سرنوشت مشابه پلنگ، یوزپلنگ و شامپانزه
خبرآنلاین نوشت:
در این گزارش پرونده سه حیوان دوستداشتنی در فضای رسانهای مرور شده است، باران، پیروز و کیجا حیواناتی که تقریباً سرنوشت مشابه داشتند.
ایرن مهرگان: «پیروز» تنها یوزپلنگ زنده مانده از سه قلوهای «ایران» مرد، نهم اسفند بود که رسانهها در خبرهای صبحگاهی از مرگ یوزپلنگی نوشتند که نماد مقاومت و پایداری شده بود، پیروز دهمین ماه زندگیاش را با بالا گرفتن بیماری کلیوی آغاز کرد و چند روز بعد در بیمارستان دامپزشکی تهران در جدال با مرگ جان باخت. شواهد زیادی نشان میدهد این یوزپلنگ از همان ابتدا با اختلال کلیوی دست و پنجه نرم میکرده است، پیام محبی، دامپزشک هم در گفتوگویی به خبرآنلاین گفت: «از ابتدا آنتیبیوتیکی که برای پیروز تجویز شده، اشتباه بوده است و همین موضوع میتواند یکی از دلایل مهم ابتلای توله یوز به نارسایی کلیه باشد.»
وی ادامه داد: «همه چیز نشان میدهد که پیروز از ابتدا این مشکلات را داشته، اما سعی میشد تصویر دیگری از این حیوان به نمایش درآید، یعنی مخاطب مدام با تصاویری از پیروز روبهرو بود که نشان میداد پیروز در حال بازی است و نمای پشت آن هم برج میلاد است و خب این همه نمایش برای چه بود وقتی پیروز از ابتدا چنین مشکلاتی داشت.»
برخی از کارشناسان هم دلیل مرگ پیروز و برخی حیوانات دیگر را دخالت بیمورد انسان در نظم طبیعت عنوان کردند، مثلاً حسین آخانی، استاد دانشگاه و کارشناس محیط زیست در یادداشتی با عنوان «شکست پیروز» نوشت: «پیروز سرنوشت دیگری بهتر از آنچه در ۹ اسفند ۱۴۰۱ برایش اتفاق افتاد نداشت. اما یک درس داشت که بعید می دانم کسی آن درس را آموخته باشد. تنها راه حفظ محیط زیست ایران این است که بفهمیم که ما هیچ از محیط زیست نمی دانیم و محیط زیست را بگذاریم به حال خودش. ما چاره ای جز حفاظت نداریم. ما نباید حتی یک درخت بکاریم. ما نباید به هیچ حیوانی غذا بدهیم. ما نباید با ماشین خود به هیچ منطقه طبیعی برویم. ما فقط باید خودمان را کنترل کنیم. ما باید بپذیریم که انسان تکامل نیافته ترین موجود است.»
مرگ پیروز جدا از تحلیلهای دامپزشکی، محیط زیستی و حیات وحشی، واکنشهای سیاسی و اجتماعی هم داشت طوریکه عطاالله مهاجرانی، وزیر سابق دولت سید محمد خاتمی واکنش تندی به توئیت رضا پهلوی درباره مرگ پیروز نشان داد و برای او نوشت: «تو برو همون ۱۷ میلیون دلار از اموال ملت ایران که پدر و مادرت دزدیدند و تو میخواستی در تجارت ۴۰ درصد سود کنی وتمام سرمایه را بر باد دادی پس بگیر!»
شاید از همه جالبتر واکنشهای مردمی به مرگ پیروز بود که برخی آن را به پایان امید تعبیر کردند و برخی دیگر معتقد بودند نباید یک پروژه محیط زیستی را به امور سیاسی و اجتماعی گره زد.
اما درحالیکه علیرضا شهرداری، پرستار پیروز در روزهای بعد از مرگ این یوزپلنگ سکوت کرده بود، بالاخره در صفحه شخصی خود در فضای مجازی به مرگ پیروز واکنش داد، او در بخشی از این یادداشت نوشت: «جای من نیستید که اینجوری جیگرتون آتیش بگیره و راه به جایی نداشته باشید»
«باران» به دست شامپانزهها کشته شد
اما مرگ پیروز، تنها مرگ حیوانی نبود که حواشی زیادی ایجاد کرد، آذر سال ۱۴۰۰ بود که باران، شامبانزه جنجالی باغ وحش ارم در یک مرکز نگهداری حیوانات در آفریقا مورد حمله سایر شامپانزهها قرار گرفت و مرد. ماجرا باران در ایران از این قرار بود که این شامپانزه در باغ وحش ارم بهدنیا آمد اما بهدلیل ضعف جسمانی دامپزشک سابق باغ وحش ارم (معماریان) از مدیر باغ وحش درخواست کرد تا آن را در منزل شخصی خود نگهداری کند و باغ وحش ارم با این موضوع موافقت کرد، از اینجا به بعد بود که جنجال بر سر این شامپانزه ایجاد شد، گروهی معتقد بودند باران باید به باغ وحش برگردد و گروهی دیگر معتقد بودند که باران را باید به محیط زیست کنار همنوعهای خودش فرستاد، همچنین کمپینی با هشتک نجات باران در فضای مجازی درست شد. اما در نهایت این شامپانزه به سوئیتواترز، مرکز نگهداری شامپانزهها در کنیا فرستاده شد تا ادامه حیات خود را آنجا سپری کند.
ایمان معماریان، دامپزشک و سرپرست باران در ایران درباره مرگ باران به خبرآنلاین گفت: «از مجموعه نگهداری باران در کنیا به من خبر دادند که باران از تونلی که به جایگاه شامپانزههای بالغ وصل بوده وارد جایگاه آنها شده است. از آنها خواستم خودشان صریح و شفاف این مسئله را بیان کنند، به هر حال اشتباهی رخ داده و آنها باید جوابگوی این اشتباه باشند. اما الان بارانِ بیچاره توسط شامپانزههای بالغ کشته شده است، دیگر بارانی وجود ندارد و آن یکسال عذابی که افراد مختلف در ایران به او تحمیل کردند بهپایان رسید و حداقل الان دیگر عذاب نمیکشد.»
او درباره مرگ باران ادامه داد: «بدون شک باران نبایستی با انسان میماند و با انسانها هم نمیتوانست زندگی کند، باید شانس زندگی کردن با همنوعهای خودش را پیدا میکرد، اما باید به جاهاییکه شامپانزههای هم سن خودش بودند میرفت تا با آنها بزرگ شود که این اتفاق نیفتاد. از انگلستان و جاهای مختلف دیگری پیشنهادهایی برای نگهداری باران آمد که تجربه خوبی در این زمینه دارند، در نهایت این مرکز در کنیا انتخاب شد که اصلاً مرکز بدی نیست اما درباره شامپانزهها که بومی کنیا نیستند تجربیات کافی ندارد.»
«کیجا» پلنگ باغ وحش ارم عفونت به مغز استخوانش زده بود
کیجا ار عفونت مرد، این خبری بود که خرداد سال ۱۴۰۱ رسانهای شد تا این پلنگ هم تبدیل به آن دسته از حیواناتی شود که مردم با خبرهای او را خیلی پیگیری کردند اما سرنوشت خوبی نداشت. به گزارش رکنا «کیجا» مادهپلنگی است که در سال ۱۳۹۰ هنگامی که ۵ ماه بیشتر نداشت، در تله شکارچیان استان گلستان گیر کرد و نهایتا به علت عفونت، یک دست خود را از دست داد. او برای مداوا ابتدا به کلینیک حیات وحش پردیسان و پس از طی طول درمان به باغ وحش ارم منتقل شد. کیجا مهمترین شانس تکثیر پلنگ ایرانی بود؛ تا جایی که ایمان معماریان دامپزشک وقت باغ وحش تهران گفته بود: «این پلنگ مستقیماً از طبیعت آمده است و از نظر ژنتیک بسیار با ارزش است.»
با این وجود مرگ «کیجا» هم حواشی زیادی داشت، آن روزها علیرضا شهرداری، کارشناس حیاتوحش که در کالبدشکافی کیجا حضور داشت به رویداد۲۴ گفته بود: اولین کاری که برای توجیه مرگ گونههای مهمی مانند کیجا انجام میدهند بالا بردن سن اوست تا بگویند در اثر پیری مرد در حالیکه کیجا در اسارت میتوانست ۲۰ سال عمر کند. او ۱۱ ساله بود، اما سن او را ۱۳ سال اعلام کردند. یک باغوحش باید دامپزشک حیات وحش داشته باشد و گونههایی موجود را به صورت روزانه چکاپ کند؛ مثلا میزان غذای حیوانات را کنترل کنند و حتی در مورد گونههای مهم هر روز گزارشی از شرایط او نوشته شود.
به گفته شهرداری: آنها اعلام کردند که کیجا غذا نمیخورد بنابراین او را به دامپزشک نشان دادیم و بررسیها نشان داد که عفونت او گسترش یافته است. مثانه کیجا عفونت داشت. هر موجودی ممکن است به دلایل مختلف دچار عفونت شود، اما باید کنترل شود. وقتی باغ وحش دیر متوجه موضوع شود، عفونت غیرقابل کنترل میشود. عفونت به قدری زیاد بود که تمام بدن حیوان را گرفته بود و به مغز استخوانش زده بود. این موضوع نشان میدهد که عفونت از ماهها قبل آغاز شده، اما کسی متوجه آن نشده بود.
گورخرهای باغ وحش صفا دشت
یکی دیگر از موارد مرگ و میر حیوانات در وضعیت اسارت به مرگ گور خرهای باغ وحش صفادشت برمیگردد که حواشی زیادی ایجاد کرد، سه رأس گورخر آفریقایی که دو ماده و یک نر بودند و از هلند به ایران منتقل و پس از چند روز نگهداری در گمرک، ۱۲ اردیبهشت به باغ وحش صفادشت تهران منتقل شدند و تنها یک روز بعد از انتقال گورخر نر تلف شدند، اما دلیل آن مشخص و تأیید شده نبود تا اینکه فیلمی از شیوه انتقال، برخورد غیرحرفهای و خشن با این حیوانات در شبکههای اجتماعی منتشر شده که واکنشهای زیادی را برانگیخته است.
انتهای پیام