آقای خاندوزی نمی دانستی یا آماده نبودی
رضا صادقیان در همدلی نوشت: کلیدواژههای استفاده شده توسط دولتمردان در هنگام پاسخ دادن به سوالات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی حکایت توانایی و قدرت آنان در مواجهه با شرایط کشور را به مخاطبان نشان میدهد.
سخنگوی اقتصادی دولت سیزدهم، به عبارتی دیگر وزیر اقتصاد در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران درباره گران شدن قیمت دلار، طلا، پراید، گوشت قرمز و آشفته بازار بوجود آمده سوال پرسید، چنین پاسخ داد: «در جلسه بعدی درباره این موارد صحبت خواهیم کرد، برای این سوال آماده نبودم». فهم موضوع و پاسخ ندادن به سوال خبرنگار چندان پیچیده نیست، به عبارتی شخص اول اقتصادی دولت توان پاسخ دادن به یک سوال اساسی، مهم، مرتبط با افکار عمومی و تاثیرگذار در زندگی روزمره مردم را ندارد.
جای بسی شگفتی است، وزیری که در دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی با زبان گشوده و بدون ذرهای لکنت زبان به نقد سیاستهای اقتصادی دولت وقت میپرداخت و به درستی نیز چنین کاری را انجام میداد، اما امروز در مواجهه با یک سوال مشخص که پاسخی همراه با ارائه راهکار برای برونرفت از وضعیت موجود را طلب میکند و دقیقا وظیفه ایشان را بازگو میکند، سکوت اختیار کرده و پاسخ را به جلسه بعد حوالت میدهند.
این همه نشانه آن است که تصویر نزد دولتمردان امروز از کارهای دولت و فعالیتهایی که امکان انجام آن وجود داشته و دارد بسیار بسیار متفاوت با فضای واقعی است. یکی از مهمترین حرفهای وزیر اقتصاد در سال 1400 چنین بود: «دولت بعد در سال ۱۴۰۱ هیچ کاری هم که نکند، ۱۰ تا ۱۵ درصد تورم کم خواهد شد. این را میگویم که دولت بعد هرکس آمد، این را به نام خودش نکند». آقای خاندوزی در زمانه انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 علاج تمام دردهای اقتصادی کشور را تغییر ریاست جمهوری و استفاده از جوانان انقلابی در بخشهای مختلف دولت دانسته بود و مانند همیشه دقیقا روی تغییر افراد انگشت میگذاشت، راهکار او نیز حکایت سادهسازی مسئله مهم دولتداری را نشان میداد. نگرشی که باور دارد با جابهجایی افراد میتوان تمام پلههای ترقی و پیشرفت را بالا رفت، ضمنا اقتصاد را به تحریمها، مذاکرات هستهای و مدیران سابق گره نزد.
با توجه به حضور چهرههای همیشه منتقد دولت سابق و حتی استفاده از فارغالتحصیلهای دانشگاه امام صادق در بخشهای مختلف اقتصادی نهاد دولت، نه تنها این ریلگذاری و اجرای سیاستهای نادرست تغییر نکرد، بلکه دولت سیزدهم دلار 24 هزار تومانی را با خاماندیشی و امروز را به فردا رساندن در ماجرای احیای برجام، قیمت دلار را به 50 هزار تومان رساند! حال درباره این وضعیت پاسخ مناسب را در گنجینه بیانتهای «ما میتوانیم» نمییابد و طبعا جوابی هم در کار نخواهد بود.
اقتصاد امروز با فعالیت نمایندگان مجلس، مدیران اقتصادی و سیاسی دولت در شبکه توییتر و اینستاگرام فیلتر شده، سخنرانی و سفر به استانها و سر زدن به کارکنان تمام شرکتهای وابسته به دولت سامان نمیشود، بلکه نیازمند اجرای سیاستهای کمهزینه و درک کامل شرایط واقعی وضعیت کشور در ابعاد مختلف است، خصوصا روابط خارجی که سنجش ادعاهای دولت سیزدهم درباره مهم نبودن این رابطهها نشان داد، نمیتوان دور خویش دیوار کشید و سودای بیفرجام پیشرفت و رشد اقتصادی 8 درصد را در سر پروراند. سیاستهایی که سودای اختراع چرخ برای مرتبهای دیگر را داشته باشد و باور کند که اداره اقتصاد با نوشتن یادداشت، انجام سخنرانی و چسبیدن به حرفهای بزرگ و ترسیم تصویرهای سورئالیسم ارتباط دارد، محکوم به تحمیل هزینه به زندگی مردم است. بنیان اقتصاد عدد است و طی کردن هر راهی به غیر از این دل سپردن به رویدادهای است که پای در واقعیتهای جاری ندارند.
انتهای پیام