دکتر سیدجواد تبریزی؛ نظریه پرداز انشقاق
دکتر هوشنگ عطاپور در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
اخبر درگذشت دکتر طباطبایی تبریزی در رسانهها منتشر شد و پیرو این خبر ناگوار موج دو گانه و متضادی از گرامی داشت ها و انتقادات جدی از سوی شیفتگان و منتقدین وی ساطع شد که ادامه دارد.
دکتر طباطبایی در دهه هفتاد واضع نظریه انحطاط سیاسی در ایران بود و این مفهوم را در ذیل اندیشه سیاسی ایرانی و مکتب تبریز صورت بندی کرد. بهتدریج در دو دهه بعدی وی از این نظریه سیاسی به سمت ایدیولوژی ایرانشهری مهاجرت کرد و رهبری یک جریان سیاسی ناسیونالیستی را که همزاد با اندیشههای بنیانگذار مجله کاوه برلین، و همشهری تبریزیاش، کاظمزاده ایرانشهر بود. این ایدیولوژی سیاسی و ملی گرایانه که هواداران جوانشان را نظریه ایرانشهری و مقام دکتر طباطبایی را به سطح فیلسوفی ارتقا دادند، آبی بود بر عطش ناسیونالیستهای محافظه کار دههی هشتادیها که بعد از انقلاب اسلامی با توجه به نوع نگاه حاکم بر کشور، خود و دیدگاه آنها از سپهر سیاسی ایرانی به محاق رفته بودند.
اما خیلی زود این ایدیولوژی سیاسی با حمایت ناسیونالیستهای جوان به یک جریان سیاسی معارض با گروههای مختلف سیاسی در ایران تبدیل شد و در نهایت دکتر طباطبایی به رهبری یک فرقه سیاسی در ایران تنزل پیدا کرد.
مهمترین مخالفان وی جریانهای سیاسی قومی در ایران بودند که جریان سیاسی برساخته طباطبایی را در تضاد بنیادین با حقوق اساسی و هویت قومی اقوام ایرانی میدانند و تفکرات وی و جریان سیاسی برساخته او را عامل تضادهای بنیادین در ایران کنونی و آینده میشمارند.
دکتر طباطبایی اندیشه اعتلای ایران را داشت و در آن شکی نیست که او یک آذربایجانی وطن پرست بود که حتی زبان مادری خود را در پای تفکر خود قربانی کرد و مخالفان جدی وی، در واقع همزبانان و هم خویشان وی هستند که حتی اجازه ندادند در زادگاه خود سخنرانی علمی داشته باشد که البته این رخداد محل انتقاد است، ولی در امر واقع سیاسی، طباطبائی، میتوانست یک آذربایجانی ایراندوست بماند و چون استاد شهریار قلب همزبانان خود را نیز فتح کند، اما جای تأسف است که اندیشمند پرتلاش و پرکاری و مبتکری چون وی، شهریار آذربایجان نشد و راه احمد کسروی تبریزی و تقی ارانی را برگزید.
انتهای پیام
نظریع پرداز نیست. مثل احمد کسروی تفرقه پرداز است. بقول امام، مردک بی سرپای تبریزی
طباطبایی عامل اختلاف بین اقوام و باعث نابودی کشور در پوست وطن دوستی بود،
عمری را به نفرت پراکنی و ناسزا سپری کرد
من دانشمند شان را نمی دانم ولی فاشیست بودنش را تایید میکنم.
تورک بود و بر ضد آن، یعنی مانقورد
سید بود و بر ضد آن، یعنی خائن.
انسان بود و بر ضد آن، یعنی فاشیست
بزرگامردا که او بود
شهریار شاعری اهل *دل* بود و عافیت خواه و کسروی ذهن و روانی جسور و اندیشه گری خرافه ستیز ، که مقایسه و سنجیدن اینها پر بیراه است ! راست اینست که دکتر طباطبایی نه تنها همچون شهریار ، از کنج عافیت و مواهب حکومتی بهره ای نبرد و حتی کین و خشم قاطبه حاکمیت را به جان خرید ! ولی با آزادگی و بینش والا ، ستیهندگی کسروی با خرافه را با روشی نوین پی گرفت و در کالبد تک تک واژگانش روح *ایران * را دمید و{ با وجود هزینه های فراوان } از دشمنان ایران (و از پان ترکهای بی اصل و تبار و بی تاریخ و شاید مزدور میت ) ، هراسی به دل راه نداد و به میهن پرستی نامش را جاودان ساخت ! در یادکرد نام تقی ارانی در کنار دکتر طباطبایی هم باید گفت هرچند دفاع ارانی از زبان پارسی ماندگار است ولی تناقض کمونیسم و مزدوری یکی از پر دروغ ترین و تبهکارترین ایدِولوژیهای تاریخ بشر ، از اوراق زندگی ارانی زدودنی نیست !!! وجایگاه طباطبایی هم بسی سترگ تر از هزاران تقی ارانی !
سید جواد طباطبائی نه تبریزی .از سید بودنش معلوم است تورک نیست .خیلی ها ممکن است نام تبریز را یدک کشد و دشمن تبریز باشد مرحوم با ضد تورک بودنش کمک بزرگی به هویت طلبی تورکها کرد .گر عدو شود ، سبب خیر