مسئولین به مثابه مردم
محمدرضا نظرینژاد، عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
۱- «مردم»واقعیتی است که ابراز نارضایتی می کنند، به خیابان می آیند، شعار می دهند و در نظر سنجی ها، عقیده خود نسبت به نهاد قدرت را بیان می دارند، رفراندوم و تغیر قانون اساسی را حق خویش می پندارند و از نبود شایسته سالاری و وجود ناکارامدی و مفاسدی که قدرت بی مسولیت به بار می آورد، زبان به شکوه وشکایت می گشایند؛ شکوه و شکایتی که فقدان های پیش گفته، دامنه ای گسترده به آن داده که روز به روز پر دامنه تر وگسترده تر نیز می شود. چنین مردمی، همسویی با سیاست هایی که پیامد آن تحریم باشد را بر نمی تابند و خواستار آن هستند که ایران، دارای رابطه حسنه با همه کشورهای جهان باشد و از این رو انزوای کشوری با تاریخ کهن و بی ارزش شدن پاسپورت و پول ملی اش را اسباب شرمندگی و سرافکندگی می خوانند. این مردم، امیدشان به سخن، دستور یا تهدید یا ابراز امیدواری مدیران سیاسی نیست که از رفع مشکلات و روشنی دورنماهای روشن می گویند، آنان با ناامیدی از وضعیت موجود، چشم به آشتی با جهان، عادی شدن روابط بین المللی کشور با دنیا دارند؛ واکنش بازار نسبت به نرخ ارز در زمان تغیر رییس کل بانک مرکزی و سخنان امید آفرینش در مقایسه با توافق با آژانس، نمونه ای است از ناامیدی نسبت به مدیران داخلی در مقابل امید به افق گشایی از طریق پیوند با جامعه جهانی!
این مردم، همچنین انتطار دارند، قدرت، امانتی در اختیار برگزیدگان ناشی از انتخابات آزاد باشد و معیار رعایت امانت نیز انجام خدمات عمومی و پاسداری از حقوق و آزادیهای فردی باشد و سازوکارهایی مانند تفکیک قوا، انتخابات آزاد، قوه قضاییه مستقل، حاکمیت قانون و… تضمین کننده چنین گفتمانی از قدرت باشد.
۲- برکنار از آنکه مردم ویژگیها یا مطالبات فوق را دارند یا خیر، واقعیت دیگر، مردمی هستند که در زبان اولیای امر، ویژگیها، خصایل و مطالبات آنان را می شنویم؛ در نگاه مسولین، مردم بالاترین درجه رضایت را نسبت به عملکرد نهاد قدرت دارند، اصلا نمی دانند تحریم های بین المللی وجود دارد، از آن جهت که هیچ اثری بر زندگی آنان نگذاشته است. چنین مردمی بالاترین درجه اعتماد را به حاکمیت داشته و هر بار از آنان همراهی خواسته شود بی درنگ پای کار خواهند آمد؛ این مردم که رضایت از عملکرد مسولین دارند، اگر هم مطالبه ای دارند، غالبا ناظر به پوشش و حجاب است که مسئولین نسبت به آن خدای ناخواسته بی تفاوت نباشند. این مردم، وضع موجود را مطلوبترین وضعیت می دانند و از این رو نیازی به برگزاری رفراندوم و تغیر قانون اساسی نمی بینند. چنین مردمی سیاستهایی که مخالفین، تهاجمی می خوانند را لازمه اقتدار و دفاع از گفتمان انقلاب می خوانند که اقتدار نظام سیاسی و ارزش، اعتبار، خودکفایی و قدرت شهروندان این کشور را به دنبال داشته است. چنین مردمی با دفاع از نظارت استصوابی، دنبال آن هستند که نهادی به نام شورای نگهبان افراد بی بصیرت را شناسایی و رد صلاحیت کند تا اهل بصیرت عهده دار اداره امور شوند!
۳- بامشخص شدن این موضوع که گویی دو نوع مردم داریم؛ مردمی بهشدت ناراضی و مردمی به غایت راضی و امیدوار، باید پرسید اگر رضایت یا نارضایتی تابعی از پاره شاخصه ها باشد آیا می توان حدس زد که کدام تلقی از مردم با واقعیت انطباق بیشتری دارد؟ ذیلا به برخی از این شاخصه ها اشاره می شود:
_ رفاه عمومی، اشتغال، فقر مردمان از چه وضعیتی برخوردار است؟ در مقایسه با کشورهای همسایه یا کشورهایی با شرایط مشابه، ایران از چه وضعیتی برخوردار است؟
_ ارزش پول ملی و کاهش سرمایه ایرانیان چگونه است؟ اعتبار پاسپورت ایرانیان چه میزان است و در مبادی ورودی دیگر کشورها چه رفتاری با ایرانیان دارند؟
_ مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور و رشد روبه تزاید آن ناشی از چیست و چرا این روند معکوس نیست؟
_باور به انسان و حقوق و آزادیهای فردی اکر گفتمان غالب دنیای امروز باشد، نسبت به آن در مقایسه با دیگر کشورها، کارنامه نهاد قدرت چگونه ارزیابی می شود؟
_ ایرانیان از حیث احساس خوشبختی و شادی، چه رتبه ای بین کشورها دارند و آیا این رتبه تناسبی با امکانات مادی و معنوی این کشور دارد؟
_ منابع طبیعی، زیست بوم و محیط زیست این کشور، چگونه مدیریت شده و آیا مدیریت این منابع را می توان مثبت ارزیابی کرد؟
_ اگر رضایت تابعی از عملکرد باشد،کدام عملکرد، رفتار، سیاست یا راهبرد نهاد قدرت موجب رضایت و جلب اعتماد عمومی شده است و احیاناً دلیل اثباتی آن چیست؟ نظر سنجی برگزار شده است یا رفراندومی به انجام رسیده و یا با کشف و شهود رضایتمندی و اعتماد بیشتر مردم، احراز شده است؟
_ به راستی این همه واهمه از برگزاری نظرسنجی یا رفراندوم نشانه چیست؟نظام سیاسی مقتدر که یقین دارد سیاستها، رفتارها و گفتارهای صاحب منصبانش، رضایت می افریند و اعتماد عمومی را بیشتر می کند، چرا تن به راستی ازمایی آن نمی دهد؟
۴- می توان در مورد هریک از پرسشها، دلایل و مستنداتی آورد و نشان داد که کدام مردم واقعی ترند. با دلایل و مستندات ابرازی می توان دریافت که آن مردم مدنظر مسولین، شاید خود ایشان باشند که از خود راضی هستند وعملکرد خود را بهترین می خوانند و منتقدین را سیاه نمایانی می دانند که از ناامیدی می گویند، اما از امید گفتن و از ناامیدی باز داشتن اگر چه نیکوست، اما شرط آن وجود زمینه های امیدواری است؛ زمینه هایی در پیش گرفتن سازوکارهای حکمرانی مطلوب، توجه به حقوق و آزادیهای فردی، شایسته سالاری، کارامدی و حاکمیت قانون. بدون تغیر گفتمان، و در حالیکه در بر همان پاشنه می چرخد، سخنان امیدوار کننده، اگر عامدانه باشد، فریب نام دارد و اگر جاهلانه باشد به توهم می ماند!
در پایان جالب خواهد بود که اشاره شود در رسیدگی به پرونده های اعتراضات اخیر، و در پاسخ به این ایراد که شرط محاربه، ترسیدن مردم یا وحشت آفرینی نسبت به آنان است، ادعا شد که مسئولین و مامورین نیز مشمول عبارت مردمند! از این رو، تعبیر مسئولین به مردم و رضایت چنین مردمی از مسئولین، طنزی به دور از واقعیت نیست بلکه واقعیت تلخی است که مبنای مصادره به مطلوب های عجیب قرار می گیرد.
انتهای پیام