جزء وظایف خود بداند و بدون نیاز به تفکیک وجوه اعتقادی واجتماعی و بدون نیاز به هرگونه توجیه، آن را صرفاً از باب حکم شرعی بودن اجرایی کند و تعزیراتی برای اهمال کاران در نظر بگیرد چرا که امور حِسبیه در حکومت اسلامی آنقدر باب وسیعی دارند که میتوانند حتی خصوصیترین حوزههای اعتقادی وفردی را هم در بر گیرند. حاکم شرع از حیث انجام وظایف حسبه میتواند به ریزترین و شخصیترین زوایای زندگی خصوصی انسانها هم سرک بکشد و آن را بکاود.
اینکه جمهوری اسلامی این قبیل مداخلات ریز وجزء نگرانه را انجام نمیدهد و در مقولهی حجاب، تطبیق حکم شرعی را متوقف بر تصویب قانون مدنی میکند نشاندهنده ی این است که خواسته یا ناخواسته، در برابر ارزشهای مدرن، تراجعی از سر اقتضاء و مصلحت اختیار کرده است. همانطور که در حوزه سیاسی، علیرغم تضاد ذاتی اسلام با مفهوم نوینی مانند دموکراسی، حکومت، به سبب تراجع در مقابل ارزشهای مدرن و نیز مصلحت اندیشی، به همه متعلقات این مفهوم ِ نوین (دموکراسی)، منجمله انتخابات، تفکیک قوا و دیگر آداب سیاسی مرتبط، مقید شده و عمل میکند. یعنی حکومت به درستی به این نتیجه رسیده است که در زمانهی ما، تطبیق همه امور شرعی به شکل احتسابی و داروغه گری، ممکن نیست و سبب بروز تعارضات اساسی در تمشیت امور و حکمرانی میگردد. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که در مقوله حجاب، چرا این تراجع واین همنوایی با اقتضائات زمانه، به شکل اصولی وعقلایی انجام نشده است؟ اینکه برای رهایی از دلالتها و ارجاعات آیه لا اکراه فی الدین بگوییم که حجاب برای اجرای یک قانون مدنی که مقوّم نظم اجتماعی هست، اجباری شده و بگیر و ببندی که در این راستا انجام میدهند هیچگاه ناظر به حوزه اعتقادی نیست و از طرفی برای اجرای همین قانون مدنی واجتماعی، بدنهای اجرایی با بیشترین شباهت به دیوان تاریخی احتساب و داروغه گری تشکیل بدهیم و بروکرات های سطح خیابان را وادار کنیم برای تطبیق حکم شرعی، با زنان ِ سست حجاب، کشتی آزاد بگیرند، این موضوع نشانگر چیزی جز این نیست که نیت و تظاهر بیرونی عمل با هم همخوانی ندارند. این تناقض و ناهمخوانی بهصورت مختصر به این شکل قابل بیان است: اجرای یک قانون مدنی ِ این زمانی، جهت برپایی یک حکم دینی، به شیوه محتسبانه ی تاریخی. این تراجع و این رفتار اقتضایی ناقص و همنوایی نصف ونیمه با ارزشهای مدرن چه معنایی دارد؟ چرا جمهوری اسلامی در زمینه سلوک وحکمرانی، بهینه آزما نیست و خط مشیهای عمومیاش سلاست وهمگونی ندارد؟ هویت اسلامی یک حکومت بیش وپیش از آنکه به حجاب زنانش وابسته باشد به اجرای بی تنازل عدالت، برپایی قسط، رحم و مروت و شفقت بر ضعیفان، سلامت نفس قضات، صیانت از آزادیهای مشروع دینی و انسانی و فراهم آوردن اسباب معیشت و کرامت انسانی برای آحاد ملت توسط مسئولانش بستگی دارد. اگر قرار بر مقاومت در مقابل ارزشهای مدرن و برپایی جز به جز احکام دینی باشد چرا به جای گرفتن زیر یک خم زنان بدحجاب در خیابان و ارتکاب قبائحی به مراتب زشتتر از بی حجابی، تشک را بزرگتر نمیگیریم تا بتوانیم با تبعیض گران، مروجان درهم و دینار در محاکم، غارتگران بیت المال، تباه کنندگان آزادیهای مقرر خداوندی و عاملان استضعاف و فقر و مسکنت مردم کشتی بگیریم؟ آیا این مسائل، ما به ازای حکم مصرح شرعی ندارند؟ آیا اجرای حکم حجاب از آنچنان پتانسیل هویت دینی بخشی ِ بالایی برخوردار است که حیات آن بتواند جبرانی برای ممات دیگر احکام دینی باشد؟ چه چیز، یک حکومت را اسلامی میکند؟ آیا معرّف ومقوّمی اختصاصیتر و صریحتر از مقولهی حجاب برای تعریف و قوام بخشی به یک حکومت دینی وجود ندارد؟
بدون شک اسلام، شناسانندههایی روشنتر واساسی تر از حجاب دارد که اجرای آنها میتواند هویت اسلامی حکومت را بیش از حجاب نمایان سازد و قوام ببخشد. شناسانندههایی مانند عدالت و مروت واقامه قسط و مساوات و تمهید گری برای عزت وحریت انسان و کرامت بخشی به او. حجاب نباید آنچنان به هویت دینی گره بخورد که مراعات نکننده ی سهل انگار آن، مخالف سیاسی حکومت دینی تلقی شود. این به معنای استخفاف حکم دینی نیست بلکه به این معناست که نباید بخاطر تطبیق برخی احکام شرعی، اصل حکومت دینی با مخاطرههای بنیان کن مواجه شود. بها تراشی اشتباه تری از این وجود ندارد که گناهکارحوزه اعتقادی را به مخالفی در حوزه سیاسی تبدیل کنیم.
آیا تراجعی که حکومتهای مسلمانی مانند کویت، امارات، عراق ومالزی و امثال آنها در مقابل الزامات مساله حجاب داشته و آن را به اختیار عمل ِ فرد ِ مُکلّف واگذار کردهاند و اتفاقاً جواب بسیار خوبی هم ازآن گرفتهاند خللی در هویت دینی آنها وارد کرده است؟ آیا اساساً حجاب اختیاری وحکومت دینی مانع الجمع اند؟ مسلمانی، متوقف بر ایمان و عمل است. در میان این دو رکن، اگر عمل از جانب کسانی مورد مناقشه قرار گرفته، هیچکس دررکن اول، تردید نکرده است. یعنی هیچکس نمیگوید شخصی که ایمان و اعتقاد ندارد مسلم و مؤمن است. اما بودند کسانی که گفتهاند شخصی که ایمان و اعتقاد دارد مسلمان و مؤمن است ولو آنکه به آداب شرعی عمل نکند و گناهکار و متخلف باشد. پس اگرمسئولان حکومت اسلامی مسلمانانه عمل کنند و در پی ِ برپایی قسط وعدل ودیگر شناسانندهها ومعرف های اساسی اسلام باشند عمل نکردن بخشی از ملت به آداب شرعی نمیتواند خللی در هویت دینی حکومت اسلامی وارد نماید.
از طرفی اگر به جای حجاب، مقوم هویت بخش ِ حکومت اسلامی، عدالت اسلامی بود در آن صورت، از دیدگاه حکومت و حکمرانان، همه کسانی که در حوزه عملشان، ناعادلانه رفتار میکردند، تبدیل به مخالف حکومت میشدند و در این صورت برخورد با آنها نه تنها نارضایتی ملت را بدنبال نداشت بلکه این برخورد سبب ساز یک اجماع حمایتی در جامعه میشد وحکومت دینی با برخورد با تضییع کنندگان حق و ستمکاران (شامل همه انواع ستم و بی عدالتی) هم انحراف بوجود آمده از یک آموزه اساسی مانند عدالت را تصحیح میکرد و بدینوسیله هویت دینی بیشتری به حکومت میبخشید و هم به انسجام اجتماعی میپرداخت.
حکومت دینی با رفتار و عمل غیر دینی حاکمان بیشتر تهدید میشود تا رفتار و عمل توام با بی مبالاتی دینی محکومان.
انتهای پیام
پیچیدگی های فرهنگی درجامعه مابعلت رفتارغلط ومغرورانه مدیران همه به بحران تبدیل شده است تمام مشکل دراین است که آقایان خود راارباب می دانند چراکه درهیچ حوزه ای برای مردم فتحی ببار نیاورده اندومدام برتن مجروح وزخمی جامعه جراحت وارد می کنند. این همه تاکیددین حنیف بر اقامه عدل کجاست؟ حجاب باتوحید ومعاد ونبوت برابر شده است بلکه بالاتر..فقرودرماندگی مردم و فسادناشی ازاستیصال مردم خم به ابرویشان وارد نکرده هیچ کشوراسلامی نداریم که به فقر مردم به اندازه مدیران ما بی تفاوت باشند. کدام مسؤول به دلار۴۷هزارتومن نهیب زد؟ متصدیان نه لایق اند ونه دارای طبع سلیم همه مشکل همین است. وگرنه خارج نشینان بی فرهنگ وزنی ندارند که تهدید باشند تهدیدِ بالفعل عمل مُعوج مدیران است.
چرا از لغات غیر رایج در جامعه و حتی حوزه علمیه استفاده کردی
نکنه خیال کردی تاثیر کلماتت رو بیشتر میکنه ؟!!!
چرا کشورهای غیر شیعه رو با کشور ایران مقایسه کردی؟!!!
مثلا ترکیه عثمانی کشوری غیره شیعه و سکولار و آذربایکان کشوری شیعه و هر دو اهل موسیقی و کاباره و آزادی بی بند و بار جنسی و رواج فحشا و غرق در شراب و زن بارگی هستند و در عین حال هم مردمانی محجبه و عفیف دارند چه ربطی با جمهوری اسلامی دارند؟!!!
حجاب توصیه اکید اسلام و یک قانون عملی برای یک زن مسلمان است
اولین نماد واقعی و اصلی شناخت یک زن مسلمان از غیر ، ظاهر محجبه اوست
حجاب اختیاری است همانطور که انسان اسلام را به اختیار و عقل قبول کرده
امر به معروف و نهی از منکر تز تاکیدات محکم و جدی اسلام است
و اگر ترک شود چیزی بجز ظاهری پوچ از اسلام باقی نخواهد ماند
اصول الدین و فروع الدین را خیلی از ماها دیگر یادمان رفته اگر نه این است پس نام ببر . التزام عملی به احکام اسلام گاهی فراموشمان شده . وای بر ما وای بر ما
چرا مثل عمروعاص صحبت میکنی؟؟
روش و مرام و شیوه نامه شان دستور میدهد که همچون عمروعاص، بلکه تندتر و غلیظ تر کلام را از دهان خود پرتاب کنند؛ و الحق و الانصاف این دوست آقایان، بخوبی در حال رعایت این مرام نامه است.
آقا مگر کسی گفته ما حجاب را رعایت نکنیم و یا امر به معروف و نهی از منکر نباید باشه؟! حرف اینه که کهنگی و کهنهپرستی باید کنار گذاشته بشه. تا دیروز مردم مدل حکومتی خاص خودشون رو نداشتن و بهجاش خلافت اسلامی بوده؛ در حقیقت مونارشی و پادشاهی اسلامی. الان مردم دموکراسی دارن و نیازی ندارن پادشاهی و خلافت اسلامی داشتهباشن. مثلا الان ما از طب مدرن بهجای طب اسلامی استفاده میکنیم ایرادی داره؟!!!!!! اسلام به خطر افتاده؟!!!!! کجای اصول و فروع اسلام اومده که باید مدل حکومتی ارائه بده به مردم؟!!!!! بعد اصن این چه حکومت و خلافت اسلامی هست؟! این حضرات که امثال عثمانابنحنیف هیچ، دستای معاویه رو هم از پشت بستن! کجایی برادر؟!!
سوالی داشتم ازتون : اگه خانومی به اسلام معتقد نبود تکلیف اون در این جامعه چیست؟ آیا نباید برای این افراد اختیاری شود حجاب؟ مثل اینکه من مسلمان در کشور خارجی به خانوم های غیرمسلمان وظیفه امربه معروف نهی از منکر ندارم
خانم غیرمسلمان هیچ الزامی بعمل بشعائراسلامی ندارددردوران مدینه پیامبر درحالیکه حکومت می کرد زنان اهل کتاب بدون حجاب رفت وآمدمی کردند.حتی کنیزان مسلمة نیز حجاب اسلامی نداشتند. ماکاسه داغ تر ازآشیم
خودت فهمیدی چی گفتی؟!
با سلام
چقدر متاسف می شوم وقتی می بینم هنوز معنای اصلی مورد نظر نویسنده را درک نکرده به اظهار نظر می پردازیم. غیر از افسوس و حسرت نمی توان چیزی گفت. برادرانه خواهش می کنم یک بار دیگر با تامل و بدون هیجانات جناحی و هواداری بخوانید.قسمت های سختش را هم نخوانید. توی همان پاراگراف اول اید کل نوشته آمده است.
محمد دورقی
“هرکه شدخام به صدشعبده خوابش کردند”
بهشتی گفت ،جامعه ای که عده ای سیر وعده ای گرسنه،اون جامعه لجنه ،سرتاپاشو باقرآن بپوشونی ،لجنه،،،حالا دنبال حجاب اجباری باشید،سرچشمه دین اسلام حضرت محمد(ص) وقرآن میباشدکاسه داغتراز آش نباشید و….زوری نمیشه و نخواهد شد.حجاب خیلی خوبه زوری نمیشه،فرهنگ سازی میخواد زمان بر است،درکشوری که اختلاس اموال بیت المال چشم هم چشمی مدیران شده،وقانون هم چندان کاری نمیکنه،چه انتظاری دارید،انگار نه انگار که آخرتی هم هست،هرگونه هستیم باشیم فقط مردم دارباشیم،
سلام . من که از میان این همه لغت عربی به سختی فهمیدم که چه می فرمایید که اگر فارسی تر بود راحت تر فهم می شد . اما مشکل همین است که شما فرمودید . بعد از سال ۵۷ ، تصور من این بود که در حکومت اسلامی اگر فقط به امری از پیامبر (ص) درمورد ازدواج پرداخته شود ، بسیاری از حواشی زاییده شده ، هرگز متولد نمی شد . چنانکه حکومت اجبار به تامین مسکن و معیشت نیز می گردید . حیف از زمان از دست رفته .
نکنه متن رو واس اعراب نوشتی ؟!!!
تو ایران زبون فارسیه برادر
مبارزه تون تو تلویزیون تنها با واژه های انگلیسی هستش ،ولی همه ی نوشتارتون عربیه،
این در صورتیست که پارسی و انگلیسی زیرشاخه ی هندواروپایی ان و واژه های بسیار یگانه دارند.
فارسی بنویس خواهشمندم
عزیزم جناب نگارنده به درستی حکومت را با زبان خودش خطاب قرار داده! دقت کن.
سلام.
بنده نویسنده ی این یادداشت هستم. واقعا نمی دانم با چه معیار و سنجه ای سنجیدید که چربش کلمات عربی رو بیشتر ملاحظه فرمودید. چینش کلمات و نثر یک نوشته به موضوع نوشته و زمینه های ارجاعی آن بستگی دارد. بحث حجاب ریشه های تاریخی دارد. برساخته ی مدرن دوران ما نیست و برای همین هست که نیاز بود در برخی بخش های نوشته به حوزه های فقهی و تاریخی اش اشاره بکنم. برخی از کلمات و اصطلاحات حتی اگر کمی نامانوس و قدیمی باشند به راحتی و به وسیله شبکه ی کلماتی که آن کلمه نامانوس را احاطه کرده قابل فهم هستند. نثر بر محتوا سنگینی کرده اما متاسفانه اکثر مردم ما به مطالب سطحی و آسان و کم ژرفا عادت کرده اند و جامعه بشدت شفاهی شده است.
با تشکر…. محمد دورقی
حرف ، حرف خوبی ست ، اما این اصطلاحاتی که به کار می برید که فقط برای قشر اندکی با تحصیلات حوزوی قابل فهم است ، در یک سایت خبری که مخاطب ش مردم هستند ، به نظر خیلی وصله ناجور هستند.