یک جنایت و چند متهم!
مهدی محبی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
وقتی برای اولین بار در ۹ آذر ۱۴۰۱ خبر مسمومیت دانش آموزان هنرستان نور قم رسانه ای شد، کمتر کسی فکر می کرد، این مسمومیتها به تدریج دامنه دار شود و سایر استان های کشور را نیز درگیر کند.
ضعف اطلاعرسانی و عدم شفافیت دستگاه های ذیربط در خصوص بروز مسمومیت ها، تایید و تکذیب های مکرر از سوی برخی مسئولان و نمایندگان مجلس و شایعات و راست و دروغ های فراوانی که منتشر می شد بر التهابات جامعه و نگرانیِ والدین دانش آموزان افزود. رسانه های داخلی هم به دلایل مختلف یا در پی انکار اصل موضوع بودند و یا از ورود به تحقیق و اطلاعرسانی در خصوص این موضوع، از بیم تبعات آن دچار خود منعی خواسته و ناخواسته ای شده بودند و فقط اندک رسانه هایی بودند که صرفا به پوشش آمار مسمومیت های اتفاق افتاده در شهرهای مختلف می پرداختند که این ضعف بار دیگر باعث انتقال مرجع رسانه ای مرتبط با این موضوع از داخل به رسانه های فارسی زبان اکثرا مخالف جمهوری اسلامی در خارج از کشور شد.
همه این عوامل باعث شد تا بازار گمانه زنی ها و تحلیل ها در خصوص معرفی بانیانِ این مسمومیت ها داغِ داغ شود و رسانه های رسمی و غیررسمی داخل و خارج از کشور، متهمانِ متفاوتی را برای این مسمومیت ها به افکار عمومی معرفی کردند که به مهمترین آنها اشاره می شود:
۱- دشمن؛ مهمترین و در عین حال مجهول ترین متهمی است که طی این سالها همواره از سوی مسئولان به عنوان عامل اصلی چالش ها و بحران های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، امنیتی و غیره به مردم معرفی می شود و اگر چه نمی توان وجود و تاثیر دشمن را در زمینه های گوناگون انکار کرد اما نمی توان همه ناکامی ها و شکست ها را به طور مطلق به این عامل مربوط دانست زیرا با پذیرش تاثیر مطلق این عامل، توانایی ها و اقتدار ادعاییِ ما نیز زیرسوال خواهد رفت. با در نظر داشت این عامل، موضع رسمی مسئولان در خصوص عوامل زمینه ساز مسمومیت ها هنوز اعلام نشده و مسئولان دولتی، قضایی و امنیتی، اعلام رسمی مقصر را به رصد، بررسی، پیگیری و شناسایی دقیق و همه جانبه موضوع موکول کرده اند.
۲- حامیانِ جنبش “زن، زندگی، آزادی”؛ دیگر متهمانی هستند که از سوی برخی چهره های سیاسی و رسانه ای اغلب اصولگرا و تک چهره های اصلاح طلبی مانند وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات و برخی از نمایندگان مجلس به مردم معرفی می شوند. اکثر معتقدین به این نظریه بر این باورند که پس از پایان یافتن اعتراضاتِ پس از مرگ مهسا امینی، حامیان جنبش “زن، زندگی، آزادی” در صدد احیای مجدد اعتراضات و تداوم این جنبش این بار با توسل به بهانهی مسمومیت دانش آموزان هستند. آنچه از شواهد می توان استنباط کرد این است که این نظریه طرفدارِ چندانی در بین افکار عمومی ندارد.
۳- گروه های مخالف نظام به ویژه سازمان مجاهدین خلق؛ به عنوان متهم دیگری است که به عنوان یکی از عوامل بروز مسمومیت ها در مدارس مطرح است و با توجه به عملکرد گذشته و سابقه سیاه آنان در قربانی کردن مردم در راستای منافع سازمانی شان، احتمال دور از ذهنی نیست هر چند باید برای تایید یا رد این نظریه، منتظر نتایج رصدها، پیگیری ها و شناسایی دلایل و عوامل این جنایتِ هولناک توسط نهادهای امنیتی و قضایی ماند.
۴- خودِ دانش آموزان نیز متهمی است که توسط عده ای از مسئولان و رسانه ها مطرح شد، آنها بر این باور بودند که دانش آموزان به دلیل هیجان طلبی و تعطیل کردن مدارس اقدام به انتشار عامل مسمومیت می کنند و عده از دانشآموزان نیز تحت تاثیر القائات روانی سایر همکلاسی ها احساس مسمومیت دارند در صورتی که مسمومیتی در کار نیست. البته چند موضع گیری نیز وجود داشت که احتمال دست داشتن کادر آموزشی را در بروز این مسمومیت ها مطرح کردند که اصلا مورد اقبال افکار عمومی قرار نگرفتند.
۵- رسانه ها، مطبوعات مستقل و غیردولتی و فعالان و سلبریتی های رسانه ای و سیاسی؛ دیوارهای کوتاهی که در هر زمان و هر حادثه و بحرانی می توانند در مظان اتهام قرار گیرد و ناکارآمدی ها، ضعف ها و بی کفایتی مسئولین امر را به طرفه العینی کاوِر کنند. عده ای از ابتدای بروز مسمومیت ها همواره تلاش کردند که اولا اخباری در این زمینه منتشر نشود و ثانیا چنانچه خبری در این زمینه منتشر شد، رسانه های منتشر کننده را به عنوان دامن زننده به این بحران و یکی از مسببان ایجاد بحران معرفی نمایند که مع الاسف برخوردهای روزهای اخیر با رسانه ها، خبرنگاران و فعالان سیاسی و رسانه ای مؤید این موضوع است.
۶- نیروهای تندرو و خودسر؛ نیز گروهی هستند که سابقه نامطلوب آنها طی سال های گذشته در قتل های زنجیره ای، اسیدپاشی های اصفهان، حمله به سفارتخانه کشورهای دیگر در ایران، حمله به تجمعات مختلف، اخلال در سخنرانی مقامات مختلف و … از آنها متهمانی بالقوه ساخته که باید گفت دخیل دانستن و در جرگه متهمان قرار دادن آنها در بروز چینی فجایعی حاصل عملکردشان طی این سال ها بوده است.
بیشتر اصلاح طلبان، نیروها و اصولگرایان معتدل، ربط دادن بروز چنین رفتاری را به این گونه گروه ها دور از ذهن نمی دانند. این گروه های خودسر اگر چه از هیچ شأن و جایگاه حکومتی و دولتی در زمان ارتکاب به اعمال نامطلوب خود برخوردار نیستند اما پس از ارتکاب به رفتارهای هزینه زا برای کشور، تا کنون چندان مورد پیگرد و بازخواست چشمگیری که مانع تداوم حرکات بعدی آنها شود، قرار نگرفته اند.
۷- جمهوری اسلامی هم به دلایلی که در ابتدای مطلب ذکر شد از جمله عدم شفافیت و عدم اطلاع رسانی درست و به موقع و نیز جابجایی مرجع رسانه ای از داخل به خارج از کشور، از سوی مخالفان در مظان اتهام قرار گرفته و ربط دادن مسمومیت دانش آموزان به عوامل جمهوری اسلامی به شدت توسط رسانه های ضد حکومتی پروموت می شود. مخالفان تکرار اتهاماتِ دور از ذهن و حقیقتی همچون انتقام گیری حکومت از دانش آموزان به دلیل حضور پرشور و محوریِ شان در اعتراضات اخیر و همچنین دستاویز قرار دادن حوادثی همچون اسیدپاشی اصفهان و تاخیر در اعلام مورد اصابت قرار گرفتن هواپیمای اوکراینی، این خط را دنبال می کنند که این بار نیز حکومت مبادرت به انجام چنین اقدامی بر علیه دختران کرده است. بر بی پایه و اساس و تهی از حقیقت بودن این اتهام و در مظلومیت قرار گرفتن جمهوری اسلامی در خصوص این جنایت، همین بس که هیچ فرد عاقلی نمی تواند بپذیرد که جمهوری اسلامی در شرایطی که از یک سو هنوز از سایه بحران ها و چالش های مربوط به اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی خارج نشده است و از سوی دیگر اوضاع نابسامان اقتصادی (قیمت ارز، تورم، اشتغال، تولید و …) کشور را در آستانه بحران های اجتماعی ناشی از اقتصاد قرار داده و از جهتی دیگر که به شدت تحت فشارهای بین المللی قرار دارد، بیاید و دست به این خودزنی غیرضروری بزند و اَبَر بحرانی بر بحرانی های موجود خود بیافزاید و خود را در مسیر سقوط قرار دهد.
آن چه بیش از پیش ضروری به نظر می رسد، اهتمام تمام و کمال همه دستگاه های دولتی و حکومتی اعم از سیاسی، اجتماعی، علمی، قضایی، امنیتی، رسانه ای و غیره برای رصد همه جانبه این فاجعه (که رهبر انقلاب از آن به عنوان جنایت یاد کرده است)، تلاش جهت شناسایی و معرفی عوامل آن به مردم و نهایتا محاکمه شفاف و علنی همه عوامل فکری و اجرایی این جنایت هولناک است، در ضمن برخورد قاطع با قصور، ترک فعل و سهل انگاری مسئولانی که در بروز این فاجعه تاثیرگذار بوده اند نیز از اقدامات مهم و مورد انتظار مردم، دانش آموزان آسیب دیده و والدین آنها است که می تواند بخشی از اعتماد آسیب دیده افکار عمومی به حکومت را بازسازی نماید.
انتهای پیام
نگارنده گرامی، جناب محبی! جنابعالی تمام گمانه زنی های موجود را که دیگر همگان کم و بیش از آنها اطلاع دارند، باز نشر کردید اما نظر خودتان را نگفتید!!؟ حالا من می پرسم بنظر شخص تان بعنوان یک فعال سیاسی یا اجتماعی یا روزنامه نگاری یا …، عملی که بطور هماهنگ در اغلب مناطق کشور اتفاق می افتد، با یک وسیله خاص که دسترسی عمومی به آن امکانپذیر نیست، و با یک نتیجه و با یک جامعه هدف و با دیگر اشتراکات یکسان، کار چه کسی یا کسانی میتواند باشد!!؟
خودتون رو خسته نکنید اینم کار اسرائیل هست