به بهانه مرگ پیروز | چند حیوانی در حال انقراض یا در حین زنده گیری که از بین رفته اند
مرگ پیروز، یوزپلنگی که به نماد امید تبدیل شده بود به گفته محمد فاضلی باعث شد خواهد شد تا توجه افراد به محیط زیست از قبل بیشتر شود. در راستای این اتفاق تلخ چند حیوان در خطر انقراضی که تلف شده اند در ادامه می آید.
خبرگزاری مهر در تاریخ 20 مهر 1392 با تیتر «مرگ حیوان در معرض انقراض/ مقصر تلف شدن کاراکال کیست؟» نوشت:
در حالی که چند روز از مرگ مبهم گربه وحشی کاراکال به عنوان یک گونه جانوری نادر و در معرض انقراض در شرق کرمان آن هم در اسارت می گذرد دلیل مشخصی در خصوص دلیل مرگ این حیوان عنوان نشده این درحالیست که برخی کارشناسان پیش از این در عکسهای مردم محلی این حیوان را عروسک نامیده بودند.
به گزارش خبرنگار مهر در کرمان، ماجرا از ابتدای سال جاری شروع شد روستائیان و دامداران شرق شهرستان ریگان در شرقی ترین نقطه استان کرمان شاهد حمله حیوانی وحشی به دامهای خود بودند و در موارد متعدد گزارشهایی در خصوص حمله نوعی جانور که بسیار شبیه یوزپلنگ بود از سوی مردم محلی به فرمانداری شهرستان ریگان ارسال می شد.
در نهایت حتی خبر دریده شدن 120 دام نیز در رسانه ها منعکس شد که در ابتدا گمان بر این بود که حیوانی که به دامها حمله می کند یوزپلنگ در معرض انقراض باشد پس از هیاهوی رسانه ای در خصوص احتمال کوچ یوز به شرق استان کرمان در نهایت کارشناسانی برای بررسی شواهد به شرق کرمان اعزام شدند و در کمال تعجب در ابتدا تنها مسئله ای که رخ داد رفع اتهام از یوز بود.
ابتدا همه موضع گرفتند که یوز توان حمله به دامها را ندارد و عکسهایی که از سوی روستائیان ارائه می شود تنها عکس مترسک و عروسک است و متاسفانه برخی از رسانه های غیرحرفه ای در بوق این خبر دمیدند و طبق معمول چهره حق به جانب گرفتند.
در همان زمان با توجه به تجربه دردناک کشته شدن چندین یوز پس از حمله حیوانات به احشام در شهرستان راور طی سالهای گذشته و دام گذاری های گسترده ساربانان و مردم محلی و حتی حمله به یوز پلنگهای در حال انقراض که در کشور سابقه نیز دارد خبرگزاری مهر هشدار داد که این حیوان هر چه باشد هم اکنون در خطر بالقوه تله گذاری های مردم بومی قرار دارد زیرا عملا مردم اقدامی برای شناسایی جانور حمله کننده به دامهایشان ندیده اند و بالطبع خود دست به کار خواهند شد اما کسی این هشدار را جدی نگرفت.
گرفتار شدن کاراکال در معرض انقراض در دام روستائیان و بی توجهی مسئولان
جو به این سمت پیش رفته بود که در ابتدا یوز را تبرعه کنند اما چند روز قبل خبرنگار مهر در ریگان در خصوص گرفتار شدن یک گونه بسیار منحصر به فرد و انگشت شمار در طبیعت ایران به نام گربه وحشی کاراکال در دام روستائیان خبر داد.
دقیقا همان مسئله ای که پیش از این خبرنگار مهر هشدارش را داده بود و متاسفانه برخی از کنارش گذشتند.
جدای از اینکه حیوان حمله کننده کاراکال باشد و یا خیر و اینکه اصولا کاراکال با جثه کوچکش توان دریدن دهها دام را در یک شب دارد یا نه؟ که البته به گمان کارشناسان ندارد متاسفانه این گربه وحشی نادر بود که در دام روستائیان گرفتار شد.
زنده گیری گربه وحشی و تحویل به مسئولان
اما این بار تله گذاری ریگانیها با راوری ها متفاوت بود ساربانان بومی راور یوزها را با طعمه مسموم کرده بودند و درصد کشته شدن افزایش یافته بود اما در ریگان روستائیان برای به دام انداختن حیوانات وحشی گوشتخوار طعمه ای را به درخت می بندند و دام را در زیر طعمه می گذارند و حیوان پس از نزدیک شدن برای گرفتن طعمه به دام می افتد و در حقیقت زنده گیری می شود که در موارد معدودی نیز منجر به آسیب جزئی می شود.
انتشار خبر مرگ حیوان/ گرمای هوا موجب مرگ حیوان شد
کاراکال این ماجرا که تعدادشان از انگشتان یک دست هم شاید در کرمان تجاوز نکند اینچنین گرفتار دام روستائیان شد و در نهایت به فرمانداری ریگان تحویل داده شد و فرمانداری نیز حیوان را در حالی که پایش آسیب دیده بود و به گفته روابط عمومی فرمانداری راور شکسته بود به مسئولان ذی ربط تحویل دادند اما در نهایت روز بعد خبر مرگ حیوان منتشر شد!
یکی از مسئولان محیط زیست کرمان دلیل مرگ این حیوان را آسیب دیدگی شدید به دلیل گرفتار شدن در دام و همچنین گرمای بیش از حد منطقه عنوان کرده است.
اما در این میان اظهارات مسئولان شهرستان ریگان نیز شنیدنی است که در گفتگو با خبرنگار مهر می خوانیم.
اینجا هوا در محیط زیست هم گرم است/ آسیب دیدگی جزئی بود
معاون عمرانی و برنامه ریزی فرماندار ریگان در این خصوص گفت:دو روز قبل گربه وحشی کاراکال که از گونه های در حال انقراض در ریگان و استان کرمان بود با توجه به اینکه داخل یکی از تله ها گرفتار شده بود رهاسازی و در همان ساعات اولیه تحویل محیط زیست شهرستان بم شد.
محمد صادق داد الله پور افزود: به دلیل نامعلوم و نبود اداره محیط زیست در ریگان گربه وحشی کاراکال تلف شد.
وی گفت: این گربه وحشی در حال انقراض که از قسمت پا آسیب دیده بود جهت مداوا تحویل اداره محیط زیست بم شد اما متاسفانه به دلیل نامعلومی این گربه وحشی در حال انقراض تلف شد که اداره محیط زیست جسد این حیوان را به اداره کل جهت شناسایی گونه تحویل داد.
وی افزود: این حیوان در شهرستان از سلامتی برخوردار بود و تنها یک پایش آسیب دیده بود که اگر اداره محیط زیست در این شهرستان وجود داشت شاهد اینگونه حادثه ای نبودیم و اکنون این گونه در حال انقراض در صحت و سلامتی بود.
داد الله پور افزود: زیستگاههای شهرستان دارای انواع گونههای نظیر شغال، کفتار، خرگوش، جبیر «نوعی آهو»، خرس آسیایی، پلنگ و روباه و پرندگانی شامل کبک، بلبل، پرستو، بلدرچین، تیهو، دراج و پرندگانی مهاجر مانند هوبره و … است که نیاز به حفاظت دارند.
معاون عمرانی و برنامه ریزی فرماندار ریگان افزود: طی چند ماه گذشته تعدادی از دامداران از مشاهده نوعی حیوان که شبیه به پلنگ بود در منطقه خبر دادند که کارشناسان محیط زیست این موضوع را رد کردند و اذعان داشتند که آنها نوعی عروسک هستند.
وی افزود: در صورت عدم رسیدگی به زیستگاههای شهرستان ریگان شاهد از بین رفتن این گونه های نادر و در حال انقراض در شهرستان ریگان خواهیم بود.
داد الله پور افزود: این گونه جانوری از گونه های جانوری در معرض خطر انقراض قرار دارد و در فهرست اول کنوانسیون بین المللی حفظ گونه های محیط زیست و منع تجارت سایتیس قرار دارد.
وی افزود: این نوع گربه وحشی از خانواده گربهسانان وحشی محسوب می شود که بیشتر در مناطق بیابانی و نیمه بیابانی زندگی می کند.
داد الله پور افزود: این گونه در حال انقراض در شهرستانهای بم، قلعه گنج، جیرفت و ریگان مشاهده شده است.
هشدار مجدد در خصوص تکرار حادثه
جدای از هر گونه قضاوت در خصوص دلایل مرگ این حیوان نادر که البته باید به صورت جدی توسط مسئولان رسیدگی شود باید به این نکته اشاره کرد که به دلیل حملات حیوانات وحشی طی روزهای اخیر به دامهای روستائیان همچنان روستائیان اقدام به تله گذاری در محیط زیست می کنند و این تله ها در اطراف روستاها و محیط زیست این حیوان وجود دارد و با توجه به اینکه احتمالا تعداد این گونه جانوری در ریگان بیشتر از یک مورد است احتمال گرفتار شدن تعداد بیشتری از این گونه جانوری در ریگان همچنان وجود دارد.
ایرنا در 25 بهمن 1400 با تیتر «ماجرای تلف شدن گورخرها تا تصمیم برای تعطیلی باغ وحش صفادشت » نوشت:
تهران-ایرنا-مدیر باغ وحش صفادشت، سختگیری مسئولان گمرک و بروکراسیهای اداری را عامل اصلی تلف شدن ۲ گورخر خریداری شده از بلغارستان می داند و می گوید که این موضوع باعث لغو مجوزها برای واردات دیگر حیوانات از کشورهای خارجی شده است.
به اذعان علیرضا شرفی اکنون این مجموعه به دلیل تحمیل ضررهای مالی ناشی از تلف گورخرها، نبود استقبال از سوی مردم برای بازدید، همکاری نکردن مسئولان محیط زیست استان تهران، افزایش هزینه های نگهداری و لغو مجوز واردات حیوانات به زودی تعطیل می شود.
وی با بیان اینکه این مکان تا سال آینده جمع آوری میشود، گفت: مجوز صادرات حیوانات این مجموعه به عراق و عمان صادر شده و تا ۲۵ فروردین ماه سال آینده انتقال گونه ها انجام می شود اما ممکن است فقط زرافه های آفریقایی تا پایان سال آینده به عراق منتقل شوند.
مدیر باغ وحش صفادشت، قیمت بلیت بازدید از این مجموعه را ۴۵ هزار تومان اعلام کرد و ادامه داد: این باغ وحش از ابتدای امسال به جز چند روز به صورت مداوم باز بود اما به دلیل شیوع ویروس کرونا و مسافت ۴۵ کیلومتری این مکان از تهران استقبال شهروندان بسیار کاهش یافته است.
شرفی توضیح داد: هزینه نگهداری از حیوانات تا ۶ ماه اول سال جاری ماهانه حدود ۳۵۰ میلیون تومان و از نیمه دوم سال به دلیل گران شدن علوفه، غلات، گوشت و مرغ هزینه ها به حدود ۵۵۰ میلیون تومان رسیده است.
به گفته وی از زمان شیوع ویروس کرونا در کشور تاکنون هیچ یک از پرسنل و حیوانات باغ وحش صفادشت به ویروس کرونا مبتلا نشدند.
مدیر باغ وحش صفا دشت یادآور شد: برخی از افراد می گویند که حیوانات نباید در اسارت باشند در صورتی که این دیدگاه اشتباه است چر اکه حیواناتی که در باغ وحش به دنیا آمدند دیگر نمی توانند به صورت مسالمت آمیز در طبیعت با دیگر گونه ها زندگی کنند و برخی از گونه ها نیز به دلیل آسیبی که دیده اند نمی شود آنها را در طبیعت رها کرد.
شرفی افزود: تاکنون در باغ وحش صفادشت بیش از ۱۰۰ بهله پرنده شکاری، ۲۰ قلاده روبا و تعداد زیادی شغال درمان و در طبیعت رهاسازی شده است.
تلف شدن گورخرها به دلیل بی تدبیری
مدیر باغ وحش صفادشت گفت: سه گورخر خریداری شده از بلغارستان به دلیل نبود مجوز عبور از ترکیه یکسال در کشور مبدا در قرنطینه ماندند به همین دلیل یکی از آنها بیمار شد و پس از انتقال به کشور نیز به دلیل اینکه مسئولان گمرک اعلام کردند زمان ثبت سفارش منقضی شده و باید مراحل اداری دوباره انجام شود.
شرفی افزود: سه گورخر بعد از ورود به کشور به دلیل بروکراسی های اداری و سختگیری مسئولان، ۹ روز در خودرو در گمرگ نگهداری شدند و به دلیل فشاری که بر آنها وارد شد یکی دیگر از آنها نیز بیمار شد و پس از مدت کوتاهی ۲ فقره از این حیوانات تلف شدند.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا با حیوانات بد رفتاری شد و یکی از آنها داخل جوی افتاد نیز گفت: مردم درب فلزی خودرویی که حیوانات در پشت آن نگهداری می شدند را باز و آنها از آنجا فرار کردند و یکی از آنها به درون جوی افتاد که به دلیل بیماری توانایی بالا کشیدن خود را نداشت وگرنه این حیوانات بسیار چابک هستند.
شرفی اظهار داشت: برای خرید، نگهداری، آزمایش و حمل هر گورخر ۶۰۰ میلیون تومان هزینه شده بود که با تلف شدن ۲ فقره از آنها حدود یک میلیارد و ۲۰۰ متضرر شدیم.
ایران تنها کشوری است که حیوانات باغ وحش ر ا بیمه نمی کند
مدیرباغ وحش صفادشت بیان کرد: ایران تنها کشوری است که حیوانات باغ وحش بیمه نمیکند و بعد از تلف شدن هرگونه تنها کسی که متضرر میشود مالک حیوان است.
به گفته وی، معاون گمرک بعد از تلف شدن این حیوانات دستور داد حیوانات چه ثبت سفارش داشته و چه نداشته باشد در همان روز ورود به کشور باید ترخیص شوند.
شرفی اذعان داشت: حدود ۳۰ گونه پرنده و ۹۰ گونه حیوان نظیر گورخر، زرافه، جگوار نرمال، جگوار مشکی، شیر کوهی، ببر سفید، شیر سفید، مارهای خاص و بلک مانیتور که در باغ وحش صفادشت وجود دارد گونه های کمیابی هستند که مانند آنها در ایران وجود ندارد.
وی اضافه کرد: پس از تعطیل شدن مجموعه صفا دشت، گونه های خارجی به خارج از کشور، پرندگان به باغ پرندگان تهران و گونه های ایرانی نظیر خرس، کفتار، قوچ و میش، آهوی ایران و عقاب طلایی به باغ وحش های داخلی منتقل میشود.
مدیرباغ وحش صفا دشت گفت: محیط زیست استان تهران از ما به خاطر تلف شدن گورخرها شکایت کرد که بعد از ارائه مستندات از سوی این مجموعه، شکایت این نهاد رد شد اما مجوزهایی که از قبل برای واردات و صادرات حیوانات صادر شده بود، لغو شد.
شرفی افزود: حیواناتی نظیر کرکدن، اسب آبی، زرافه و گورخر را که از کشورهای خارجی پیش خرید و حدود سه میلیارد تومان فقط برای هزینه حیوانات به کشور مبدا پرداخت کردیم که به دلیل لغو مجوزها نتوانستیم این گونه ها را وارد کنیم و از لحاظ مالی بسیار متضرر شدیم.
وی گفت: با تعطیلی باغ وحش ها به دلیل شیوع ویروس کرونا سازمان محیط زیست قرار بود به پنج میلیارد تومان وام بدهد ولی متاسفانه از این کار امتناع کردند.
مدیرباغ وحش صفادشت همچنین از سخنان کذب و آزار دهنده مردم نظیر قیچی کردن سبیل توله ببر و رسانه ای شدن آن گلایه و بیان کرد: ما به دنبال حمایت از حیوانات هستیم نه حیوان آزاری.
مجوز باغ وحش صفا دشت به نام شهرداری است
رئیسی اداره حفاظت و مدیریت حیات وحش، تاریخ طبیعی و ذخایر ژنتیکی اداره کل حفاظت محیط زیست استان تهران نیز در خصوص تعطیلی باغ وحش صفادشت گفت: مجوز این مجموعه به نام شهرداری صفادشت است و این مجموعه به پیمانکار اجاره داده شده و ممکن است بعد از جمع شدن این مرکز این مجموعه به پیمانکار دیگری اجاره داده شود.
محمد کرمی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: مدیر این مجموعه از سازمان محیط زیست مجوز انتقال حیوانات و پرندگان موجود در صفادشت را به دیگر مراکز نگهداری حیوانات و پرندگان در داخل و خارج از کشور اخذ کرده است.
وی اذعان داشت: از نظر محیط زیست مجموعه صفادشت، مرکز نگهداری از حیوانات است نه باغ وحش، چراکه فضای باغ وحش باید گسترده تر باشد و ضوابط استقرار گونه ها در آن نسبت به مرکز نگهداری متفاوت است.
کرمی افزود: از این پس مجوزی با عنوان مرکز نگهداری حیوانات صادر نمی شود و براساس ضوابط سازمان محیط زیست، فقط ۲ نوع مجوز با عناوین باغ وحش و باغ پرندگان برای متقاضیان صادر می کند.
وی با تاکید بر اینکه مدیران باغ وحش ها و مراکز نگهداری از حیوانات باید دارای تجربه و علم باشند، خاطرنشان کرد: باغ وحش باید حتما در حریم شهرها مستقر و علاوه بر رعایت ضوابط محیط زیست نیز فاصله از مناطق مسکونی و سایر تاسیسات استانداردهای مربوط به نگهداری گونه ها نیز رعایت شود.
وجود پنج مرکز نگهداری و باغ وحش در استان تهران
رئیس اداره حفاظت و مدیریت حیات وحش، تاریخ طبیعی و ذخایر ژنتیکی اداره کل حفاظت محیط زیست استان تهران گفت: حدود سه سال قبل بیش از ۱۰ مرکز نگهداری از حیوانات در استان تهران وجود داشت که با توجه به دستورالعمل مربوط به حفظ و نگهداری از گونه ها در مراکز، پنج مرکز به دلایلی از سوی مدیران مجموعه جمع آوری شده است.
کرمی افزود: باغ وحش ارم، باغ پرندگان لویزان، مرکز نگهداری حیات صفادشت، مرکز نگهداری پارک ملت و مرکز نگهداری باغ راز هستی در جنوب غربی دریاچه چیتگر در استان تهران وجود دارد.
مسئولیت جان حیوانات بر عهده صاحبان آنها است
رئیس اداره حفاظت و مدیریت حیات وحش، تاریخ طبیعی و ذخایر ژنتیکی اداره کل حفاظت محیط زیست استان تهران در خصوص مرگ گورخرها نیز گفت: مسئول حفط جان، نحوه انتقال و نگهداری حیوانات با صاحب آن است گورخرها باید به طرز صحیحی منتقل می شدند و در مسیر دامپزشک همراه آنان بود تا به حیوانات آسیبی نرسد.
کرمی در پاسخ به این پرسش که با شیوع ویروس کرونا در کشور و متضرر شدن مسئولان باغ وحش و مراکز نگهداری از حیوانات و پرندگان آیا به این افراد کمک مالی می شود، گفت: ۲ سال است که تمام بودجه های سازمان محیط زیست به صورت ملی در نظر گرفته میشود در این خصوص نیز اوایل امسال نامه ای به مراکز ابلاغ شد تا برنامه و طرح های خود را به سازمان برای حمایت مالی ارائه دهند.
پیام ما، در شماره 2223 خود با تیتر « مرگ «ماوی» در اسارت» نوشت:
زمانی که «ماوی» زندگیش عوض شد، فقط دو ماه داشت. آن زمان این پلنگ ماده را در حالی در روستای ماوی در آذربایجان شرقی پیدا کردند که معلوم نبود چه اتفاقی برای مادرش افتاده. او تنها به پردیسان آورده شد و بعد از مدتی به باغ وحش ارم سپرده شد، جایی که دیروز خبر تلف شدنش از آنجا آمد.
مدیر باغ وحش ارم که دیروز خبر مرگ این مادهپلنگ را اعلام کرده، گفته است که ماوی مبتلا به پریتونیت عفونی گربهسانان بود و با کمک متخصصان و بخش دامپزشکی سرمتراپی میشد و مراحل درمانی را طی میکرد اما شرایط ثابتی نداشت و وضعیت سلامت آن فراز و نشیب داشت. به گفته پرویز قندالی «با وجود تمام تلاشها، مراقبتها و سرمدرمانیهایی که با کمک متخصصان انجام شد به دلیل دشوار بودن درمان بیماری پریتونیت در میان گربهسانان»، ماوی طاقت نیاورد و درمانها نتیجه نداد و تلف شد.
مرگ این پلنگ دو ساله اما بار دیگر داغ نگهداری حیوانات در باغ وحشها را تازه کرد. این مرگ هم یادآور مرگهای دیگر در سالهای گذشته و در اثر شرایط سخت باغوحشهاست. ماوی که دو سال قبل به پردیسان آمد، شرایط انتقال مناسبی هم نداشت. مدتهای طولانی ماندن در قفس و جابجاییهای مکرر باعث شد تا دندانهایش آسیب جدی ببینند. ایمان معماریان، دامپزشکی که آن زمان برای درمان دندانهای ماوی به پردیسان رفته بود به «پیامما» میگوید: «شرایط خیلی بدی داشت. مدت طولانی در قفس نگهداری شده بود و جابجاییها و تحرکاتش باعث شده بود تا همه دندانهای شیریاش خرد شود. همان زمان صحبتهای زیادی درباره آیندهاش مطرح بود اما ماجرا این بود که این پلنگ در سن کم و بدون آنکه مادرش آموزشهای زندگی در طبیعت را به او داده باشد به پردیسان آمده بود و در نتیجه برگرداندنش به طبیعت کاری آسان و شدنی نبود.» او میگوید ما در ایران شرایط بازپروری و امکانات لازم برای برگرداندن این حیوان به طبیعت را نداشتیم و در نهایت هم این حیوان به ارم آورده شد. از سوی دیگر «یکی از نکات حفظ این حیوانات در اسارت این است که بتوان از ژن با ارزش آنها استفاده و در اسارت تکثیرشان کرد اما چنین اتفاقی تاکنون نیفتاده است».
این دامپزشک همچنین به بیماری پریتونیت اشاره میکند و توضیح میدهد که این بیماری ویروسی از خانواده کرونا برای گربهسانان است. علایم مختلفی مانند تجمع مایعات، خشکی، تغییرات عصبی و مشکلات چشمی ایجاد می کند و بسیار کشنده است اما دارویی آنتیوایرال دارد که چندین سال است روی آن کار شده و بر روی این بیماری موثر است. با این همه «به نظر میرسد داروی مبارزه با این بیماری به حیوان نرسیده». او ادامه میدهد: «این بیماری از گربههای اهلی و ولگرد منتقل میشود و در نتیجه به نظر میرسد بهداشت محیط نگهداری ماوی مناسب نبوده. احتمال دارد گربهای از بیرون به قفس رفته باشد و یا بهداشت محیط به هر طریق به درستی مدیریت نشده باشد. این در حالی است که پزشکان دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران هم با وجود آنکه وظیفهای دراینباره نداشتهاند، تلاشهای بسیاری برای نجات جان این پلنگ کردهاند.»
به غیر از «ماوی» که حالا از دست رفته، باغ وحش ارم دو پلنگ دیگر هم دارد. یکی از آنها «کیجا» پلنگ مادهای است که در سالهای گذشته دستش در تلهای در گلستان گیر کرد و پس از نجات به ارم آورده شد و اینطور که معماریان میگوید مجبور شدند دست چپش را قطع کنند. دیگری «گاسپار» است؛ پلنگ نری که از لیسبون پرتقال آمد تا بتواند در کنار ماده قرار گیرد. معماریان میگوید: «اسپرم گاسپار و یک پلنگ نر دیگر به نام «ریکا» که قبلا در ارم بودند را گرفتیم اما به دلیل نگهداری نادرست از این اسپرمها خراب شدند.»
به گفته این دامپزشک در ایران اهداف درستی برای راهاندازی باغ وحشها وجود نداشته و هدف حفظ و حراست نادیده گرفته شده است، در عوض فقط هدف کسب درآمد و تفریح و یا خرید و فروش و … مدنظر بوده. علاوه بر این، از نگاه او سازمان محیط زیست هیچگاه نخواسته به این حوزه به درستی رسیدگی کند و در نتیجه بدون فکر و هدف گذاری این باغ وحشها رها شده و محلی هستند برای کسب درآمد.
قانونی برای حفاظت نیست
علی کشمیری، فعال حقوق حیوانات همان دو سال قبل که «ماوی» به باغوحش ارم آمد درباره شرایط او نوشت و هشدار داد که ممکن است این حیوان دچار مشکلاتی در آینده شود. او حالا به «پیام ما» میگوید فرآیندی که در باغ وحشها وجود دارد مرگآفرین است. «نقش سازمان حفاظت از محیط زیست چیست و نقش نظارتی محیط زیست تهران در به وجود آمدن این وضعیت چه بوده؟ محیط زیست در دیرترین زمان ممکن باید ماهیانه از باغ وحشها بازدید کند و در شرایط درست هر دو هفته یکبار باید ناظر به باغ وحش بفرستد. دو هفته قبل از اینکه شرایط وخیم ماوی رسانهای شود باید ناظر به آنجا میرفته و حالا باید بگویند دستاورد این بازدیدها چه بوده و ناظر چه اطلاعی از وضعیت این حیوان داده؟»
او تاکید میکند که پلنگ حیوان مقاومی است و بر اساس برآوردهای موجود در حدود ۴۰۰ تا۵۰۰ فرد پلنگ در کشور وجود دارد و حضور این تعداد به خاطر مقاومت خود حیوان است، نه فقط شرایط حفاظتی که برایش به وجود آوردهاند. حالا سوال اینجاست که چطور حیوانی چنین مقاوم به چنین مرگی دچار میشود تا جایی که حتی امکان حرکت هم نداشته است؟
این فعال حقوق حیوانات میگوید در باغ وحشها نگاه کالاگونه به حیوانات رواج دارد و آنها در حکم اموال و دارایی مالک باغوحش هستند و از سویی نبود نظارت و قوانین بازدارنده هم عاملی شده تا صاحبان باغ وحشها به هر شکلی که میخواهند با حیوانات رفتار کنند. «حتی یک برخورد با باغ وحشها هم در طول سالیان گذشته شاهد نبودیم. گاهی به نظر میرسد این دستورالعملها را صاحبان باغ وحشها نوشتهاند و برای هر بخش امکان فرار برای خودشان گذاشتهاند. هیچ قانون دقیق و درستی در اینباره وجود ندارد.»
او به تنها برخورد سالهای اخیر و ورود دادستانی به مسئله اشاره میکند و میگوید تنها مورد برای سه سال قبل و مشهد است که بعد از مرگ هشت ببر در باغ وحش مشهد با تشکیل کمپین باعث ورود دادستانی به ماجرا شدیم. در حالی که «همان زمان هم محیط زیست مرگ این ببرها را انکار میکرد». اما فعالان با حکم قضایی وارد ماجرا شدند و بعد هم پوست و جمجمه ببرها کشف شد.
به گفته او حتی برای جیره غذایی حیواناتی چنین بااهمیت هم دستورالعملی وجود ندارد و فقط برای آنها فضایی در حد ۱۵۰ متر تعریف کردهاند. از سوی دیگر به جز بخش خصوصی، ارگانهایی مانند شهرداریها نیز با احداث باغوحش و باغپرندگان و انجام تخلفات متعدد در حال نقض حقوق حیوانات و از بین بردن حق آزادی و حیات آنها هستند. در شرایطی که حتی «در گاوداریها جیره غذایی مشخص وجود دارد اما هیچ باغ وحشی این دستورالعمل را ندارد و تلفیقی از نبود دستورالعمل و ضمانت قانونی اجرای آن، منجر به فجایعی از این دست میشود».
کشمیری معتقد است باید تعارفات را کنار گذاشت و یک بار برای همیشه سازمان حفاظت محیط زیست برای صدور مجوزهایش برنامهریزی داشته باشد و بگوید قرار است تا چه زمانی بیقاعده مجوز دهد. او میگوید: «باغ وحشهای بسیاری هستند که توان اداره خود را ندارند. اینها باید در هم ادغام شوند. وضعیت توله حیواناتی که به دنیا میآیند مشخص نیست و معلوم نیست آیا این تولهها قاچاق میشوند یا چه و باید برنامه زادآوری آنها در باغوحشها معلوم شود. تنها در این صورت است که شاید بتوان در آینده کمتر شاهد چنین مواردی بود.»
تکرار مرگ حیوانات در باغ وحشها در حالی است که با وجود تهیه دستورالعملی استاندارد برای باغ وحشها، رسیدگی به وضعیت این مجموعهها و حیواناتشان هنوز به سرانجام نرسیده است. پیش از این شهریور امسال شهابالدین منتظمی، مدیرکل وقت دفتر حفاظت و مدیریت حیاتوحش در این ارتباط به «پیام ما» گفته بود: «سال گذشته ضربالاجلی برای رسیدگی به وضعیت باغوحشها تعیین کردیم و دستورالعملی برای استاندارد کردن فعالیت آنها تدوین شد اما کرونا عاملی شد که این ضربالاجل به تعویق بیفتد. چرا که همه این باغوحشها با درآمد شخصی اداره میشوند و به دلیل کرونا اغلب آنها تعطیل بودند و همین در روند کارشان اخلال ایجاد شد.» به گفته او مسئله استاندارد کردن باغ وحشها در دستور کار قرار دارد و سامانهای طراحی شده که همه مراکز ملزم به حضور در آن هستند و هرچند ماه یکبار باید از وضعیت گونههایی که دارند اطلاع دهند. اما «این سامانه هنوز وارد کار نشده.» او آن زمان ابراز امیدواری کرده بود که در ماههای آینده این سامانه عملیاتی و راستیآزمایی شود چرا که باید به دنبال راهکاری منطقی برای حل این مسئله بود و شرایط نگهداری استاندارد را فراهم آورد.
اعتماد در 30 بهمن 1401 با تیتر تلف شدن 52 حیوان در 12 باغ وحش کشور نوشت:
تاکنون آمار رسمی از میزان تلفات حیوانات در باغوحشهای ایران منتشر نشده است و بسیاری از مرگومیرها هم فرصت رسانهای شدن پیدا نمیکنند ولی همین میزان اندکی که به رسانهها درز پیدا کرده است دورنمایی از وضعیت باغوحشهای کشور است.
به گزارش شبکه شرق، گوزن را کنار فنسهای باغوحش با گردنی شکسته و هیکلی خونین پیدا کردند، شیر را پنجه عفونیاش از پا در آورد و ببر در استخر باغ غرق شد، مرالها سرما خوردند و در قلب دلفین، خون لخته شده بود. گورخرهایی که مردند وقتی از آفریقا به تهران رسیدند، بارها به در و دیوار خوردند و داخل جوی آب افتادند، دست و پاها شکست و یکی دو تای آنها چند روز بعد تلف شدند و زرافهها هم گویا مسموم شده و از بین رفتهاند.
تاکنون آمار رسمی از میزان تلفات حیوانات در باغوحشهای ایران منتشر نشده است و بسیاری از مرگومیرها هم فرصت رسانهای شدن پیدا نمیکنند ولی همین میزان اندکی که به رسانهها درز پیدا کرده است دورنمایی از وضعیت باغوحشهای کشور است.
بررسیها از اخبار منتشر شده درباره تلفات حیوانات باغوحشهای ایران در ۱۰ سال گذشته (اززمستان ۹۱ تاکنون) نشان میدهد که تاکنون دستکم ۳۰ بار تلفات حیوانات وحشی از ۱۴ باغوحش، دلفیناریوم و باغ پرندگان ایران خبری شده و شامل مرگ ۵۲ حیوان وحشی و دستکم هزار تا ۳ هزار پرنده وحشی در دو باغ پرندگان است. با وجود ابلاغ ضوابط و آییننامه جدید باغوحشها از سوی سازمان محیط زیست در سال ۹۹ ولی هنوز آمار مرگ و میر چشمگیر است.
تلفات مطرحشده و شاخص در رسانهها در این ۲ سال به ۱۵ مورد رسیده و یک مورد هم در باغ پرندگان آنفلوآنزا منجر به مرگ دستکم ۷۰۰ پرنده شده است. همه این موارد در شرایطی است که تنها خبر مرگ حیوانات در معرض انقراض، رسانهای میشود و تلفات گونههای بومی و غیر کمیاب کمتر گزارش شده و مورد توجه قرار میگیرد.
تا سال ۹۷ بیشترین خبر از تلفات از باغوحشهای مشهد، خرمآباد و ارم در رسانهها درز پیدا میکرد ولی در این ۳-۲ سال پای باغوحش صفادشت هم به رسانهها باز شد. براساس بررسیها درباره تلفات با احتساب دو مورد تایید نشده ۲۱ مورد در باغوحش مشهد، ۷ مورد در صفا دشت، ۷ مورد ارم، ۴ مورد خرمآباد، ۵ مورد دلفیناریوم و بقیه در دز، کرمان، ارومیه، زابل، تبریز و دزفول اتفاق افتاده است.
آخرین خبر تلفات از باغوحش مشهد سال ۹۹ منتشر شد؛ باغوحشی که در سال ۹۸ -۹۷ مدتی تعطیل بود ولی هماکنون فعال است. مرگ و میر حیوانات باغوحش صفادشت تنها ۳ – ۲ سال پس از راهاندازی مجموعه رسانهای شد و آخرین مورد تلفات در باغوحش ارم نیز خرداد ماه امسال در رسانهها منتشر شده است. باغوحش خرمآباد آبان ۱۴۰۰ بهطور کامل تعطیل شد و آخرین خبر مرگ و میر در آن مرداد ۹۵ گزارش شده بود. علاوه بر همه اینها دیماه سال ۹۸ همزمان با مرگ آلفا در دلفیناریوم برج میلاد شورای هماهنگی شبکه تشکلهای مردمنهاد محیط زیست و منابع طبیعی کشور اعلام کرد که از ۱۲ پستاندار دریایی در این دو دلفیناریوم در مقاطع زمانی مختلف فقط یک دلفین و یک شیر دریایی در برج میلاد دیده میشود.
باغوحشها به سبک قاجار اداره میشود
شرایط باغوحشهای فعال در ایران از زمانی که ناصرالدینشاه «مجمع الوحوش» را در خیابان سعدی ساخت و چند سال بعد که دوشان تپه را برای باغوحش انتخاب کرد تا این سالها که تعداد باغوحشها به بیش از ۷۰ مورد رسیده، چندان تغییری نکرده است. فربد خاکپور، دامپزشک حیات وحش معتقد است که باغوحشهای ایران با همان سیاست دوران قاجار اداره میشوند و فقط کمی سازهها، جایگاههای نگهداری و جیره غذایی حیوانات تغییر کرده و به روز شده است: «حتی اگر ظاهر باغوحشها کمی تغییر کند و از فناوریهای مدرنتر استفاده کنند، اما باز هم اساس سیاستگذاری، هدفگذاری و ذات وجود این باغوحشها سنتی است.»
او میگوید که باغوحشها در دنیا اهداف آموزشی، پژوهشی و حفاظتی را دنبال میکنند: «باغوحشهای مدرن آموزش علمی دنیای حیات وحش به عموم مردم را وظیفه خود میدانند و مفاهیم فرهنگی، آگاهیرسانی و بایدها و نبایدها و مواردی که عموم باید طی بازدید از باغوحش بیاموزند را در نظر میگیرند ولی اغلب باغوحشهای ایران در این باره نه تنها هیچ عملکرد مثبتی ندارند بلکه در بسیاری از موارد نگهداری غیرقانونی حیات وحش در منازل و سوءاستفاده از حیات وحش را ترویج میکنند.
همچنین حیوانات باغوحشهای مدرن برای انجام مطالعات علمی در اختیار پژوهشگران و متخصصان قرار میگیرند تا نتایج این پژوهشها به ارتقای کیفیت زندگی دیگر حیوانات وحشی در اسارت و همچنین برای حفاظت از حیات وحش آزادزی کمکرسان باشد. این مورد هم به ندرت و بسیار استثنایی در باغوحشهای ایران اتفاق میافتد و برنامهای برای آن وجود ندارد. هدف بعدی باغوحشهای مدرن کمک مستقیم به حیات وحش آزادزی است که از طریق پروژههای تکثیر در اسارت و رهاسازی در طبیعت انجام میشود ولی در ایران ابدا اهداف حفاظتی جایگاهی در سیستم مدیریتی باغوحشها ندارند.»
خاکپور از ماجرای وارد کردن زرافهها به ایران یاد میکند که تابستان ۹۷ به ایران وارد شدند: «واردات این حیوانات غیربومی هیچ هدف حفاظتی، علمی و فرهنگی را دنبال نمیکرد و تلفات همه آنها طی چند سال گواه عدم وجود عملکرد و مدیریت علمی مناسب برای زرافهها از جمله فقدان نظارت دامپزشکی تخصصی آنها بوده است این درحالی است که در باغوحشهای مدرن دنیا تمام حیوانات وحشی ارزشمند پرونده پزشکی دارند که با معاینات و آزمایشات دورهای وضعیت سلامت و تمام عوارض و بیماریها مشخص شده و تمام داروهایی که مصرف میکنند ثبت میشود و به همین دلیل مرگ ناگهانی و غافلگیرکننده در باغوحشهای جهان پدیدهای کمیاب است در حالی که این قبیل رخدادها در باغوحشهای ایران به پدیدهای عادی بدل شدهاند.»
دسامبر سال ۲۰۲۱ ملاتی، اوانگوتانی که در میان بازدیدکنندگان باغوحش پارک وودلند واشنگتن با نام اورانگوتان فضول شناخته میشد، در پروسه بهبودی پس از عمل جراحی جان باخت. این میمون ۵ دهه از عمر خود را در این باغوحش گذرانده و چندی قبل برای برداشته شدن غده سرطانی تحت عمل جراحی قرار گرفته بود. اورانگوتان باغوحش پرث در غرب استرالیا که لقب پیرترین را هم داشت سال ۲۰۱۸ در سن ۶۲ سالگی درگذشت در حالی که عمر مفید این حیوان در طبیعت ۳۵ تا ۴۵ است و در اسارت تا ۶۰ سال. مارس ۲۰۱۴ سایت باغوحش اورگان امریکا از مرگ نیکول، ببر ۱۵ ساله آمور خبر داد.
نیکی در حالی جان باخته بود که عمر مفید ببرهای ماده در اسارت ۱۴ تا ۱۵ سال است. ماه گذشته مرگ یک کرکس در باغوحش دالاس، پلیس را به محوطه کشاند تا ضمن افزایش امنیت باغوحش، درباره این مرگ مشکوک تحقیقاتی صورت گیرد.
وزارت علوم سرفصلهای دامپزشکی را به روز کند
فهمیه اسلامی دیگر دامپزشک و کارشناس حیات وحش نسبت به نبود منابع علمی، به روز نبود اطلاعات درباره حیات وحش در دروس مرتبط با این رشته و کمکاری وزارت علوم در تغییر سرفصلها انتقاد دارد. او میگوید با توجه به تعداد دامپزشکهای متخصص و مجرب در ایران و کمبود منابع علمی در سطح دانشگاه آمار تلفات حیواناتی که داریم بالا نیست: «مگر ما چقدر در زمینه تربیت دامپزشکان حیات وحش موفق بودیم؟ بحث حیات وحش با حیوانات اهلی متفاوت است. ما چقدر دامپزشک حیاتوحش داریم که باغوحشها بتوانند از ظرفیتهای آن در حیات وحش استفاده کنند.
کمبود داریم و به عبارتی اصلا چیزی نداریم در حالی که باید ببینیم در خارج از ایران با چه امکانات، تمرینها و دامپزشکانی این کار را انجام میدهند. در دوره تخصص این رشته چیزی با عنوان حیات وحش وجود ندارد و در ۶ و ۷ سال دانشگاه یک خط درباره حیوان وحشی نمیخوانید و دانشجو بعد از فارغالتحصیلی حتی فرق برخی گونهها را نمیداند، چون یاد نگرفته است. ما در این حرفه، صرفا با نوشتهها و فیلمهای خارجی خود را به روز میکنیم و برخی همکاران برای یادگیری به دورههای خارج از کشور میروند.
چندین بار از سوی سازمان محیط زیست با وزارت علوم در این باره نامهنگاری شده که فقط چند واحد درسی بگذارید تا دانشجویان یاد بگیرند ولی پاسخی داده نشده است. تنها کسی که میتواند بالای سر حیوان برود دامپزشک است و وقتی دامپزشک میرود درباره حیوان وحشی چیزی نمیداند، چون درسی در این باره نخوانده و منابع علمی وجود ندارد. قبل از آن باید برود دوز بیهوشی را در اینترنت سرچ کند در صورتی که علم دامپزشکی یک علم جدید در دنیا است و ما در آن عقب هستیم. حیوانات ایران تنها حیوانات اهلی شتر و گاه و گوسفند نیستند و ما در هر استانی انواع گونههای جانوری را داریم.»
البته با تمام این حرفها او از اقدام مثبت سازمان محیط زیست در سال ۹۷ یاد میکند که استخدام دامپزشک بیماریهای حیات وحش در استانها را آغاز کرده است: «این حرکت یعنی حیات وحش نیاز به درمان دارد و یک نسل دامپزشک حیات وحش تربیت میکند. البته اینکه دامپزشکهای جذبشده چقدر از حیات وحش میدانند به دروسی بر میگردد که در دوره عمومی دانشگاه خواندهاند ولی در هر صورت حرکت مثبتی است.» حیات وحش ایران نه تنها با کمبود دامپزشک که با کمبود نظارت هم روبرو است و به اعتقاد سپهر سلیمی، فعال حقوق حیوانات همین دستورالعملهای سازمان محیط زیست هم در ۹۰ درصد از مراکز اجرا نمیشود.
الف در 4 اردیبهشت 1401 با تیتر «کشتن یک قلاده خرس با تراکتور» نوشت:
یک قلاده خرس قهوهای به علت رفتارهای نامناسب و غیراصولی چند نفر از اهالی روستای کنازق شهرستان نمین تلف شد.
به گزارش فارس، به نقل از روابط عمومی حفاظت محیط زیست اردبیل، صبح روز جمعه(۲ اردیبهشت) پیرو گزارش تلفنی محیطبانان شهرستان نمین مبنی بر اعلام حضور یک قلاده خرس قهوهای در روستای کنازق شهرستان نمین، مامورین یگان حفاظت محیط زیست، کارشناسان، رییس اداره حیاتوحش استان، معاون محیط زیست طبیعی اداره کل و مدیرکل به محل اعزام شدند.
متاسفانه اهالی روستا با توسل به روشها و رفتارهای نامناسب، پس از تعقیب و گریز و ضرب و جرح حیوان و از پا انداختن آن، با استفاده از ادواتی نظیر تراکتور، این حیوان را مهار نموده و آسیب جدی به آن وارد نموده بودند، به طوری که ضمن زیرگرفتن آن با تراکتور، باعث شکستگی استخوان پا و لگن و آسیب ستون فقرات حیوان شده و با یک حلقه طناب ضخیم از ناحیه گردن بسته و پای عقب سمت چپ حیوان را زیر چرخ تراکتور قرار دادهاند تا به زعم خود مانع فرار آن شوند.
اکیپ یگان حفاظت محیط زیست با همکاری عوامل نیروی انتظامی مستقر در محل، به منظور ایجاد امکان انتقال آن به کلینیک حیات وحش استان و جلوگیری از احتمال خطر حمله به افراد حاضر در محل و روستائیان با بکارگیری اسلحه بیهوشی و بیهوش نمودن خرس اقدام و گونه مذکور را با قفس به مرکز استان و کلینیک حیاتوحش انتقال داده شد.
سپس دامپزشک معتمد راهنماییهای لازم برای بهبود و بازگشت حیوان به شرایط عادی را ارائه نمود و معاینات بالینی و مداوای لازم نیز بر روی این جانور صورت گرفت به طوری که حیوان به محرکهای وارده عکسالعمل نشان داد و ضربان قلب و تنفس آن به حالت عادی برگشت.
اما با توجه به شدت آسیبدیدگی حیوان از ناحیه ستون فقرات و خونریزی داخلی ناشی از آسیب امعاء و احشاء، متاسفانه تلاشهای به عمل آمده تا پاسی از شب برای احیاء مثمر واقع نشد و حیوان تلف گردید.
به اطلاع هم وطنان میرساند چنانچه به هر نحو ممکن متوجه حضور حیوانات وحشی در روستا و اطراف آن شدند، بدون آسیب به حیوان و یا حمله و رفتار غیر حرفهای با آن، مراتب را به نزدیکترین پاسگاه محیطبانی و یا اداره محیط زیست و یا شمار تلفن ۱۵۴۰ اطلاع دهند تا همکاران اداره کل حفاظت محیط زیست استان اردبیل، مراتب را با رعایت اصول فنی و ایمنی لازم رسیدگی نمایند تا خدای ناکرده شاهد تلفات حیات وحش و خسارت به تنوع زیستی ارزشمند استان نباشیم.
خبرآنلاین در 4 اردیبهشت 1401 با تیتر سرنوشت تلخ پلنگ قائم شهر؛ «عملیات زندهگیری خندهدار بود»ن نوشت:
صادارات شهر قائمشهر پناه گرفته بود، تیتر بسیاری از رسانهها شد.
ایرن مهرگان: خبر در نگاه اول هیجانانگیز و جالب به نظر میرسید، اهالی شهری از خانه بیرون میآیند تا بروند دنبال زندگیشان اما چشمشان صاف میافتد به چشم پلنگی که احتمالا ترسیده و نمیداند با این همه موجود دوپا که دورش جمع شدهاند چه باید کرد.
خبر بعدی حکایت از زندهگیری پلنگ داشت و دستکم برای دوستداران محیط زیست کشور خبر خوشحالکنندهای به نظر میرسید اما خوشی این خبر چندان دوامی نداشت و تیترها عوض شد: پلنگ سرگردان قائم شهر تلف شد.
مرور این اتفاق در گفتوگو با پیام محبی،رئیس بیمارستان دامپزشکی تهران، به یک کلمه کلیدی رسید:«کوه یخ.» او معتقد است این اتفاق تنها بخشی از یک کوه یخی است که حکایت از مشکلات فراوان در ساختار سازمان محیط زیست و حیات وحش کشور دارد.
گفتوگوی ما با پیام محبی را بخوانید:
پلنگ قائمشهر تلف شد، ارزیابی شما از این اتفاق چیست؟
اتفاقی که صبح امروز رخ داد، از حضور پلنگ در شهر تا حالا که متوجه شدیم، پلنگ تلف شده، همان ماجرای کوه یخ است. اتفاق امروز فقط نوک این کوه یخ را نشانم میدهد در حالی که مشکل اساسیتر از این است.
چطور؟
از نتایج بلایی که ما بر سر محیطزیست کشورمان آوردیم، همین اتفاق امروز است. تخریب زیستگاهها و بحث تغییر اقلیم نتیجهاش میشود همین اتفاق، یعنی ورود حیوانات به شهرها برای تهیه غذا.
یعنی این پلنگ برای غذا به شهر آمده؟
ببینید احتمالات را اگر بررسی کنیم باید بگوییم که این پلنگ حتما پیر بوده که مجبور شده برای تهیه غذا به شهر بیاید وگرنه پلنگهای جوان دارای قلمرو هستند و توانای شکار کردن دارند. اما پلنگهای پیر برای تهیه غذا معمولا دچار مشکل میشوند و حجم زیاد حیوانات بدون صاحب در شهرها، از جمله سگها و گربهها، لقمه خوبی برای چنین پلنگی محسوب میشوند و نتیجه میشود همین اتفاق. متاسفانه معضل سگها و گربههای رها شده در شهرها جدی گرفته نمیشود در حالی موضوع جدی و خطرناکی است که نیاز به کار دارد.
نحوه برخورد و زندهگیری این پلنگ را چطور میبینید؟
متاسفانه صحنههای که دیدم کاملا خندهدار و غیرحرفهای بود. خودروهایی بدون تجیهزات و افرادی غیرحرفهای و با جمعیت زیادی از مردم گوشی به دست جمع شدهاند، در حالیکه زندهگیری حیوانات یک کار کاملا علمی و حرفهای محسوب میشود، دامپزشک باید حضور داشته باشد و محیطبان آموزش دیده باید وارد عمل شود.
دامپزشک برای چنین کاری در سازمان محیط حضور دارد؟
ببیند تعداد دامپزشکانی که در ادارات محیطزیست کشور مشغول به کار هستند از تعداد استانهای کشور کمتر است، چطور میتوانیم توقع داشته باشیم که در چنین مواردی افراد متخصص حضور داشته باشند. البته هنوز دلیل تلف شدن پلنگ اعلام نشده است و نمیدانیم دقیقا چه اتفاقی افتاده اما اگر نیروهای امنیتی به پلنگ شلیک کرده باشند، حق داشتهاند، پلنگها از خانواده گربهسانان هستند و وقتی دچار ترس میشوند ممکن است به انسانها حمله کنند، با وضعیتی که امروز در آن شهر دیدیم، وقتی عملیات زندهگیری حرفهای انجام نمیشود، چارهای جز این نمیماند.
جمعیت پلنگهای کشور چقدر است و آیا خطر انقراض وجود دارد؟
درباره جمعیت یوزپلنگ به نظر من قطعا به انقراض رسیدهایم اما جمعیت پلنگها هنوز وارد خطر انقراض نشدهاند اما با همین روندی که میبینید تا چند سال آینده احتمال انقراض پلنگها هم زیاد میشود. ببیند من دنبال مقصر نیستم اما وقتی شکار کلهبز که غذای پلنگها محسوب میشود، دستکم به دلیل مشکلات اقتصادی، افزایش پیدا میکند، پلنگ هم مجبور است برای تهیه غذا به شهر بیاید و نتیجه به همین اتفاقی که امروز افتاد ختم میشود. متاسفانه ما به راحتی ذخایر ژنتیکی این موجودات را از دست میدهیم.
فرارو با تیتر «تلفات عجیب در عملیات زندهگیری ۱۰ گورخر!» در سال 97 نوشت:
هدف زندهگیری این ١٠ رأس گورخر بود تا به زیستگاه تازه منتقل شوند. به گفته خرازیان مقدم، یک رأس ابتدای عملیات تلفشده و ٤ رأس حین انتقال به پارک ملی. از این ٤ رأس، دلیل مرگ ٢ رأس از آنها هم «اصابت سر حیوان به دیوارههای جانبی جعبه حمل گورخر» عنوان شده! البته تاکید شده تلفشدن گورخرهای دیگر که بعد از عملیات زندهگیری بوده، با همکاری دامپزشکی استان سمنان و نظارت سازمان حفاظت محیطزیست درحال بررسی است.تاریخ انتشار: ۱۶:۱۹ – ۱۸ مهر ۱۳۹۷
روز گذشته ٥ رأس گورخر ایرانی حین انتقال به زیستگاه تازه جان دادند. مدیرکل دفتر حیاتوحش و آبزیان سازمان محیطزیست توضیحات مبسوطی درباره چگونگی تلفشدن این گونه کمیاب ارایه داده که بخشی از آنها را در ادامه خواهیم آورد، اما عجیب اینجاست که کل محموله انتقالی، ١٠رأس بوده؛ یعنی نصف حیوانات حین انتقال از بین رفتهاند. به گزارش شهروند، ماجرا البته تازه نیست. هفته گذشته هم تصاویری دلخراش از مرگ یک قلاده پلنگ ایرانی در شبکههای اجتماعی منتشر شد که نتیجه پروژه زندهگیری اداره کل حفاظت محیطزیست بود. در این گزارش به مشکلات زندهگیری و دو مورد تلفات گونههای ارزشمند خواهیم پرداخت که به جهت عدم نظارت صحیح از بین رفتهاند.
چطور حیوانات را زنده میگیرند؟
عملیات زندهگیری حیوانات به روشهای مختلف شکل میگیرد، البته روشهای دیگری برای قاچاق نیز وجود دارد که مواردی دردناک و غیرانسانی هستند، اما آنچه درباره آن مینویسیم، روشهای مختلف در دنیا برای به دام انداختن حیوان در کنار حفظ سلامتی او است. این روشها که توسط سازمانهای محیطزیستی انجام میشود، به اشکال مختلف است: به دام انداختن گروهی (که عموما در محیطهای کممساحت انجام میشود)، کمنداندازی (برای حیواناتی نظیر گورخر)، دارتینگ و تلهگذاری با اسلحه بیهوشی (برای شیر و پلنگ) و… در این میان روشهایی نظیر کمنداندازی با توجه به عوارض آن کمتر انجام میشود و بیشتر به روش دارتینگ عمل میکنند. در این روش مواد استفادهشده برای بیهوشی بسیار مهم هستند که باید با کمک تیم دامپزشکی مجرب انجام شود، بنابراین تلفاتی که در ادامه به آنها اشاره میکنیم یا به جهت استفاده ناصحیح حین عملیات بوده یا به نحوه نگهداری نامناسب بعد از انتقال مربوط است.
اصابت سر به جعبه
روز گذشته بعضی از سایتهای خبری به مرگ ٥ رأس از ١٠رأس گورخر حین انتقال از منطقه توران به پارک ملی (در کویر مرکزی) اشاره داشتند و از تلفشدن این گونه کمیاب نوشتند. بلافاصله مجید خرازیانمقدم، مدیرکل دفتر حیاتوحش و آبزیان آبهای داخلی هم کل پروژه و علت مرگ را تشریح کرده بود. هدف زندهگیری این ١٠ رأس گورخر بود تا به زیستگاه تازه منتقل شوند. به گفته خرازیان مقدم، یک رأس ابتدای عملیات تلفشده و ٤ رأس حین انتقال به پارک ملی. از این ٤ رأس، دلیل مرگ ٢ رأس از آنها هم «اصابت سر حیوان به دیوارههای جانبی جعبه حمل گورخر» عنوان شده! البته تاکید شده تلفشدن گورخرهای دیگر که بعد از عملیات زندهگیری بوده، با همکاری دامپزشکی استان سمنان و نظارت سازمان حفاظت محیطزیست درحال بررسی است.
طناب دور گردن
دوربین گوشی موبایل دقایقی را از بیرون کشیدن لاشه یک پلنگ ایرانی از میان درختان ثبت کرده بود. حیوان تکان نمیخورد و همزمان یک نفر طناب از گردنش باز میکرد. در هر حال یا تلهگذاری اشتباه انجام شده یا دارتینگ به شکلی نامناسب منجر به مرگ حیوان شده است. همزمان پلنگ را میدیدید که کشانکشان و بیجان بیرون آورده میشد و روی پارچه یا مشمایی قرار میگرفت. تصاویر بیش از اینها نبود، اما خبر همه جا پخش شد. اداره کل حفاظت محیطزیست استان سمنان نیز در واکنش به آن اعلام کرد این پلنگ به جهت «کهولت سن» از بین رفته است. هرچند گزارشهای میدانی نشان میداد این تمام ماجرا نیست. ضمن اینکه اگر سن پلنگ بالا بوده، چرا چنین ریسکی در مورد این گونه نادر به اجرا درآمده است؟
ایرنا در 15 دی 1401 با تیتر «بساط فروش پرندگان مهاجر در حاشیه بازار پرندگان فریدونکنار برچیده می شود» نوشت:
مدیر کل محیط زیست مازندران با اشاره به تعطیلی محل اصلی و بازار فروش پرندگان در شهرستان فریدونکنار گفت: با حکم دادستانی شهرستان مبنی بر جمع آوری بساط دستفروشی فروشندگان این بازار در حاشیه محل قبلی فروش این پرندگان برچیده می شود.
عطاالله کاویان روز پنجشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: هفته های اخیر با هماهنگی شورای تامین شهرستان فریدونکنار و طرح موضوع در شورای تامین استان مازندران و هماهنگی های صورت گرفته با فرماندهی انتظامی و فرمانداری شهرستان و اخذ مجوز لازم بازار و محل اصلی عرضه و فروش پرندگان شکار شده در این شهرستان به طور کامل بسته شده است.
وی ادامه داد: اما پس از این اجرای مجوز صادره از شورای تامین استان مازندران برخی از فروشندگان پرنده های شکار شده اقدام به عرضه و فروش غیر رسمی و پراکنده پرندگان در اطراف محل اصلی و بازار قبلی کردند.
مدیرکل محیط زیست مازندران با اشاره به اینکه تعداد این افراد که مبادرت به فروش غیر رسمی پرندگان شکار شده می کنند کم است، گفت: طی هماهنگی انجام شده با دادستانی فریدونکنار مقرر شد تا شهرداری این شهر در قالب مقابله با سد معبر نسبت به جمع آوری بساط این فروشندگان غیر رسمی اقدام کند.
کاویانی افزود: سابقه فعالیت بازار فروش پرندگان شکار شده در فریدونکنار قدیمی و زیاد است که در آن بازار ۲۴ سماک با برپا کردن ۱۲ تخت رسمی عرضه پرندگان شکار شده را انجام می دادند.
وی زمان تعطیلی بازار فروش پرندگان شکار شده در بازار فریدونکنار را از آبان و آذر امسال و همزمان با شروع فصل صید این پرندگان اعلام کرد.
بازار پرندگان فریدونکنار قدمتی سه دههای دارد. این بازار پس از باز شدن پای گردشگران به صورت انبوه و آشنایی آنها با وجود سنت شکار در مازندران و استقبال بومیان از خرید پرندگان مهاجر پا گرفت، ولی طی همین مدت چنان ریشهای دوانده است که تاکنون از هیچ قانون و مصوبه ای تبعیت نکرده است و حتی در اوج کرونا و آنفلوآنزای فوق حاد پرندگان نیز با وجود مخالفت های بیشمار به فعالیت خود ادامه داد.
جان سختی بازار فریدونکنار در سال های اخیر به حدی رسید که در دی ماه سال گذشته دوستداران طبیعت و محیطزیست با راهاندازی پویشی با عنوان « درخواست تعطیلی بازار پرندگان وحشی فریدونکنار » در فضای مجازی ، تیرک اصلی پناهگاه سلاخان پرندگان مهاجر در مازندران و استانهای شمالی را نشانه گرفتند و در این کارزار که خطاب به رییس قوه قضاییه و رییس فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی نوشته شده بود ، با جمع آوری بیش از ۱۸ هزار امضا خواستار تعطیلی این بازار شدند.
انتهای پیام