آیا «تفکر حجتیهای میخواهد اختلافات را افراطگرایانه یا حتی خونین حل کند»؟
عبدالرضا داوری، که تا سه سال پیش عضو دفتر محمود احمدی نژاد بود، در این سالها بارها جریان احمدی نژاد و به تازگی دولت رئیسی را به نزدیکی به انجمن حجتیه متهم کرده است و حتی اخیراً ماجرای مدارس را هم به حجتیه نسبت داد.
در رسانهها همواره از انجمن حجتیه به عنوان انجمنی یاد میشود که نفوذی بالا دارد و حرکتهایی عجیب میکند. ازجمله روزنامهٔ اصلاح طلب اعتماد چند ماه پیش در مصاحبهای با رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس تیتر کرده بود که «تفکر حجتیهای میخواهد اختلافات را افراطگرایانه یا حتی خونین حل کند».
در پاییز ۱۴۰۱، رییس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس در مصاحبهای گفته بود که معتقد است بسیاری از تندرویها ریشه در نفوذ تفکر انجمن حجتیهای دارد. این گفتوگو با تیتر «تفکر حجتیهای میخواهد اختلافات را افراطگرایانه یا حتی خونین حل کند» منتشر شده است.
خبرنگار روزنامهٔ اعتماد در مقدمهٔ آن مصاحبه نوشته بود: «حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده سابق و رییس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی روز گذشته (۲۶ آذرماه ۱۴۰۱) در اظهاراتی گفته بود که کشور از جریان خزنده حجتیهای در حال آسیب دیدن است. برای مشخص شدن ابعاد این اظهارات، «اعتماد» در گفتوگو با او، ردپای تفکرات حاکم بر انجمن حجتیه در برخی تصمیمات و تحولات این روزها را بررسی کرد.
سال گذشته انصاف نیوز در گفتوگویی مفصل که بخش اول و دوم آن در بهار ۱۴۰۰ منتشر شد، ادعاها دربارهٔ انجمن حجتیه را با نادر فضلی مطرح کرد و اد توضیحات زیادی را دربارهٔ این ادعاها ارائه کرد.
این دو بخش مصاحبه را میتوانید در این دو لینک بخوانید. [بخش اول]، [بخش دوم]
توییتهای مشاور سابق احمدی نژاد
عبدالرضا داوری چند روز قبل از نوروز ۱۴۰۲ مدعی شده بود:
«ظاهراً اخبار و شواهدی از مداخله سازمان یافته انجمن حجتیه در ماجرای #مسمومیت_دانشآموزان به دست آمده و احتمال بازداشت برخی اعضای ارشد این انجمن و مرتبطین درون نهادیشان جدی شده است. گفته شده هدف انجمن از این اقدامات، القای ناکارآمدی ج.ا و زمینه سازی برای ظهور امام زمان است. #نفوذ»
او سال گذشته در توییتی نوشته بود:
«شبکه نفوذی انجمن حجتیه در ساختار حکمرانی ج.ا، بدنبال ناکارآمدی نظام و ناتوانیش در مقابله با بحرانها، عدم پاسخگویی به مطالبات و نیازهای شهروندان و افزایش نارضایتی عمومی با گرانی و انسداد اجتماعی است تا برتری تئوری انجمن حجتیه، در ابطال تأسیس حکومت دینی قبل از ظهور را اثبات کنند».
داوری ازجمله دربارهٔ دولت رئیسی در توییتی ادعا کرده بود: «بررسی سخنرانی خانم جمیله علمالهدی، همسر آقای رییسی در نشست «گفتمان دولت سیزدهم»، نشانگر بازتولید گفتمان انجمن حجتیه در دولت رییسی است. محورهای اصلی سخنان خانم جمیله علمالهدی عیناً مشابه باورهای انجمن حجتیه است …».
او که سالها مشاور محمود احمدی نژاد هم بود ولی مشخص نیست که به چه علت از سه سال پیش به دفتر او رفت و آمد ندارد، سال گذشته در توییتی نوشته بود: «بهمن 57 که امام خمینی وارد ایران شد، هواداران بختیار با پرچم و شعار امام زمان به نبرد با امام آمدند تا نشانمان دهند چگونه از مفهوم “غیبت آخرین قائم آل محمد” برای مقابله با “قائم آل محمد حاضر” میتوان سود جست؛ همان کاری که حجتیه ایها، احمدی نژاد و برخی مدعیان مرجعیت دنبال میکنند».
==
متن مصاحبهٔ اخیر حشمت الله فلاحت پیشه
متن مصاحبهی پاییز سال گذشتهی حشمت الله فلاحت پیشه، رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس با روزنامهی اعتماد را در زیر میخوانید:
پس از پیروزی انقلاب، انجمن حجتیه کجای نظام سیاسی و اجتماعی ایران قرار گرفت؟
تفکر حجتیهای در ابتدای انقلاب از جریانات فرقهای بود که قصد داشت انقلاب را به مسیری خطرناک منحرف کند. یکی از مصادیق خطرناک و مهمترین مصادیق آنها هم همان زمان در موضوع حجاب اختیاری قرار گرفت؛ چون ماههای اول انقلاب حجاب به نوعی اختیاری بود و این جریان حجاب نداشتن را از مصادیق فساد در جامعه میدانست و با زنان و مردانی که معتقد بودند از حجاب کافی برخوردار نیستند، برخورد میکردند که چالشهایی را شکل دادند. آنها مخالف حجاب اختیاری بودند. از همان زمان به شلوارهای جین و … حمله میکنند، از جمله جریانات افراطی هستند. به لحاظ موضوعی متفاوت است، اما شبیه به همان جریانی است که باعث شد انقلاب فرانسه منحرف شود و گیوتین زمان روبسپیر را به دنبال داشت که هزاران انسان را قربانی کرد.
اساس فکری آنها مبتنی بر چه پارامترهایی است؟
آنها مدعی هستند چالشهای واقعی و به نوعی شرایط صفر و صدی یا سفید و سیاهی در جامعه باید خودش را نشان دهد و درگیریها و بیسامانیهای ناشی از این وضعیت میتواند به ادعای آنها ظهور حضرت حجت را نزدیک کند که میتوان گفت بزرگترین ضربه در آخرالزمان به مذهب شیعه همین جریان است. آنها شرایط را به شدت نابسامان نشان میدهند و این نابسامانیها به ادعای آنها، بخشی از مقدمات ظهور است. اینها مدعی هستند که یکی از ویژگیهای حضرت حجت این است که وقتی ایشان ظهور میکنند که فساد دنیا را گرفته باشد و به همین دلیل بههمریزی، نابسامانی و علم شدن همه آشوبها، اختلافات و فسادها را از همین مظاهر و هرگونه تلاش برای رفع و ترمیم خطوط گسل را مقابله با ظهور حضرت حجت میدانند.
به هر شکل این انجمن تعطیل است و فعالیتی ندارد. این هشدارهای گاه و بیگاهی که درباره تفکرات آنها گفته میشود، بر چه مبنایی است؟
بعد از انقلاب، کشور سعی کرد این جریان افراطی را جدا کند، اما این تفکر متاسفانه نزد برخی افراد باقی ماند و به نوعی در مسائل مختلف جامعه خودش را نشان داد. این تفکر تداوم پیدا کرده و به صورت خزنده وجود دارد که کاملاً با نظام مدیریت سیاسی ما متفاوت است. این نظام حوزه مدیریت سیاسی از لحاظ تفکر و سلایق، حوزه تکثر است، چون نظام مدیریت سیاسی نیازمند مدارا و تساهل است که بر مبنای اندیشه اسلامی نیازمند رأفت، عطوفت اسلامی و مدارای اسلامی است. این کاملاً با افکار حجتیهای متفاوت است، اما متاسفانه برخی افراد بدون آنکه نام حجتیه را به دنبال داشته باشند و حتی علیه آن هم صحبت کنند، در واقع جامعه را به سمت همین چالشها پیش بردند و هیچوقت اجازه نمیدهند جامعه دچار آرامش شود. در طول این مدت هم بخش اعظم کسانی که نگاه اصلاحی و تساهل داشتند و سعی کردند ناآرامی را کنترل کنند و مانع چالش شوند و به دنبال تنشزدایی بودند را با تهمتها، اتهامات مختلف و نامگذاریهایی که ناشی از همین طبع افراطی است، آنها را راندند.
بیشتر به نظر میرسد حرکتی که شما خزنده توصیف میکنید ناشی از محدودیتهای اعمالشده باشد.
از زمانی که انجمن حجتیه در ایران با نوعی منع مدیریت سیاسی مواجه شد حرکتش را خزنده کرد و این حرکت خزنده در یکسری موضعگیریهای افراطی خودش را نشان داد. موضعگیریهای افراطی عمدتاً خودشان را فراتر از قانون میدانند. بسیاری از کسانی که در مدیریت سیاسی نگاه افراطی دارند و اقدامات خودسرانه را انجام میدهند در این قالب عمل میکنند. کسانی هستند که این ادعا را مطرح میکنند که قانون و نظام سیاسی، امنیتی، اجتماعی و اقتصادی کشور عملاً اهداف و آرمانهای آنها را تأمین نمیکند. اینها به گونهای فراقانونی عمل میکنند و نتیجه عمل آنها این است که آرامش مملکت، امنیت داخل و منافع ملی کشور در خارج دچار زیانهای مختلفی شود که میتوان این موضوع را در حوزههای مختلف رصد کرد.
تفکر و نه صرفاً حضور اعضای این انجمن بیشتر در چه حوزههایی قابل نمود است؟
مثلاً اقدامهایی که بعضاً علیه برخی سفارتخانههای خارجی در سالهای اخیر شکل گرفت؛ اقدامات افراطی که به بحرانها و ناآرامیهایی که در جامعه وجود دارد، دامن میزند. به ویژه برخی تریبونهایی که معمولاً فعال هستند و اجازه نمیدهند آرامش شکل بگیرد. به عنوان مثال عرض میکنم برخی افرادی که الان آشکارا با صحبتهای خودشان بنزین بر آتش ناآرامیهای اخیر ریختند، بیتأثیر از این جریانات نیستند؛ حالا ممکن است این جریانات یا به صورت مشاور یا به شکل یکسری نظریاتی باشد که به صورت خزنده خودش را نشان میدهد. در عمل تبعات این افکار را میبینیم؛ افکاری که مانع آرامش و حتی مانع مدیریت بحرانها میشوند. میبینیم که خیلی از نهادهایی که میتوانند در این شرایط نقش واسط و میانجی را بازی کنند و به اختلافات پایان دهند، بعضاً مواضعی از آنها بلند میشود که آن مواضع با منطق حاکم بر قوه قضاییه هم همخوان نیست. نمونهاش کسانی هستند که به راحتی صحبت از اعدام میکنند؛ در صورتی که اعدام به این راحتی نیست که جان یک انسان گرفته شود. البته که در اسلام مقوله قصاص را داریم و کسی هم منکر آن نیست. در اغلب مواردی که قصاص مطرح شده، خود دادستانها و قضات در رأس هیاتها و اجتماعاتی که سعی میکنند مانع اعدام شوند؛ ایجاد آشتی و کسب رضایت کنند، قرار دارند. اینها سعی میکنند در تعامل با نظامات قبیلهای، عشیرهای و سنتی مانع اعدام شوند. به نظر من، اینطور راحت صحبت کردن از اعدام، بیتأثیر از تفکرات انحرافی نیست. جامعه نیازمند نهادمندی مبتنی بر تساهل و مداراست وگرنه اگر دنبال جریانات افراطی که حکم حجتیهای میدهند، راه بیفتیم، هیچ وقت مشکلات کشور حل نخواهد شد.
در دولتهای قبلی برخی اعضای آن را به این انجمن نسبت میدادند. چقدر این نسبتها را درست میدانید؟ و اساساً اعضای آن چقدر در دستگاههای مختلف حضور دارند؟
وارد مصادیق نمیشوم. اینها مواردی است که دستگاههای مرتبط باید پاسخ دهند و هیچ وقت هم این دستگاهها حضور آنها را انکار نکردند. وقتی میگوییم این جریان خزنده است، یعنی جریانی است که وقتی حضور عیان و آشکارش با منع مواجه میشود، تبدیل به جریان خزنده میشود و در قالب یکسری نظریات که نزدیک به افکار آنهاست، خود را نشان میدهد. معتقدم بخش اعظم افراطیگریهای فراقانونی که الان وجود دارد، فقط در قالب این جریان قابل توجیه است. زمانی که از رأس دستگاه قضا تا مرتبطین و کارشناسان حوزه قضا و سیاست سعی میکنند یک سیاست آرام را پیش بگیرند، یک جریانی سعی میکند یک شتابی را به قوه قضاییه برای تعجیل در برخی اقدامات تحمیل کند. این جریان سعی میکند فضا را منحرف کند. کلاً فراقانونی بودن بخشی از سیاست حجتیه است. رفتارهای فراقانونی، بیتوجهی به قانون، سرعت بخشیدن به نابسامانیها و برخورد خودسرانه بخشی از تفکرات سیاسی آنهاست. سعی میکنند به صورت خودسرانه این اختلافات را افراطگرایانه یا حتی به صورت خونین حل کنند که از ویژگیهای انجمن حجتیهای است که وجهه خزنده همان انجمن حجتیه است که سالهاست از مدیریت سیاسی کشور منع شده اما هیچ وقت آثار عملی آن از بین نرفته است. معتقدم اسلام دین رحمانی است و توام با تساهل و مدارا؛ اگر با جنبههای رحمانی اسلام نظام سیاسی شکل بگیرد، خیلی از اختلافات حل و بسیاری از چالشها قابل پیشگیری میشوند. اما فرقههای افراطی معمولاً توسط جریانات مختلف مصادره میشوند؛ حالا تحت عنوان نفوذ هم ممکن است باشد، سابقه هم داشته که تاکید شده انجمن حجتیه متأثر از جریان نفوذ است.
«نگاهی به انجمنی که نامش از خودش بزرگتر است | حجتیه از آغاز تا تعطیلی»
روزنامهی اعتماد همچنین در گزارشی در بارهی انجمن با این تیتر، نوشت:
نامشان «انجمن خیریه حجتیه مهدویه» است اما به «انجمن حجتیه» معروف شدهاند؛ انجمنی که اعضای آن به سبب نوع تفکراتشان در ساختار نظام جمهوری اسلامی جایی ندارند؛ لااقل به صورت علنی.
سال 1332 در میان کودتا و سرکوب معترضین به آن، شیخ «محمود ذاکرزاده تولایی» معروف به شیخ «محمود حلبی» این انجمن را تأسیس کرد. این تشکیلات تا آذرماه 1399 یعنی زمان درگذشت «سید حسین سجادی» زعیم وقت انجمن، تنها دو رهبر به خود دیده بود. نخستین رهبر همان شیخ محمود حلبی که بنیانگذار انجمن هم بود و دومین رهبر هم سید حسین سجادی بود که از زمان درگذشت شیخ محمود حلبی، تا 25 آذر ماه 1399 که به خاک سپرده شد، زعامت این انجمن را بر عهده داشتند. اما پس از درگذشت سجادی، خبری مبنی بر اینکه چه کسی یا کسانی – در قالب شورا- رهبری این تشکیلات قدیمی را برعهده دارد، منتشر نشده است؛ لااقل در رسانهها خبری دیده نشده است. پس از درگذشت سجادی برخی از روحانیون سرشناس شیعه پیام تسلیت صادر کردند که شناختهشدهترین آنها آیتالله صافی گلپایگانی بود. آیتالله صافی گلپایگانی در پیام تسلیتی که خطاب به فرزند حسین سجادی صادر کرده بود، او را «فقید سعید» خطاب و عمر او را عمری «مبارک» دانسته بود که «منشأ آثار و برکات زیادی» بوده است. «خادم دلباخته دربار مقدس مهدوی» دیگر توصیفی بود که آیتالله صافی گلپایگانی از آن برای حسین سجادی استفاده کرده بود.
هرچند گفته میشود شأن نزول این انجمن، مقابله با بهاییت در ایران بوده، اما حرفی از این موضوع در اساسنامه آن نیامده است؛ با این وجود مبارزه علمی با بهاییت در ایران در بخشی از کارنامه این انجمن دیده میشود.
در اساسنامهاش، بیان شده که این انجمن «صددرصد غیرانتفاعی» است. در بخش شرح موضوع و اهداف از تشکیل انجمن، «تبلیغ دین اسلام و مذهب جعفری و دفاع علمی از آن با رعایت مقتضیات زمان» است که از 8 طریق بنا بود پیگیری شوند.
«تشکیل کنفرانسها و سمینارهای علمی و دینی در نقاط مختلف کشور با رعایت مقررات عمومی»، «چاپ و پخش جزوات و نشریههای علمی و دینی با رعایت قوانین مطبوعاتی کشور»، «تأسیس کلاسهای تعلیم و تدریس اخلاقی و معارف اسلامی با رعایت مقررات عمومی»، «ایجاد کتابخانه و قرائتخانه و اماکن ورزشی با رعایت قوانین مربوطه»، «انجام امور خیریه عمومی و مساعدت فرهنگی مؤسسات اسلامی و اخذ تماس با مجامع مشابه بینالمللی با نظر مقامات ذیصلاحیت»، «تدارک جلسات آموزشی به منظور تربیت افراد برای مناظرات و مباحثات علمی، ادبی و مذهبی در محافل اسلامی با رعایت مقررات»، «تأسیس هر نوع موسسه فرهنگی نظیر دبستان، دبیرستان، مدارس عالیه و پرورشگاه با رعایت قوانین» و «ایجاد هر نوع مراکز درمانی نظیر بیمارستان و درمانگاه با رعایت مقررات وزارت بهداری».
این انجمن در اساسنامه خود تاکید داشته که «موضوع و هدف انجمن، ثابت و تا زمان ظهور حضرت بقیهالله امام زمان «ارواحنا فداه» لایتغیر خواهد بود اما برنامههای آن با توجه به شرایط زمان و نیاز جامعه، میتواند براساس حفظ هدف ملی و رعایت مقررات این اساسنامه تغییر یا تعمیم شود.»
فعالیتهای این انجمن تا پیش از سالهای اوجگیری انقلاب، مورد تأیید اکثر مراجع تقلید نظیر آیات بروجردی، محمدرضا گلپایگانی و مرعشی نجفی بوده است. اما رفتهرفته با بالا گرفتن مبارزات انقلابی و نزدیک شدن به روزهای انقلاب، مبارزان و هواداران این انجمن به اختلاف برخوردند.
این اختلاف که هنوز هم محل انتقاد منتقدین این انجمن است، به تبصره دو از بند 9 ماده 2 اساسنامه آن برمیگردد. این تبصره اشعار دارد که «انجمن به هیچوجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت». در ادامه تاکید شده که «مسوولیت هرنوع دخالتی را که در زمینههای سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد، بر عهده نخواهد داشت.» به عبارت دیگر این اساسنامه که در دوران بعد از کودتای 28 مرداد تنظیم و منتشر شده، هرگونه جهتگیری و فعالیت در امور سیاسی را رد میکند که همین موضوع از سوی انقلابیون سال 57 مورد انتقاد قرار میگرفت و میگیرد.
در سالهای 1356 و 1357 این انجمن بر سر یک دو راهی قرار گرفته بود؛ حمایت از انقلابیون و زیر پا گذاشتن اساسنامه یا عمل به اساسنامه و انزوا؛ از شواهد برمیآید که آنها راه دوم را برگزیدند. انجمن در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب، نامههایی به مراجع تقلید نگاشت و آماری از افراد بهایی و مسیحی که مسلمان شده بودند ارائه و تاکید کرد که این «توفیقات» بابت «عدم مداخله در سیاست» به دست آمده است.
نیمه شعبان 1357، امام خمینی در راستای مبارزه با حکومت شاه، اعلام کرد که در این نیمه شعبان هیچ جشن و چراغانیای برگزار نشود اما حجتیهایها جشنهای نیمهشعبانشان را مانند همیشه برگزار کردند.
اساساً انجمن حجتیه برداشتی مبنی بر دخالت در سیاست نداشتند. پس از پیروزی انقلاب، اعضای این انجمن با وجود اینکه رهبرشان اعتقادی به مبارزه سیاسی نداشت، وارد نهادهای مختلف میشدند. موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی در گزارشی و بر مبنای کتاب خاطرات افراد دخیل در جریان آمده، ادعا کرده است اعضای این انجمن در سالهای پس از انقلاب، سعی زیادی در ورود به نهادهای اطلاعاتی داشتند.
در همان سالهای ابتدایی پس از انقلاب، انجمن حجتیه به سبب ایده مبنی بر عدم دخالت در سیاست و در پی آن، عدم موضعگیری رسمی پیرامون مبارزات انقلاب و … در حال منزوی شدن بود.
هاشمیرفسنجانی در خاطرات 26 اردیبهشت 1361 نوشته «آقای (حمید) زیارتی آمد و اخیراً به امر امام، مسوول مرکز اسناد انقلاب اسلامی شده است. امام گفتهاند افراد حجتیهای را بیرون بریزد.» او همچنین در یادداشتهای 28 خرداد سال 1361، مینویسد: «عصر احمد آقا آمد و نظر امام را درباره چند موضوع مورد بحث گفت… در مورد انجمن حجتیه نظر امام این است که افراد مؤثر آنها در پستهای حساس و کلیدی نباشند. اگر خودشان میخواهند، انجمن منحل شود و گرنه نظارتی بر کار آنها بشود.» موضوعاتی از این دست ادامه داشت تا اینکه نهایتاً امام خمینی در سخنرانی به مناسبت عید فطر به تاریخ 21 تیر ماه 1362 بدون نام آوردن از این انجمن اما با اشاره به تفکرات آنها، حجتیه را بهشدت مورد انتقاد قرار داد: «یک دسته دیگر هم که تزشان این است که بگذاری که معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب بیاید، حضرت صاحب مگر برای چی میآید؟ حضرت صاحب میآید معصیت را بردارد ما معصیت میکنیم که او بیاد؟ این اعوجاجات را بردارید. این دستهبندیها را برای خاطر خدا اگر مسلمید و برای خاطر کشورتان اگر ملی هستید، این دستهبندیها را بردارید. در این موج خودتان را وارد کنید و برخلاف این موج حرکت نکنید که دست و پایتان خواهد شکست.»
پس از این سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی، 5 مردادماه، در بیانیهای با امضای «انجمن خیریه حجتیه مهدویه» تعطیلی این انجمن اعلام شد. این بیانیه اعضای انجمن را «خدمتگزاران آستان مقدس حضرت بقیهاللهالاعظم» خوانده بود. در متن آن، هنگامی که خواسته به سخنان امام خمینی اشاره کند، ایشان را «رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی حضرت نایبالامام آیتالله العظمی امام خمینی (مدظلهالعالی)» توصیف کرده بود.
انجمن حجتیه در ادامه بیانیه گفته بود «در پی این فرمایش، شایع شد که طرف خطاب و امر مبارک این انجمن است اگرچه به هیچوجه افراد انجمن را مصداق مقدمه بیان فوق نیافته و نمییابیم و در ایام گذشته به ویژه از زمانی که حضرت ایشان با صدور اجازه مصرف انجمن از سهم امام (ع) این خدمات دینی و فرهنگی را تأیید فرموده بودند، هیچ دلیل روشن و شاهد مسلمی که دلالت بر صراحت معظمله، به تعطیل انجمن نماید در دست نبود معذلک در مقام استفسار برآمدیم. البته تماس مستقیم میسر نبود. لیکن برای تحقیق از مجاری ممکنه و شخصیتهای محترمه موثقه و بنا به قراین کافیه محرز شد که مخاطب امام «معظمله» این انجمن میباشد.»
در پایان به نقل از شیخ «محمود حلبی»، ادامه «فعالیت» را «وظیفه شرعی» ندانست که بر این اساس، «کلیه جلسهها و برنامهها باید تعطیل شود.» در بخش دیگری از بیانیه «تعطیلی» تاکید شده که «از این تاریخ تمامی جلسات و خدمات انجمن تعطیل میباشد و هیچیک مجاز نیست تحت عنوان این انجمن کوچکترین فعالیتی بکنند و اظهارنظر یا عملی مغایر تعطیلی نمایند که یقیناً در پیشگاه خدای متعال و امام زمان «سلامالله علیه» مسوول خواهد بود.» پس از «تعطیلی» انجمن حجتیه بسیاری بر این عقیده بودند که این انجمن به سبب اینکه «تعطیل» شده و نه «منحل»، همچنان فعالیتهای خود را به صورت زیرزمینی ادامه میدهد. گرچه حسین سجادی مجالسی محدود در منزل شخصی خود در محله دروس تهران، یکی از محلههای قدیمی، مذهبی و اعیاننشین تهران برگزار میکرده است. با روی کار آمدن دولت نهم، زمزمههای بازگشت حجتیهایها در فضای سیاسی شنیده میشد اما لااقل آشکارا شواهدی مبنی بر حضور اعضا یا وابستگان این انجمن ارائه نشد. اما بسیاری تاکید میکنند که این اعضای انجمن یا سمپاتهای آن، در نقاط مهمی از نظام وارد شدهاند و تصمیماتی مبنی بر افراطیگری اتخاذ میکنند. آنها معتقدند که انجمن حجتیه براساس مبنای فکری خود که فراگیر شدن ظلم و آشوب است و در پی آن، زمینهسازی برای ظهور امام زمان (عج)، دست به تصمیمات یا اقدامات یا مشاورههایی بر این مبنا میکنند. امروزه مشخص نیست انجمن حجتیه کجای کار صحنه سیاست ایران است، اما هرچه هست، خیلیها همچنان نسبت به «خطر» و «نفوذ» این تشکیلات هشدار میدهند.
انتهای پیام
مردنم با زنده بودنم فرقی نداره.بیا امتحان کن.
این داستان اگر هم حقیقت داشته باشه پر گویی و فرافکنی است.به صورتی از این انجمن و نفوذش صحبت شده گویی دستی از غیب اند و البته که به شدت مذبوحانه شاگردان فرماسونری به ظاهر وطنی رو طوری تعریف کرده تا داستان من نبودم دستم بود تقصیر آستینم بود رو به موازات تهدید و زهر چشم گرفتن از مخاطب با هم به پیش ببره.چقدر ابله و بدبختند جماعتی که از سر بیشعوری ذاتی خودشون همیشه روی تنها چیزی که حساب باز میکنن،بیشعوری و کم توانی مخاطبهاشون هست.تاثیر حجتیه چطور امکان پذیره اگر که ماهیت صفر تا صد حاکمیت اونرو به هر دلیل مطالبه نکنه.
خدا شما رو به خودتون مبتلاکرده و ابتلا به خود بد سرانجامیه که فهمش دیر یا زود واستون اتفاق میافته ناگزیر.خدا این سرزمین و مردمانش رو از شر شما حفظ کنه.
یادمان باشد که سال انتخابات است. مخالف تراشی و دشمن سازی هم یکی از ترفندهای کاندیدها و سیاسیون می باشد.
جدا از اهداف اعتماد، همانطور که دیده می شود مقاله مذکور تناقضاتی هم دارد. مثلا “انجمن منحل نشده” و زیر زمینی فعالیت دارد و در عین حال “انجمن منحل شده” ولی بینش و جریان فکری آن ها در جاهای مختلف حضور دارد.
یا اگر این ها مخالف نظام تکثر و تساهل بودند پس چرا به همین نظام تمکین کردند؟
یا اگر افرادی مدعی تکثر و تساهل و تسامح هستند، چرا وجود افکار حجتیه ای را تاب نمی آورند؟
همچنین تندروی و توسل به آشوب با هدف ناکارآمد کردن نظام را در سال های 78 و 88 و بعدتر، از هواداران اصلاحات دیدیم نه از طرفداران حجتیه.
در سال انتخابات، مقاله روزنامه اعتماد با توجه به جهت گیری سیاسی اش قابل درک است. اما بهتر است سایت وزین انصاف نیوز با درک چنین شرایطی مشی بی طرفی خود را حفظ کند.
سراسردروغ و اطلاعات غلط ولی هدفمند،فقط حمله به مدرسه ها راست بود که کار انجمن بوده