خرید تور نوروزی

نقدی بر «پایان پارادوکس»

مرتضی زارعی، مدرس دانشگاه در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز داده است، در نقدی به یادداشت «پایان پارادوکس»، نوشته‌ی محمد زارع شیرین کندی، نوشت:

جناب زارع شیرین کندی در نوشته‌ای در سایت انصاف نیوز موضع گیری و مواجهه مذمت گرانه دکتر سروش نسبت به یک هنرپیشه را مورد نقد قرار داده است و با متضاد خواندن  ترکیب روشنفکری دینی، عملکرد  دکتر سروش  به دلیل  دفاع از امکان و بلکه ضرورت  روشنفکری دینی را  دارای  تناقض دانسته و نوع برخورد دکترسروش با هنرپیشه‌ای که پیشینه برهنگی عمومی  دارد را پایانی بر ادعای روشنفکری ایشان تلقی نموده است؛ اما ادعای نویسنده محترم در  پارادوکس خواندن نسبت میان روشنفکری و اندیشه دینی  و همچنین سخن سروش را مهر ختام بر پارادوکس ادعایی دانستن  به دلایل مختلف قابل قبول نیست.

در نقد ادعای تناقص بین روشنفکری و اندیشه دینی باید گفت که این ادعا از جهات مختلف علیل است؛ جهت اول این که  اگر روشنفکری را تلاش عقلانی در فهم عصری نیازهای انسان و نقد واصلاح روش‌های زیست فرهنگی  فردی وجمعی بدانیم آنگاه اذعان خواهیم نمود که عنصرهایی چون عقل واجتهاد ناظر به زمان، پیوند دهنده بین روشنفکری و اندیشه دینی هستند و تا زمانی که می‌توان دفاع عقلانی از دین نمود و همچنین تا امکان اجتهاد اعم از اجتهاد در فروع و اصول در دین وجود دارد مقوله روشنفکری دینی نیز ممکن و مطلوب خواهد بود.

جهت دوم تاریخ روشنفکری دینی در غرب و دنیای اسلام است که گواه بر امکان تحقق چنین پدیده‌ای است و به تعبیر حکما بهترین دلیل اثبات‌گر یک امر وقوع آن است. در غرب متفکران پیشگام روشنفکری چون لوتر که داعیه اصلاح دینی داشتند هیچ‌گاه اندیشه دینی را نفی نکردند بلکه از پایگاه اصلاح اندیشه دینی اصلاح جامعه را مد نظر داشتند. در جهان اسلام نیز مصلحانی چون سیدجمال و اقبال و شریعتی و مطهری و دیگران همگی روشنفکرانی بودند که از پایگاه دین، منش روشنفکری خود را دنبال می‌کردند و هر یک در زمان خود اندیشه‌های اصلاح‌گرانه دینی خود را پیش می‌بردند.

و اما جهت سوم اثبات‌گر  امکان و بلکه ضرورت روشنفکری دینی به خصوص در جهان اسلام بازگشت به تجربه‌های تلخ  در چند دهه اخیر  دارد که آثار شوم  به انزوا رفتن و کنار گذاشته شدن روشنفکری دینی در ایران و منطقه  را شاهد هستیم و می‌بینیم که در غیاب روشنفکری دینی جریاناتی چون طالبان و سلفی‌ها در جهان اسلام و مشابه آنها در ایران ظهور نمودند و مصائب بسیار به بار آورده‌اند. در واقع روشنفکری دینی است که می‌تواند قدرت دین را در اجتماع در جهت سازنده هدایت نماید و در کنار زدن آن، قدرت دین در سلطه  قشریت و خشونت و انحصارگرایی قرار می‌گیرد؛ ضربات جبران ناپذیر بر جامعه وارد می‌سازد که در سالهای اخیر نتایج نامیمون آن مشهود است.

با توجه به این جهات روشنفکری دینی نه ترکیب پارادوکسیکال بلکه داروی درمانگر منازعات و تنگ‌نظری‌ها و حق‌کشی‌ها در جوامع دینی است.

نکته‌ای هم درباره سخن اخیر دکتر سروش اضافه می‌کنم که بر خلاف نظر نویسنده «پایان پارادوکس» این سخنان سروش دلیل بر ضرورت روشنفکری دینی و نشانه‌ای از التزام ایشان به روشنفکری است. روشنفکری حتی بدون قید دینی طرفدار ابتذال نیست و از جمله وظایف روشنفکری این است که با نقد فرد و جامعه سطح فرهنگ جامعه را ارتقاء بخشد و روشنفکری که رسالت نقادی واصلاح را دارد نمی‌تواند به بهانه آزادی از ابتذال دفاع کند. روشنفکر از طرفی به عقل واز طرف دیگر به  آزادی مسئولانه باور دارد. دکتر سروش نیز از موضع روشنفکری دینی از مواضع اخیر خود دفاع نموده و با اشاره به قبح عقلی و عقلایی برهنگی و بی حیایی عمل آن هنرپیشه را مذموم دانسته و ازجمله آورده است: «سرتاپا برهنه شدن و بدن عریان و شرم‌گاه خود را در مقابل چشمان جهانی به نمایش‌نهادن (حتی اگر مردی چنین کند) نه تنها کاری‌ست که افتخاری ندارد، بلکه مورد تقبیح کثیری از عقلای عالم است لذا چنین کاری نمی‌کنند.»[سایت انصاف نیوز] و طبق مبنای متین (کل ما حکم به العقل حکم به الشرع) بین حکم عقل وشرع و دین پیوند وثیق است. لذا حکم عقل و دین در کنار هم می‌نشینند. بنابراین نه عمل آن هنرپیشه قابل دفاع عقلانی است و نه نقد بر آن عمل، عملی غیر روشنفکرانه است ونه روشنفکری دینی که ملتزم به عقل و دین است  پارادوکس  دارد ونه موضع دکتر سروش خروج از روشنفکری است و دکتر سروش در راستای رسالت روشنفکر دینی رفتار نموده است.

نوشته را با جملاتی از داریوش شایگان روشنفکر برجسته ایرانی در دفاع و ستایش پرمعنا از حجاب وحیا به پایان می‌برم؛ «حریم بازتابی از وجه راز آمیزی عالم در ارتباطات اجتماعی است زنی که چادر به تن دارد و خرامان راه می‌رود ضمن اینکه خود را می‌پوشاند به حرکاتش دو چندان جاذبه می‌دهد زیرا این پوشش در حین دفع جذبه وکشش نیز هست حیاء به عبارتی دیگر نوسانی است دائم بین آنچه در حین کشف مستور است ودر حین استتار مکشوف خلاصه تعریف ناپذیر ست…و در جامعه‌ای که حریم باشد حیا نیز هست» (آسیا در برابر غرب،  ص ۲۹۰)

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. جناب منتقد محترم: اگر همه استناداتتان از نوع عبارتی که از شایگان نقل کردید باشد، تکلیف خواننده روشن است! خود شایگان در ده سال آخر عمر پربارش منتقد کتاب‌هایی مثل آسیا در برابر غرب بود پس عقایدتان را به حساب شایگان نگذارید.
    آنچه به عنوان دفاع از حیا طرح کرده اید هرچند کاملاً دینی است اما با روشنفکری فاصله دارد مگر اینکه کل سنت نقاشی پسارنسانس غرب را از دایره روشنفکری کنار بگذارید. لابد جنابعالی به‌تر میدانید که ادبیات و رمان و نقاشی و سینما را نمی‌توان از حیات فرهنگی غرب جدا کرد. کجای فلسفه معاصر غرب وجود برهنگی در ادبیات و هنر غرب را غیرعقلانی قلمداد کرده‌اند؟
    و اگر شایگان برای شما حجت است باید خدمتتان عرض کنم که خود استاد با بیانی شفاف در همین اواخر گفت: نور از غرب می‌آید!

    1. باسلام و احترام در پاسخ به دو نکته اشاره می کنم 
      ۱- سخن دکتر شایگان را به عنوان استدلال نیاورده ام و در پایان به عنوان تایید حجاب  آمده است در عین حال سخن جناب عالی  که فرموده اید بعد ها شایگان کتاب آسیا در برابر غرب را قبول نداشت ،مخالف با صحبت های جناب شایگان درباره کتاب آسیا در برابر غرب است که می گوید  《از کتاب‌  آسیا در برابر غرب‌، انواع‌ و اقسام‌ قرائت‌های‌ مختلف‌ شد، هرکس‌ هر وقت‌ گرفتاری‌ فکری‌ پیدا می‌‌کند می‌‌رود سراغ‌ این‌کتاب‌، شاید هم‌ سرگرمی‌‌ خوبی‌ برای‌ نقادان‌ فاضل‌ باشد، لااقل‌ این‌ حسن‌ را دارد، اما وقتی‌ خودم‌ این‌کتاب‌ را پس‌ از سال‌ها می‌‌خوانم‌، می‌‌بینم‌ که‌ با خیلی‌ از حرف‌هایش‌ هنوز موافق‌ هستم 》 (گفتگو با علی اصغر سیدآبادی/منبع: کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت)
      ۲- ادعای ما عدم تنافی بین روشنفکری و اندیشه دینی بود و این که گوهر روشنفکری مدافع برهنگی نیست و برهنگی قابل دفاع عقلانی نیست و دلیل عینی وعملی آن هم به تعبیر درست  سروش این است که در همین روزگار  اکثر عقلا از برهنگی پرهیز دارند و آن را نمی پسندد وانجام نمی دهند این عقلا چه فیلسوف چه غیر فیلسوف.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا