انفجار جمعیت «گورها» در فارس
روزنامه پیام ما نوشت
:
«گورخرها در ایران در معرض خطر انقراض هستند.» این پست را چندی پیش یکی از گروههای پرطرفدار در زمینه جاذبههای طبیعی و تاریخی ایران منتشر کرد و بسیاری با لایک کردن آن، دراینباره اظهار تاسف کردند. آیا واقعا گورهای ایرانی در معرض خطر انقراض هستند؟ «پیام ما» به مناسبت روز جهانی حیات وحش در گفتوگو با مهدی نبیان درباره وضعیت این گونه از او پرسید.
بسیاری از مردم و بخشی از جامعه محیط زیست، زیستگاه اصلی این گونه را پارک ملی توران میدانند، این گزاره چقدر درست است؟
ما بیشترین جمعیت این گونه را که بالغ بر هزار و ۸۳ فرد میشود، در منطقه حفاظت شده بهرام گور و پارک ملی قطرویه داریم. در کنار آن مجموعه حفاظت شده توران جزو زیستگاههای اصلی گورخر است. سابق بر این در پارک ملی کویر هم گورخرها را داشتیم که در اواخر دهه ۶۰ این گونه در آنجا منقرض شد و در سالهای اخیر تلاشهایی برای معرفی مجدد این گونه در این پارک انجام شده است و در حال حاضر ۳۰ فرد به صورت آزاد داریم. خوشبختانه تلاشهای صورت گرفته برای افزایش جمعیت این گونه در پارک ملی کویر، در حال به بار نشستن است. در سال ۱۳۷۵ هم چهار فرد گورخر از توران زندهگیری و برای پروژه تکثیر به یزد و منطقه کالمند بهادران منتقل شدند.
آیا ما زیستگاههایی داریم که در آنجا انقراض این گونه اتفاق افتاده باشد؟
پناهگاه حیات وحش «خوش ییلاق» در استان سمنان یکی از زیستگاههای گورخر در گذشته بوده است. در واقع پس از یک دوره انقراض، معرفی مجدد پیش از انقلاب را داشتیم که با اتفاقات و تحولاتی که پس از انقلاب داشتیم انقراض دوباره گورخر بار دیگر روی داد. همچنین در شمال دریاچه هامون تا سالهای ابتدایی انقلاب شاهد حضور گورخر بودیم. در استان یزد هم این انقراض رخ داده و علاوه بر آن در شمال و شمال شرق استان فارس به سمت آباده هم در گذشته این گونه حضور داشت. در گذشته دور یعنی بیش از ۷۰ سال پیش در استان قزوین نیز شاهد این گونه بودیم.
در حال حاضر اگر به قطرویه سفر کنید در بخشهایی از پارک میتوانید پوشش گیاهی تخریب شده به واسطه افزایش جمعیت را ببیند. در حاشیه آبشخورها هیچ پوششی نیست زیرا گورها از آنها تغذیه کرده و پوشش را از بین بردهاند
چه عواملی این انقراض را در برخی زیستگاهها رقم زده است؟
معمولا در این مناطق با تخریب زیستگاه به دلایل مختلف از جمله گسترش کشاورزی یا دامپروری مواجه بودهایم. علاوه بر آن شکار غیرمجاز به کاهش جمعیت این گونه منجر و سبب شده قابلیت احیای گور در این منطقه را از دست بدهیم. درباره یزد و یا شمال هامون به نظر میرسد در شرایط کنونی اولویت احیای جمعیت این گونه نباشد.
به نظر میرسد در بین زیستگاههای مختلف، بهترین وضعیت را منطقه حفاظت شده بهرام گور و پارک ملی قطرویه داشته باشند. چه عواملی باعث این افزایش جمعیت شد؟
پیش از انقلاب و در آن شرایط حفاظتی، در بهرام گور ۹۰ فرد گورخر داشتیم که این میزان در دهه ۷۰ به حدود ۸۰ تا ۸۵ رسید. در سالهای ۸۰ و ۸۱ پروژهای برای مدیریت و رفتارشناسی گورخر در بهرام گور تعریف شد تا بر اساس آن این زیستگاه به نهایت ظرفیت خود برای نگهداری از گور برسد. مدیریت این پروژه با هومن جوکار بود و اساتیدی مانند مهندس هوشنگ ضیایی، دکتر برهان ریاضی، مهندس حمزه ولوی؛ مدیرکل فقید حفاظت محیط زیست فارس و دکتر حمید ظهرابی توصیهها و پیشنهادهایشان را مطرح کردند. در این دوره بخشی از منطقه حفاظت شده بهرام گور به پارک ملی قطرویه تبدیل شد. آن زمان پیشبینی ما بهعنوان دستاندرکاران پروژه این بود که روند افزایش جمعیت گور در سال ۱۳۹۵ به ۷۰۰ فرد برسد. در همین سال هم بود که مهندس لیلا جولایی از اداره کل حفاظت محیط زیست فارس با من تماس گرفت و گفت که پیشبینی انجام شده در گزارش محقق شده و در حال حاضر با فعالیتهای حفاظتی محیطبانان و… به عددی نزدیک به هزار و ۱۰۰ فرد رسیده است. در این شرایط ما باید برنامههایی با توجه به شرایط کنونی منطقه داشته باشیم زیرا به نظر من محدوده پارک ملی قطرویه ظرفیت چنین تعداد گورخری را ندارد و اگر برای این جمعیت طرح مدیریت جدیدی تعریف نشود و اقداماتی برای مدیریت جمعیت صورت نگیرد شاهد تلفات زیادی در آن به واسطه فقر غذایی، مهاجرت خارج از زیستگاه و…. خواهیم بود.
قطرویه با پارک ملی «ماسایی مارا» در کنیا قابل مقایسه است و شما میتوانید به راحتی گورخر را در آن مشاهده کنید
زمانی که از طرح جدید مدیریتی صحبت میکنید، منظور شما چیست؟
در شرایطی که پوشش گیاهی قطرویه پاسخگوی این جمعیت از گورخر نیست مهمترین اقدام این است که بر اساس موافقنامهای که بین سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان منابع طبیعی از گذشته وجود داشته (یک پنجم منطقه حفاظت شده منطقه امن است، قطرویه در گذشته منطقه امن بهرام گور بوده است) پیگیری منسجمی برای اینکه یک پنجم منطقه حفاظت شده بهرام گور به منطقه امن ارتقا یابد، صورت گیرد. با انجام این کار شاهد خروج دام در این محدوده خواهیم بود و در کنار مساحت پارک ملی قطرویه که بیش از ۵۰ هزار هکتار است، منطقه امنی تقریبا با همین میزان مساحت افزوده خواهد شد. یک دهه است که پارک ملی قطرویه را داریم ولی همچنان منطقه امن بهرام گور مشخص نشده و به تبع آن اقدامی برای خروج دام نیز صورت نگرفته است. با امن شدن این محدوده میتوان امیدوار بود که زیستگاه امن گورها افزایش یافته و پوشش گیاهی قطرویه که به سبب جمعیت بالای آنها آسیب دیده، احیا شود. همچنین با تعریف جدید منابع آبی در منطقه امن جمعیت در آنجا افزایش خواهد یافت. علاوه بر آن پیشنهاد ما به سازمان حفاظت محیط زیست همواره این بوده که تعدادی از گورهای قطرویه قابلیت انتقال و معرفی مجدد به پارک ملی کویر را دارند و میتوانند به پروژه احیای گور در آنجا ملحق شوند. البته این موضوع نیازمند سرمایهگذاری سازمان حفاظت محیط زیست و کمک گرفتن از اسپانسرها برای اقدامات جدی است. متاسفانه در طول سال به واسطه افزایش جمعیت در بهرام گور شاهد بالا رفتن تلفات جادهای هستیم که گاهی باعث از دست رفتن گورهای ماده میشود. مهاجرت گورها به خارج از منطقه از دیگر تبعات این افزایش جمعیت است که آنها را با تهدیدهای جدی مواجه میکند. از این رو باید به شکل جدی برای ایجاد منطقه امن بهرام گور اقدام شود.
بر چه اساسی این گزاره را مطرح میکنید که تعداد گور در این منطقه فراتر از ظرفیت است؟
سطح مرتع و میزان علوفهای که برای حیات وحش در دسترس است، در این منطقه مشخص شده که نشان میدهد پوشش گیاهی پاسخگوی این تعداد گور نیست. هر گورخر در طول یک شبانهروز به یازده و نیم تا ۱۲ کیلوگرم علوفه برای تغذیه نیاز دارد. ما یک محدود بیش از ۵۰ هزار هکتاری داریم که اغلب منابع آبی هم در آنجا قرار گرفتهاند، همین موضوع سبب شده گورها به واسطه وابستگی به منابع آبی (که اغلب به شکل دستی است) در این منطقه تجمع پیدا کنند. از طرف دیگر در خارج از محدوده پارک ملی، دام را داریم که تعارض زیادی ایجاد کرده است. بنابراین گورخرها ترجیح میدهند در محدوده پارک بمانند. در حال حاضر اگر به قطرویه سفر کنید در بخشهایی از پارک میتوانید پوشش گیاهی تخریب شده به واسطه افزایش جمعیت را ببیند. در حاشیه آبشخورها هیچ پوششی نیست زیرا گورها از آنها تغذیه کرده و پوشش را از بین بردهاند. گاهی در فصل زمستان سازمان حفاظت محیط زیست مجبور است برای تهیه غذای این گونه هزاران کیلو علوفه دستی به آنها بدهد تا زنده بمانند و این فصل را بگذرانند. این موضوع نشاندهنده نقصان در مدیریت زیستگاه است زیرا زیستگاه باید بتواند تامینکننده غذای حیات وحش باشد.
راهکارهای پیشنهادی شما چیست؟
حفظ جمعیتها و حفظ زیستگاههای موجود باید در اولویت باشد. در حال حاضر پارک ملی توران کمتر از ۲۰۰ فرد گور دارد، در حالی که در دهه ۷۰ در این منطقه جمعیتی معادل ۸۰۰ فرد داشتیم و گزارش نزدیک به ۲۰۰۰ فرد در محدوده توران در پیش از انقلاب وجود دارد. حضور شتر و دام در توران به عنوان رقیب جدی گیاهخواران یکی از دلایل عمده کاهش جمعیت گور در این زیستگاه است که باید برای آن فکری اندیشید. نکته مهم دیگر اینکه بهرام گور به واسطه افزایش جمعیت حضور گور در کنار گونههایی باارزش دیگری نظیر هوبره، زاغ بور، جبیر، کل و بز و قوچ و میش از ظرفیت بسیار بالایی در گردشگری برخوردار است. این منطقه فاصله ۱۰۰ کیلومتری با سیرجان دارد که خوشبختانه به حمل و نقل ریلی متصل شده و میتواند بحثهای گردشگری را در این منطقه تقویت کند. قطرویه با پارک ملی «ماسایی مارا» در کنیا قابل مقایسه است و شما میتوانید به راحتی گورخر را در آن مشاهده کنید. اسرائیلیها به واسطه اشاره به گور و گوزن زرد در تورات، پیش از انقلاب تعدادی از جمعیت گورهای ما را به آنجا منتقل کردند. این ۱۰۰ گور گرچه جمعیتی حاصل از درونآمیزی هستند ولی تورهایی که برای آنها برگزار میشود بین ۵ تا ۱۰ هزار دلار هزینه دارد. در مقابل ما با چنین جمعیتی در قطرویه همچنان ساز و کار مشخص گردشگری نه تنها برای این گونه بلکه برای سایر گونهها هم نداریم. سازمان حفاظت محیط زیست و گردشگری چه برای گردشگران داخلی و چه توریستهای ورودی طرحی ندارند و مشارکت در حفاظت و بحث نوین حفاظت مشارکتی که میتواند خیلی مطرح باشد در اینجا شکل نگرفته است. گردشگری حیات وحش در این منطقه این توان را دارد که درآمد جایگزینی برای دامداری باشد. در مقابل ما نه تنها برنامه مدونی نداریم بلکه تنها تلاشی که انجام میدهیم معطوف به افزایش جمعیت است. این دیدگاه که ما هر سال باید افزایش جمعیت داشته باشیم یک دیدگاه قدیمیاست؛ متاسفانه در محیط زیست همواره این ایده وجود دارد که هر ساله باید گزارش و آماری از افزایش جمعیت حیات وحش داشته باشند. در کنار برنامههای گردشگری میتوان برداشت از جمعیت با برنامههای شکار آنهم با در نظر گرفتن مزایدههای بینالملی با هدف تامین بودجه برای ارتقای حفاظت را مدنظر قرار داد. گو اینکه در کشورهای آفریقایی با قیمت بالا و مزایده بینالمللی این موضوع اتفاق میافتد و هزینه آن برای حفاظت و کمک به جامعه محلی صرف میشود ولی در ایران متاسفانه به جای تصمیمگیری در این زمینه با رفتار احساسی روبهرو هستیم
انتهای پیام