فرقه رجویه | محسن حسام مظاهری
✍ محسنحسام مظاهری طی یادداشتی در کانال خود نوشت:
1
ای حسین ای پیامآور آزادی
ای که سر دادهای بر سر آزادی
سرور آزادی
هر زمان، بیامان، میروم در راه تو
صف به صف، جان به کف، ما همه خونخواه تو
نور تو، شور تو نسل ما را زنده کرد
از یقین، عشقت این خانه را آکنده کرد
راه صدق و وفا تو نشانم دادی
ای حسین ای پیامآور آزادی
این برشی از نوحهای است که دو زن (در نقش مداح) آن را در جمع دستهای از مجاهدین خلق در «پادگان اشرف» میخوانند و آنها حین سینهزنی همخوانی میکنند.
۲
دربارهی پدیدهی «سازمان مجاهدین خلق» و تاریخچه و کارنامهی فعالیتهایش چه در دورهی پهلوی و چه پس از انقلاب، کتابهای متعدد و فراوانی منتشر شده است. محققان و تاریخپژوهان بسیاری، عمدتاً از منظر انتقادی، دربارهی این پدیده سخن گفته و نوشتهاند. اما در همهی این منابع و ادبیات تولیدشده به این پدیده بهعنوان یک «سازمان سیاسی» یا «تشکیلات نظامی» یا «گروه تروریستی» پرداخته شده است. بهعبارت دیگر تنها به بُعد سیاسی ـ نظامی این پدیده توجه شده. درحالیکه پدیدهی مجاهدین خلق یک بُعد مذهبی دارد که مغفول مانده است. حتی در کتاب «سازمان مجاهدین خلق: پیدایی تا فرجام» (مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۸۵) که مفصلترین منبع پژوهشی منتشرشده دربارهی این سازمان تا امروز است نیز سرفصل مستقلی به بررسی گرایش دینی آنها اختصاص نیافته است. بهجز مطالب پراکندهای که در لابهلای خاطرات اعضای سابق و جداشدهی سازمان درینبارهی ذکر شده، (تا جایی که من رصد کردهام) کتاب «سازمان مسعود» (محسن زال، نشر کویر، ۱۳۹۷) تنها اثری است که صفحاتی از آن به توصیف رفتارهای مذهبی مجاهدین اختصاص یافته است؛ آنهم مختصر و محدود.
۳
سازمان مجاهدین خلق مشخصاً پس از ورود به فاز مبارزهی نظامی با جمهوری اسلامی و خروج از کشور، همهی ویژگیهای یک «فرقهی مذهبی» را داراست. فرقهای بنیادگرا و رادیکال که آن را باید ذیل فِرقِ معاصر شیعه گونهبندی کرد. از حیث گفتمانی، فرقهی مجاهدین به گفتمان «تشیع سیاسی» تعلق دارد که محصول امتزاج اندیشهی اسلام سیاسیِ اهل سنت (الگوی اخوانی) با قرائت سیاسی و چپ از باورها، مفاهیم و تاریخ شیعی است. یکی از تمایزات این فرقه با دیگر شاخههای تشیع سیاسی،آن است که خصلت «فقاهتی» ندارد و در آن روحانیان واجد مرجعیت نهادی نیستند. تشیعِ فرقهی مجاهدین، تشیعی منهای روحانیت و مرجعیت است و مشابه برخی فرق تصوف، در آن، رهبر فرقه بالاترین مقام مذهبی را داراست. تنها آخوند رسمی عضو مجاهدین، جلال گنجهای (متولد ۱۳۲۲ ـ رشت) است که در مناسبتهای مذهبی مانند ماههای رمضان و محرم در تلویزیون مجاهدین («سیمای آزادی») سخنرانیهای اسلامی ایراد میکند. اما گنجهای هم مرجعیت مذهبی اصلی برای اعضای فرقه ندارد، بلکه این مقام متعلق به رجوی است که ادبیات اسلامی ـ شیعی در خطابههایش کاملاً مشهود است. نمونهی مشهور خطابهی وی در سال ۱۳۶۵ مقابل ضریح امامحسین(ع) است که در آن چنین گفت: «آمدم تا خود وسازمانم را فدای راه تو کنم، و امروزه این مجاهدین هستند که در پی تحقق همان آرمانی که توبه دنبال آن بودی هستند». نمونهی مشهور دیگر، ارجاع به عاشورا و فریاد «یاحسین» در آغاز عملیات «فروغ جاویدان» (تابستان ۱۳۶۷) است. به اینها اضافه کنید سلسلهجلسات فراوان تفسیر قرآن و نهجالبلاغهی رجوی را که از منابع مذهبیِ مرجع اعضای سازمان محسوب میشوند. همچنین کتاب مشهور «راه حسین» ـ از نخستین منشورات رسمی سازمان ـ که مشهور است به قلم احمد رضایی (۱۳۲۴-۱۳۵۰) ـ عضو کادر مرکزی سازمان و نخستین «شهید» مجاهدین خلق ـ نوشته شده، اما رجوی مدعی است که خودش نویسندهی آن بوده است.
۴
تشیعِ مجاهدین خلق، بهویژه از آغاز دههی هفتاد به بعد، مشخصاً تشیعی «مناسکی» است. تشیعی که زیارت، عزاداری عاشورا، نذر، نماز، روزه و حجاب در آن حضور غلیظی دارد. (حفظ حجاب زنان مجاهد خلق و اصرار بر نماد حجاب حتی پس از اعتراضات اخیر جالب توجه است.) تشیعی موعودباور که مشابه اغلب دیگر فرق شیعی، واقعهی عاشورا و انتظار امام زمان دو رکن مهم آن بهشمار میروند. و البته از این مفاهیم، تعریف و تفسیری سیاسی، مبارزاتی و نمادین ارایه میدهد و تلاش میکند بهشکل حداکثری وقایع روز را به رخدادهای تاریخ اسلام و تشیع منطبق سازد. شبیهسازیهای تاریخی به شکل غلیظ در ادبیات تبلیغات مذهبی این فرقه ازجمله نطقهای مسعود و مریم رجوی دیده میشود. تعابیری چون «حسینِ زمان»، «یزید زمان»، «زینبِ زمان» و «کربلای ایران»، «تشیع انقلابی»، «شهادت»، «انقلاب حسینی» و… در تبلیغات مذهبی مجاهدین حضور غلیظی دارد.
بهعنوان مثال یکی از جدیدترین نمونههای این ادبیات، یادداشت «وفات حضرت معصومه علیها سلام، نماد نسلی نوین در تشیع انقلابی» به قلم جلال گنجهای است که در آبان ۱۴۰۰ منتشر شده و در آن با اشاره به مجردبودن حضرت معصومه تا پایان عمر، این را الگویی برای زنان مجاهد و مبارز دانسته است.
۵
یکی از نکات جالب توجه در بررسی رویکرد مذهبی مجاهدین، مواجههی ابزارگرایانهی این فرقه با مناسک است؛ مواجههای که از ویژگیهای مشترک شاخههای تشیع سیاسی است. طبق گزارش اعضای سابق سازمان، برگزاری عزاداری عمومی عاشورا تا پیش از سال ۱۳۷۱ بین مجاهدین ممنوع بود. آیینهای عزاداری رفتاری «ارتجاعی» و «خرافی» معرفی میشد و گرامیداشت عاشورا منحصر به جلسات سخنرانی در تبیین اهداف و نتایج قیام امام حسین (طبعاً مطابق قرائت مجاهدین) بود. اما از آن سال، رجوی با این استدلال که «باید ابزار عزاداری را از دست رژیم بگیریم»، ممنوعیت عزاداری عاشورا را لغو کرد و از آن پس در قرارگاه اشرف، مجالس مداحی و نوحهخوانی و حتی سینهزنی برگزار میشد و تلویزیون سازمان هم به این مناسبت کلیپهای نوحه و سرود مذهبی پخش میکرد.
۶
به نظر میرسد پژوهش در باورها، رفتارها و مناسک مذهبی فرقهی مجاهدین خلق بهعنوان شاخهای از اسلامگرایی سیاسی امروزه باید ذیل مطالعات اجتماعی تشیع معاصر مورد توجه پژوهشگران و محققان قرار گیرد؛ نه بهعنوان امری تاریخی، بلکه بهعنوان پدیدهای زنده. بررسی این فرقه و تحولات مذهبی آن، همچنین برای شناخت کارنامهی اسلام/تشیع سیاسی در ایران معاصر نیز مفید و راهگشاست. و نیز فهم اینکه خوانش متصلب و رادیکال سیاسی از دین و مناسکگرایی ابزاری و تهیکردن دینداری از ابعاد اخلاقی و انسانی و معنوی چگونه میتواند به پیدایش فرقهای خشن منجر شود و تروریسم مذهبی را پدید آورد. فرجامی که در کمین دیگر شاخههای تشیع سیاسی نیز هست.
انتهای پیام