ناتوانی در تامین نیازهای حداقلی کارگران و بازنشستگان
جهان صنعت نوشت: طرفداران افزایش سن بازنشستگی در حالی افزایش سن امید به زندگی را مهمترین دلیل انجام این کار میدانند که فعالان کارگری میگویند بهتر است در ابتدا سازمان تامین اجتماعی آماری از میانگین عمر کارگران سخت و زیانآور ارائه بدهد و بگوید این کارگران بعد از بازنشستگی چند سال عمر میکنند و سپس چنین ایدههایی را مطرح کنند. آنها همچنین معتقدند که نمیتوان به صرف اینکه سازمان تامین اجتماعی در معرض ورشکستگی است و نمیتواند به تعهدات خود پایبند باشد، فشار مضاعفی بر کارگران وارد کرد. این در حالی است که به دلیل صعود نرخ دلار تا ۵۰ هزار تومان، گرانیهای بیرویه و عدم تناسب حقوق کارگران و بازنشستگان با هزینههای اولیه زندگی در دوران بازنشستگی هم کار میکنند.
مدیران سازمان تامین اجتماعی بارها در اظهارنظرهایشان اعلام کردهاند که چنانچه اصلاحاتی در صندوق بازنشستگی اتفاق نیفتد، این صندوق دچار بحران شده و برای اجرای تعهدات خود در آینده با مشکل مواجه خواهد شد. آنها افزایش سن امید به زندگی و به تبع آن، افزایش مستمریبگیران و در مقابل کاهش ورودیهای صندوقها را تهدیدی برای صندوقهای بازنشستگی میدانند و برای حل این بحران به دنبال افزایش سن بازنشستگی هستند. اما افزایش سن بازنشستگی در حالی به عنوان مهمترین راهحل از سوی دولت و مدیران مطرح میشود که بدهی دولت به این صندوق چیزی حدود ۶۰۰ هزار میلیارد تومان است.
در همین خصوص یک فعال کارگری با انتقاد از تاکید دولت و سازمان تامین اجتماعی بر افزایش سن بازنشستگی گفت: طرفداران افزایش سن بازنشستگی، افزایش سن امید به زندگی را مهمترین دلیل ضرورت انجام این کار میدانند که این تصمیم محل مناقشه بسیار دارد. اولین نکته این است که این آمار، سراسری است و معیارهای متفاوتی را دربر میگیرد، بنابراین نمیتوان افزایش سن امید به زندگی را مساوی با افزایش سن امید به زندگی کارگران دانست. اگر قرار است این مولفه مد نظر قرار بگیرد باید در ابتدا سن امید به زندگی را در طبقه کارگر اندازه گرفت و بعد به سراغ تصمیمگیری برمبنای آن رفت. مازیار گیلانینژاد اظهار کرد: سازمان تامین اجتماعی باید آمار دقیقی در این مورد ارائه بدهد و بگوید که افراد بعد از بازنشستگی چند سال عمر میکنند؟ با توجه به دشواری زندگی کارگران به نظر نمیرسد سن امید به زندگی در این طبقه تغییر محسوسی داشته باشد.
این فعال کارگری به حوادث بالای کار در کشور اشاره کرد و گفت: دومین موضوع این است که در تصمیماتی که میگیرند و آماری که در مورد افزایش سن امید به زندگی ارائه میدهند، میزان بالای حوادث کار لحاظ نشده است. طبق آمار رسمی طی یک سال ۷۰۰ تا ۸۰۰ مورد حادثه کار منجر به مرگ داریم، یعنی در روز دو کارگر بر اثر حادثه کار میمیرند؛ آیا اینها لحاظ میشود؟
عمر کوتاه کارگران مشاغل سخت و زیانآور
وی به وضعیت کارگران مشاغل سخت و زیانآور اشاره کرد و افزود: تامین اجتماعی آماری از میانگین عمر کارگران سخت و زیانآور ارائه بدهد و بگوید این کارگران بعد از بازنشستگی چند سال عمر میکنند؟ کارگران مشاغل سخت و زیانآور به دلیل فضای کار بسیار نامناسب اگر به بازنشستگی برسند، با انواع و اقسام بیماریها طرف هستند و بسیاری از آنها عمر طولانیای ندارند. این فعال کارگری ادامه داد: به طور مثال، اکثر کارگران ذوبآهن و کارگرانی که پای کورهها کار میکنند دچار سرطان میشوند. اغلب کارگرانی که در کوره کار میکنند بدون مو هستند و با مشکلاتی چون سرطان پوست مواجه میشوند. آیا سازمان تامین اجتماعی چنین مشکلاتی را میبیند و یا میتواند آماری از میزان عمر این کارگران بعد از بازنشستگی ارائه دهد.
گیلانینژاد تاکید کرد: در کنار این مشکلات باید به وضعیت کارگران قرارداد موقت، پروژهای، شرکتی و سفیدامضا نیز اشاره کرد. از آنجا که دست کارفرمایان برای ناقص رد کردن بیمه کارگران باز است و کارگران هم نمیتوانند اعتراض کنند، در نتیجه خیلی از کارگران حتی تا ۶۰ سالگی هم سابقه بیمهشان تکمیل نمیشود.
وی گفت: وزارت کار و سازمان تامین اجتماعی نظارت درستی بر وضعیت کارگاهها ندارند و با توجه به اینکه کارگران هیچ قدرتی ندارند، حقشان در طول دوران کار ضایع میشود. این وضعیت کارگران ما است و در عجبم که چگونه میتوانند کارگران کشور را با کارگران کشوری مثل فرانسه مقایسه کنند.
اضافه کار اجباری
این فعال کارگری به حقوق پایین کارگران اشاره کرد و گفت: دستمزد کارگران در ایران به قدری پایین است که حتی نمیتوان با آن حداقلیترین نیازهای زندگی را تامین کرد. کارگران در اینجا با حقوق کم زندگی میکنند و با حقوق کم بازنشست میشوند و حتی بعد از بازنشستگی هم برای تامین نیازهای خود باید کار کنند.
گیلانینژاد گفت: خیلی از کارگران اضافه کار اجباری انجام میدهند. این اضافه کار چه از سر اجبار کارفرما باشد و چه جبر زندگی، در هر صورت کارگران را دچار بیماری میکند. کارگری که بعد از دو شیفت کار آخر شب به خانه میرود دیگر رمقی برای حضور در کنار خانواده خود ندارد.
این فعال کارگری گفت: اینها موارد بسیار مهمی است که باید به آن توجه شود. نمیتوان به صرف اینکه سازمان تامین اجتماعی در معرض ورشکستگی است و نمیتواند به تعهدات خود پایبند باشد، فشار مضاعفی بر کارگران وارد کرد.
چراغ خطر بیمه تامین اجتماعی روشن شد
دیگر کارشناسان نیز بر این باورند که اگر مطالبات تامین اجتماعی از سوی دولت پرداخت نشود جامعه کارگری با مشکلات و چالشهای جدی روبهرو خواهد شد. دبیر اجرایی خانه کارگر استان قزوین با بیان این مطلب گفت: در حال حاضر دولت بیش از ۵۰۰ هزار میلیارد تومان به تامین اجتماعی بدهکار است که گفته شده سال آینده ۸۰ هزار میلیارد تومان آن پرداخت شود اما کافی نیست و باید اقدام مقتضی صورت گیرد تا این بدهی به طور کامل داده شود.
عیدعلی کریمی یادآور شد: به نظر میرسد فقط جامعه کارگری دغدغه پرداخت مطالبات تامین اجتماعی را دارد و بارها از نمایندگان خواستهایم که دولت سهم ۳ درصد حق بیمه و مطالبات را پرداخت کنند.
کریمی با بیان اینکه چراغ خطر بیمه تامین اجتماعی روشن شده است، اضافه کرد: همچنان در بخش درمان کارگری مشکل داریم در عین حال ۲۵ درصد افزایش حقوق بازنشستگان هنوز پرداخت نشده و اگر وضعیت تداوم یابد باید گفت چراغ خطر بیمههای تامین اجتماعی روشن شده و میتواند مشکلساز شود.
وی اظهار کرد: شنیده شده دولت بابت بدهی خود میخواهد سهمیه فروش نفت را پیشنهاد کند که این روش را منطقی نمیدانیم.
مشکلات جدی در حوزه تامین دارو
کریمی اضافه کرد: مسوولان میگویند مواد اولیه با ارز ۲۷ هزار تومانی تامین میشود در حالی که با ارز ۴۵ هزار تومانی این مواد تامین شده و هزینهها بالا رفته و کارگران با مشکلات جدی مواجهند.
دبیر اجرایی خانه کارگر اظهار کرد: هنوز سرانه درمان بالا نرفته و تداوم این روند موجب خواهد شد در ماههای آینده کارگران در زمینه تامین و قیمت دارو با مشکلات جدی مواجه شوند.
این فعال کارگری اضافه کرد: از کارفرمایان نمونه و شاخص انتظار داریم برای راهاندازی تشکلهای کارگری اقدام کنند زیرا عملکرد و روند کارها بهتر میشود. وی اظهار کرد: متاسفانه برخی کارفرمایان سهم ۴ درصد و ۸ درصدی مشاغل سخت و زیانآور را برعهده کارگر میاندازند که منطقی نیست.
کریمی همچنین از کارفرمایان واحدهای صنعتی و تولیدی درخواست کرد در ارتباط با وقوع حوادث ناشی از کار و تامین امنیت و ایمنی کارگران اقدامات پیشگیرانه
انجام دهند.
انتهای پیام
برسد به رییس محترم سازمان تامین اجتماعی. در شعبه ۱۷ تامین اجتماعی.در مدیریت قبلی شعبه ۱۷ تامین اجتماعی. ۲ شرکت هواپیمایی برای مهماندارانشان سختی کار گرفته اند در صورتیکه مهمانداری جزو مشاغل لوکس میباشد دلیل واضح وقدرتمند اینکه دست وپا زدن دخترها وپسرهای جوان برای این شغل است چون اگر این شغل سخت بود ایا دخترها وپسرهای سوسول و نازنازی و در پر قو بزرگ شده ی این دوره زمونه اینجوری سرودست نمیشکستند در صورتیکه شغلهای دیگری میباشند که واقعا سخت میباشند ولی جزو مشاغل سخت قرار نمیگیرند وایا این عدالت است . واکثر مهماندارهای خانم فقط برای پز دادن وفخرفروشی در اینستا وشبکه های مجازی به سمت این شغل میروند همچنین مهماندارهای پسر هم برای جذابیت این شغل در ارتباط با جنس مخالف وهمچنین راحتی این شغل و پز دادن به اطرافیان که مثلا من در فلان شرکت هواپیمایی کار میکنم ومجانی با هزینه شرکت به شهرهای مختلف در هتلهای ۴ستاره و۵ستاره میروم همچنین ماشین شرکت مرا از در خانه تا دم در ترمینال میبرد ومی اورد وهیچ دغدغه ایاب وذهاب ندارم و حتی یک مدیر هم همچنین مزایایی ندارد وهزارتا مزایای دیگر. در نتیجه باید جلو ی سختی کار این دو شرکت گرفته شود که اگر گرفته نشود تمام شرکتهای هواپیمایی به تبعیت از این دو شرکت سختی کار برای مهماندارانشان میگیرند واین بیعدالتی نسبت به مشاغل دیگر است که حق سختی کار دارند ولی به جای انها این مهمانداران مغرور و پر دک وپز وفخر فروش باید سختی کار بگیرند وهم فشار مالی روی صندوق بازنشستگی تامین اجتماعی بیاید.ودلیل دیگر که این شغل جزو مشاغل سخت نیست وحتی جزو مشاغل لوکس وخیلی راحته این است که خلبانان تا ۶۵ سالگی میتوانند پرواز کنند طبق قوانین بین المللی و سازمان هواپیمایی کشوری ایران. یعنی اگر شخصی دو سال خدمت برود و در سن ۲۰ سالگی خدمتش تمام شود ودر سن ۲۱ سالگی وارد دانشکده خلبانی بشود ودو سال بعد فارغ التحصیل بشود چون دوره میانگین اموزش خلبانی ۲ سال است میشود ۲۳ ساله و این شخص ۴۲ سال دیگرمیتواند تا ۶۵ سالگی خلبان باشد طبق قوانین سازمان هواپیمایی کشوری و بین المللی. در صورتیکه همان شرایط محیطی و کاری که برای مهمانداران هست برای خلبانان حتی بیشتر هست مثل استرس و اشعه خورشید که در کابین خلبانان، شرکت سازنده هواپیما به خاطر مسایل ایمنی اصلا کاور پنجره تعبیه نمیکنه ولی در کابین مسافر که محل کار مهمانداران است تمام پنجره ها کاور پنجره دارند همچنین مهمانداران هواپیما اصلا بار سنگین جابجا نمیکنند چون برای بالا بردن وپایین اوردن هر چیزی از بالابر ونفرات خدمات پای پرواز استفاده میشود منظور این است که چطور خلبان با همان شرایط محیطی مهمانداران حتی پر استرس تر و با مسوولیت بسیار بیشتر باید تا ۶۵ سالگی کار کند با سابقه ۴۲ سال ولی مهمانداران باید سختی کار بگیرند و با سابقه ۲۰ سال بازنشسته شوند که این بیعدالتی میباشد در حق مشاغل دیگر که واقعا سخت هستند وجزو مشاغل سخت باید باشند ولی نمیتوانند سختی کار بگیرندهمچنین یکی از دلایلی که این شغل نباید جزو مشاغل سخت قرار بگیرد به خاطر بودن بیش از نیمی از شاغلان زن در این شغل میباشد چون طبق قانون خانومها نمیتوانند در مشاغل سخت و زیان اور استخدام شوند در صورتیکه بیش از نیم وحتی بیشتر، از شاغلان این شغل خانومها هستند. ولی برای رانندگان ماشینهای سنگین زحمت کش که به تعداد انگشتان دست راننده خانم در انها وجود دارد سازمان تامین اجتماعی استناد میکند به دلیل اینکه خانوم در این شغل مشغول به کار میباشد پس جزو مشاغل سخت قرار نمیگیرد.مشکل اینجاس که به ان شغلی که نباید واقعا در ردیف مشاغل سخت قرار بگیرد سختی کار میدهند مثل مهماندار هواپیما وچون تعداد انها زیاد بشود و فشار مالی روی دولت و تامین اجتماعی بیاید انوقت به فکر اصلاح قوانین میروند ولی اگر به ناحق به شرکتها سختی کار ندهند در نتیجه بی حساب تعداد انها بالا نمیرود تا فشار به منابع مالی دولت و تامین اجتماعی بیاید و مجبور شوند قوانین را عوض کنند ایا شغل مهماندار هواپیما سخت تره یا مثلا شغل کارگر معدن یا کارگرغسالخانه یا کارگر بارانداز یا …….به دلایل بالا شغل مهماندار هواپیما نه تنها سخت نیست بلکه بسیار اسان و لاکچری و هیجان انگیز و مفرح میباشد
مشکل اینجاس که به ان شغلی که نباید واقعا در ردیف مشاغل سخت قرار بگیرد سختی کار میدهند مثل مهماندار هواپیما وچون تعداد انها زیاد بشود و فشار مالی روی دولت و تامین اجتماعی بیاید انوقت به فکر اصلاح قوانین میروند ولی اگر به ناحق به شرکتها سختی کار ندهند در نتیجه بی حساب تعداد انها بالا نمیرود تا فشار به منابع مالی دولت و تامین اجتماعی بیاید و مجبور شوند قوانین را عوض کنند ایا شغل مهماندار هواپیما سخت تره یا مثلا شغل کارگر معدن یا کارگرغسالخانه یا کارگر بارانداز یا …….به دلایل زیر شغل مهماندار هواپیما نه تنها سخت نیست بلکه بسیار اسان و لاکچری و هیجان انگیز و مفرح میباشد: خیلی مهم. از طرف یکی از کارکنان قسمت فنی شرکت هواپیمایی . برسد به دست رییس محترم شعبه ۱۷ تامین اجتماعی. در مدیریت قبلی . در مورد سختی کار مهمانداران لطفا بازرسی مجدد انجام شود. به دلیل اینکه شرایط کاری مهمانداران نسبت به سالهای قبل خیلی بهتر شده هم کاور روی پنجره های هواپیما برای جلوگیری از اشعه نصبشده وهم دیگر مهمانداران صندوقهای پذیرایی مسافر را از طریق دستی بالا نمی اورند واز طریق بالابر این کار انجام میشودوهم برای جلوگیری از صدا در کابین هواپیما اطراف دربهای هواپیما عایق بندی جدید انجام شده وسرو صدا به میزان استاندارد کم شده و هم برای کاهش استرس انها ترانسپورت در نظر گرفته شده و مهمانداران هیچ هزینه ای را بابت حمل ونقل نمیپردازند وهم حقوق بالا به انها داده میشود و ساعت پرواز انها در هفته هم به صورت استاندارد درامده چند ایتم دیگر که از دلایل قرار گرفتن در مشاغل سخت به حساب می امد کاسته شده و لذا به دلیل هزینه بر بودن این قضیه برای شرکت مسوولین شرکت هم راضی میباشند تا کارشناس وبازرسان شعبه شما برای لغو سخت وز یان اور به دلیل بهبود شرایط محیط کار مهمانداران مورد بازبینی قرار دهند وان را لغو و باطل کنند …..جدیدا دو تا از شرکتهای هواپیمایی سختی کار گرفتند که اگر جلوی سختی کار انها گرفته نشود شرکتهای هواپیمایی دیگر هم به تبعیت از انها سختی کار میگیرند واقعا شغل مهمانداری هواپیما کجاش به سختی کار میخوره .واین قضیه میتونه بار مالی صندوق بارنشستگی تامین اجتماعی را زیاد کنه……. در پیرو سخنان شما که بعضی به ناحق سختی کار گرفته اند باید عرض شود یک نمونه ی ان شغل مهماندار هواپیما است که جدیدا دو شرکت هواپیمایی موفق شده اند سختی کار بگیرند که اگر جلوی این امر گرفته نشود تمام شرکتهای هواپیمایی دیگر به تبعیت از این دو شرکت معدود سختی کار را برای مهماندارانشان میگیرند وفشار قابل ملاحظه ای روی صندوق بازنشستگی تامین اجتماعی خاهند اورد به چند دلیل این شغل نه تنها سخت نیست بلکه جزو مشاغل لوکس میباشد……. ۲ شرکت هواپیمایی برای مهماندارانشان سختی کار گرفته اند در صورتیکه مهمانداری جزو مشاغل لوکس میباشد دلیل واضح وقدرتمند اینکه دست وپا زدن دخترها وپسرهای جوان برای این شغل است چون اگر این شغل سخت بود ایا دخترها وپسرهای سوسول و نازنازی و در پر قو بزرگ شده ی این دوره زمونه اینجوری سرودست نمیشکستند در صورتیکه شغلهای دیگری میباشند که واقعا سخت میباشند ولی جزو مشاغل سخت قرار نمیگیرند وایا این عدالت است . واکثر مهماندارهای خانم فقط برای پز دادن وفخرفروشی در اینستا وشبکه های مجازی به سمت این شغل میروند همچنین مهماندارهای پسر هم برای جذابیت این شغل در ارتباط با جنس مخالف وهمچنین راحتی این شغل و پز دادن به اطرافیان که مثلا من در فلان شرکت هواپیمایی کار میکنم ومجانی با هزینه شرکت به شهرهای مختلف در هتلهای ۴ستاره و۵ستاره میروم همچنین ماشین شرکت مرا از در خانه تا دم در ترمینال میبرد ومی اورد وهیچ دغدغه ایاب وذهاب ندارم و حتی یک مدیر هم همچنین مزایایی ندارد وهزارتا مزایای دیگر. در نتیجه باید جلو ی سختی کار این دو شرکت گرفته شود که اگر گرفته نشود تمام شرکتهای هواپیمایی به تبعیت از این دو شرکت سختی کار برای مهماندارانشان میگیرند واین بیعدالتی نسبت به مشاغل دیگر است که حق سختی کار دارند ولی به جای انها این مهمانداران مغرور و پر دک وپز وفخر فروش باید سختی کار بگیرند وهم فشار مالی روی صندوق بازنشستگی تامین اجتماعی بیاید…..ودلیل دیگر که این شغل جزو مشاغل سخت نیست وحتی جزو مشاغل لوکس وخیلی راحته این است که خلبانان تا ۶۵ سالگی میتوانند پرواز کنند یعنی اگر شخصی دو سال خدمت برود و در سن ۲۰ سالگی خدمتش تمام شود ودر سن ۲۱ سالگی وارد دانشکده خلبانی بشود ودو سال بعد فارغ التحصیل بشود چون دوره میانگین اموزش خلبانی ۲ سال است میشود ۲۳ ساله و این شخص ۴۲ سال دیگرمیتواند تا ۶۵ سالگی خلبان باشد طبق قوانین سازمان هواپیمایی کشوری و بین المللی. در صورتیکه همان شرایط محیطی و کاری که برای مهمانداران هست برای خلبانان حتی بیشتر هست مثل استرس و اشعه خورشید که در کابین خلبانان شرکت سازنده هواپیما به خاطر مسایل ایمنی اصلا کاور پنجره تعبیه نمیکنه ولی در کابین مسافر که محل کار مهمانداران است تمام پنجره ها کاور پنجره دارند همچنین مهمانداران هواپیما اصلا بار سنگین جابجا نمیکنند چون برای بالا بردن وپایین اوردن هر چیزی از بالابر ونفرات خدمات پای پرواز استفاده میشود منظور این است که چطور خلبان با همان شرایط محیطی مهمانداران حتی پر استرس تر و با مسوولیت بسیار بیشتر باید تا ۶۵ سالگی کار کند با سابقه ۴۲ سال ولی مهمانداران باید سختی کار بگیرند و با سابقه ۲۰ سال بازنشسته شوند که این بیعدالتی میباشد در حق مشاغل دیگر که واقعا سخت هستند وجزو مشاغل سخت هستند ولی نمیتوانند سختی کار بگیرند….
در ابتدا تاکید میشود که نباید سن بازنشستگی مربوط به مشاغل سخت افزایش پیدا کند بلکه به دلایل و توضیحات جالب زیر باید سقف سابقه حق بیمه مشاغل سخت حداکثر ۳۰ روز حقوق در ماه باشد و نه ۳۱ روز یا ۳۲ روز یا ۳۳ روز یا ۳۴ روز یا ۳۵ روز. و این حق بازنشستگان سخت و زیان اور است که با بیست سال سابقه و بدون شرط سنی، حقوق کامل سی روز در ماه را بگیرند، در صورتیکه این حقوق سی روز در ماه ثابت بماند. یعنی حداکثر سنوات ارفاقی بعلاوه سابقه اصلی انها ۳۰ روز حقوق در ماه باشد حتی اگر سابقه شخص از بیست سال، تا سی سال بالا رود. این مقدمه پیش درامدی بود برای مطالب زیر که بسیار جالب و مهم میباشد. تمام جملات مثل زنجیر به هم وصله و باید تمام ان مخصوصا قسمتهای اخر با دقت خانده شود تا جلوی یکی از معضلاتی که گریبان تامین اجتماعی را در اینده نزدیک خاهد گرفت و بودجه کشور را خاهد بلعید گرفته شود. در اینجا با یک زبان ساده و نسبتا دقیق وتا حدی از لحاظ شرعی علمی و منطقی در مورد یک واقعیت توضیح داده میشود.برای اینکه از ضرر بازنشستگیهای پیش از موعد جلوگیری شود نباید سن ان را افزایش داد به دلیل اینکه افزایش سن تاثیرگذار نیست چون فوقش به طور میانگین چند سال مثلا ۴ سال به ان افزوده میشود ولی چیزی که اثر این افزایش سن بازنشستگی را در مشاغل سخت و زیان اور در تامین اجتماعی، نه تنها خنثی بلکه منفی میکند این است که با افزایش سن بازنشستگی در مشاغل سخت سنوات ارفاقی انها هم بالا میرود . و با افزایش سن بازنشتگی دولت و تامین اجتماعی باید به ازای هر ۸ ماه افزایش، یک سال یا به ازای هر یک سال افزایش، یک سال و نیم به شخص حقوق اضافی پرداخت کنند .چون در مشاغل سخت هر ۸ ماه کار مساوی است با یک سال کار در مشاغل عادی. برای اینکه این لایحه جواب بدهد باید حداکثر سابقه ارفاقی در مشاغل سخت در عدد ۳۰ ثابت بشود یعنی اگر شخص از ۲۰ تا ۳۰ سال در مشاغل سخت سابقه کار داشته باشد حداکثر سقف سابقه بیمه او باید حداکثر ۳۰ روز در ماه، حقوق باشد ونه ۳۱ روز یا ۳۲ روز یا ۳۳ روز یا ۳۴ روز یا ۳۵ روز. چون در تامین اجتماعی شخص بیمه دهنده میتواند تا ۳۵ روز در ماه حقوق بگیرد. و قانونی تصویب شودکه اگر شخصی از ۲۶ سال تا ۲۸ سال در شغلی سابقه داشت دیگر به او سخت و زیان اور تعلق نگیرد چون وقتی شخصی از ۲۶ سال تا ۲۸ سال در شغلی دوام داشته یعنی شغلش سخت نبوده که توانسته ۲۶ سال در ان دوام بیاورد، و باید ۴ سال دیگر کار کند و ۳۰ ساله، بازنشسته عادی شود. وبا این شرایط اقتصادی و کسری بودجه اصلا چه دلیلی دارد به بازنشستگان مشاغل سخت حقوق بیشتر از سی روز در ماه داده شود وقتیکه انها بیشتر از سی سال کار نکرده اند، تا زمانیکه تعداد انها زیادتر نشده باید این قانون تغییر کند توجه داشته باشید که دست و دلبازی و بخشش از بودجه بیت المال حدی دارد وبیشتر از ان موجب خسران و غیر شرعی میباشد. چون هم به بخشش کننده که دولت و تامین اجتماعی است ضربه میزند و هم موجب شکاف عمیق و بیعدالتی با بازنشستکان عادی میشود که برای گرفتن سنوات بالاتر از سی سال باید بیشتر از سی سال واقعی کار کنند ولی بازنشستکان مشاغل سخت برای گرفتن سنوات بالاتر از سی سال فقط باید کمی بیشتر از بیست سال کار کنند که چون معیار مشخصی برای سنجش میزان واقعی سختی کار وجود ندارد چه بسا با زد و بند و حتی ضعف قانون باعث میشود کاری که چه بسا از یک کار عادی ساده تر باشد جزو مشاغل سخت قرار بگیرد. در نتیجه باید با وضع قوانین جدید، خیلی از مشاغلی که به ناحق و به اسانی سختی کار گرفته اند همانگونه باید سختی کار انها به سادگی پس گرفته شود چون حتی خیلی از اشخاصی که در مشاغل عادی کار میکنند حتی به عدد ۳۰ سال بنا به دلایل مختلف مثل مریضی، اخراج، مهاجرت، گرفتاری، فوت، و …. نمیرسند چه برسد به سابقه بالاتر از سی سال. خیلی از مدیران رده بالا هم بنا به یکی از دلایل فوق، شاید نتوانند به سابقه سی سال و بالاتر از سی سال برسند. پس اصلا چه دلیلی دارد که به بازنشستگان مشاغل سخت امتیازی داده شود که حتی یک مدیر ارشد هم شاید نتواند به ان برسد .چون اکثر بازنشستگان مشاغل سخت تحصیلات دانشگاهی ندارند و سریع جذب کار میشوند با احتساب ۲ سال بیمه سربازی، شخص اگر ۲۲ سال دیگر کار کند در سن ۴۲ سالگی وبا سابقه ۲۴ سال، سقف سابقه تامین اجتماعی یعنی ۳۵ سال را میگیرد .(۳۵=۳۳+۲=۱/۵×۲۲+۲). و در اینجا دولت و تامین اجتماعی به بازنشسته مشاغل زیان اور و سخت ۳ مزیت را یکجا داده، یعنی خر، خرما، پالون . مزیت خر یعنی شخص در جوانی با ۴۲ سال سن بازنشسته شود، مزیت خرما یعنی به شخص چون بازنشسته و جوان است اجازه داده میشود دوباره یک شغل را اشغال کند و مزیت پالون یعنی شخص تنها با ۲۳ سال و ۴ ماه میتواند سقف سابقه حقوق تامین اجتماعی یعنی ۳۵ روز در ماه را دریافت کند(۳۵=۱/۵×۲۳/۴). نکته اینجاس که اگر طبق ضرب المثل یا خر را میخاهی یا خرما، بخاهیم عمل کنیم باید یک مزیت به بازنشستگان مشاغل سخت بدهیم . ولی حالا اگر دولت و تامین اجتماعی خاسته باشند به بازنشستگان مشاغل سخت امتیازی داده باشند و لطفی بزرگ به انها کنند و تقریبا عادلانه باشد و پا را فراتر از ضرب المثل بگذارند باید به انها ۳۰ روز حقوق کامل در ماه، با سابقه ۲۰ سال تا ۳۰ سال سابقه پرداخت حق بیمه، به انها بدهند یعنی حداکثر سابقه انها با ارفاق ۳۰ سال باشد با هر مقدار سابقه از ۲۰ تا ۳۰ سال کار و پرداخت حق بیمه. که میشود دو مزیت یعنی خر و خرما. همچنین وقتی شخصی ببیند که در سن ۴۲ سالگی دارد سقف سابقه حقوق تامین اجتماعی یعنی ۳۵ روز در ماه را میگیرد چنان غروری به او دست میدهد که خود را بی نیاز و رها از هر قید و بندی میبیند و ناخوداگاه چون جوان است اول میرود سراغ ناموس مردم و جنس مخالف ولی اگر به او ۳۰ روز حقوق در ماه تعلق بگیرد جلوی غروری که در ضمیر ناخوداگاهش بوجود میاید تا بگوید من سقف سابقه تامین اجتماعی ۳۵ روز در ماه را که حتی یک مدیر ارشد یا رده بالا حتی شاید نتواند به ان برسد بنا به دلایل مختلف که در بالا یاد شد مثل فوت،بیماری و …. را میگیرد و از این فکر غرور انگیزکه من حتما با این تحصیلات کم و در جوانی توانستم سقف سابقه تامین اجتماعی را بگیرم وحتما من با بقیه فرق میکنم جلوگیری میکند. وپیش خودش فکر میکند که حتی یک مدیر ارشد حتی نتواند تا سی سال کار بکند به دلایل مختلف که در بالا گفته شد و حتی به سن بازنشستگی ۳۰ سال برسد ولی من چه کسی هستم که در جوانی توانستم نه تنها حقوق کامل ۳۰ روز را بگیرم بلکه سقف سابقه تامین اجتماعی یعنی ۳۵ روز حقوق در ماه را بگیرم گه تعداد خیلی کمی از بازنشسته ها عادی میتوانند با گذراندن سالهای طولانی بدست بیاورند ومن با ۱۱ سال و ۸ ماه کوتاهتر توانستم انرا بدست بیاورم، با سابقه پفکیه ۲۳ سال و ۴ ماه. وبعد به ریش دولت و تامین اجتماعی وتمام مدیران و بازنشسته های عادی قهقهه میزند و میگوید من توانستم به سقف قله سابقه سنوات تامین اجتماعی که حقوق ۳۵ روز در ماه است برسم که انها یعنی مدیران ارشد و بازنشستگان عادی حالا حالا ها باید بدوند تا به جایی که من الان رسیدم برسند.پس ثابت شد هم از لحاظ اخلاقی و شرعی و علمی و منطقی و رعایت عدالت حتی نسبت به مدیران و بازنشستگان عادی باید حداکثر سابقه انها بازنشستگان مشاغل سخت با ارفاق ۳۰ روز در ماه با هر مقدار سابقه پرداخت حق بیمه از ۲۰ سال تا ۳۰ سال باشد.همچنین علاوه بر امتیازهای بالا که شاید حتی از دید کارشناسان محترم تامین اجتماعی پنهان باشد و توی چشم نیاید و مثل خوره به جان سازمان افتاده امتیاز یا معضل دیگری وجود دارد که قطعا از دید حتی رییس محترم تامین اجتماعی پنهان است که حتی میتواند کمر تامین اجتماعی را با ادامه این روند تصاعدی بازنشستگی پیش از موعد خرد کند وان این است که کارکنان مشاغل سخت برای اینکه تامین اجتماعی به افزایش زیاد حق بیمه شک نکند دو سال باقیمانده به سابقه بیست سال خود به کارفرمای خود میگویند که من میخاهم با سابقه بیست سال بازنشسته شوم و چون مبنای حقوق بازنشستگی معدل دو سال اخر میباشد در نتیجه حق بیمه خود را تا جایی که امکان دارد تحت عنوان مزایای توافقی افزایش میدهد در صورتیکه او قصد ندارد با سابقه بیست سال بازنشسته شود و قصد اصلی او گرفتن سقف سابقه ۳۵ روز حقوق در ماه میباشد یعنی او برای گرفتن سقف سابقه باید فقط ۳ سال و ۴ ماه بیشتر از بیست سال حق بیمه بپردازد تا سابقه ۲۳ سال و ۴ ماه را بدست بیاورد و به سقف ۳۵ روز در ماه برسد یعنی با ریختن ۵ سال و ۴ ماه حق بیمه (۵/۴=۱۸_۲۳/۴)به گرفتن حداکثر حقوق تامین اجتماعی که ۷ برابر حداقل حقوق است نزدیک میشود وفقط با افزایش حدود ۵ سال حق بیمه که زیاد هم برای تامین اجتماعی سوداور نیست یک کلاه بزرگی سر تامین اجتماعی میگذارد که خود سازمان با این عریض و طویلی حتی متوجه ان نمیشود و در عوض تامین اجتماعی باید سالهای طولانی به شخص حقوق بالا که هر سال هم به صورت تصاعدی به ان اضافه میشود بپردازد و بازنشسته مشاغل سخت بعد شش ماه هر چی افزایش حق بیمه که به صورت قسطی و ناچیز به تامین اجتماعی داده بود را بدست میاورد و بعد از شش ماه خانه مینشیند و فارغ از غم عالم به صورت تصاعدی هر سال به حقوقش اضافه میشود و به ریش همه میخندد و اینهمه مزیت بدست اورده چرا؟ چون فقط اسم شغلش بصورت شانسی و بدون اندازه گیری و معیار دقیق جزو مشاغل سخت قرار گرفته پس با این ترفند و فریب علاوه بر گرفتن سابقه ۳۵ روز حقوق در ماه خود را به قله ی حداکثر حقوق یعنی ۷ برابر حداقل حقوق نزدیک میکند وبا اینکار شش هدف یا مزیت را با یک تیر میزند یعنی یک- در جوانی. دو- سقف سابقه سنوات بیمه تامین اجتماعی یعنی ۳۵ روز در ماه. سه- تنها با ۲۳ سال و ۴ ماه سابقه پفکی. چهار- به حداکثر حقوق تامین اجتماعی که ۷ برابر حداقل حقوق میباشد. پنج- تا اخر عمر. شش- در سالهای طولانی چون جوان است دریافت میکند. ولی بازنشستگان عادی چون اکثرا در سابقه سی سال بازنشسته میشوند در نتیجه نمیتوانند به صورت تصاعدی حق بیمه خود را بالا ببرند چون برای کارفرما مشخص است که انها با سابقه ۳۰ سال بازنشسته میشوند و این قضیه هم یکی دیگر از معضلات و تبعیضهایی میباشد که بین بازنشستگان مشاغل سخت و بازنشستگان عادی میباشد . کارکنان مشاغل سخت پیش خودشان میگویند که من ۲۰ سال را که کار کرده ام حالا ۳ سال و ۴ ماه که دیگه چیزی حساب نمیشه چشم بهم بزارم تموم میشه و سقف سابقه را بدست میاورم در صورتیکه در دل خود با تحقیر به بازنشستگان عادی و علی الخصوص مدیران که برای رسیدن به جایگاه مدیریت سالها درس خوانده اند و زحمت کشیده اند نگاه میکند و قهقهه میزند و در دل خود به انها میگوید شماها با این تحصیلات وسابقه بالاتر از من حتی به گرد منم نمیرسید و حالا حالاها باید بدوید تا به من برسید واخر کار شما تازه به اینجایی که من رسیده ام میرسید. واز این طریق کارفرما و تامین اجتماعی را فریب میدهد و با عنوان مزایای توافقی حق بیمه خود را افزایش میدهد تا بیشترین حقوق تامین اجتماعی را بتواند علاوه بر ۵ مزیت که در بالا ذکر شد کسب نماید. چون در تامین اجتماعی میانگین دو سال اخر میشود مبنای حقوق بازنشستگی. که این امر باعث میشود حدود ۵ سال به تامین اجتماعی حق بیمه بالاتر بدهد ولی از ان طرف چنان بلایی سر سازمان تامین اجتماعی میاورد که کل بودجه تامین اجتماعی باید صرف پرداخت حقوق بازنشستگان مشاغل سخت شود. چون شما فکر کن تامین اجتماعی باید حقوق بالای بازنشسته مشاغل سخت را تقسیم بر ۳۰ کند و عدد بدست امده را ضربدر ۳۵ یعنی حداکثر سابقه سنوات حق بیمه تامین اجتماعی کند. وببینید چه عدد بزرگی میشود که بصورت تصاعدی هر سال باید ضربدر ۳۵ بشود و نه ۳۰. پس حداکثر سابقه باارفاق به بازنشستگان مشاغل سخت نباید بیشتر از ۳۰ روز حقوق در ماه با هر مقدار سابقه پرداخت حق بیمه از ۲۰ سال تا ۳۰ سال باشد. و سابقه ارفاقی نباید ۳۱ روز یا ۳۲ روز یا ۳۳ روز یا ۳۴ روز یا ۳۵ روز حقوق در ماه باشد.همچنین برای جلوگیری از سوئ استفاده کارکنان مشاغل سخت برای رسیدن به حداکثر حقوق تامین اجتماعی که ۷ برابر حداقل دستمزد میباشد باید به جای میانگین دوسال اخر، میانگین ۴ سال اخر حقوق انها محاسبه گردد و یا اینکه پایه حقوق اخر انها محاسبه شود.