نیمه شعبان، ۸ مارس، خیلی دور خیلی نزدیک
علی سلطانی طی یادداشتی در کانال خود نوشت:
جامعهی ما سالهاست دوشقه یا چندشقه است. هر چه پیشتر آمدیم، میان این شقههای جامعه فاصلهی بیشتری افتاد. شاید در دهههای پیش میتوانستیم از عضوهای مشترک خبر بگیریم، در سالهای گذشته به رگهای مشترک رسید و حال شاهد مویرگهای پارهایم. جهانهای دور همیشه بوده، تنوع همیشه بوده، دستهدستهشدنها و ارزشهای رنگارنگ همیشه بوده، ولی جهانهای انسانها وقتی از حدّ معقولِ فاصله فراتر رفت و میان بخشهای جامعه فصلهای مشترک و میدانهای عمومی برای تفاهم و تضارب کم و کمتر شد، گسلهای جدای جامعه به حدّ هشدار فعالیت رسیدهاند و زمین آمادهی شکاف با کوچکترین لرزشی است.
ساختار سیاسی هر کشور در جهان امروز، مهمترین مؤلفه در نزدیککردن یا دورکردن، یا دستکم در نیفزودن بر تفرقهها با مداخلههای مخرب است؛ مداخلههای مخربی که «فاصلههای طبیعی» جامعههای انسانی را به «فاصلههای دورِ غیرطبیعی» تبدیل میکنند و با هواداری از بخشی از جامعه، بخش دیگر را در قبال خود و آن گروههای حمایتشده، کینهآلود و خشمگین میکند. خشمی که برای تفاهم و تساهل و تضاربِ معقول یا به تعبیر دیگر «خودتنظیمی» جامعه (۱)، جایی باقی نمیگذارد. این سادهترین تصویر از افزایش گسستهای اجتماعی با ساختارهای سیاسی نزدیکبین و بیتدبیر است.
مثال برای نشاندادن جهانهای دور و فاصلههای غیرطبیعی جامعهی امروز ایران فراوان اندر فراوان است. (قطعا که اگر گلزنها متفاوت باشند، پاس گلِ تمامی این گسستهای مهلک را ساختار سیاسی داده است.) شاید اگر اخبار یا شبکههای اجتماعی را روزانه از این زاویه ببینید، بُعدی از این جدایی و گسست غیرطبیعی و مهلک را مییابید.
بگذارید از همین امروز استفاده کنم: تقارن مناسبتهای امروز نشانهای دیگر بر این جدایی غیرطبیعی است. یکسوی جامعه شادمان از مناسبتی دینی (نیمهی شعبان) است و یکسوی جامعه در تذکری پُررنگتر از همیشه، متذکر مناسبتی عرفی و جهانی، یعنی روز جهانی زن است. در وضعیت طبیعتی و مطلوب قطعاً قرار نیست این دو بخش از جامعه به سوی هم غش کنند و تنوع پاکنشدنی جامعههای انسانی رخت بربندد، ولی دستکم قرار است بزرگداشتها بخشبندی و مرزبندیای قاطع نداشته باشد. یعنی دیندارِ شادمان از نیمهی شعبان، هیچ تضادی برای گرامیداشت همزمان روز جهان زن نبیند و چهبسا این دو را در بخشهایی همراستا و مکمل هم بداند؛ یعنی گرامیدارندگان ۸ مارس را در وهلهی اول دوستدار و خواستار ارزش بزرگِ عدالتی بفهمد که مقصود عالی همهی ادیان بوده. یعنی متذکر روز جهان زن و اصلاً بیاعتنا به نیمهی شعبان، مناسک دینی این روز را مزاحم و مقابل خود نیابد و به دیندارانِ شادمان پُرکینه نگاه نکند و قرائتهای دینی نزدیک به خود را بخواند و بشناسد. جامعه در وضعیت طبیعیِ فاصله و شاید آرمانی به دیدِ من، حتی چنین روزی را برای گفتوگوی میانبخشی با همدیگر به فال نیک میگیرند و در پی شناخت و فهم دیگری برای تکمیل خود برمیآید. اما در وضعیت غیرطبیعی این همزمانی نهتنها فرصتی برای گفتوگو و نزدیکیِ بیشتر نیست، بلکه بستری برای چنگودندان نشاندادن دوطرفه هم است. مثال اخیر که حاکی فاصلهی بخشهای دینی و عرفی جامعه است، یک نمونه از قصه است و ماجرا فقط محدود به فاصلههای دینی و عرفی نیست.
در آغاز از ضرورت میدان مشترک و عمومی و فرادینی و فرافرقهای سخن گفتم؛ مفهومی که نقطهی مقابل همین «چنگودندان» اخیر است. در این چنگودندان نشاندادنها یا دوریکردنهای بااکراه، حتی ایدههای آرمانی خود طرفین هم در غفلت آنها ذبح میشود. یکسو آرمانشهری موعود را مدّنظر دارد (۲) که قرار است در آن همهی خوبیهایی که بشر از ازل در پیاش بوده، با حضور ولیای موعود، محقق شود. یکسو هم با یادآوری روز جهانی برابریهای جنسیتی، میکوشد که جامعه را در تمامی ابعاد حساسیتهای برابریخواهانه (فمنیسیتی) به پیش ببرد و همهگونه تبعیض را به حداقل برساند. «چنگودندان» نشاندادن دو طرف، که تمثیلی برای وضعیت حاکم در خیلی از جامعههای متشنج دیگر است، احضاریهی توقفی است که آمده و از همین الان خبر از زمینگیرشدن پروژههای اصلاحی و سعادتخواهانهی آنها میدهد. ساختار سیاسی میتواند نقش میانجیگرانهی خود را با نقشی مخرب جابجا کند و این تخریبِ خود را تداوم بخشد، ولی این نافیِ فراموشکردن نقش ضدتخربیی، میانجیگرانه، تفاهمجو و گفتوگوخواه تکتک افراد جامعه نیست.
۱) اصطلاح و ایدهی «خودتنظیمی» را از دوست گرامی، محسنحسام مظاهری، وام میگیرم.
۲) البته روز نیمهی شعبان منحصر در تکریم شیعی آن برای تولد امام زمان (دوازدهمین امام شعیان) نیست. نیمه شعبان در سنت اسلامی، از زمان پیامبر اسلام هم شبی گرانقدر و حتی از جمله شبهای قدر یاد شده است.
انتهای پیام