خرید تور تابستان

نشان‌های روی پنجه، علم و کتل‌های محرم چه می‌گویند؟

«زهرا داستانی» در روزنامه ی ابتکار نوشت: پنجه، کتل، سقاخانه و علم، نمادهای عاشورایی هستند که امروزه انگار از پشت ذره بین به آنها نگاه می‌کنی. علم‌ها هر سال بزرگ و بزرگ‌تر می‌شوند و پر طمطراق‌تر. علم‌ها اگرچه برای بسیاری از عاشوراییان یادآور محرم و عزای حسینی است اما به دید بسیاری از اهالی فرهنگ یک میراث فرهنگی محسوب می شود. میراثی که کم کم هویت اصلی خود را از دست می‌دهند و به یک شیئ تزئینی بدل می‌شوند.

علم وعلامت از دیرباز میان شیعیان و هیئتی‌ها از تقدسی خاص برخوردار بوده است. تقدسی که علتش نه به خاطر آن است که به دست چه کسی و با چه چیزی ساخته شده بلکه بدلیل زنده کردن یاد کربلا و شهدای کربلا است.

علم و علامت به چه معناست؟

شاید شما هم روزگاری پیش از اینکه علم‌ها را تنها یک نماد عاشورایی بدانید، به دنبال چیستیش گشته باشید و گمانتان به پرچم‌های جنگی برده باشد. باید گفت که حدستان درست بوده. شواهد تاریخی نشان می‌دهد که در جنگ‌ها برای مشخص شدن لشگریان خودی از دشمن از یک نشانه استفاده می‌شده تا جنگجویان جناح و منطقه لشگر خود را تشخیص دهند. علاوه بر این علم‌ها کاربرد دیگری هم داشته، فرماندهان با نگاه کردن به دو جناح چپ و راست لشگر متوجه میزان پیشرفت جناحین لشگر و نفوذ به سمت دشمن می‌شدند و سربازان نیز هنگام عقب نشینی سمت و سوی لشگر را از طریق این نشانه پیدا می کردند. از این نشانه در میدان‌های جنگ به اسامی مختلفی نام برده شده از جمله بیرق، رایت، پرچم و علم یا علامت که در مجموع همان معنای نشانه یا علامت را می‌دهد. باید گفت که در میادین جنگ شخصی به نام علمدار وجود داشته که وظیفه‌اش حمل این نشانه بوده است و تا حدودی پیشاپیش لشکر حرکت می کرده و چند محافظ هم داشته است و از آنجایی که در تیررس ترین منطقه لشگر حرکت می کرده این شخصی باید از روحیه شجاعیت و جنگاوری بهره می‌برده تا علاوه بر حمل این علامت بتواند با دشمنان ستیز و نبرد کند. البته امروز این علم و علامت کمتر در جنگ‌ها به کار می‌رود چرا که جنگ تن به تن کمتر رخ می‌دهد.

اما علم و علامت برای ما ایرانی‌ها معنا و مفهومی دیگر دارد. علم و علم کشی برای شیعیان به خصوص ما ایرانی‌ها آمیخته به فرهنگ و مقدسات است. با ورود اسلام به ایران مراسم و آیین‌های ایرانی در بستر دین اسلام به خدمت مراسم دینی اسلامی در آمد و هنرمندان هنرمندانه هنر خود را برای بالندگی این آیین‌های مذهبی در خدمت گرفتند. با این حال امروز آنچه که در برگزاری این آیین‌های به چشم می‌خورد نبود هویتی از دست رفته است که این میراث را به زوال می‌کشاند.

حسن ذوالفقاری، استاد زبان و ادبیات فارسی، پژوهشگر و متخصص فرهنگ عامه‌ ایرانی در گفت و گو با «ابتکار» در نمادشناسی نمادهای عاشورایی در ایران می‌گوید: علم‌های عشورایی در مناطق مختلف ایران متفاوت است. علم گردانی از آیین‌های اصلی عزاداری است که البته در برخی از مناطق ایران به طوق گردانی نیز مشهور است. طوق به معنی جامه کردن است و این طوق‌ها معمولا پارچه‌هایی بودند که به علم‌ها بسته می شدند و آنها را تزئین می‌کردند و در میادین و یا در تکایا قرار می‌گرفتند و عزاداران پای طوق سینه می‌زدند.

او در پاسخ به این سوال که علم ها از چه زمانی وارد دسته‌های عزاداری شدند؟ بیان می‌کند: قطعا علم نشان‌دهنده پرچم در دسته‌های عزاداری است. همین دسته‌های عزاداری نمادی از لشکرکشی است. ساخت حجله به یاد حضرت قاسم (ع)، نخل به نشانه تابوت امام حسین (ع) و علم‌ها نشانه‌هایی از پرچم‌های جنگی است که شکوهی به مراسم عزاداری می‌دهند. البته گمانه هایی زده می‌شود که مسلمانان این علم‌های سلیبی و چندین چله را از جنگ‌های سلیبی به امانت گرفته‌اند.

این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: این علم‌ها در ابتدا شکل ساده‌ای داشتند و به مرور زمان به آنها تزئیناتی اضافه شد که هر کدام از این تزئینات از منطقه‌ای از ایران آمده است. او به زنگ حیدری که در ماه رمضان نواخته می‌شود، اشاره می‌کند و می گوید: زنگی به نام زنگ حیدری در ایام ماه رمضان در کنار منبر به صدا در ‌آورده می‌شود که عزاداران در کنار آن در سوگ حضرت علی (ع) نوحه خوانی می‌کنند. زنگ حدیری، زنگی است که صوفیان و قلندران آن را با خود حمل می‌کردند. این نشان می‌دهد که بخشی از آداب و وسایل قلندران و سوفیان وارد آیین عزاداری مسلمانان شده است که می‌توان مشابه این نمادها را در علم‌‌های عزاداری امام حسین (ع) دید.
او با اشاره به ورود آیین‌های طبقات اجتماعی به آیین‌های مذهبی ایران می‌گوید: از آنجایی که در ابتدا تکیه‌های عاشورایی توسط مشتی‌ها و لوتی‌ها اداره می‌شدند، بخشی از آداب آنها در شیوه عزاداری ها نفوذ پیدا کرده است و به همین واسطه چشم و هم چشمی برای تزئین علم‌ها و بیشتر کردن تیغه‌های آن از یک تکیه به تکیه دیگر وارد شده است. امروز این ماجرا همچنان ادامه دارد به گونه‌ای که امروزه اگر به روستا و شهرستان‌های مذهبی که آیین های خاصی برای عزاداری دارند مراجعه کنید، می بینید که چنین ظواهری در علم‌های عزاداری دیده نمی‌شود.

چه تفکری پشت ساختن نمادهای عاشورایی وجود دارد؟

علم‌ها گرچه امروزه ظواهری عجیب و غریب به خود گرفته‌اند اما مسلما از همان تفکری نشات گرفته‌اند که هنرمندان سازنده آنها سالیان پیش آنها را ساخته و پرداخته است. حسن ذوالفقاری، استاد زبان و ادبیات فارسی، پژوهشگر و متخصص فرهنگ عامه‌ ایرانی در گفت و گو با «ابتکار» در این رابطه می‌گوید: بخشی از نمادهایی که در علم‌ها و عزاداری عاشورایی دیده می‌شود به نمادهایی که در واقعا کربلا وجود داشتند بر می‌گردند که در تعزیه ها و نوحه ها و مقطل‌ها با جنبه خلاقانه به شکل داستان و شعر بازتاب پیدا کرده اند. اما این نمادها بازتاب دیگری به شکل عینی داشته که خود را علم های عزاداری نشان داده است. مثلا آب و عطش در واقعیه کربلا بسیار مهم است و در نوحه ‌ها می‌بینیم که مضمون سازی بیشتر بر روی فرات، عطش و بی آبی تمرکز دارد . از همین رو در شعر‌ها فرات را مزمت می‌کنند. به واسطه همین در اردبیل آیین تشت گردانی به وجود آمده است. این آیین نیز جنبه نمادین دارد. آبی که درون تشت ریخته می‌شود، نمادی از فرات است و عزاداران دور این تشت آب به سینه زنی می‌پردازند. با این تفاسیر می‌توان گفت که این نمادها از واقعا عاشورا و ادبیاتی که پیرامون این واقعه شکل گرفته است، ایجاد شده‌اند و کم کم به آیینی تبدیل می‌شوند. همچنین مشک و سقاخوانی از جمله این آیین و نمادها هستند که به واسطه ادبیات لب تشنگی امام حسین (ع) و یارانش ایجاد شده است.
او ادامه می‌دهد: بخشی از این نمادهای عاشورایی آمیخته به نمادهایی فرهنگی ایران باستان است. برخی از تیغه‌های علم‌ها شبیه به سرو هستند و سرو در فرهنگ ایران باستان به معنی مرگ است. از این رو می‌توان گفت که فرهنگ ایران باستان با فرهنگ شیعی درهم آمیخته و نمادهایی را به وجود آورده است. آیین سوگ سیاوش به لحاظ اسطوره شناسی با واقعیه کربلا تطبیق پیدا می کند. تفکرات ایرانی ما در نمادسازی عاشورا موثر بوده است.

میراث و هنر عاشورایی به نابودی نزدیک می‌شود

علم‌ها امروز عریض و طویل می‌شوند، پرچم‌ها رنگی‌تر و طبل‌ها بزرگ‌تر. این نمادها وام دار فرهنگ ایرانی اسلامی هستند. نمادهایی که از تجملاتشان بوی ناآگاهی و عدم شناخت یک فرهنگ می‌آید. حسن ذوالفقاری در این رابطه می‌گوید: طبیعتا وقتی افرادی پشتوانه‌های سنبلیک، نوع، چگونگی و علت آنها را ندانند، این نمادها برایشان چیزی ظاهری جلوی می‌کند و اغلب کسانی که علم‌کشی می‌کنند از فلسفه این نمادها، رنگ‌ها، نوع نقوشی که روی این تیغه‌ها وجود دارد یا احادیث و ابیاتی که روی پرده‌ها نوشته شده است بی خبرند. طبیعتا وقتی شناختی از فلسفه این نمادها وجود نداشته باشد هر سال بر بلندی و عظمت و جلوه این علم‌ها می‌افزایند و اغراق‌ها بیشتر می‌شود. این موضوع می‌تواند هر سال بدتر شود و باید انتظار این را داشته باشیم که سال‌های آینده این علم‌ها را با کامیون حمل کنند.

او ادامه می‌دهد: هنری که پشت این علم‌ها و آیین‌های مذهبی نهفته است کم کم نابود می‌شود. مثل نوحه خوانی‌هایی که امروز با اغراق‌ها و تغییراتی که در سبک آنها به وجود آمده است از پیشینه و سبک قدیمی خود دور شده و امروز کاملا به نوحه‌های خودساخته تبدیل شده است. این عدم شناخت ما را از فلسفه وجودی آنها دور می کند و این هنرها را به سوی نابودی می‌برد.‌ این استاد دانشگاه می‌گوید: وقتی حقیقت را بدانیم از اغراق ها پیشگیری می‌کنیم و می تواند به سادگی این مراسم ها برگردیم. رسانه ملی و مکتوب می توانند به اصلاح این باورها موثر باشند. خرافه تنها قمه زنی نیست. خیلی از آداب و رسومی که باب می‌شود و پشتوانه فکری ندارد می‌تواند خرافه باشد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا