وظیفه ذاتی حکومتها حفظ جان شهروندان و تأمین آرامش
علی صالح آبادی، مدیر مسئول ستاره صبح در این روزنامه نوشت:
به عقیده روانشناسان، جامعه شناسان، رفتارشناسان و … مردمان ایرانزمین مردمانی خونگرم، مهربان و دلرحم هستند؛ شاید به همین دلیل است که سعدی گفته: «چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار». گاه و بی گاه اتفاق یا اتفاقاتی در گوشه و کنار کشور رخ میدهد که «وجدان عمومی جامعه» را آزار میدهد و مردم را نگران میکند. در نوشتار پیش رو به چند نمونه اشاره میشود.
1-افراد خودسر در وزارت اطلاعات در سال 1379 دست به کشتن داریوش فروهر، پروانه اسکندری، جعفر پوینده و محمد مختاری زدند. این موضوع در دولت خاتمی اتفاق افتاد. هرچند خاتمی در ارتباط با این موضوع دری نجفآبادی وزیر اطلاعات وقت را برکنار کرد، اما انتظار جامعه مجازات سنگین آمران و عاملان بود. این رویداد تلخ جامعه آن روز را شوکه کرد و افراد از خود میپرسیدند با چه دلیل و منطقی و بدون برگزاری دادگاه افراد باید کشته شوند؟
2-سعید حنایی قاتل سریالی مخوف و بیرحم در سال 1379 به این نتیجه رسید بهزعم خودش باید زنان فاسد را به قتل برساند. بر اساس مستندات بهدستآمده، وی در فاصله مرداد سال 79 تا 15 فروردین سال 80 در مشهد 16 زن را سوار موتور یا ماشین خود کرده و به قتل رسانده بود. خوشبختانه دستگاه قضائی او را بازداشت و اعدام کرد. اقدامات سعید حنایی روح و روان ایرانیان را آزرد که هنوز آثارش پاک نشده است.
3- چهار زن اصفهانی در سال 1393 قربانی اسیدپاشی و دچار سوختگی شدید در ناحیه صورت شدند. این رخداد زنان ایرانی را نگران و مضطرب کرد و از خود میپرسیدند چرا چنین اتفاقی افتاده است. این زنان به بهانه بدحجابی و بدون محاکمه در دادگاه صالحه مورد اسیدپاشی واقع شدند. اقدامی که همچنان ایرانیان را دچار بهت و حیرت کرده است و معلوم نیست که آیا عاملان این جنایت مجازات شدهاند یا خیر؟
4-سید احمد علم الهدی امام جمعه مشهد روز گذشته گفت: «دیگر اقتدار امنیتی نظام نمیتواند در عرصه مقابله با کشف حجاب میدانداری کند. برادران و خواهران همه شما باید با این موضوع مقابله کنید.» گویا ایشان فراموش کردهاند که کشور، مجلس، قوه قضائیه، قانون و … دارد و به نظر میرسد که او فرمان انجام اقدام خودسرانه صادر کرده است. پرسش این است که چنانچه افرادی تحت تأثیر سخنان وی برخورد فیزیکی و خشن با زنان کم حجاب یا بیحجاب داشته باشند، چه کسی مسئول و پاسخگو خواهد بود؟
5-دکتر محمد مولائی عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی جامعه پزشکی روز اول اسفند 1398 فاش کرد که کرونا وارد ایران و شهر قم شده است. در آن زمان وزارت بهداشت وقت میپنداشت که «آنفولانزا» در کشور شیوع پیدا کرده نه «کرونا»؛ سهلانگاری و سیاستهای «شل کن و سفت کن» متأسفانه جان هزاران ایرانی را گرفت و خانوادههای آنان را داغدار کرد که آثارش همچنان بر دلها و ذهنها باقی مانده است.
6-پدیده نوظهور این روزهای کشور، موضوع مسمومیت سریالی دانش آموزان مدارس دخترانه در تعدادی از شهرها است. اصولگراها و مقامات این ماجرا را ساختهوپرداخته دشمن میدانند. هرچه هست باشد، مهم این است که این تراژدی سلامت دانش آموزان دختر را هدف قرار داده است. مسمومیت سریالی دانش آموزان دختر پدیده نادری است که در کمتر کشوری دیده شده است. این اتفاق روح و روان ایرانیان را رنجانده و در جامعه نگرانی ایجاد کرده است. پرسش این است که چرا کاری نمیکنید و چرا آمران و عاملان را شناسایی نمیکنید؟ پرسش دیگر این است که آیا این حمله بیولوژیکی کار افراد خودسر است یا یک گروه تروریستی پشت آن قرار دارد؟
7- نوسان شدید قیمت ارز که اخیراً در کشور رخ داده و قیمت دلار را تا مرز 60 هزار تومان رسانده مانند یک زلزله همه چیز زندگی را تحت تأثیر قرار داده و کام مردم را تلخ کرده است؛ زیرا سقوط ارزش پول ملی مناسبات بازار، معیشت خانواده، اقتصاد، تجارت، سرمایهگذاری و … را تحت تأثیر قرار داده و مردم را بیش از هر زمان نگران کرده است. مردم مقصر این شرایط را تصمیمات نسنجیده مجلس و دولت میدانند.
وضع بهگونهای شده که مردم این روزها به چیزی جز تأمین «نان»، «آب»، «هوا»، «سلامت» و «امنیت» فکر نمیکنند. برای مردم سؤال است که چرا باوجوداینکه در کشوری ثروتمند و دارای منابع عظیم زندگی میکنند، اما در مقایسه با کشورهای غیر ثروتمندی مثل ترکیه که نه نفت دارد و نه گاز، وضعشان بدتر است.
نویسنده بر این باور است که شیوه حکمرانی در گذشته و حال، شرایط فعلی را به وجود آورده است. اگر در شیوه حکمرانی تجدیدنظر شود و سیاست تهاجمی در روابط خارجی کنار گذاشته شود و امور کشور به «تکنوکراتها» و اهل فن سپرده شود، وضع بهتر خواهد شد. باید دانست که در همه کشورها سیاست داخلی و خارجی تکمیلکننده یکدیگر و تأمینکننده منافع ملی هستند.
انتهای پیام