تروریسم، اقتدار امنیتی و امنیت روانی
محسن صالحیخواه، روزنامهنگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
در زمان نگارش این یادداشت، ۹۱ روز از آغاز مسمومیتهای سریالی دانشآموزان دختر میگذرد. پدیده شومی که ابتدا در شهر قم اتفاق افتاد اما به مرور سر از شهرهای دیگر درآورد تا اینکه به تهران رسید. پدیدهای که کتمان یا کماهمیت پنداشته میشد، به پایتخت که رسید، واکنشهای ضعیفی را برانگیخت. آقای رئیسی بعد از ۹۱ روز به وزیر کشور دستور داد که موضوع مربوطه را پیگیری و اطلاعرسانی کند.
هدف: امنیت روانی جامعه
در این عملیاتهای سریالی که طی این مدت انجام شد، کسی – تا کنون – به طور فیزیکی کشته نشد اما «امنیت روانی» جامعه از بین رفت. چیزی که قاعدتاً میتواند هدف اصلی این عملیاتها باشد. چون گروه، سازمان یا محفلی که این برنامه را تا کنون اجرا کرده و به موفقیت رسیده، میتوانست از مواد کشنده نیز استفاده کند. بنابراین، فرض را بر این میگذاریم که این عملیاتهای زنجیرهای با هدف از بین بردن امنیت روانی طراحی و اجرا شده.
عملیات تروریستی موفق
چرا میگوییم این برنامه موفقیتآمیز بوده؟ در یک جامعه نرمال، والدین از فرستادن بچههایشان به مدرسه نمیترسند. اما در حال حاضر این ترس به وجود آمده. این عملیاتها در نقاط محدودی اتفاق افتاده اما تأثیر روانی بر محیطی به وسعت ایران گذاشته. هنوز هیچ مقام رسمی از عبارت «عملیات تروریستی» برای این وقایع استفاده نکرده، اما هدف تروریسم چیست غیر از انتشار و توزیع وحشت در یک جامعه؟
بیاهمیتی به افکار عمومی
بعد دیگر این مساله، اطلاعرسانی و مدیریت افکار عمومیست. انتظار بود که وزیر اطلاعات – آقای خطیب که اتفاقاً اهل مصاحبه و اظهارنظر هستند- با مردم صحبت کنند و به آنها اطمینان دهند که مساله تهدید جانی و روانی فرزندانشان در بالاترین سطح و توسط کارشناسان خبره امنیت به جدیت و سرعت در حال پیگیریست. اما ایشان هیچ اظهارنظری نکردند و تنها خبری که از وزارت اطلاعات شنیدیم این بود که نمایندگان مجلس در آن جلسه ویژهای که بعد از ۳ ماه تشکیل شد، گزارش نماینده این دستگاه را قانعکننده نیافتند.
از سازمان اطلاعات سپاه نیز که بروز رسانهای «مستقیم» ندارد، انتظار میرفت که با صدور یک بیانیه اولیه، به مردم اطمینان دهد که این عملیاتها با جدیت و سرعت توسط کارشناسان خبره در حال پیگیریست.
همین انتظار را به عنوان اهالی مطبوعات و رسانه، میتوانستیم از فراجا هم داشته باشیم. اما آقای رادان رئیس پلیس کشور چه گفتند؟ گفتند ما تا منشاء ماجرا پیدا نکنیم، درباره «عمدی» یا «غیرعمدی» بودن این مساله قضاوتی نمیکنیم. نمیدانم که چنین عملیاتهای زنجیرواری که با سناریوی مشابه و اهداف مشابه در نقاط پراکنده جغرافیایی اجرا شده، میتواند «غیرعمدی» باشد یا نه! اما هر چه هست، هیچ مقام مسئولی اظهارنظر درست و قانعکنندهای درباره پدیدهای که از ۳ ماه قبل آغاز شده و به پایتخت رسیده، نداده است.
رئیسجمهور به دستوری خطاب به وزیر کشور بسنده کرد. انتظار میرفت که وقتی چنین اتفاقی در کشور در حال وقوع است، خبری مبنی بر ورود شورای عالی امنیت ملی یا شورای امنیت کشور به موضوع را از ریاست محترم جمهور میشنیدیم. اما هیچ کدام از اینها اتفاق نیافتاد. موثرترین چیزی که تا امروز دیدیم، نشست خبری وزرای آموزش و پرورش و کشور بود. دست رسانهها هم برای تحقیق و یافتن حقیقت بسته است.
سال پرآشوب
چرا سال ۱۴۰۱، سالی پرآشوب بود؟ این سوالیست که من به عنوان یک عضو این جامعه از خودم میپرسم. به وقایعی که از ابتدای امسال اتفاق افتاده، فکر میکنم. بیایید بعضی از این وقایع را با هم مرور کنیم:
۱۶ تیر ۱۴۰۱ آقای رئیسی اجرای کامل مصوبه عفاف و حجاب مصوب سال ۱۳۸۴ را ابلاغ کرد. دستوری که با توجه به دولتِ در قدرت، نوید سال سختی را میداد. کمتر از ۱۰ روز بعد، ماجرای درگیری آمر به معروف با سپیده رشنو پیش آمد که از ذکر آن خودداری میکنم. گشتهای ارشاد که کمرنگ شده بودند، با قدرت بیشتری به کار ادامه دادند. درگیریهای پراکندهای بین مردم در نقاط مختلف اتفاق افتاد که گاهی به فضای مجازی میرسید. اما تیر خلاص در ۲۵ شهریور شلیک شد؛ زمانی که مهسا امینی ۳ روز پس از بازداشت توسط پلیس امنیت اخلاقی در بیمارستان درگذشت و شد آنچه همه ما میدانیم.
مانور اقتدار
هرچند عنوان شد که آمادگی و اطلاع داشتیم اما آنچه دیدیم یک غافلگیری امنیتی بود؛ و کشتههایی به جا گذاشت که تا کنون آمار رسمی و نهایی آن اعلام نشده است. بعد از مدت کوتاهی، دستگاههای امنیتی دست به اجرای نوعی مانور اقتدار زدند.
بازداشت جمعی روزنامهنگاران و خبرنگاران اتفاق افتاد که دو نفر از آنها نفرات اصلی اطلاعرسانی حادثه مرگ مهسا امینی به مردم بودند. دو نفری که هنوز هم آزاد نشدند. سپس بیانیهای منتشر شد حاکی از اشراف اطلاعاتی بر وقایع کشور.
اگر بخت و اقبال یار بود و فیلترشکنمان وصل میشد، اخباری میدیدیم مبنی بر استفاده از تکنولوژی مثل تصاویر پهپادی و استفاده از دوربینهای شهری برای شناسایی لیدرهای اعتراضات. در تلگرام و اینستاگرام و پیامرسانهای داخلی فیلمهای استفاده از این پهپادها به وفور پیدا میشد. هرروز ابتکار جدیدی برای برخورد با حجابی ارائه میکردند. مثل استفاده از دوربینهای شهری برای شناسایی موارد کشف حجاب در خودرو و عکسبرداری از مجرمین! و دوربینهای چهرهزن برای شناسایی متخلفین در معابر و اماکن.
بخش دیگری از مانور اقتدار هم جایگزینی سردار حسین اشتری با چهرهای مثل احمدرضا رادان بود. جانشین رئیس پلیس در دهه هشتاد که اتفاقاً ناماش با طرحهای امنیت اجتماعی [برخورد با اراذل و اوباش]، امنیت اخلاقی [گشت ارشاد] و حوادث سال ۸۸ گره خورده است. فرماندهای که برخی ناظران، انتصاباش را معنادار توصیف کردند؛ یک فرد عملیاتی و قاطع، به جای فردی امنیتی و اهل مدارا.
کدام اقتدار امنیتی؟
اعتراضات ۱۴۰۱ از تب و تاب افتاد و حالا مسالهای جدید در کشور بر سر زبانها افتاده. حساسیت روی دختران بالا رفته و این عملیاتهای تروریستی نیز دختران را هدف گرفته. دولت بعد از ۹۱ روز واکنشی سطحی نشان داد و هنوز مشخص نیست که چه اتفاقی خواهد افتاد. آیا پای سازمان منافقین و کانونهای شورشیاش در میان است؟ آیا قصه ناتمام اسیدپاشیهای اصفهان دارد تکرار میشود؟ پای گروهکهای دیگر در میان است؟ سلطنتطلبها صحنهگردانی میکنند؟ تندروهای مذهبی پشت مساله هستند؟ مثل آنهایی که قتلهای محفلی کرمان را رقم زدند؟ یا به قول وزیر کشور میتواند یک ماجراجویی باشد؟ هیچ چیز نمیدانیم. فقط برای امثال من یک سؤال پیش آمده است؛ سپیده رشنو کمتر از دو روز بعد از واقعه، بازداشت میشود، مقابل دوربین مینشیند و اعتراف میکند. دوربینهای شهری برای مقابله با اعتراضات خیابانی مورد استفاده قرار میگیرد و تصاویر پهپادها و گزارش بازداشتها منتشر میشود. ارسال پیامکهای سال ۹۸ و اعتراضات به افزایش قیمت بنزین را هم دیدیم. حتی پیشنهاد میشود که دوربینهای چهرهزن برای مساله عفاف و حجاب استفاده شود. پس امکانات و زیرساختها کم نیستند.
در شهرهای ایران به اندازه پکن و لندن دوربین نظارت تصویری نیست اما امروز بانکها، مغازهها، پاساژها، خیابانها، خانههای مسکونی و بسیاری مدارس از دوربینهای مداربسته استفاده میکنند. امید داشتیم که دستگاههای امنیتی بخشی از حقایق را با مردم در میان بگذارند. مستنداتی ارائه بدهند. به هر حال چند میلیون دانشآموز دختر در چند هزار مدرسه در سطح کشور مشغول تحصیل هستند و این یعنی چند میلیون خانواده نگران ایرانی؛ اگر پسرها هم مورد حمله قرار نگیرند. قرار نیست این اقتدار امنیتی و اشراف اطلاعاتی که مدام به زبانهای مختلف تبلیغ میشود، برای مقابله با این عملیاتهای تروریستی و راحت شدن خیال مردم هزینه شود؟ فقط برای خاموشی اعتراضات است؟
انتهای پیام
فراموش نکنیم در واقع آشوبهای سال 1401 از ابتدای سال با گرانی آرد و نان شروع شد و نزدیک به یک ماه ادامه داشت
اعتراضاتی بخاطرش در شهرهای مختلف رخ داد که سرکوب شد
به دنبال آن حادثۀ ریزش ساختمان متروپل در آبادان رخ داد که باز با برخوردهای بد باعث ناراحتی مردم شدند
در حقیقت اعتراضات و سلسله مصیبتهای سالی که گذشت با گرانی های اول سال آغاز شد و تبدیل به آتش زیر خاکستری برای اعتراضات بعدی در ادامه سال شد
چند نکته:
۱. آقای رئیسی سرعت عمل ویژه ای دارد و سریع دستور پیگیری می دهد!
۲. اقتدار امنیتی یعنی؛ فقط امنیت و حفظ نظام مهم است.
۳. نگران نباشید؛ حتما گردنی را برای طناب دار پیدا می کنند.
تحلیلی بسیار متین در باره مشکلات امنیتی و امربه معروف ‘ من بعنوان یک شهروند از روزیکه اقای رییسی برصندلی پاستور تکیه زدن باتمام شعارهای که حتی یکی از انها اجرا نشده! یک روز خوش نداشتم ازحذف ارز جهانگیری وچندبرابر شدن قیمت مایحتاج اساسی مردم ‘ازاعتراصات مردم ‘وجدیداهم مسمومیت دختران یاکودکان ‘ اگر دولت مسولی برخاسته از اراده مردم برسرکار بود حداقل درهمانروز اولی که خبر مسمومیت پخش شد برای ارام شدن فضای جامعه حداقل ی بیانیه صادر میکرد ولی متاسفانه مردم در دولت محرومان باندازه پشه ای ارزش ندارن فقط درراهپیماها یامناسبتهای حکومتی ما مردم فهیم و انقلابی هستیم پسا راهپیمایی حتی نامی هم از مردم نیست ‘ من نه سیاست بلدم نه جامعه شناسم ولی میبینم زیر فشار زندگی واخبار سراسر نومیدانه له میشیم و فریادرسی هم نیست ‘باشد خداوندی که خالق کلشی هست رحمی بحال مردمان ایران زمین بکند وگرنه خرم آنروز کزین منزل ویران بروم ‘ اقایان حاکمان امروز فکری بکنید وگرنه فردا خیلی دیراست .