رئیسی، کارگزار بدون گفتمان یا ادامهی گفتمان عدالت؟
آسیه توحیدنژاد، انصاف نیوز: مسعود فروزنده، پژوهشگر تاریخ و تحلیلگر سیاسی، در گفتوگو با انصاف نیوز به یکی از چالشهای نظری دولت سیزدهم پرداخته است. از او پرسیده شد که مختصات نظری – سیاسی دولت سیزدهم چیست؟ ارکان گفتمان دولت آقای رئیسی چیست و آیا اصلا این دولت صاحب گفتمان است یا اینکه صرفا دارای راهبردهای اجرایی است؟
انصاف نیوز: به نظر شما گفتمان آقای رئیسی چیست؟ چرا بعد از گذشت یک سال و نیم از عمر دولت سیزدهم هیچ حس مشخصی از هدف اصلی این دولت وجود ندارد؟
رئیسی کارگزار بدون گفتمان است. این گزاره را برخی از تحلیلگران قبول دارند، شرح و تبصرههای آن کمی مفصل است. مسامحتا میتوان گفت او ادامه گفتمان عدالت است اما وجوه تئوریک و مولفههای حکمرانیاش در سیاست داخلی و خارجی روشن نیست. احتمالا در آینده آشکار میشود.
از این نظر فاقد گفتمان است زیرا هنوز نتوانسته پایگاه اجتماعی و حداقل جمعیت رای دهندگان را به حوزه سمپاتی و هوادار تبدیل کند و موج بیافریند و روایتی از دین و دولت در اندیشه سیاسی و حکمرانی خلق کند. او نتوانسته یا نخواسته ابعاد اندیشه سیاسی خود را شرح دهد.
به دلیل این فقدان است که شما میبینید دولت نامتجانس است و بخش سیاسیاش با بخش اقتصادیاش نمیخواند و این دو هم با بخش فرهنگ و رسانه همتراز نیستند. رهبر ارکستر باید راهبرد و چشمانداز خود را به نوازندهها تعلیم دهد و کژیها را گوشزد کند.
هرچند با طبقه متوسط شهری کمی قهر است و فاصله دارد اما نگاه نسبتا روشنی به طبقات محروم و فرودست دارد. متفکر و ایدئولوگ ندارد. اینها درحالی است که او سابقه کار اجرایی سیاسی به این وسعت را تجربه نکرده و هنوز دو سال از ریاست جمهوریاش نگذشته و فرصت دارد که نواقص را حل و فصل و ترمیم کند. بسته به هوش و ذکاوتی که به خرج میدهد میتواند آینده را متحول سازد.
بگذارید کمی مقایسه کنیم! اگر احمدی نژاد یارانه داد و از فرودستان حمایت کرد و وفاداری خرید تنها چهره و لباس و زبان گزندهاش و رفتار مردمیاش نبود بلکه از امام زمان و اتصال بیواسطه مردم به خداوند و قدرتگیری تودهها گفت و از اندیشه منجیگرایانه شیعه بهره جست. تفسیری از جهان و تاریخ ارائه کرد که رقابت جویانه و جذاب و علیه قدرتهای جهانی بود. البته نتیجهاش هم آغاز دور تحریمهای جدید بود و کشور را به گرداب مناسبات بین المللی انداخت و اتفاقا فکر میکرد نجات دهنده کشور تنها خودش است. در این راه اصولگرایان خیلی دیر متوجه نگاه دینی اش در حکمرانی شدند. حالا هم چندان به او کاری ندارند چون پایگاه سنتی او را از آن خود میدانند.
هاشمی رفسنجانی تلاش کرد مدرنیزاسیون را با دین امتزاج دهد؛ سبک زندگی را تغییر دهد و برنامههایش را با اقتصاد جهانی و صندوق بین المللی پول مطابقت دهد. خاتمی به دنبال وحدت دموکراسی و دین بود و تلاش کرد با تفسیری رحمانی از اسلام سیاسی، مشارکتجویی را بسط دهد، گسست دولت و ملت را به حداقل برساند و معاند را به مخالف و مخالف را هوادار جمهوری اسلامی کند. روحانی اما میخواست روایتی اجتماع گرایانه و جهان پسند از حکمرانی اسلامی با رویکرد تنش زدایی و صلح دوستی در مناسبات بین الملل پدید آورد و در چندین سخنرانی از وقایع صدر اسلام و آیات قرآن کریم هم وام گرفت اما رئیسی به دلیل عدم ژرف نگری در مساله دین و دولت به مقولات کم دردسرتری مانند پیشرفت و عدالت و مبارزه با فساد و اجرای زود، تند، سریع پروژهها پرداخته است.
میدانیم که اصولا ریاست جمهوری در ایران نخست وزیر یا وزیر اعظم یا ماشین امضا نیست، دارای شان و منزلتی است، حکومت اجازه میدهد در حوزه جمهوری اسلامی کم و بیش به گفتمانسازی و موج سازی بپردازد. حتی ریاست جمهوری آیت الله خامنهای نیز با رویکرد متفاوت و اسلوب ایدئولوژیک و فهم عصری از دین و دولت همراه بود و حرف برای گفتن داشت (البته ذیل گفتمان بنیانگذار). رئیسی هنوز خود را نمایان نکرده است یا هنوز از ظرفیتها بهره نگرفته است.
انصاف نیوز: از توضیحاتتان اینطور برداشت میشد اساسا نمیتوان از واژهی گفتمان در این دولت حرف زد. همینطور است؟
قبلا اشاره کردم، با تسامح میتوان گفت او ادامه گفتمان عدالت است اما وجوه تئوریک و مولفههای حکمرانیاش در سیاست داخلی و خارجی روشن نیست و جز چند جمله کوتاه شرح بیشتری از ایشان نداریم. او در کارزار انتخابات بیش از هر چیز بر اجرایی بودن دولتش و کسب رضایت مردم و دولت قوی تاکید کرده است.
انصاف نیوز: آقای رئیسی به عنوان رئیس جمهور اصلا دارای اندیشه سیاسی اقتصادی هست یا تحت تاثیر اندیشهی دیگران است؟
آقای رئیسی مانند روسای جمهور پیشین نیست. مختصات ایدئولوژیکی و اندیشگی ویژهای مثلا در باب جامعه و اقتصاد و فرهنگ از او ندیدیم و حداقل در دو سال اخیر نشنیدیم. ما نمیدانیم که چه روایتی از اسلام سیاسی، و یا تفسیری امروزین از صدر اسلام دارد. هنوز بین اقتصاد آزاد و اقتصاد دستوری و مقاومتی در نوسان است. به لحاظ طبقاتی هرچند به محرومان نظر حداکثری دارد ولی در برابر تشکلهای کارگری مقاومت میکند. همچنین نمیخواهد بازار و سرمایه را از خود هراسان سازد. به نیروی کار مرتبط با فضای مجازی امید میدهد اما تنگناهای سیاسی امنیتی را که نمیتواند بگشاید آن نیروی بزرگ را از خود دور میکند.
سادگی و قاطعیت و البته گاه عصبانیت در گفتارش نمایان است، پیچیده نیست و پشت و رو ندارد. همان چیزی است که نشان میدهد. یحتمل هدف بالا و بلندی ندارد. شایعه بسیار است. نمیدانیم حرفهای همسر ایشان و یا پدر همسرشان یعنی آقای علمالهدی و يا برخی از شخصيتهای منتسب به جبههی پايداری چقدر در دستگاه فکری ایشان موثر است.
ناهماهنگی در دولت آقای رئیسی وجود دارد و همین دلیل کلافگی نخبگان و تشکلهای سیاسی است. مردم به طور عام از سخنان ایشان سه کلمه تند، زود، سریع در ذهن دارند. برداشت عموم آن است که قاطعیت دارد.
اگر بجای گفتمان بگوییم راهبرد اجرایی دولت رئیسی بهتر است؛ چرا که این دولت ترکیبی از راهبردهای متفاوت و خرده گفتمانهای ناهمگون است. خرده گفتمانهایی بیرون از دولت که یاری دهنده هستند. جبهه پایداری، چند گروه اصولگرا، چند تشکل دانشجویی متمایل به جریان عدالت خواه و آيتالله علم الهدی و برخی چهرههای روحانی منتسب به اندیشه سیاسی آيتالله مصباح از این شمار هستند.
تمایل به جبههی پایداری به دلیل وجود افراد همسو با جبههی پايداری است؛ در مورد گرایش به عدالت و پیشرفت هم وجود افراد منفرد مثل محسن رضایی و محمد مخبر و مسعود میرکاظمی است و گرایش سوم که متمایل به تکنوکراتهای محافظهکار است را میتوانیم با حضور افرادی مانند فرزین و امیرعبداللهیان بدانیم.
انصاف نیوز: شعارهایی که پیش از انتخابات گفت کمی مبهم بود درست است؟
یادمان باشد آقای رئیسی در زمانی وارد کارزار انتخاباتی شد که تحلیل این بود با یکپارچه شدن کشور و دوری از فضای دوقطبی، امکان حل مسائل توسعه کشور پدید میآید. آنچه که مقدم بر همهی این نگاههاست شعارهایی است که آقای رئیسی در ابتدای کار میداد. ایشان مدعی بود که در مقام اجرایی سعی در بهبود کارکرد دستگاه دولت دارد.
آقای رئیسی در شعارهای انتخاباتی به انبوهی از مفاهیم اشاره کرده است. از بهبود وضع معیشت و ارتقا کارکرد دستگاه اجرایی تا ایران قوی و حرمت آزادی بیان و دیپلماسی هوشمند. دو سه جمله از بیانیه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ را میخوانم تا به بخشی از آرمانها و شعارهای گفته شده آشنا شویم.
«آمدهام تا با کمک همه مردم ایران، و در طلیعه گام دوم، “دولتی مردمی برای ایرانی قوی” تشکیل دهم.» «دولتی که با اجماع ملی و دیپلماسی هوشمند و مبتکر، حتی یک لحظه را برای رفع تحریمهای ظالمانه از دست نخواهد داد. با دیپلماسی برآمده از قدرت و تواناییهای داخلی، تعامل و رابطه دوستانه و مقتدرانه با دنیا، مخصوصاً با همسایگان را، با سرعت پیگیری میکند.»
ادعای دیگر که راهبرد سیاسی و اجرایی آقای رئیسی را مشخص میکرد این بود که برای تودههای زحمتکش و فرودستان سیاستهای اقتصادی نوینی را اجرا خواهد کرد؛ پروژههای عقب افتاده را سامان میدهد. در مورد سیاست خارجی هم اظهارنظر منفی نداشت که قصد ستیز با غرب را دارد. اما از آنجا که ادعا داشت میخواهد کار اجرایی را بهبود ببخشد همه انتظار داشتند با دنیای غرب مماشات کند اما اینگونه نشد و به سراغ بلوک چین، روسیه و آمریکای لاتین رفت. برای مثال در مورد دیپلماسی انرژی به سراغ کشورهایی مثل ونزوئلا و کوبا و نیکاراگوئه و روسیه و چین رفت تا شاید ازاین اقتصاد بینالملل درآمدی به نفع کشور به دست بیاورد. درآمد حاصله تا کنون ناچیز بود و به توسعه صنعت نفت و گاز نیانجامیده است. نهایتا هم نتوانست در مورد اصلیترین مسائل سیاست خارجی که FATF و برجام است مساله را حل کند. در خصوص عربستان اما به شعار گفته شده عمل شد، اگر تلاشهای دبیر شورای عالی امنیت را بخشی از عملکرد دولت تلقی کنیم.
انصاف نیوز: به قاطعیت ایشان اشاره کردید آیا اثر بخش است؟
بله چرا که نه؟! ایران از نیروی کار ماهر و با کیفیتی برخوردار است و در توسعه انسانی و شاخص خلاقیت وضعیت نسبتا خوبی داریم و در تولید محصول در برخی صنایع از شرایط عالی بهرهمند هستیم. آنچه که دولت آقای رئیسی بایست بدان توجه کند راهبرد بازارسازی است که به دلیل مشکلات اینترنتی و تحریمها و عدم ارتباط با بازار جهانی به عدم النفعهای فلج کننده دچار شدهایم. من خودم انتظار داشتم با قاطعیتی که دارد و یک دست شدن فضای سیاسی کشور، مساله عدم النفعها را حل کند.
انصاف نیوز: از راهبردها، شعارها و تواناییها به اشاره گفتید آیا تناقض درونی دارند که به طور متوازن ارائه و اجرایی نشدند؟
کسانی که شعارهای غیر واقعی دادند در این دولت کم نیستند برخی شعارها مانند افزایش یارانه به زور پول دولت عملی شد اما تورم لجام گسیخته حاصل شد. وقتی میگوییم اگر شعارها و راهبردها و تواناییها متوازن باشد اندیشه سیستماتیک خلق میشود و در نتیجه کارها به روال درست میافتند. سپس ارزیابیها واقعگرایانه میشود و درنهایت بحران پدید نمیآید. ببینید همین حذف ارز چهار هزار و دویست تومانی چه تورمی خلق کرد و اتفاقا بخشی از عصبانیتهای اعتراضات اخیر ریشه در اقتصاد دارد. شعارهایی که از پیش از انتخابات و در حال حاضر هم داده میشود را بررسی کنید. حل یک هفتهای بورس، ایجاد شغل با یک میلیون تومان، چهار میلیون مسکن، اینترنت بسیار سریع، شعارهایی در زمینه محیط زیست، تک رقمی شدن تورم، افزایش تولید سه میلیون بشکه در جنوب، و… همه شعارها خوب است ولی واقعگرایانه و متناسب با منابع و تواناییها نیست. جامعه هم جامعه سی سال پیش نیست که کف بزند و هورا بکشد. مردم و به ویژه جوانان بهروز شدهاند.
انصاف نیوز: باتوجه به توضیحاتی که دادید به نظر شما آقای رئیسی چه تغییری باید در راهبرد یا اندیشهی سیاسیاش دهد تا شرایط کشور در فرصت باقیماندهی این دولت بهبود یابد.
مشارکت جویی بهترین راهبرد برای افزایش کارآیی دولتهای عملگرا و اجرایی است. چه در سیاست منطقهای و چه در سیاست داخلی راهبرد مشارکت جویی بهترین میانبر است. اکنون با توافق انجام شده با عربستان راه برای استمرار این راهبرد برای حل مسائل منطقهای باز شده است.
متروپل، ماجرای زاینده رود و ماجرای مهسا امینی مسائلی بودند که این دولت با آنها روبرو شد. در ماجرای مهسا امینی معلوم شد بخشی از طبقهی متوسط شهری: جوانان دانشآموز و دانشجو و جوانان نوگرا تعارض عمیقی با دولت دارند. مسئلهی حجاب که میتوانست با کمترین هزینه مرتفع شود به یک بحران عظیم اجتماعی تبدیل شد. دولت باید به نخبگان، فرهیختگان و سیاستمداران توجه بیشتری کند. متاسفانه مشارکتجویی در دولت منحصر به دوستان و همفکران شده است. در ابتدای دولت، شعلهای برافروخته شد با منتقدین سیاسی و نخبگان گفتگوهایی صورت گرفت اما پیگرفته نشد؛ شاید فکر کردند آنها چیز به درد بخوری ندارند که به کارشان بیاید ولی حتی به صورت شکلی وقتی خبر گفتگو با منتقدین در فضای مجازی منتشر میشود آرامش به وجود میآید. هیچ چیز جای گفتگو را نمیگیرد. از گفتگو هم خلاقیت و هم مشارکت و هم گرهها باز میشود و نیاز به دندان نیست.
انتهای پیام