خرید تور تابستان

زیباکلام: مصدق اهل توافق با انگلستان نبود

احسان اسقایی در آرمان ملی نوشت: داستان نفت در ایران داستانی است که قرائت‌های مختلف از آن صورت می‌گیرد. داستانی که برخی از مورخان از جنبه استثماری به قرارداد دارسی یعنی همان قراردادی که ایران و انگلستان با یکدیگر امضا کردند، می‌نگرند اما در برابر برخی دیگر به گونه‌ای متفاوت به قرارداد ایران و انگلستان در زمینه نفت می‌نگرند و اینگونه اعلام می‌کنند که چون ایران سرمایه‌گذاری در بخش نفت نکرده بود، در نتیجه سهمی که بریتانیا به تهران از استخراج نفت داده، بد نبود. صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل تاریخ معاصر اینگونه به ماجرای نفت در ایران می‌نگرد؛ در گذشته «آرمان ملی » در سالگرد کودتای 28 مرداد در این زمینه به صورت مفصل با وی به گفت‌و‌گو پرداخته بود. در شماره پیش‌رو با این استاد دانشگاه در ارتباط با ماجرای نفت در دوران معاصر به گفت‌و‌گو پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

  بعد از قرارداد آخری که ایران با انگلستان در زمینه نفت می‌بندد و قرارداد دارسی با قرارداد جدید دچار تحولاتی به نفع ایران می‌شود، چه ماجرای جدیدی در صنعت نفت در ایران به وجود می‌آید؟
  قراردادی تحت عنوان امتیاز نفت شمال به وجود می‌آید. خلاصه این قرارداد این بوده که استالین علاقه‌مند بود که انگلستان در جنوب ایران نفت را برده و فقط مقداری به دولت ایران می‌دهند لذا ما هم باید در شمال  ایران امتیاز نفت داشته باشیم. جالب اینکه در آن تاریخ هنوز نفتی کشف نشده بود اما روس‌ها می‌خواستند در مناطق دریای خزر و گیلان و مازندران فعالیت کنند و در صورتی که نفت کشف می‌شد، آنها  بتوانند  نفت را استخراج کنند. البته احتمال اینکه نفت در این مناطق کشف شود کم نبود چون در قفقاز نفت کشف شده بود . در نتیجه روس‌ها تاکید داشتند که امتیاز نفت شمال به آنها داده شود.
  آیا به موفقیتی هم در این زمینه رسیدند؟
 در مجلس چهاردهم دکتر مصدق با واگذاری امتیاز نفت شمال مخالفت می‌کند. البته حزب توده به شدت از امتیاز نفت شمال دفاع می‌کرده و توده‌ای‌ها اعتقاد داشتند قرارداد استخراج نفت که با روسیه بسته می‌شود به هیچ وجه مانند قرارداد با انگلستان نخواهد بود. چرا که قرارداد نفتی با انگلستان یکجانبه است و بریتانیا ‌سر ایران کلاه گذاشته و آن قرارداد با امضا خیانت بار رضا شاه تمدید شده است. اما روس‌ها با امتیاز نفت شمال در ایران صنعت و کار ایجاد می‌کنند و امتیاز نفت شمال با امتیاز نفت به انگلستان یا همان دارسی قابل مقایسه نیست.
  چرا با وجود این دفاع توده‌‌ای‌ها، مرحوم مصدق به شدت با امتیاز نفت شمال در مجلس چهاردهم مخالفت      می‌کرد؟
 مرحوم مصدق کلا با امتیاز نفت به خارجی‌ها مخالف بود. وی معتقد بوده امتیاز نفت در جنوب هم پدیده جالبی نیست. بنابراین به جای اینکه توازن در فروش و سرمایه‌گذاری در نفت ایران برقرار کنیم  چون به انگلستان در جنوب ایران امتیاز نفتی داده‌ایم به روسیه هم در شمال هم امتیاز دهیم در برابر به روس‌ها به هیچ وجه امتیاز ندهیم و باید تلاش کنیم امتیاز نفت جنوب را از انگلستان هم بگیریم. بنابراین به جای اینکه به فکر  ایجاد توازن باشیم آن امتیاز به انگلستان را هم مورد تجدید نظر قرار دهیم. لذا در زمان مجلس چهاردهم و در زمانی که قوام‌السلطنه، نخست وزیر بوده و لایحه را به مجلس می‌برد مجلس با امتیار نفت به روس‌ها مخالفت می‌کند و آنها نیز اعلام می‌کنند که قوای خود را از کشور که در جنگ جهانی دوم وارد ایران شده بودند را از ایران خارج نخواهند کرد و ماجرای پیشه‌وری به وجود می‌آید.
  پس از این تاریخ به بعد به نوعی پایه‌های نهضت ملی شدن نفت گذاشته می‌شود؟
 درست است چون وقتی که در مجلس چهاردهم با امتیاز نفت شمال با روسیه مخالفت می‌شود، دولت توسط مجلس مکلف می‌شود که  احصای حقوق ملت ایران را از کمپانی نفت انگلستان را در دستور کار قرار دهد. یعنی مجلس به نوعی از دولت می‌خواهد که در برابر آن امتیاز نفت قرار بگیرد. این مورد پایه‌های اولیه ملی شدن  نفت می‌شود.
  واقعا مصدق به دنبال ملی کردن صنعت نفت بود؟
 شاید هم اینگونه نبود چرا که او این جریان را  راه انداخت اما ملی شدن  نفت در ایران پیشنهاد دکتر حسین فاطمی بود و گویا مرحوم مصدق با برخی حقوقدانان کشور و اساتید حقوق دانشگاه تهران مشورت کرده بود که اگر ایران نفت را ملی کند، از نظر بین‌المللی چه وجهی پیدا خواهد کرد که آنها  پاسخ می‌دهند که می‌شود نفت را ملی‌ کرد و نفت را مصدق  در مجلس شانزدهم ملی می‌کند.
  واکنش انگلستان در برابر مصوبه مجلس ایران چه بود؟
 انگلستان مخالفت می‌کند و بریتانیا با آوردن‌ کشتی‌های جنگی خود، خلیج فارس را محاصره  می‌کند و اجازه نمی‌دهد یک بشکه نفت از کشور خارج شود. البته مذاکراتی بین طرفین به وجود می‌آید. مذاکرات هم بین ایران و انگلستان و آمریکا بوده است.
  به نقش آمریکا اشاره کردید آمریکا چه موضعی در ارتباط با رفتار مصدق و مجلس مشروطه با نفت داشت؟
این مورد را بگویم که آمریکای آن روز جایگاه فعلی را نداشتند. آمریکایی‌ها معتقد بودند که انگلستان دیگر خیلی در برابر ایران کم می‌گذارند. کمپانی‌های نفتی در همان زمان در ونزوئلا، عربستان و… قراردادهایی ‌ می‌بستند که  پنجاه- پنجاه بود. بعد از جنگ جهانی دوم قراردادهای نفتی پنجاه- پنجاه شده بود . یعنی پنجاه درصد نفت به کشوری داده می‌شد که صاحب نفت بود و پنجاه درصد هم  به کشورهایی تعلق می‌گرفت که سرمایه‌گذاری کرده بودند. آمریکایی‌ها معتقد بودند که انگلستان به هیچ وجه پنجاه درصد از درآمد نفت را به ایران نمی‌پردازدو خیلی کمتر از پنجاه درصد می‌پردازد. لذا در اصول اتفاقا موافق با ملی شدن نفت در ایران بودند.
  خوش بین هستید آقای دکتر!آیا آمریکایی‌ها به دنبال حضور کمپانی‌های خود در ایران بر سر چاه‌های نفت نبودند؟
 به هر حال انگیزه آمریکایی‌ها چه  این بود که قرارداد  ایران با انگلستان عادلانه نیست و چه این بود که قصد داشتند انحصار انگلستان از نفت ایران برداشته شود و کمپانی‌های آنها  هم در ایران حضور داشته باشند، در  یکی دو سال اول آمریکایی‌ها تلاش کردند واسطه بین  ایران و انگلستان باشند و انگلستان را راضی کردند که با قرارداد جدید  پنجاه- پنجاه موافقت کند.
  پس چرا مرحوم مصدق  با همین قرار داد پنجاه- پنجاه مخالفت کرد؟
 دکتر مصدق بر روی حق حاکمیت ایران بر روی نفت خیلی تاکید داشت و می‌گفت که انگلستان باید قبول کند که نفت و ذخایر نفتی و تاسیسات نفتی همه و همه مال ایران هست و انگلستان  پیشنهاد ایران را قبول  نمی‌کرد. البته انگلستان می‌گفت که درست است که نفت مال ایران است اما ما بیش از نیم قرن در ایران تاسیسات ایجاد کردیم و این تاسیسات مال انگلستان است. البته ایران می‌گفت که ما هزینه این تاسیسات را به انگلستان می‌پردازیم که مشکلات به وجود می‌آمد که این غرامت ایران به چه صورت پرداخت شود؟ مالکیت ایران به چه صورت باشد و کلا مصدق رضایتی به توافق نداشت. همایون کاتوزیان هم معتقد بود که مصدق زیاد تمایل نداشت که با شرکت نفت توافق صورت بگیرد. من هم همین اعتقاد دارم که مرحوم مصدق تمایلی به توافق با انگلستان نداشت. آمریکایی‌ها در ابتدا  راه حل پنجاه- پنجاه را پیشنهاد دادند اما بعد از  ماه‌ها مذاکره پیشنهاد دیگری دادند به این صورت که بانک جهانی مدیریت  نفت در ایران را به دست بگیرد و نفت در ایران دوباره پالایش شود و تولید نفت در ایران راه بیفتد بخشی از درآمد به ایران داده می‌شد، بخشی به انگلستان داده می‌شد بخشی به بانک جهانی به عنوان حق‌العمل کاری داده می‌شود و بخشی هم در یک صندوق ذخیره می‌شد تا یک دعوای حقوقی بین ایران  و انگلستان به جایی برد.  ایران در پی مالکیت خود برنفت بود و انگلستان می‌گفت چگونه غرامت می‌پردازید؟
  این پیشنهاد دوم آمریکایی‌ها را هم توسط دکتر مصدق رد می‌شود؟
ظاهرا دکتر مصدق این پیشنهاد را هم قبول نمی‌کند. از این نقطه به بعد آمریکایی‌ها حق را به انگلستان می‌دهند. 
  مصدق واقعا از انگلستانی‌ها  متنفر بود؟
 اگر بغض و کینه هم نداشت، اما او به دنبال توافق با انگلستان نبود. اگر مصدق به دنبال توافق بود فرمول پنجاه- پنجاه فرمول خوبی بود و بعد از یک تا دو سال ایران و انگلستان به توافق می‌رسیدند که تهران چگونه پول تاسیسات انگلستان در تهران را بپردازد. این مورد شدنی بود اما مصدق به گونه‌ای رفتار می کرد که انگلستان  تاسیسات نفت را تحویل ایران بدهند اگر ایران خواست از آنها به عنوان کارمند استفاده می‌کند و اگر هم نخواست هیچ و هلندی‌ها را استخدام می‌کند. مقداری مرحوم مصدق اینگونه فکر می‌کرد البته در آن زمان دموکرات ها در آمریکا شکست می‌خورند در انگلستان هم چرچیل روی کار می‌آید. این دو  دولت هر دوی محافظه‌کار دست راستی بود و اهل مذاکره نبود و در اوخر سال 32 هر دو کشور به این نتیجه می رسند که باید مصدق را به هر طریق از قدرت برکنار کرد چرا که هیچ توافقی صورت نخواهد گرفت.
  وضعیت داخلی در آن زمان چگونه بود؟
 وضعیت داخلی هم در آن زمان تعریفی نداشت . مردم از ابتدا از ملی شدن صنعت نفت حمایت کردند  اما به تدریج  وقتی مردم دیدند خبری از توافق نیست یواش یواش کم نبودند  افرادی که احساس می‌کردند که مصدق چندان هم به دنبال توافق نخواهد رفت.  وضع اقتصادی کشور در آن زمان چندان خوب  نبود. شعار اقتصاد بدون نفت هم که مصدق به دنبال  آن بود  خوب ازآب درنیامد و وضع اقتصادی کشور مطلوب نبود. عامل دیگری که باعث نگرانی  برخی از اقشار جامعه شد فعالیت‌های حزب توده بود. مصدق می گفت که باید آزادی بیان، مطبوعات و تشکل های سیاسی باید حکمفرما باشد چه حزب توده و چه احزاب دیگر را به رسمیت می‌شناخت مصدق خواستار جلوگیری از فعالیت  توده‌ای‌ها به عنوان مخالفان خود نبود. در این میان مذهبیون از ادامه فعالیت مصدق هراسی نداشتند. البته شاه از جسارت لازم برای سرنگونی مصدق  برخودار نبود و در آخر آمریکا و انگلستان محمد رضا پهلوی را تکان می‌دهد که علیه مصدق کودتا کند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا