خرید تور نوروزی

اسفند سیاه در بازار سیاه

سمیه عظیمی، روزنامه‌نگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

معمولا اسفند پرنشاط ترین و پرتحرک‌ترین ماه سال است، ماهی است که کسب‌وکارها رونق می‌گیرد و مردم در پی خانه‌تکانی و آماده شدن برای سال نو هستند، اما اسفند امسال کمتر نشانی از نشاط و خوشحالی مردم دارد.

هرچند سالیانی است که ماه اسفند به جای آنکه نویدبخش معنای لغوی خود یعنی آرامش پاک و مقدس باشد، حکایت شرمندگی بخش‌هایی روبه وسعت از جامعه در مقابل خانواده و فرزندان خود است، اما امسال در سایه سنگین تورم و دلار افسار بریده، نگرانی‌ها هر لحظه روبه تزاید است.

خوشحالی جایش را به نگرانی داده است؛ مراجع جهانی تورم را بسیار بیش از آن چیزی اعلام می‌کنند که مراجع داخلی از آن سخن می‌گویند؛ تورمی که کمر قشر متوسط و محروم را شکسته است. تغییر قیمت دلار ظرف کمتر از شش ماه از 31 هزار تومان به 56 هزار تومان، باعث شده قیمت‌ها در بازار سر به فلک بکشند اما درآمد اکثریت جامعه اگر کاهش نیافته باشد، افزایش هم نیافته است.

در این میان، مخارج عید برای خانوار و به ویژه در پیش چشمان کودکان و نوجوانانی که قادر به هضم شرایط اقتصادی نیستند، بار مضاعفی بر خانواده و سرپرستان آن تحمیل کرده است.

شاید شبیه این شرایط را در اسفندهای دهه شصت و دوران جنگ هشت ساله شاهد بودیم. شاید کسی بگوید که امروز نیز در شرایط جنگ اقتصادی هستیم اما باید گفت، آن فشار اقتصادی، توام با اعتقاد و امیدی بود که به نظر می‌رسد امروز بیش از هر زمان دیگری متزلزل شده است.

از طرفی، آن روزها، باور به سلامت و تلاش مسئولان در کنار احساس عدم تبعیض و امید به پیروزی و پایان جنگ، آن چنان تاثیری در میان مردم داشت که به جرات می‌توان ادعا کرد، مهمترین اداره‌کنندگان کشور در طول دوران جنگ با همه سختی‌ها و کاستی‌ها، خود مردم بودند.

اما امروز تشدید فاصله طبقاتی به‌خصوص در نهادها و دستگاه‌های حاکمیتی با عموم جامعه، احساس تبعیض را مضاعف کرده است؛ کارگری که با خیال پس‌انداز صدها سال حقوقش، نمی‌تواند به خرید یک آپارتمان کوچک در پایین‌ترین مناطق شهر یا حتی حاشیه‌های شهر فکر کند، یا جوانی که حتی نمی‌تواند رویای داشتن یک پراید را برای مسافرکشی داشته باشد. خانواده در سایه قیمت بالای همه مایحتاج خود و به ویژه قیمت اجاره بهای مسکن، بیش از هر زمان دیگر در معرض خطر فروپاشی قرار دارد.

درد امروز جامعه ربطی به اعتقادات دینی یا گرایشات سیاسی، انقلابی یا ضدانقلاب بودن، متدین یا غیرمتدین بودن، اصولگرا یا اصلاح‌طلب بودن ندارد. مساله امروز جامعه ایران، چند موجود آویزان در سیرک براندازی نیست که حتی در پیشگاه ارباب خود، توان عبور از حلقه آتش هم ندارد و با لیسیدن پای ارباب و دم تکان دادن و عجز و لابه در مقابل او امرار معاش می‌کند و حتی بر سر روزی بیشتر یقه یکدیگر را می‌درند؛ مساله اصلی کوچک‌تر شدن هر روز سفره مردم است که بیش از 80 درصد جامعه به آن مبتلا هستند و ضمنا، دیدن فاصله عمیق خود با اقلیت 15، 20 درصدی برخورداران و بسیار برخورداران، بیش از هرچیز آنان را آزار می‌دهد.

بدتر اینکه جامعه نه تنها به بهبود اوضاع امیدی ندارد بلکه نگران آینده است، منتظر دلار شصت یا صدهزار تومانی است، آنقدر وعده‌های پوچ از مسئولان شنیده است که دیگر حتی سخنان مقامات هم کمترین اثری در بازار ندارد.

در سال 1400، بخش قابل توجهی از ملت ناامید از جریان‌های مختلف سیاسی و دولت‌های مختلف، صحنه جمهوریت را تا حد زیادی واگذار کرد و به تماشا نشست تا ببیند انتخابات ریاست جمهوری بدون مشارکت گسترده و با تشکیل دولتی یکدست با دیگر بخش‌های حاکمیت، آیا برای او آورده‌ای خواهد داشت. 

حالا اما، آنچه چاره کار فرض شده بود، نیز خود به مساله‌ای دیگر تبدیل شده و فایده حاکمیت یکدست تنها این بوده که دیگر مسئولان نتوانندگناه مشکلات را به گردن جناح مقابل یا افراد در سایه و تعابیری از این دست بیندازند.

گوی و میدان و هر سه قوه و صداسیما و همه نهادها یکدست و یکپارچه‌اند. در این شرایط که سفره مسئولان و آقازاده‌ها و متصلین به قدرت رنگین است، گرد سیاهی بر اسفند 1401 و شب عید مردم پاشیده شده است، گرد سیاهی بر بازار پاشیده شده است؛ فروشندگان از ترس افزایش قیمت جنس و ناتوانی برای جایگزینی آن حاضر به فروش نیستند و از طرفی برای پرداخت اجاره و بدهی مجبور به فروش اجناس‌اند و بیچاره‌تر از همه، مستمری‌بگیران و حقوق‌بگیرانی هستند که جز وعده‌های پوچ مسئولان هیچ چیزی برای بردن به خانه ندارند و در چنین وضعیت اقتصادی است که عیدی یک میلیون و هشتصدهزار تومانی دولت به کارکنان خود نیز چیزی جز پوزخند به سفره مردم تعبیر نمی‌شود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. سمیه خانم براندازی سیرک نیست میدانی وسیع است به گستره ایرانی و مورد پشتیان 90 درصد مردم ایران به شعارهای این جنبش دقت کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا