جرمش آن بود که اسرار …
/معرفی آخرین کتاب دکتر مردیها/
حمیدرضا پایور، دانشجوی دکترای رشته علوم سیاسی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
آخرین کتاب مرتضی مردیها چیزی است بهکلی متفاوت از سایر کتابهایی که تاکنون منتشر کرده است. ظاهرا چیزی از سنخ حدیث نفس که در مورد او سابقه نداشته است.
مردیها از آن دسته نویسندگانی است که کمتر از خودش حرف میزند. حتی همین ماه اخیر که به دلیل سخنان نسبتا تندش در محکومیت حوادث پاییز ۱۴۰۱، از استادی دانشگاه علامه تعلیق شد، کلمهای در این باره نگفت. کتابهایش هم برخلاف الگوی اخیرا رایجی که جدیترین مطالب علمی را با خاطره و شوخی ترکیب میکند (همچون در کتابهای نویسندگان مورد علاقه او از قبیل پینکر و هایت و پیترسون) پا از چارچوب احتشام علمایی که سنت قدیم بود و حرفی اضافه بر مطالب خشک علمی نداشت بیرون نمیگذارد. حال از چنین نویسندهای کتابی درآمده که تیتر اولش (پناه بر دیتی) گرچه قابل فهم نیست ولی پیداست کتابی مثل “دفاع از عقلانیت” یا “فلسفههای روانگردان” نیست. و زیر تیتر آن هم حاکی از نوعی دفترچه خاطرات است.
درباره محتوای اثر، از طرح جلد و متن پشت جلد چیزهایی ممکن است قابل حدس باشد ولی این شاید تاحدی گمراهکننده باشد. طرح جلد حاکی از آن است که پای زنی در میان است ولی آن هم با ترکیب یک نقاشی مینیاتور و یک نقاشی سوررئال گویی در پی القای این است که با متنی از نوع تخیلی یا پستمدرن و امثال اینها روبروییم. متن پشت جلد هم با ضرب کلامی از ترکیب نثر دشوار و مبهم (هرچند شاید زیبا) همین ایده را تقویت میکند.
با وجود این، وقتی به نخستین صفحات کتاب از فهرست تا مقدمه نگاهی انداخته شود معلوم میشود خود کتاب خیلی خودمانیتر و سادهتر از نام و طرح و معرفی پشت جلد آن است.
نگاهی گذرا نشان میدهد که “پناه بر دیتی” چیزی از نوع کارنامه روزانه یا به عبارتی روز-نامه است. دفتر خاطرات روزانه. البته در دورهای به نسبت کوتاه، شش ماه یا یک سال، بدون اینکه به زمان اشاره مشخصی شده باشد. ولی با دقت بیشتر اگر بخواهیم حرف بزنیم این هم نیست. کتاب در واقع چیزی است که در انگلیسی و فرانسه essay خوانده میشود و در فارسی به “تتبعات” و اخیرتر به “جستار” ترجمه شده است. هیچ یک از این دو واژه و البته کمتر از آنها ترجمه رایجتر این لغت، یعنی مقاله، گویای محتوای آن نیست. این ژانر ادبی یا فرهنگی عبارت است از نوشتن برخی خاطرات و تجربیات شخصی نویسنده و گاهی در حاشیه آن و به مناسبت، بحثی فلسفی یا اجتماعی به راه انداختن. بنیانگذار آن میشل دو مونتنی فرانسوی در قرن شانزدهم بود که کتابش با همین عنوان شهرت زیادی کسب کرد.
بسیاری از عنوانهای فصلهای کوتاه کتاب “پناه بر دیتی” گویای همین تجربههای عادی روزمره است. مواردی همچون چاله حوض، سفر با طیاره، سوغات اصفهان، دفاع پایاننامه و موارد دیگر مخاطب را منتظر مواجهه با همان خاطرات روزنوشت میکند. با وجود این اما، مطالعه مقدار بیشتری از کتاب معلوم میکند که حرفهای فلسفی و سیاسی که مولف در کتابها و مقالاتش به شکلی جدی و گاه سخت توضیح داده در اینجا به شکلی سادهتر و همهفهمتر در لابلای نقل حوادث عادی روزمره آمده است.
در اینجا یک نکته دیگر هست که فهم اثر را کمی دشوار میکند و ابهامی سر راه آن میگذارد. شکنیست که ویژگی کتاب “پناه بر دیتی” و تفاوتش با سایر کتابهایی از این نوع همین است. مردیها در زیرتیتر کتاب از “دفترچه خیالات روزانه” نام میبرد. در حالیکه وقتی با متن روبرو میشویم گویی همه چیز رئال است؛ آن هم به سادهترین شکلش. چیزی که مولود تخیل باشد گویی نیست. ولی یک چیز هست. تمام داستان در گفتگو و نوشتن با زنی شکل میگیرد که رابطهای عاشقانه با راوی اول شخص (نویسنده) دارد. همهچیز در قالب ایمیل، پیامک و تلفن رد و بدل شده و در روایت داستان به همان مستند میشود.
آیا منظور نویسنده از اوردن عنوان “خیالات”، در توصیفِ همین قسمت بوده است؟ آیا واقعا این بخش ماجرا تخیلی و به اصطلاح یک ترفند ادبی برای جذاب کردن ان حرفهای روزمره است؟ امکان دارد. ولی حتمی نیست. چون اولا لحن اثر گاهی چنان زنده و نیرومند و پر از احساس است که انگار مواجهات عاشقانه واقعی بوده است. و ثانیا بعضی قرینهها هم در داخل متن و هم در برخی شایعات هست که فراتر از خیالات است. حتی برعکس، بعید نیست که تعبیر “خیالات” در زیرتیتر کتاب از طرف نویسنده ترفندی بوده است که کتاب حکم اعترافات به خود نگیرد.
عشق مطرح در سرتاسر کتاب که همه چیز را مثل رودخانهای در خود غرق کرده و پیش میبرد، هم از ابهام خالی نیست. این نه عشق تماما افلاطونی است و نه تماما جسمانی و غریزی. انگار نویسنده در اینجا هممیخواهد چیزهایی را بگوید ولی نه همه چیز را.
مردیها در جایی گفته بود بیشترین احساس را نسبت به کتابهای ادبی خود (درشعلههای آب، توفیق ادب) داشته است. این کتاب هم تا حدودی ادبی است و به ویژه از اینجهت که با زندگی و خاطرات نویسنده درهم آمیخته است، باید جای ویژهای در آثار نویسنده، هم برای خود او و هم برای خوانندگان آثارش، داشته باشد.
انتهای پیام
تو براش رپورتاژ نره کی بره